واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عليرضا لطفيانتخابات 22 خرداد را نه تنها يک حماسه بلکه بايد يکي از کرامات انقلاب اسلامي به شمار آورد . انقلاب ناب و خالصي که امام راحل عظيم الشأن به همت مجاهدتهاي روحانيت و مردم خداجوي ايران اسلامي بنيان نهاد . پس از مواجهه با جريانات مخالفان و ضد انقلاب و جنگ تحميلي رفته رفته با انحراف مسيري که برخي عناصر انقلابي براي ادامه حرکتش متصور شدند با خطري جدي مواجه بود . با پايان يافتن دوران دفاع مقدس و فرصتي که براي سازندگي کشور به وجود آمد و با ديدگاههاي خاص جناب هاشمي رفسنجاني که احساس نوعي مالکيت و پدري انقلاب و انقلابيون را در فقدان حضرت امام خميني (ره) در گفتار و رفتارش مشاهده مي شد خيز بلندي براي حرکت به سوي سازندگي کشور گرفته شد و رندان سياسي که در پرتو نخست وزيري مير حسين موسوي اُختاپوس وار به مديريت دستگاههاي دولتي چنگ انداخته بودند . و زاويه انحرافي ايشان از همان دوران رياست جمهوري حضرت آيت الله خامنه اي « مدظله العالي » قابل تشخيص بود ؛ از ذوق زدگي رئيس جمهور وقت ( هاشمي رفسنجاني ) سوء استفاده کردند و شرط سازندگي را در حمايت بي دريغ و بدون قيد و شرط او قرار دادند . که نمونه اين شرط را مي توان در درخواست کتبي کرباسچي ( شهردار سابق تهران ) در امور شهرداري تهران يادآور شد . آغاز طرحهاي سازندگي دوره ي اول رياست جمهوري جناب هاشمي رفسنجاني زمينه و بهانه را براي حزب کارگزاران سازندگي فراهم آورد . و در پرتو پيگيري طرحهاي کلان سازندگي سردار سازندگي !! شرکت هاي متعدد در چتر حمايت رياست جمهور وقت قارچ گونه سر از خاک بيرون آوردند . با نزديک شدن به پايان دوره دوم رياست جمهوري جناب هاشمي رفسنجاني باز بهانه پيگيري طرح هاي نيمه تمام سردار سازندگي !! گروه زياده خواه ( که اکنون به مافياي قدرت در ادبيات سياسي ما شناخته مي شوند ) را بر آن داشت که طرح تغيير قانون اساسي را براي تداوم دوران رياست جمهوري جناب هاشمي رفسنجاني در دستور کار خود قرار دهند با هوشياري و مخالفت مقام معظم رهبري و برخي نخبگان اصول گرا ( با توجه به مفاسدي که طي دو دوره دولت پنجم و ششم قابل مشاهده بود و به دليل رياست جمهوري جناب هاشمي رفسنجاني جرات مبارزه و اعتراض با آن به وجود نمي آمد و هر گونه مخالفتي با طرحهاي ايشان مهر مخالفت با راه امام و سازندگي مي خورد ) با اين طرح ، به طريق ديگر دنبال نفوذ در دولت آينده بودند از آنجا که حجت الاسلام علي اکبر ناطق نوري از سوي اصول گرايان براي رياست جمهوري آينده انتخاب شده بود و آقاي ناطق نوري بسياري از طرحهاي کارگزاران سازندگي را مغاير با اصول و راه امام و اسلام مي دانست حاضر به مماشات سياسي با کارگزاران نشد و جناح چپ که در دوران رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني در حاشيه امن به فعاليت هاي سياسي خود مشغول بودند ( هر چند به ظاهر عرصه برخي امور در دست جناح راست بود ) فرصت را مغتنم شمردند و با مطرح کردن محمد خاتمي به عنوان چهره اي مخالف با جناح راست و منتسب کردن دولت هاشمي رفسنجاني به جناح راست آراي معترضان به سياست هاي دولت پنجم و ششم را به سوي خود جلب نمودند . و جالب اينجاست که با جنگ رواني خاصي شايعه تقلب در انتخابات را با طنز سياسي « مي نويسم خاتمي و مي خوانيم ناطق نوري» به طور گسترده در اذهان مردم غالب نمودند . حزب