واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: شكست قواعد كهنه در برابر ميل به تغيير
اشاره:
رقابتهاي انتخاباتي سال 2008 آمريكا را بايد يكي از استثناييترين موارد در تاريخ اين كشور دانست. حضور يك زن و يك سياهپوست در اين مرحله، جداي از فضاي حاكم بر رقابت اين دو براي نامزدي حزب دمكرات، شكسته شدن سنت ديرينهاي است كه بر تاريخ جمهوري آمريكا سايه افكنده بود.
همين پديده ميتواند روح شعار يك كلمهاي باراك اوباما باشد: و بيترديد گرايش ملي به اين شعار بود كه هيلاري كلينتون را با تمامي داشتههايش وادار به تسليم كرد.
وقتي نام او به عنوان نامزد انتخابات رياست جمهوري آمريكا مطرح شد، كمتر كسي در گوشه و كنار جهان سياست وجود داشت كه او را در كاخ سفيد نبيند، چه رسد به اينكه بتواند حدس بزند كه بانوي اول پيشين كاخ سفيد، يكي از بزرگترين حقوقدانان آمريكا و صاحب ثروتمندترين و قدرتمندترين تيم مشاوره و تبليغات، در برابر يك سياهپوست بيتجربه، اما اميدوار زانو بزند.
مطلب حاضر سعي ميكند تا به جستجوي مهمترين دلايل اين شكست ناباورانه و در عين حال بزرگ، كه بسياري از قواعد شناخته شده رقابتهاي انتخاباتي آمريكا را درهم ريخت بپردازد:
***
در اين مقاله به بررسي علل افول كلينتون و پيروزي اوباما پرداخته شده است:
وداع با انتخابات
هيلاري كلينتون درحالي با رقابتهاي مقدماتي انتخابات رياست جمهوري آمريكا خداحافظي كرد كه در ابتدا پيروزي خود را در رقابتهاي حزب دموكرات بسيار نزديك ميديد.
سال گذشته در چنين روزهايي و پس از اعلام كانديداتوري كلينتون در رقابتهاي انتخاباتي آمريكا، محافل سياسي داخل و خارج اين كشور پيروزي كلينتون را به آساني آب خوردن ارزيابي ميكردند. در حقيقت كلينتون در آمريكا فردي خوشنام است و سردمداران حزب دموكرات هم، بارها حمايت خود را از وي اعلام كرده بودند، از اينرو احتمال پيروزي هيلاري كلينتون در اين رقابتها بيشتر نمود پيدا ميكرد.
او به اندازهاي پول در اختيار داشت كه ميتوانست به راحتي حتي نظر مخالفان را به سوي خود جلب كند. بسياري براين باور بودند كه قدرت مالي بسيار خوب هيلاري، وي را در جلب نظر نمايندگان ارشد يا ياري خواهد كرد، اما اين ابراز عقيده درست از آب در نيامد و ديديم كه در روزهاي پاياني رقابت، نمايندگان ارشد، حمايت خود را از باراك اوباما اعلام كردند و اين موضوع باعث شد تا هيلاري اميد خود را براي ادامهِ مبارزه در برابر اوباما، از دست بدهد. در واقع هيلاري و تيم تبليغاتياش با ارزيابي شرايط موجود در داخل مرزهاي آمريكا، شانس پيروزي يك رئيس جمهوري زن را در كشور بسيار زياد ارزيابي ميكردند؛ آنها قصد داشتند تا با شكستن تابوي كهنه عدم توانايي يك زن در كنترل جامعه و كشور آمريكا، هيلاري را در پست رياست جمهوري آمريكا ببيند، اما شايد هنوز مردم آمريكا، راه را براي پذيرفتن يك زن به عنوان رئيس جمهوري كشورشان، هموار نميديدند.
اما باراك اوباما؟
او اولين سناتور سياه پوستي بود كه توانست در مراحل اوليه انتخابات حزب دموكرات براي تصدي پست رياست جمهوري آمريكا، بدرخشد. مردم آمريكا اين سناتور ايالت ايلينويز را فردي درستكار، راستگو و امين ميدانند.
