تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مهدى طاووس بهشتيان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816525711




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ورزش - آخرين بار كي درخشيدي؟


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: ورزش - آخرين بار كي درخشيدي؟


ورزش - آخرين بار كي درخشيدي؟

عليرضا خطيبي: يك نامه سرگشاده از سوي علي كريمي خطاب به مردم ايران، ‌اين يعني شماره 8 مي‌خواهد از محبوبيت بالايش براي بازگشت به تيم ملي استفاده كند و حاضر نيست در اين راه صبر كرده و با فوتبالش طرف مقابل را شكست دهد. اين اتفاق در حالي مي‌افتد كه علي دايي سفت و سخت مقابل همه درخواست‌ها مقاومت كرده و همان حرف هميشگي را مي‌زند: «من تيم خودم را دارم، تيمي كه نتيجه مي‌گيرد و از يك سري جوان تشكيل شده، علي كريمي در تفكرات من جايي ندارد.» اين در حالي است كه روزگاري خود علي دايي همين مشكل را با سرمربي وقت تيم ملي پيدا كرده بود؛ محمد مايلي‌كهن آن روزها شمشير را براي مهاجم بين‌المللي ايران از رو بسته بود و ترجيح داد تا به جاي اسطوره شماره 10 از علي‌اصغر مديرروستا دعوت كند؛ اما مقايسه اين روزها با اتفاقات خردادماه 76 از دو منظر اشتباه است. آن روزها علي دايي يك بازيكن فوق‌العاده آماده بود، يك مهاجم خطرناك كه دروازه هر تيمي را باز مي‌كرد و هيچ خط دفاعي‌اي قادر به مهار او نبود اما علي كريمي در حال حاضر فقط يك «نام» است، يك سايه از روزهاي باشكوهي كه مدت‌هاست گذشته، از روزهايي كه براي به خاطر آوردنش بايد خيلي به ذهن فشار آورد. دوم اينكه علي دايي يك بازيكن بي‌جانشين بوده و هست، هنوز هم كسي را در فوتبال ايران پيدا نكرده‌ايم كه بتواند جاي خالي آقاي گل جهان را پر كند اما كريمي و فقدانش اصلا به چشم نمي‌آيد. فوتبال ايران پر است از بازيكنان فانتزي با تكنيك بالا كه قادرند به خوبي از عهده جانشيني جادوگر سابق آسيا بربيايند؛ نام‌هايي چون مسعود شجاعي، جواد كاظميان، ايمان مبعلي، مجتبي جباري و احسان حاج‌صفي در اين قاب قرار مي‌گيرند.

