تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835025075
آشوبگران آشوببه دنبال انقلاب مخملی در ایران
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تا قبل از اعلام نتايج انتخابات، كمتر كسي قبول ميكرد كه ميرحسين موسوي اتوبان لشكركشي و تهاجم كساني است كه قصد براندازي نظام را دارند؛ اما اكنون كه ميرحسين و عوامل اصلي هدايتكننده و كنترلكننده او نقاب از چهره برانداختهاند و آشوب و اغتشاش را جانشين تسليم به رأي مردم كردهاند ديگر فهم اين نكته سخت نخواهد بود که: موج سبز ميرحسين و حاميان و هاديان او تدارك يك انقلاب رنگي ديگر در ايران است. فعاليتها و اقدامات جريانها و گروههاي مختلف سياسي در دهمين دوره انتخابات ریاستجمهوري بيش از آنكه عرصه رقابت در طرح و انديشهها باشد به محاكمه دولت نهم تبديل شده بود؛ محاكمهاي كه اكنون با آشوب خياباني و تلاش براي تكرار حادثه كوي دانشگاه وارد مرحله ديگري شده است. شايد در نگاه اول اينگونه به ذهن متبادر گردد كه اين قبيل انتقادات و اظهارنظرها نوعي بهرهگيري از تكنيكها و تاكتيكهاي جنگ رواني است كه برای منفعلكردن رقیب به كار گرفته شده است؛ اما توجه جدي به اظهارات و برنامههاي تبليغاتي آنها، اهداف و مقاصد پشت پردهاي را آشكار ميكند. قرائن و شواهد نشان میدهد تلاشي مرموزانه، استتار شده و بسيار پيچيده طراحي و پياده شده است تا زمينه يك انقلاب رنگي را در ايران فراهم آورند. روزنامهها و سايتهاي مهاجم به دولت نهم، سرشار از اين شواهد و قرائن است. برخي از آنها را چنين ميتوان شمارش كرد: 1. تشكيك در سلامت انتخابات و القاي تقلب در انتخابات 2. طرح نظارت بينالمللي بر انتخابات و تشكيل كميته صيانت از آرا 3. افزايش انتظارات و مطالبات عمومي 4. تلاش براي سلب اعتماد مردم از نظام و القاي ناكارآمد بودن حاكميت 5. هجمه به گفتمان انقلاب و امام و رهبري 6. اعلام خطر، تهديدنمايي، بحراننمايي و سياهنمايي از اوضاع كشور 7. توهین و تخریب و دروغبافی بیسابقه علیه دولت 8. لشكركشي و به صحنه آمدن تمامي مخالفين و معاندين نظام انقلاب مخملی چیست؟ انقلابهاي مخملي يا «انقلابهاي رنگي» يا «گُلي» از شيوههاي براندازي نرم است كه نوعي سرنگون كردن حاكميت و جابهجايي قدرت است و از شيوه مبارزه منفي و نافرماني مدني بهره ميگيرد. در برخي از كشورهاي اروپاي مركزي، اروپاي شرقي و آسياي مركزي انقلاب مخملي طراحي و پياده شده است. اين واژه براي نخستينبار از سوي والسلاوهادل – رئيس جمهور پيشين چك، كه در آن زمان رهبر مخالفان چكسلواكي سابق بود- به ادبيات سياسي وارد شد. در سال 1989 طي يك دوره شش هفتهاي، مخالفان حكومت در چكسلواكي با انجام سلسله اقداماتي زنجيرهاي توانستند رژيم حاكم را سرنگون كرده و قدرت را در دست بگيرند. اين طرح و ايده به ترتيب در كشورهايي همچون صربستان، گرجستان، اوكراين و قرقيزستان منجر به تغيير طبقه حاكم شد. غرض اصلي از طراحي و پيادهسازي انقلابهاي مخملي، براندازي حكومتهايي است كه امريكا آنها را مانع بسط و گسترش سلطه خود ميداند. برخي از اهداف امريكا از ساماندهي انقلابهاي رنگي از اين قرار است: 1. تسلط بر مناطقي كه از جهت سياسي و راهبردي اهميت ويژه دارند 2. كنترل مسير انتقال انرژي و جلوگيري از تسليحاتي شدن آن 3. حذف يا مهار نظامهايي كه مانع گسترش سلطه امريكا هستند 4. ممانعت از ايجاد اتحاديههاي نظامي و امنيتي در آسيا، خاورميانه و آسياي مركزي 5. همسو نمودن كشورهاي مورد نظر با سياستهاي امريكا 6. فرصتسازي اقتصادي براي امريكا 7. مهار بيداري اسلامي حکایت اول: انقلاب گل رُز در گرجستان با فروپاشي شوروي سابق، امريكا و ناتو به حلقه اول اروپاي شرقي؛ يعني سپر دفاعي هارتلند، نفوذ يافتند. پس از آن، توسعه نفوذ در حلقه دوم در دستور كار امريكا قرار گرفت. براي اين منظور نفوذ در گرجستان اولويت اول را داشت. امريكا و متحدان اروپايياش، از طريق بنياد سوروس و مؤسسات بهظاهر غيردولتي، به ساماندهي يك انقلاب رنگي در گرجستان پرداختند تا سلطه ناتو به گرجستان- به عنوان حيات خلوت روسيه- گسترش يابد. در انتخابات پارلماني نوامبر 2003، دو ائتلاف به رقابت پرداختند: يكي "ائتلاف گرجستان نو" و ديگري "ائتلاف تروئيكاي گرجستان". در كوران رقابت انتخاباتي، بنياد سوروس (كه مسؤوليت پشتيباني از انقلاب مخملين در گرجستان را عهدهدار بود) پيروزي ائتلاف تروئيكا را پيشاپيش اعلام نمود. اما پس از انتخابات، نتايج شمارش آرا بر پيروزي «ائتلاف گرجستان نو» دلالت ميكرد. با اعلام نتايج اوليه انتخابات ائتلاف تروئيكاي گرجستان به نتيجه انتخابات اعتراض نمود و دولت را متهم به تقلب در انتخابات كرد. ائتلاف تروئيكاي گرجستان - كه از طريق رسانههاي امريكايي و اروپايي حمايت ميشدند - هواداران خود را به مبارزه منفي و نافرماني مدني فراخواندند. جنبشي به نام كامارا توانست پانزده هزار نفر را در پايتخت سازماندهي نمايد. آنان چند روز در مقابل ساختمانهاي دولتي از جمله رياستجمهوري تجمع نمودند و طبق برنامه به پليس و ارتش گرجستان شاخههاي گل رز اهدا ميكردند. در روز افتتاح پارلمان اين كشور و در حالي كه رهبر ائتلاف گرجستان نو؛ يعني شواردنادزه مشغول سخنراني بود، مخالفان به رهبري ساكاشويلي (از رهبران ائتلاف تروئيكا)، بدون مقاومت پليس وارد پارلمان شدند و اجازه ندادند «ائتلاف گرجستان نو» قدرت را در دست بگيرد. سرانجام با موافقت مقامات روسي، شواردنادزه مجبور به استعفا شد و انقلاب بهاصطلاح گل رز به پيروزي رسيد. به طور كلي فرآيند عملياتي شدن انقلاب گل رز در گرجستان موارد زير را شامل ميشود: 1. تزريق كمكهاي مالي امريكا و غرب به مخالفان حكومت گرجستان 2. حمايت تبليغاتي وسيع امريكا و غرب از ائتلاف تروئيكاي گرجستان و تخريب و تشويش اذهان عمومي 3. متهمنمودن نظام حاكم در گرجستان به فساد مالي، فساد سياسي و ناكارآمدي 4. افزايش انتظارات و مطالبات عمومي در جريان مبارزات انتخاباتي 5. متهم نمودن دولت گرجستان به تقلب در انتخابات 6. از پيش برنده اعلام نمودن جريانهاي متمايل به امريكا و غرب 7. درخواست باز شماري آرا و همچنين فشار به دولت براي بهرسميت شناختن پيروزي مخالفان 8. فراخوان مخالفان به مبارزه منفي و نافرماني مدني 9. تصرف پارلمان و اماكن دولتي و به تعطيلي كشانيدن ادارات