شايد يكي از دلايل شناخته شدن وي با صفات ياد شده، اعتراف اوباما به مصرف و كوكائين در زمان جواني اش بود. اوباما در زندگينامه شخصي خود كه به تازگي به چاپ رسيده، اذعان كرده است كه وي زماني از مواد مخدري چون ماري جوانا و كوكائين استفاده ميكرد. اين اعتراف در حالي صورت گرفت كه اوباما ميتوانست اين بخش از خصوصيترين نقاط زندگي خود را پنهان كند. بسياري از تحليلگران براين باورند كه مردم آمريكا از دروغ خسته شدهاندو اوباما با اشراف به اين موضوع سعي كرد تا با اعتراف به بعضي از مسائل، درستكاري خود را به جامعه آمريكايي عرضه و به نوعي از اين صفت، استفاده ابزاري نمايد.
او (اوباما) ميداند كه چگونه سخنراني كند، اما سئوال اينجاست كه اوباما چگونه توانست خود را با سياستمداري كهنهكار كه نسبت به مسائل حقوقي صاحبنظر است و از حمايت بيچون و چراي ماشين سياسي كاخ سفيد نيز بهره مي برد، سرشاخ كند و دست آخر هم موفق شود تا برتري خود را به حريف سرسخت ديكته كند؟
ضعف هاي هيلاري كلينتون
در اين برهه از زمان، هيلاري نه تنها با كنارهگيري ديرهنگام از صحنه رقابتهاي درون حزبي آمريكا، شانس خود را براي تصدي پست رياست جمهوري آمريكا از دست داد، بلكه با اين اقدام ديرهنگام، خود را در منظر جامعه آمريكا تحقير كرد.
در حقيقت هيلاري از مدتها پيش ميدانست كه ياراي مقاومت در برابر اوباما را ندارد، از اين رو تلاش كرد تا با صرف هزينههاي هنگفت با چنگ و دندان خود را در صحنه رقابتها نگه دارد؛ بطوريكه مجبور شد بيش از 11 ميليون دلار از ثروت شخصياش را براي اين رقابتها هزينه كند. از سوي ديگر، باراك اوباما سعي كرد تا با حداقل هزينه، تيم تبليغاتياش را سرپا نگه دارد و ديديم كه وي در سايت اينترنتي خود در جدولي، كمك مالي طرفداران خود را خواستار شده بود و طرفداران وي بصورت كاملاً آزاد، از نامزد مورد علاقه خود حمايت مالي ميكردند.
شعارهاي هيلاري مبني بر حذف ماليات سوخت و نابودي كامل ايران با استفاده از سلاح هستهاي و تكان دادن پيراهن قرمزي كه بر روي آن عكسي از حادثه 11 سپتامبر چاپ شده بود هم به داد وي نرسيد و مجبور شد كه به شكست خود و شعارهايش اعتراف كند.
هفتهنامه محافظهكار در سرمقاله خود، هيلاري كلينتون را بوش معرفي كرده بود. پس چگونه سياستمداران خبره آمريكايي پيروزي هيلاري را به آساني نوشيدن يك ليوان آب ارزيابي كرده بودند؟ رقابتي كه نه تنها براي هيلاري آسان نبود بلكه به گفته يكي از اعضاي تيم تبليغاتي وي، هيلاري سختترين دوران زندگي خود را در اين رقابتها تجربه كرد.
دشوارترين روزها
كلينتون در حالي در مقابل اوباما قد برافراشت كه از وي به عنوان يكي از دو بانوي اول آمريكا و پركارترين سناتور زن آمريكايي ياد ميشد، اما تصميم هيلاري مبني بر حمايت از بوش در قبال جنگ سال 2003 عراق، باعث شد تا عملكرد وي از سوي حزب متبوعش يعني حزب دموكرات زير سئوال برود و شعارهاي اين حزب را تحتالشعاع قرار دهد. هفتهنامه استاندارد با توجه به اين موضوع، هيلاري را با بوش قياس و از وي به عنوان بوش در شكل فمينيستياش ياد كرد.
اوباما با اين شعار به ميدان آمد كه ديگر تجربه به تاريخ نپيوسته است و آمريكا نياز به يك تحول و نوگرايي دارد. آمريكا به اندازه كافي دوران ديك چني و دونالد رامسفلد را تجربه كرده است. در حال حاضر 70 درصد آمريكاييها بر اين باورند كه آمريكا به مسيري اشتباه راهنمايي شده و اين كشور بايد هرچه زودتر مسير درست را بيابد.
بسياري از كارشناسان مسائل سياسي بر اين باورند كه كلينتون و تيم همراهش اين مساله را بزرگنمايي كردند. آنها قصد داشتند تا از اين شعار اوباما به نفع خود استفاده كنند. هيلاري كه از حمايت افراد نامآشنايي چون ، استراتژيست برجسته تيم تبليغاتي كلينتون، ، و البته شوهرش بيل كلينتون بهره ميجست، بايد نسبت به تبعات فراموشي مساله امنيت داخلي آمريكا بيشتر آگاهي پيدا ميكرد و با يافتن يك استراتژي متعادل راه را براي پيروزي هموار مينمود.
مارك پن كه يكي از بانفوذترين لابيهاي كاخ سفيد را هدايت ميكند، پس از استعفا دوباره فعاليت تبليغاتي خود را در حمايت از تجارت آزاد اعلام كرد. تجارتي كه هيلاري به شدت آن را مورد نكوهش قرار داده بود. ميبينيم كه چالش فراروي كلينتون تنها به اوباما ختم نميشد و تضادهاي درون حزبي هم به شكست وي، دامن زد. فرافكنيهاي موجود در تيم تبليغاتي كلينتون و فرار از مسئوليت از سوي افراد صاحبنفوذ در اين تيم باعث شد تا هيلاري روز به روز ضعيفتر بشود. يكي از افراد صاحب نفوذ و برجسته هاليوود ميگويد، هنگامي كه بحث سياست به ميان ميآيد، همه دروغ ميگويند. اما هيلاري به اين نكته بسيار ريز توجه نكرد و اختيار خود را كاملاً به دست افراد به اصطلاح طرفدار خود سپرد.
وجود شخص بيل كلينتون هم به پارادوكس ذهني هيلاري دامن زد. هيلاري فكر ميكرد نفوذ سياسي زياد شوهرش وي را به شدت به پيروزي نزديك خواهد كرد. در واقع بيل كلينتون يك سوپراستار سياسي بود. شخصي كه آمريكا در دوران 8 ساله رياستجمهوري او در سايه روشن آرامش سياسي و پرهيز از هرگونه تقابل نظامي به حيات خود ادامه داد.
بيشتر دموكراتها بيل كلينتون را دوست دارند، اما وي در حقيقت انساني خودشيفته و مغرور است.
بسياري از صاحبنظران سياسي آمريكا براين باورند كه حضور بيل كلينتون در تيم انتخاباتي هيلاري نه تنها به نفع وي تمام نشد، بلكه يكي از دلايل عمده شكست هيلاري همين موضوع است. بسياري از مردم آمريكا و طرفداران هيلاري براين عقيده بودند كه هيلاري كلينتون فردي خودساخته است و او بدون حمايت بيل كلينتون ميتواند حيات سياسي خود را ادامه دهد، اما حضور بيل كلينتون خط بطلاني براين عقيده كشيد. بطوري كه افكار عمومي آمريكا باز هم سايه سنگين بيل كلينتون را بر روي هيلاري احساس كرد و هيلاري در چشم مردم آمريكا به صورت فردي كه متكي به شوهرش است، هويدا شد.
حضور بيل كلينتون به گمانهزنيهاي گستردهاي انجاميد. بسياري اين سئوال را مطرح ميكردند كه در صورت پيروزي هيلاري در انتخابات، معاون رئيس جمهوري آمريكا چه كسي خواهد بود و آيا بيل كلينتون اين سمت را به دست خواهد آورد يا خير؟
اين سئوالات كه در پهنهاي وسيع مطرح ميشد، باعث شد تا وجهه تقريباً خوب هيلاري خراب شود و احتمال بوجود آمدن حكومت فاميلي در آمريكا قوت گيرد.