کارگزاران سازندگي هم که نرمش و ملايمت و چراغ سبزي از ناطق نوري مشاهده نکرد حمايتش را از محمد خاتمي ابراز نمود و جناب هاشمي رفسنجاني در آخرين خطبه قبل از انتخابات دوم خرداد تير خلاص را به جريان اصول گرايي شليک کرد . تا به نوعي خاتمي را نيز وامدار خود گرداند . اين در حالي بود که بسياري از راي دهندگان به خاتمي خود مخالف هاشمي رفسنجاني بودند و از طرفي شعارهاي عوام فريبانه آزادي و نويد فرداي بهتر اکثريت مردم را به سوي خود جلب کرد از آنجا که ذائقه ي برخي از مردم با دوران دفاع مقدس و سالهاي پس از آن نوعي تنوع طلبي را در آنان به وجود آورده بود و از سوي ديگر تهاجم و شبيخون فرهنگي دشمن نيز نگرش نسل جوان را نشانه رفته بود . علاوه بر اين روش مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن از سوي نيروهاي حزب اللهي و مدافعان ارزشها غير کارشناسي و به نوعي لجاجت برانگيز بود و عواملي ديگر ... منجر به انتخاب محمد خاتمي در دوم خرداد شد . هر چند جناب هاشمي رفسنجاني نقش بسيار موثري در موفقيت محمد خاتمي در دوم خرداد داشت اما جريان جناح چپ و گروه ملي مذهبي ها که چندان خاطره خوشي هم از او نداشتند عرصه ي تصميم گيري هاي دولت به اصطلاح اصلاحات را در دست گرفتند و براي براندازي و تغيير نظام جمهوري اسلامي طرح هاي گسترده ريختند . دولتمردان محمد خاتمي با اينکه خود بر کشتي نظام جمهوري اسلامي لنگرداري و سکان داري مي کردند اما با نيزه اصلاحات مشغول سوراخ کردن کشتي نظام بودند . دوران مظلوميت ولايت و خون دل خوردن وفاداران به نظام و انقلاب بود . بيشترين اهانت ها به شخص هاشمي رفسنجاني از سوي کساني نثار او شد که خود ،آنها را بر تخت قدرت نشانده بود . لابد جناب هاشمي رفسنجاني خود ماجراهاي انتخابات مجلس ششم را به خاطر دارند . تاکتيک جناب هاشمي رفسنجاني پس از دوم خرداد تاکتيک زيگزاک رفتن در مواضع سياسي بود تا با توجيه عملکرد گذشته خويش از تيرهاي انتقاد و افترا در امان بماند . اما متاسفانه حرکت ناموزون او موجب گرديد اتفاقاً حرکت زيگزاک او با تيراندازي هاي مخالفان هماهنگ شود و از هر دو سو مورد اصابت قرار بگيرد . اگر جناب هاشمي رفسنجاني فقط در همان مقطع ابتدايي مواضعش را با رهبري هماهنگ مي کرد و فقط نيتش دوستداران امام ولايت را به جان مي خريد از تيرها و موشک هاي بعدي در امان مي ماند . اما متاسفانه بي توجهي به رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب او را به عرصه اي خطرناک وارد ساخت با به پايان رسيدن دوران اصلاحات باز هم به تحريک حزب کارگزاران سازندگي وارد عرصه انتخابات نهم گرديد تا يک بار ديگر شانس و بخت خود را بيازمايد . غافل از اينکه جبهه اصلاح طلبي و مشارکت مدعيان فراواني پيدا کرده بود . هر چند قاليباف با حربه و سپر مبارزه با هاشمي رفسنجاني به ميدان آمده بود . و علي لاريجاني نيز با شعار اصول گرايي و دولت اميد منتقد سياست هاي دولت هاي پيشين بود و آقايان کروبي و مهرعليزاده و معين نيزخود را ذي حق در جبهه اصلاحات مي ديدند اما جناب هاشمي رفسنجاني تنها از حضور چهره اي انقلابي و شجاع مانند احمدي نژاد واهمه داشت تلاش هاي او براي انصراف احمدي نژاد به نتيجه نرسيد . و تفرقه اي که در بين جبهه اصلاح طلبان به وجود آمده بود کار را به دور دوم انتخابات کشانيد . در روزهاي اخير شاهد مواضع تند و اهانت بار فائزه هاشمي به خاتمي