حکایت دوم: انقلاب نارنجی در اوکراین اوكراين بعد از روسيه بزرگترين كشور اروپايي است و از لحاظ جغرافياي سياسي وضعي منحصر به فرد دارد. نفوذ امريكا در اين كشور، از يك سو حلقه محاصره روسيه را تنگتر مينمود و از سوي ديگر دستيابي امريكا را به بازار منابع نفت و گاز اين منطقه آسان ميكرد. كاخ سفيد براي ساماندهي انقلاب رنگي در اوكراين تلاش مضاعفي كرد. بهطوري كه پس از وقوع انقلاب نارنجي در اين كشور، نيويورك تايمز فاش ساخت: بوش دستكم 65 ميليارد دلار براي اين انقلاب هزينه كرده است. در سال 2004 و در جريان انتخابات رياستجمهوري اوكراين، هيچيك از نامزدهاي انتخاباتي نتوانستند حد نصاب لازم را در مرحله اول كسب نمايند. يانوكويچ نخستوزير وقت و هوادار روسيه در دور اول 88/39 درصد و ويكتور يوشچنكو نامزد مورد حمايت امريكا و غرب 22/39 درصد آراء را به دست آوردند. در نتيجه انتخابات به دور دوم كشيده شد. در مرحله دوم بنا بر اعلام غيررسمي، يانوكويچ با كسب 46/49 درصد آرا بر يوشچنكو كه 61/46 درصد آرا را كسب كرده بود پيروز شد. اما اين نتيجه از سوي يوشچنكو و طرفدارانش مورد قبول قرار نگرفت و آنان دولت يانكويچ را به تقلب در انتخابات متهم نمودند. با اعلام نتيجه انتخابات جنبش پارا كه از مدتها قبل با حمايت مالي و تبليغاتي امريكا سازماندهي شده بود با حضور در خيابانهاي كييف، اقدام به تحصن و تظاهرات نمودند. متحصنين -كه تيشرت، بازوبند، كمربند و هِدبند نارنجي بر تن داشتند و با خود پرچمهاي نارنجي حمل ميكردند- خواستار اعلام پيروزي يوشچنكو از سوي كميسيون انتخابات شدند. اما كميسيون انتخابات پيروزي يانوكويچ را رسماً اعلام نمود و با اصرار اين كميسيون پارلمان اوكراين نيز نتيجه انتخابات را به تصويب رسانيد. با اعلام نتيجه انتخابات از سوي پارلمان اوكراين، تظاهراتكنندگان مانع ورود يانوكويچ به دفتر نخستوزيري شدند و كشور در شرايط جنگ داخلي و تجزيه به دو بخش شرقي (طرفداران يانوكويچ) و بخش غربي (به هواداري يوشچنكو) قرار گرفت. با فوقالعاده شدن اوضاع كشور، پارلمان اوكراين در رأي خود تجديدنظر كرد و اعلام نمود كه در انتخابات تقلب صورت پذيرفته است و از رئيسجمهور درخواست كرد تا كميسيون انتخابات را منحل كند. با جانبداري وزير دفاع از يوشچنكو، شرايط به سود غربگرايان و افراد مورد حمايت امريكا تغيير كرد در نتيجه دادگاه عالي اوكراين سرانجام در 7 دسامبر نتيجه انتخابات را باطل و تاريخ 26 دسامبر را براي برگزاري انتخابات مجدد اعلام نمود. انتخابات مجدد در تاريخ 26 دسامبر و با حضور 12000 ناظر بينالمللي برگزار گرديد و يوشچنكو با كمك تبليغاتي رسانههاي امريكايي و اروپايي 52،62 درصد آرا را كسب نمود و رئيس جمهور اين كشور شد. فرآيند انقلاب نارنجي در اوكراين از اين قرار است: 1. تزريق كمكهاي مالي امريكا و غرب به مخالفان دولت اوكراين 2. انجام عمليات مشروعيت قهقرايي با متهم نمودن دولت اوكراين به خشونت، ترور مخالفان، فساد مالي، فساد اداري و فساد سياسي 3. ناكارآمد جلوه دادن دولت 4. تصويرسازي مطلوب از يوشچنكو و مخدوش نمودن چهره يانوكويچ بهوسيله رسانههاي