واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: كتاب هنر - رواج نارواي كتابسازي موسيقي
كتاب هنر - رواج نارواي كتابسازي موسيقي
عليرضا پوراميد: ابتداي دهه 80 بود كه كتابي با عنوان «سروش مردم» و به بهانه زندگينامه و آثار استاد شجريان به بازار نشر ارائه شد و به قدري عنصر نامطلوب «كتابسازي» در آن مشهود بود كه اعتراض استاد شجريان و حتي شكايت ايشان را در محاكم و مراجع قانوني از «سازندگان كتاب» در پي داشت و به هر حال نتيجه آن اقدام قانوني به كجا رسيد نگارنده بياطلاع است اما آنچه به چشم ميخورد همانا گسترش و شيوع بيماري خطرناك «كتابسازي» در اندازهها و سطوح وسيعتر و نگرانكنندهتر است.
هنوز و پس از گذشت پنج دهه كتابهاي آموزشي و تدريسي هنرستان، مبتني بر تنظيم و انتخاب حضرت استاد جناب آقاي روحالله خالقي موثرتر و راهگشاترين است، هنوز و پس از گذشت 3 دهه تاريخ موسيقي را در كتاب «تاريخ موسيقي» زندهياد حسن مشحون بهتر ميتوان پيگرفت و وقايع و سرگذشتهاي مندرج در كتاب مزبور از اصالت و صداقت بهتري برخوردار است نسبت به كتب ديگر كه عمر كمتري دارند و جوانتر محسوب ميشوند در حاليكه اهل فن ميدانند كتاب مزبور مربوط به يادداشتها و تحقيقات مرحوم مشحون در سالهاي 1320 و 1330 است كه به همت دختر بزرگوار مرحوم اميرالشعرا «اميري فيروزكوهي» در بعد از انقلاب منتشر شد و در اصل مطالب كتاب مربوط به حدود 50 سال قبل ميباشد (استاد اميري فيروزكوهي با دكتر حسن مشحون باجناق بودند و امير بانوكريمي حق شوهرخالهاش را به نيكي ادا نمود)، امروز و پس از اين همه كتابهاي موسيقي (به ويژه كتب رجال موسيقي) هنوز كتابي به ارزشمندي و اعتبار كتاب سه مجلدي «سرگذشت موسيقي» پديد نيامده است كه مطالب و موارد و فصلها و معرفيهاي كتاب به عنوان سند و مدرك، بيبديل و بيشك مورد وثوق و اعتماد همه اهالي كوي موسيقي به شمار آيد.
مهمترين بخش در هر رشتهاي، بخش آموزش و تدريساش ميباشد و از بد روزگار و بخت نامراد موسيقي، نگرانكنندهترين شاخه كتب موسيقي هما، كتب آموزشي و تعليمي آن است. دو سال قبل بود كه به همت وزارت آموزش و پرورش و نهادي ديگر، تصميم گرفته شد تا به رسم آزمايش و سنجش كتابي تدوين گردد تا دانشآموزان پايه اول با موسيقي و ادوات اين هنر آشنا شوند و نگارنده تا آنجا كه خبر دارد سركار خانم ارفع اطرايي و آقاي محمدرضا درويشي هم به عنوان تهيهكنندگان و تدوينگران كتاب مزبور معين گشته و كتاب هم به اتمام رسيد و گويا مورد استفاده قرار گرفت (به شكل آزمايشي) اما نتيجه چه بود و چرا ادامه و گسترش (در سطوح بالاتر) پيدا نكرد و... انشاءالله پس از پرسش از دستاندركاران كتاب مزبور و اشراف بر موقعيت و وضعيت آن طرح ارزشمند و بسيار مفيد، در يادداشتي ديگر قلمي خواهم ساخت اما آنچه كه مورد بحث اصلي و جانمايه اين نوشته ميباشد اشاره داشتن به وضعيت نابسامان و فضاي نامطلوب كتب موسيقي بهطور اعم و كتب آموزشي و تكنيكي بهطور اخص، است كه با عناوين فريبندهاي هم بعضا هنرجويان و خانوادههاي علاقهمند را مجذوب نموده و سپس خريد و مطالعه و تمرين و چه و چه و... ماحصل هيچ و روحيه متضرر و انگيزه در هم شكسته و عاطفه و ذوق هنري نيز لطمه ديده و... در نهايت قريحهها و استعدادهايي كه سرخورده و وازده از موسيقي و معلم كتابسازش و سازهاي نامرغوبش يا جذب زيرزمين و فضاي پنهان و نيمهتاريك فعاليتهاي غيرشفاف ميشود يا از هرچه هنر و هنرمند و ادوات و اسباب هنري است بيزار و متنفر. 10 قطعه براي سهتار- 20 قطعه براي گيتار- سنتور در 10 جلسه- خودآموز تار- ويلن ساده- كمانچه در كتاب- آموزش ريتم در پنج گفتار- هفت گفتار درباره موسيقي و... كه بيشتر خواننده را به ياد كتابها و مجلات قديمي درباره آموزش گلسازي و خياطي (با متدگرلاوين) و گلدوزي و كاردستي و شعبدهبازي و ... مياندازد و همچنين خاطرهنگاري و سرگذشتنويسي كه خود ماجراي شنيدني و شگفتي را در پي دارد و اغلب بزرگان و موجهان و آبرومندان حوزه موسيقي از ورود بدين صحنه و عرصه ابا ميكنند و اين بازار سياه را به سياهكاران و حادثهسازان و... وانهادهاند و برخي از ناشران هم به وعدهها و بهانههاي مالي و معنوي و ترسيم چشماندازهاي فريبنده و اغواكننده برخي از هنرمندان را با آفتي به نام سرعت عمل و تعجيل در چاپ كتاب، در دام بيان سطحي خاطرات و گفتن حوادث ماجراجويانه يا بعضا بزرگنمايي عيوب هنرمندان درگذشته و ثبت اتفاقات بيفايده و بيارزش مثل نوع تغذيه و پوشاك و شكل راه رفتن و چه و چه و... كشانده و به ورطه بياعتمادي خوانندگان ميغلطانند. كتاب با عنوان سرگذشت د-ر (داريوش رفيعي) چاپ شده كه همه كتاب 90 صفحه است و تازه از اين 90 صفحه كمتر از 20 صفحه به شرح زندگي هنري او اختصاص دارد (دو مقاله از استاد ترقي درباره او و يك بريده جرايد) و 70 صفحه ديگر از عكس صفحه گرامافون يكي از تصانيف معروفش (زهره) و اشعار ترانههايش (آن هم به غلط و اشتباه در ثبت دقيق اشعار) و جالبتر اينكه هرجا مرحوم (رفيعي) تحرير زده است كتابساز محترم و مكتشف تحريرها را با تكرار واژه دوحرفي (ها) ثبت نموده است و... مقولهاي به نام ويژهنامهها كه به شكل ضميمه يا مستقل توسط جرايد و نشريات منتشر ميشود هم خود حديثي مفصل دارد كه صدالبته موضوع نوشتار ما نيست اماكماكان فرمول «كتاب» و «نوار» و «بزرگداشت» و «نكوداشت»سازي در آنها برقرار است (به ويژهنامههاي ايرج بسطامي، اكبر گلپا، صبا، بنان، عباس مهرپويا، قمرالملوك وزيري، داريوش رفيعي و... مراجعه كنيد). كتابهاي ارزشمند و تاثيرگذار حوزه موسيقي نيز كه اندك و انگشتشمارند خود در بند و گرفتار كاغذ و چاپ و لفاست در شكل و اصالت در متن و در نتيجه گران و فراتر از وسع و بضاعت هنرجويان و دانشپويان موسيقياند. از انتشار دايرهالمعارف سازهاي ايراني بيش از هفت سال ميگذرد (قيمت چاپ اول آن 18 هزار تومان) كه در سال انتشار قيمت بالايي داشت كه از عهده دانشجويان و علاقهمندان واقعي و راستين موسيقي حتي در امسال هم برنميآيد و صدالبته كتاب به دليل ارزش معنوياش و تلاشهاي مولف (محمدرضا درويشي) و ناشر (موسسه ماهور) و بدون حمايت موسسات دولتي و بودجهدار، منتشر شد كه براي مولف و ناشر هم قطعا جز افتخار چاپ اين اثر و اجر معنوي، سودي در پي نداشته و چنانچه امروز منتشر گردد حتي افراد غيردانشجو كه تمكن و تمولي نيز دارند در برابر رقم قيمتاش حتما مكث خواهند كرد، پس اين وضعيت ناشران را به سوي آثار كممحتوا و بينياز از تحقيق و پژوهش و نيز پديدآورندگاني كه با كمترين زحمت و تلاش در پي اثرآفريني و بهتبع آن كتابسازي هستند، سوق داده و در اين مسير تشويق مينمايد.
با وجود سيطره و چنبره ناخجسته «كتابسازي» در راسته كتابفروشان و «نوار و سيديسازي» در كوي ناشران آثار صوتي و نيز خيل نكوداشتها و پاسداشتها و بزرگداشتها و قدردانيها كه بيشتر در پي طرح «خويش»اند تا «هنرمند و محقق خرجشده در نكوداشت» و... اما هنوز هم چشم اميد و مايه دلگرمياي وجود دارد و اميد كه تعداد آنان (به لحاظ مجلدي) يا بر اوراقشان (به لحاظ صفحات) افزوده و افزون گردد اما در انتهاي يادداشت بايستي تعريف جديدي را بيان كرد و دوستان وزارت ارشاد و عزيزان نشر در حوزه موسيقي بدان سعي بليغ و تلاشي عميق مبذول دارند و آن حمايت سازمانها و نهادهاي فرهنگي يا حتي غيرفرهنگي كه مايلاند در حوزه فرهنگ گامي برداشته و از فرش به عرش هم سري و پري بزنند از كتاب موسيقي است مشروط به ضميمه صوتي. بدين مفهوم كه هر كتاب موسيقي بدون پيوست يك حامل صوتي (نوار يا سيدي) اساسا كتاب موسيقي محسوب نميشود و به هر شكل و با هر توجيه، ابتر و نارساست حتي اگر كتاب سرگذشت يا خاطره باشد بايستي اثري از هنرمند را در حامل صوتي و نيز با آوانگاري و نتنگاري اثر همراه داشته باشد. وسواس حوزه مميزي وزارت ارشاد هم در بيان و نقل خاطرات هنرمندان كه بهرغم برخي سلايق و علايق يا هنجارهاي اجتماعي امروز ممكن است ممنوعه به نظر آيد اما به دليل اينكه اتفاقاتي تاريخي است و صداقت و اصالت دارد و به پژوهندگان و دانشجويان رشته تاريخ نيز در رفع برخي ابهامها و نهفتگيها كمك مينمايد، ميتواند با سعه صدر و بزرگمنشي فرهنگي به شكلي مفيد در حوزه كتاب عمل كند.
شنبه 25 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]