بوديم که علت تمام اين بدبختي ها را به گردن خاتمي انداخت که در سازماندهي انتخابات نهم ناموفق بود و سياست آزادي و مردم سالاري و جامعه ي مدني او منجر به مدعياني مانند مهرعليزاده و کروبي و معين گرديد که در نتيجه از آراي پدرش هاشمي رفسنجاني کاسته شد . اين در حالي است که حدود يک ماه قبل از انتخابات در ورزشگاه آزادي در جمع حاميان موسوي علت راي دادن به خاتمي را از سوي خود براي تداوم راه دوران سازندگي بيان کرده بود و اکنون با شکست فضاحت بار مير حسين موسوي ريشه و اساس اين بدبختي ها را به دليل عدم مديريت صحيح انتخابات نهم دانسته است . در مرحله ي دوم انتخابات نهم با اينکه پيش بيني ها بر اين بود که راي دهندگان به معين و کروبي و مهرعليزاده به هاشمي رفسنجاني راي دهند و راي دهندگان به قاليباف و لاريجاني متمايل به احمدي نژاد شوند و با اين اوصاف پيروزي هاشمي رفسنجاني را قطعي مي دانستند اما خلاف انتظار آنها احمدي نژاد با راي قطع 17 ميليون و 248 هزار و 783 راي از هاشمي رفسنجاني پيش گرفت . حضور حداکثري قريب به چهل ميليون نفر يعني 85 % شرکت کننده نيز برگ برنده ديگري براي دولت نهم به شمار مي آيد که دولت هاي پيشين قادر به فضاي رقابتي آزاد به اين شکل نبودند در حالي که بيشترين تخريب ها ( که مي توان گفت بي سابقه بوده است ) در حق دولت نهم روا گرديد . حضور مير حسين موسوي به عنوان عنصري که داراي سوابقي به ظاهر درخشان بوده است در عرصه ي انتخابات دهم از حکمت هاي حکيم متعال است که در زماني وارد عرصه انتخابات شود که رقيب توانمندي مانند احمدي نژاد در مقابل او باشد بنا به نظر برخي کارشناسان سياسي چنانچه ميرحسين موسوي در انتخابات نهم وارد ميدان مي شد و يا براي انتخابات دوره ي يازدهم مي توانست در انتخابات وارد شود شانس بيشتري براي رياست جمهوري داشت . اما حضور هاشمي رفسنجاني و رقباي مدعي ديگر در عرصه ي انتخابات نهم او را از حضور در صحنه ي انتخابات منصرف ساخت و از سوي ديگر به دليل محدوديت سني ، ديگر در انتخابات يازدهم قادر به حضور در انتخابات نمي شد . سناريوي از پيش طراحي شده اصلاح طلبان در حضور و انصراف خاتمي در عرصه انتخابات و عدم موفقيت در بيرون راندن کروبي که چندان هم از نظر تعزيه گردان جبهه مقابل احمدي نژاد مهم نبود و توصيه فائزه هاشمي به طرفداران کروبي و موسوي به حفظ وحدت و ترغيب محسن رضايي به حضور در صحنه انتخابات به عنوان تريبوني بيشتر براي تخريب دولت نهم و کاستن از آراي احمدي نژاد همه و همه زمينه اي را فراهم کرد تا نسل سوم انقلاب با حضور ميرحسين موسوي و رضايي با ناگفته هايي از دهه اول انقلاب که به دليل طفوليت يا به دنيا نيامدن از آن بي اطلاع بودند آشنا شوند و حتي ماهيت سالوس و اسلام نمايي چهره ميرحسين موسوي و عدم پايبندي او به ولايت فقيه و نظام جمهوري اسلامي براي مردم آشکار شود . و غربال انقلاب اسلامي بسياري از مدعيان دروغين پيرو راه امام را رسوا نمايد و با حضور حداکثر مردم زيباترين انتخابات و به تعبير رهبر معظم انقلاب جشن واقعي دوستداران نظام شکل بگيرد و چشمان دشمنان نظام جمهوري اسلامي را به حيرت و شگفتي الهي بودن خود وادارد و همه اين ماجراها به اراده ي الهي و نظر حضرت ولي عصر « عجل الله تعالي الشريف » محقق شد تا زمينه ها ظهور حضرتش فراهم آيد . عليرضا لطفي ت /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 306]