امريكايي و غربي 5. تخريب و تشويش اذهان عمومي از طريق پخش شايعه مسموم كردن يوشنچكو بهوسيله دولت يانوكويچ 6. القاي تقلب در انتخابات بهوسيله دولت 7. مخالفت با اعلام نتيجه انتخابات و فراخوان مخالفان به نافرماني مدني و مبارزه منفي 8. انعكاس گسترده تحولات اوكراين توسط سيانان، بيبيسي و يورو نيوز و هدايت افكار عمومي در اين كشور 9. برهمزدن نظم و امنيت عمومي و اشغال اماكن دولتي حکایت سوم: انقلاب لاله ای در قرقیزستان قرقيزستان اگر چه داراي منابع طبيعي نفت و گاز نميباشد، اما به دليل هممرز بودن با چين و افغانستان، داراي جايگاه و اهميت استراتژيك است. حادثه يازده سپتامبر، قرقيزستان را بيش از پيش در كانون توجهات امريكا قرار داد. از اين رو كاخ سفيد درصدد جابهجايي قدرت در اين كشور و تثبيت موقعيت خود در قرقيزستان برآمد. در سال 2005 با رد صلاحيت نامزدهاي مخالف دولت در پارلمان، جرقههاي انقلاب مخملي در اين كشور زده شد. پس از برگزاري دو مرحله انتخابات پارلماني و اعلام نتيجه آن، دو مخالف عسگر آقايف، يعني كولوف وزير پيشين امنيت قرقيزستان از اهالي شمالي به همراه باقياف نماينده بر كنار شده پارلمان از اهالي جنوب با يكديگر متحد گرديدند. با پيوستن خانم اتونبايا نامزد ردصلاحيت شده انتخابات پارلماني به صفوف مخالفان آقايف، شرايط براي انقلاب مخملي در اين كشور فراهم گرديد. در چنين شرايطي جنبش مقاومت جوانان كلكل عهدهدار آغاز انقلاب رنگي يا انقلاب گلي در اين كشور شدند. در مناطق جنوبي قرقيزستان، معترضان سازماندهي شده تحت حمايت امريكا، با تجمع در ميدان اصلي شهر اوش، فرودگاه و اماكن دولتي را به محاصره خود درآوردند. دامنه اعتراضات توسط جنبش مذكور بهسرعت به تمامي مناطق قرقيزستان سرايت نمود و در نتيجه مخالفان عسگر آقايف اماكن دولتي و دفتر رياستجمهوري را در بيشكك به تصرف خود درآوردند و خواستار كنارهگيري وي شدند. با متواري شدن آقايف جابهجايي قدرت در اين كشور با حمايت و ساماندهي امريكا صورت پذيرفت. عسگر آقايف پس از فرار از كشور، استفن يانگ- سفير امريكا در قرقيزستان- را عامل اصلي اين انقلاب معرفي كرد. وي اظهار داشت: «يك هفته قبل از وقوع اين حوادث در شبكه جهاني اينترنت، نقشه اين انقلاب منتشر شده بود. اين نقشه را استفن يانگ تدوين كرده است و اين انقلاب دقيقاً همانند نقشه صورت گرفت.» در وقوع انقلاب لالهاي در قرقيزستان نقش بنياد سوروس و اعطاي كمكهاي مالي كاخ سفيد به مخالفان دولت بسيار تعيينكننده بود. حکایت بدفرجام: انقلاب مخملی در ایران؟! ايجاد انقلاب رنگي در كشور ما بخشي از پازل راهبردي امريكا براي تغيير ساختار جمهوري اسلامي ايران است كه تاكنون به دفعات طراحي شده؛ اما در هر نوبت با شكست مواجه گرديده است. 1. پيشينه انقلاب مخملي در ايران به سال 1378 و حادثه كوي دانشگاه باز ميگردد. در روزهاي آغازين سال 1378 نتانياهو، نخستوزير وقت رژيم صهيونيستي، خواستار اجراي فوري پروژه «انفجار از درونِ ساختار حكومتي ايران» شد و تأكيد كرد: «بايد با ايران كاري كرد تا همان اتفاقي كه در شوروي سابق صورت گرفت، پيش آيد و آن هم انفجار از درون