1- اريك كانتونا در تمام جزيره يك استثنا بود، فوتباليستي با مهارت بالا كه در ليدز و منچستريونايتد منشاء يك عصر جديد بود كه با قهرماني‌هاي پياپي در سطح جزيره توأم شد. كانتونا و علي كريمي اما در يك خصوصيت شباهت فراواني داشتند؛ اعتمادبه‌نفس فراواني كه گاهي اوقات اعصاب‌خردكن مي‌شد. كانتونا در اوج دوران آمادگي قرار داشت اما به واسطه اينكه فكر مي‌كرد بازيكني «بزرگ‌تر» از امه ژاكه است، از تيم ملي كنار گذاشته شد. خودش مي‌گويد: «قرار بود من و ژاكه در مورد حضورم در تيم ملي با هم صحبت كنيم اما وقتي من سر قرارمان حاضر شدم، پنج ساعت از لحظه مقرر گذشته بود.» كانتونا يك اصل را زير پا گذاشت و تاوان داد و حالا هم دايي تشخيص داد كه كريمي به درد نمي‌خورد و همين كفايت مي‌كند، سرمربي در همه حال ارجح است حتي اگر طرف مورد غضب او، محبوب‌تر و تكنيكي‌تر باشد، اين اصل فوتبال است كه تيم بر بازيكن ارجحيت دارد. نايك در يك آگهي تبليغاتي در مورد كانتونا چنين نوشت: «انگليسي‌ها سال 1966 را دوست دارند، چون كانتونا در اين سال به دنيا آمد.» كريمي اينقدر كه محبوب نبود؟
2- رائول گونزالس يك فصل رويايي را با رئال مادريد سپري كرد، فصلي كه همگان را متوجه تولد مجدد شماره 7 ابدي قوهاي سپيد كرد اما آراگونس اين‌بار مرتكب اشتباه نشد. فيل‌بال جزء معدود نويسندگاني بود كه در اين مجادله طرف سرمربي را گرفت: «اندكي واقع‌گرا باشيم، تيم ملي در همه سال‌هاي حضور رائول به كدام افتخار رسيده است؟ اين نكته را قبول داريم كه رائول اين فصل آماده‌ترين رائول تمام قرن بيست‌ويكم بود اما حق را به آراگونس بدهيم. او براي ادامه حياتش در تيم ملي به يك‌سري جوان و بازيكن جديد نياز داشت كه اشباع نشده باشند، كه جو تيم ملي را خراب نكنند و رائول در اين قاب قرار نمي‌گرفت پس با او خداحافظي كرد تا جا براي امثال ويا، تورس و گوئيسا باز شود.» آيا علي كريمي صاحب چنين آمادگي‌اي بود؟ دايي خودش مي‌داند كه پافشاري بر حضور او در تيم ملي چه ستاره‌هايي را خاموش كرد پس به اين دليل نخواست يك دايي يگر را تحويل فوتبال ملي ايران بدهد.
3- علي كريمي براي فوتبال ايران چه كرد؟ روزگاري با ديدن بازي‌هاي او در تيم ملي و الاهلي همه غرورمان را به آسيايي‌ها مي‌فروختيم، آن روزها كريمي نه يك فوتباليست معمولي كه يك اسطوره بود. بازي او مقابل رم، مقابل آلمان، مقابل كره‌جنوبي و مقابل بحرين نمونه‌هايي هستند كه هرگز از ياد ايراني‌ها نمي‌رود اما پس از جام ملت‌هاي چين،‌كريمي كركره را پايين كشيد و خواست تا كسي مزاحمش نشود، حتي تيم ملي. او تيم ملي را يك‌تنه روي پله سوم جام ملت‌ها نشاند، اما مقصر اصلي عدم راهيابي ايران به جام جهاني 2002 بود. او دو فرصت مسلم گلزني را در ايرلند از دست داد كه با گل كردن يكي، ما در كره و ژاپن حضور مي‌يافتيم. كريمي توپ‌هايي را گل نكرد كه فقط با اندكي غرور كمتر و تلاش بيشتر به تور دروازه شي‌گيون بوسه مي‌زد اما او «حال» اين كار را نداشت. همان «حالي» كه خداداد داشت. چهار سال است كه تيم ملي و طرفداران فقط با يك خاطره زندگي مي‌كنند. روزهايي كه تيم ملي بازي دارد، مطبوعات پر است از آرزوي مشاهده يك علي كريمي، يك بازيكن تمام‌عيار كه مثل ساليان قبل همه كار بكند اما پس از پايان بازي از دفعه بعد حرف مي‌زنيم، مرتبه بعدي كه مدت‌هاست تكرار نشده و به همين جهت حماقت است اگر باز هم منتظر آن بمانيم، در انتظار يك غبار بي‌سوار.
4- ديويد ترزگه در اوج است اما ريموند دومنك او را حتي در ليست 30 نفره يورو 2008 هم قرار نمي‌دهد، به يك دليل ساده و شايد به نظر خيلي‌ها احمقانه: «تاكتيك تيم من به يك مهاجم نياز دارد، مهاجمي كه دونده باشد و بتواند براي خودش موقعيت گل فراهم كند. من به امثال ترزگه كه منتظرند توپ جلوي پايشان بيفتد، نيازي ندارم.» به بازي‌هاي كريمي در چهار سال گذشته بنگريم. كريمي با توپ مي‌دود اما خيلي زود آن را از دست مي‌دهد و سپس محو مي‌شود. بازي ايران و امارات در دور برگشت مرحله پلي‌آف جام جهاني 2002 را به ياد بياوريم، تيم ملي با اخراج پژمان جمشيدي مجبور بود 78 دقيقه 10 نفره بازي كند اما علي كريمي ما را صاحب يك بازيكن كرده بود كه توپ‌ها را از پشت مدافعان جمع مي‌كرد و تا دروازه حريف جلو مي‌آورد. آن علي كريمي چه شد؟ بر سر آن بازيكني كه در آزادي از بالاك و يارانش يك سري مبهوت ساخته بود، چه آمد؟ چرا ديگر شاهد آن هافبك طلايي بايرن نيستيم؟ با اين وصف نيازي به كريمي حس مي‌شود؟ مسعود شجاعي بهتر است يا دوباره به انتظار نشستن؟ فعلا با كليپ‌هاي قديمي كريمي بسازيم و از بازي مسعود شجاعي و مجتبي جباري لذت ببريم.
 شنبه 25 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن