واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نماينده حماس در تهران گفت: امام خميني (ره) معتقد بودند كه ملتهاي مسلمان ميتوانند زمام امور خود را به دست گيرند بنابراين هرگونه صلح و سازش با بيگانگان را بيهوده ميدانستند. "ابواسامه المعطي " نماينده جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) در خصوص "انديشه امام (ره) و تاثير آن بر نظام بينالملل " با خبرنگار سياست خارجي خبرگزاري فارس به گفتگو پرداخت كه مشروح آن از نظر خوانندگان ميگذرد. * فارس: تاثير انديشه امام (ره) بر جنبشهاي آزاديبخش جهان را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ ابواسامه: قبل از هرچيز ما در بيستمين سالگرد ارتحال اين رهبر كبير و تحولساز قرار داريم كه اين حادثه را گرامي ميداريم و از خداوند منان مسئلت داريم كه ايشان را قرين رحمت خاص خويش فرمايند. ديدگاه امام (ره) به جنبشهاي رهايي بخش در جهان به ويژه در فلسطين و لبنان از نگرش و انديشه ايشان در مورد بيداد بيدادگران و استكبار مستكبران و همچنين مقدس داشتن آزادي و عدالت نشأت ميگيرد و اين چيزي است كه ما در سخنان ايشان و آموزههايي كه از قرآن و سنت داشتند به خوبي لمس ميكنيم به همين جهت مشاهده ميشود كه ايشان از ظلم و ستم رژيم شاهنشاهي بيبهره نمانده و هميشه از بيدادگري شاه در رنج و محنت بودند. امام (ره) از دوران جواني همواره تاكيد داشتند كه ظلم شاه، آمريكا و اسرائيل ظلم يكساني است و هيچ تفاوتي بين آنها نيست و بايد به هر وسيله ممكن در برابر آنها ايستاد. امام (ره) پيشتاز مبارزه عليه ظلم و ستم شاهنشاهي بودند و سرانجام اين مبارزات در سال 1979 با پيروزي انقلاب اسلامي به نتيجه رسيد و حضرت امام در ادامه مسير به حمايتهاي خود از جنبشهاي رهايي بخش و به ويژه فلسطين و لبنان جهت رهايي از يوغ استكبار صهيونيستي، آمريكايي و جهان غرب به طور اعم ادامه دادند كه از جمله اقدامات ايشان همان فتواي اختصاص خمس براي حمايت و پشتيباني از مبارزان و مجاهدان راه آزادي را ميتوان نام برد. امام راحل در طول حياتشان همواره تاكيد داشتند كه اسرائيل غده سرطاني است كه بايد ريشهكن شود و هرگونه صلح و سازش با اين رژيم را بيهوده ميدانستند و مقاومت را تنها راه مقابله با اين رژيم خيرهسر ميدانستند. امام راحل از زماني كه طلبهاي جوان در حوزه عليمه قم بودند به خوبي خطر رژيم صهيونيستي را احساس و شناسايي كردند و به حمايتهاي همه جانبه خويش از گروههاي مقاومت در فلسطين و لبنان ادامه دادند و ديديم كه پس از ايشان اين پرچم و لوا را رهبر انقلاب كه به حق خلف شايسته ايشان هستند عهدهدار شدند كه اين خود تاثيري مثبت بر روند مبارزات رهايي بخش در ابعاد سياسي، اجتماعي، مردمي گذاشت. * فارس: تاثير حركت امام (ره) بر تحولات نظام بينالملل را چطور ارزيابي ميكنيد؟ ابواسامه: صرف سرنگوني رژيم ساواكي در ايران كه دست نشانده غرب و آمريكا بود و منافع آنها را در منطقه دنبال ميكرد، به دست اين انقلاب مردمي ضربهاي سخت را بر پيكره استكبار آمريكايي كه بر نظام جهاني سيطره داشت وارد ساخت. رژيم شاهنشاهي به رغم حمايتهاي همه جانبهاي كه از آمريكا دريافت ميكرد نتوانست جلوي پيروزي انقلاب اسلامي را بگيرد و امام راحل نيز بلافاصله پس از پيروزي انقلاب با اخراج جاسوسان سفارت آمريكا و بستن اين سفارت هرگونه اثر و ردي از حضور آمريكا در ايران را پايان داد. ما ديديم كه چگونه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران سفارت اسرائيل توسط امام تعطيل و به سفارت فلسطين تغيير نام يافت. حضرت امام (ره) از همان ابتداي پيروزي متوجه خلل موجود در نظم جهاني كه مبتني بر دو قطب شرق و غرب يعني اتحاد جماهير شوروي و آمريكا بود شد و از اينكه طرفدار اين قطب و يا ديگري باشند ابا كردند و همواره در شعارهاي خويش تاكيد داشتند كه اين انقلاب نه شرقي نه غربي بلكه انقلابي اسلامي است. امام (ره) با آن نگرش شگرف، عميق و حكيمانه خود متوجه برنامههايي كه سازمانهاي اطلاعاتي غرب و آمريكا جهت تضعيف و فروپاشي اتحاد جماهير شوروي تدارك ميديدند، شدند و در همين رابطه پيامي تاريخي براي رهبران وقت شوروي ارسال كردند و آنها را از اين توطئهها آگاه كردند كه اگر اين طرحها موفق ميشد به معناي خروج نيرويهاي عظيم و موثر در برابر زياده خواهي آمريكا بود و اين همان اتفاقي است كه امام (ره) نسبت به آن هشدار داده بودند. رهبري شوروي سابق كوشيد از نصايح امام در اين پيام استفاده كند ليكن كار از كار گذشته بود و ديديم كه شوروي از هم فروپاشيد و آمريكا كه خود را بيرقيب و يكهتاز يافت به ظلم و ستم خود در جهان ادامه داد لذا ميبينيم كه امام (ره) و پس از ايشان رهبريت حكميانه ايران اسلامي در طول ساليان گذشته كوشيدند در تصميم خود مستقل و بر امكانات و توانمندي موجود خويش متكي باشند تا به مبارزات خود در قبال استكبار جهاني به سركردگي آمريكا بايستند. اين مطلب پارهاي از تحليلگران استراتژيك سياسي را بر آن داشت به اين نتيجه برسند كه ايران گامهاي محكمي در برابر استكبار آمريكا بر ميدارد. * فارس: نگاه امام (ره) به سياست خارجي چگونه بود؟ ابواسامه: بستري كه امام (ره) بر اساس آن ديدگاه خود را براي سياست خارجي بنا نهادند بيشك مبتني بر نگرشهاي فكري ايشان بود امام راحل تاكيد داشتند كه سياست بايد مايه عزت و سربلندي و كرامت جمهوري اسلامي ايران به طور اخص و براي امت اسلامي به طور اعم باشد و نيز بايد تحقق بخش منافع امت و اسلام و مسلمين باشد. در عين حال اين سياست خارجي بايد حامي و پشتيبان مسائل بر حق امت اسلامي و در راس آنها مسئله فلسطين و لبنان باشد و همچنين اين سياست بايستي در راستاي تحقق استقلال كامل تصميمات ايران و منافع آن و عدم جانبداري و سمتگيري به سوي اين قطب و يا ديگري باشد، بنابراين ميتوان ديدگاه امام (ره) درباره مناسبات بينالمللي و سياست خارجي در اين محورها خلاصه كرد. 1- مناسبات با همه كشورها بايستي با رويكرد حفظ استقلال باشد. 2- مناسبات بايستي مبتني بر احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلي ايران باشد. 3 - امام خواستار مناسبات با كشورهايي كه با ايران خصومتي ندارند شده و تاكيد داشتند كه نيازي به برقراري روابط با كشورهايي كه ميكوشند تا از طريق مناسبات ديپلماتيك و فشارهاي انتقادي نظرات خود را بر ايران تحميل كنند نيست. 4 - امام تاكيد داشتند كه ايران بايستي مدافع و پشتيبان همه ملل مظلوم در جهان باشد و در اين باره فرمودند ما بايد يار و مددكار مظلومان باشيم. 5 - امام با هرگونه سازشي كه به منافع اسلام و مسلمين در ايران و جهان خدشهاي وارد آورد مخالف بودند. 6 - امام با هر كشوري كه سعي در روا داشتن ظلم و ستم بر ديگران هستند چه در غرب و شرق مخالف بودند و ايشان همواره بر لزوم تحقق معناي راستين بيطرفي در سياست خارجي ايران اسلامي تاكيد داشتند آنگاه كه جهان در ميان دو قطب شرق و غرب تقسيم شده بود. 7 - امام (ره) مجريان سياست خارجي در دولتهاي متوالي ايران را مكلف به دفاع از اسلام و مسلمين و خصوصاً حمايت از مقاومت در فلسطين و لبنان و اهتمام به امور مسلمين را از اوجب واجبات و تكاليف اسلامي ميدانستند. * فارس: انديشمندان غربي يا انديشههاي بزرگي دارند و يا شخصيت بزرگي داشتهاند، امام چگونه بود؟ ابواسامه: آنچه مسلم است شخصيتهاي مهم و رهبران تحول ساز از صلابت و موضع و شخصيت قوي برخوردارند و اين ويژگيها از عدم برنيامده است بلكه از فكر و انديشه و ارزشها و مفاهيمي كه اين شخصيتها بدان معتقدند نشات گرفته است بنابراين ميتوان گفت كه امام (ره) در شخصيت خود انديشه اسلامي، واقعنگري و جامعهنگري را تبلور بخشيد و به عبارتي اين انديشه در وجود شخص مومن، پرصلابت و عارف برخوردار از ايمان مستحكم و پايبند به اصول ارزشها شكل و قوام يافته است لذا ميتوان شخصيت امام را به ايجاز در محورهاي زير خلاصه كرد: 1- امام (ره) از ايمان مطلق و قوي به خداوند برخوردار بود و مفهوم حقيقي لا اله الا الله را دريافته بودند و ميدانستند كه تنها معبود قابل ستايش خداوند سبحان است و روزي دهند اوست، اوست كه ميميراند و زنده ميگرداند اين مفاهيم در شكلگيري شخصيت ايشان تاثير گذار بود. 2 - ايشان اعتقاد داشتند كه ملتهاي مسلمان ميتوانند زمام امور خود را به دست گيرند و خود را از بند و يوغ نيروهاي استكباري و استعماري برهانند. 3 - امام (ره) همواره بر اين باور بودند شكست واقعي امت همان شكست روحي و معنوي آنان است و انديشه اسلامي را راه مبارزه با استكبار ميدانستند. امام (ره) پيوسته نسبت به تضعيف شدن ملت به لحاظ روحي و معنوي هشدار ميدادند و تاكيد ميكردند كه مبادا تسليم فشارهاي نظامي و اقتصادي دشمن شوند. 4 - از ويژگيهاي خط فكري امام واقع بيني، جامعنگري، استقلال و حركت گام به گام در حل و فصل مسائل ايران به طور اخص و امت اسلامي به طور اعم بود. اين شخصيت استثنايي با اين انديشه روشن و اين اقتدار و صلابت توانست عظيمترين انقلاب را در قرن 20 رهبري كند و پايههاي استوار جمهوري اسلامي را پيريزي كند و روح مبارزه با ظلم و استكبار و استقلال طلبي را در كالبد ملت اسلامي بدمد. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]