است.» در همين راستا يكي از تجديدنظرطلبان طي مصاحبهاي با هفتهنامه راهِ نو تصريح كرد: «انقلاب اسلامي متأثر از الگوي حكومت شوروي سابق است و سرانجام آنها نيز يكسان است.» در حادثه كوي دانشگاه با القاي خبر كذب مبني بر كشته شدن پنج دانشجو در جريان درگيري با نيروي انتظامي از سوي خانم «ص- و» و تشديد اين فضا توسط نشريات زنجيرهاي، هيجانگرايي و برانگيختگي در فضاي سياسي جامعه شكل گرفت. در اين هنگام تجديدنظرطلبان سعي داشتند با گسيل داشتن دانشجويان به سوي بيت رهبري، به زعم خود، پروژه انقلاب مخملي و نافرماني مدني را كليد بزنند كه با حضور ميليوني مردم در صحنه دفاع از انقلاب و رهبري اين توطئه خنثي شد و عقيم ماند. 2. القاي انسداد سياسي در كشور (1379) و تئوريزه كردن مقاومت مدني (نافرماني مدني) از سوي مسافرين كنفرانس ننگين برلين، مرحله ديگري از ساماندهي انقلاب مخملين در ايران بود. در همين رابطه اكبر گنجي در گفتوگويي با نشريه كريستين ساينس مانيتور تصريح كرد: «اميدوارم كه مدل انقلابِ بدون خونريزي چكسلواكي، در ايران انجام گيرد. ما قدم به مرحلهاي از دموكراسي ميگذاريم كه هزينهاي دارد، براي رسيدن به هرچيز بايد بهاي آن را داد.» سرانجام اين مرحله منجر به ايجاد اغتشاش و آشوب در جريان نشست دفتر تحكيم وحدت در شهر خرمآباد گرديد. 3. در سال 1380 شبكههاي ماهوارهاي ضدانقلاب، جوانان را به نافرماني مدني فراخواندند. بياعتنايي مردم بهويژه جوانان به فراخوان ضدانقلاب، آنان را دچار سرخوردگي كرد. در اين مرحله نيز دشمنان جمهوري اسلامي ايران، انقلاب مخملين را به نظاره نشسته بودند كه همانند مراحل قبلي با ناكامي مواجه شدند. 3. پروژه قرقيزستانيزه كردن انتخابات هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي در سال 1383، برنامه ديگري از مجموعه اقدامات تجديدنظرطلبان براي ايجاد گسست در ساختار سياسي و برهم زدن انسجام اجتماعي بود. اين پروژه با استعفاي برخي از نمايندگان رد صلاحيت شده مجلس ششم و برخي ديگر از مديران دولتي آغاز شد؛ تحصن نمايندگان مجلس ششم نيز ادامه همين طرح بود. بياعتنايي جامعه به تجديدنظرطلبان و ناآگاهي افراطيون از ظرفيت اجتماعي خود و از همه مهمتر قاطعيت رهبر معظم انقلاب اسلامي، اين پروژه را نيز با شكست مواجه كرد. 4. ساماندهي انقلاب مخملي در ايران بهوسيله بنياد سوروس با واسطه افرادي همچون: هاله اسفندياري، كيان تاجبخش و رامين جهانبگلو از ديگر برنامههاي براندازي نرم در ايران بوده است. براساس اعترافات هاله اسفندياري، بنياد سوروس با حمايت از برنامههاي خاورميانهاي مركز امريكايي «ولسون»، بهدنبال ايجاد يك شبكه غيررسمي در ايران جهت عملي نمودن اهداف براندازي نرم بوده است. در اين راستا كيان تاجبخش (مدير و نماينده بنياد سوروس در ايران) سعي داشته است تا با اقداماتي همچون راهاندازي كارگاههاي مطالعاتي متشكل از جوانان و دانشجويان و تدريس اصول و مباني شبكهسازي اجتماعي زيرساختهاي براندازي نرم در ايران را فراهم سازد. طراحی و اجرای پروژه جدید شواهد و قرائن نشان ميدهد كه تجديدنظرطلبان هواخواه ليبراليسم و سكولاريسم با پشتيباني دشمنان نظام جمهوري اسلامي ايران، در حال طراحي و اجرايي كردن پروژه ديگري از سلسله پروژههاي انقلاب رنگي در انتخابات رياستجمهوري ميباشند. اين پروژه كه گرجستانيزه نمودن و اوكراينيزه كردن انتخابات ميباشد از مدتها پيش در دستور كار قرار گرفته است. پروژه جديد در سه فاز طراحي شده است: 1. جنيني 2. مقدماتي 2. تكميلي 1. فاز جنینی اين فاز در درون خود سه مرحله را شامل ميشود كه هدف از اجراي آن زمينهسازي براي دو قطبي كردن جامعه به «افراط» و «اعتدال» بوده است. مراحل سهگانه اين فاز عبارت است از: 1. ايجاد كارشكني در عرصههاي مختلف براي ناكارآمد جلوه دادن مسؤولان معتقد به گفتمان انقلاب اعلام خطر و بحراني خواندن اوضاع كشور و غيرعادي جلوهدادن آن، تلاش براي بياعتمادكردن مردم و نااميد ساختن ايشان از اوضاع فعلي و گره زدن اميد مردم به جريان مخالف نظام و مدعي نجات 2. فاز مقدماتی اين مرحله با ملاقاتهاي پنهاني بعضي از مجريان پروژه جديد با واسطههاي امنيتي و سياسي امريكا در «دوبي» به فاز اجرا منتقل گرديد و متعاقب آن، بنياد سوروس (طراح پروژههاي انقلاب رنگي) در سال 1386 عدهاي از فعالين سياسي و مطبوعاتي از جمله «م-ع» را به امريكا دعوت كرد. مراحل اين فاز را به شرح زير ميتوان شمارش كرد: الف. درخواست از برخي كشورهاي اروپايي جهت ترغيب امريكا و صدور قطعنامهي سوم در آستانه انتخابات مجلس هشتم. ب. دو قطبيكردن جامعه به اعتدال و افراط، در انتخابات هشتمين دوره مجلس شوراي اسلامي. ج. ورود در حاكميت و ساماندهي جريان مشابه با جريان 14 مارس در لبنان براي ايجاد تعارض و دوگانگي در حاكميت. 3. فاز تکمیلی: پيادهسازي فرآيندهاي انقلاب رنگي در گرجستان و اوكراين فاز تكميلي پروژه جديد ميباشد. شواهد و قرائن نشان ميدهد اين فاز نيز به مرحله اجرا منتقل گرديده است. الف. تشكيك در سلامت انتخابات و القاي تقلب در آن پيش از انتخابات ب. توهين و تخريب ناجوانمردانه عليه دولت نهم و شخص رياستجمهوري ج. اعلام پيروزي در انتخابات پيش از آغاز آن و زمينهسازي براي اعتراض به نتيجه انتخابات د. همجبهه شدن برخي از كانديداها با نيروهاي معاند و مخالف نظام هـ. هزينههاي هنگفت تبليغاتي آن هم براي دروغنمايي علیه دولت و. به بازي گرفتن رنگ سبز ز. راهاندازی تبلیغات خیابانیِ پرجنجال و پرتنش برای زمینهسازی آشوبهای خیابانی ح. جعلی و دروغ خواندن نتیجه انتخابات ط. دادن آمارهای دروغ و ساختگی درباره نتیجه آرا ي. فریب دادن و همراه ساختن برخی از دانشجویان و جوانان با عاملان اصلی و اجیرکردگان در آشوبهای خياباني و... از جمله مراحل اين فاز است. در پايان همه شما را دعوت ميكنيم به تأمل در رفتار و گفتار و داعیههاي قبل و بعد از رأيگيري آقای ميرحسين موسوي و اظهارات حاميان و هاديان ايشان از هاشمي رفسنجاني گرفته تا خاتمي و بهزاد نبوي و تاجزاده و.... تا ببينيد كه ايشان با داعيه انقلاب و امام و رهبري و خدمت و عزت با چه كساني روي هم ريختهاند و چه ميكنند و كجا را نشانه گرفتهاند و به كجا ميروند! /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]
-
گوناگون
پربازدیدترینها