سياست ميانهروي اوباما كه برپايه يك روانشناسي عميق از مردم آمريكا بنا شده بود، باعث شد تا فصل جديدي از نحوه حمايت طرفداران از نامزدهاي رياست جمهوري در آمريكا باز شود. طرفداران اوباما نه تنها از وي حمايت گسترده مالي به عمل ميآوردند بلكه با صرف وقت، سعي ميكردند تا نظر ديگر گروههاي آمريكايي را نيز به خود جلب كنند.
از سويي، همانطور كه گفته شد، هيلاري با صرف هزينه هنگفت 11 ميليون دلاري، نتوانست خود را در گردونه رقابتها نگاه دارد و ناچار شد كه هرچند دير، به شكست در مقابل باراك اوباما، اعتراف كند.
يكي از اشخاصي كه نقش تعيينكنندهاي در پيروزي اوباما داشت، طراح وبسايت وي بود. اين فرد توانست حمايتهاي مردم را به پول و وبسايت اوباما را به پايگاهي براي تبليغ ديگران و حمايتهاي گسترده مردمي تبديل كند.
منابع مالي اندك اوباما، به منابع مالي گسترده و تجديدپذير تبديل شدند. بطوري كه طرفداران اوباما هر يك بطور متوسط 2300 دلار به اوباما كمك مالي كردند. كمكي كه هيلاري در آرزوي آن بود.
بسياري از طرفداران هيلاري براين باورند كه مسئوليت شكست هيلاري برعهده ماركپن است. استراتژيستي كه بيل كلينتون را در انتخابات سال 1996 آمريكا به پيروزي رساند. در واقع ماركپن، تواناييهاي باراك اوباما را ناچيز و اندك ميدانست و اين موضوع باعث شد تا وي راهبردي مناسب را براي مقابله با وي اتخاذ نكند. مارك پن با تصوري غلط از اوضاع كنوني آمريكا، سياستي را انتخاب كرد كه براي شرايط كنوني آمريكا كهنه بود. وي از همان سياستي استفاده كرد كه در سال 1992 براي پيروزي بيلكلينتون استفاده كرده بود. اما در حقيقت آمريكا طي اين 16 سال كاملاً تغيير كرده است و شرايط كنوني راهبردهاي قديمي را برنميتابد.
اشتباهات راهبردي از همان آغاز تيم تبليغاتي هيلاري را تحتالشعاع قرار داده بود. مارك پن اوضاع را چنان براي خانواده كلينتون ارزيابي كرده بود كه آنها پيروزي هيلاري را بسيار نزديك ميديدند. اين تحليل اشتباه از اوضاع كه توسط مارك پن صورت گرفته بود، نه تنها پيروزي را براي هيلاري به ارمغان نياورد، بلكه تنها رهآورد اين راهبرد، ورشكستگي مالي براي اين نامزد حزب دموكرات بود.
از سوي ديگر، پيروزيهاي پيدرپي باراك اوباما و مخصوصاً پيروزيهاي زنجيرهاي 11 موردي وي بعد از سهشنبه بزرگ، باعث شد تا هيلاري بيش از پيش طعم تلخ شكست را در مقابل وي بچشد.
اين راهبردهاي غلط، هر روزه با فقدان مديريت صحيح در تيم انتخاباتي هيلاري، بيشتر نمود پيدا ميكرد. عدم توجه به جمعيت بالاي سياهپوستان آمريكايي و انزجار افكار عمومي آمريكا از آپارتايد، يكي ديگر از دلايل شكست هيلاري كلينتون بود. بعد از پيروزي باراك اوباما در كاروليناي جنوبي، بيل كلينتون سعي كرد تا با كوچك جلوه دادن اين پيروزي، اوباما را با يكي از خوانندگان زن سياهپوست مقايسه كند و استفاده مكرر وي از واژه سياهپوست، باعث شد تا ترس از بروز يك آپارتايد دوباره، طرفداران هيلاري را به وحشت اندازد.
كلينتون براي كمرنگ جلوه دادن شعار اوباما مبني بر ايجاد تغييرات در كشور، بسيار تلاش كرد. از هيلاري با عنوان بانوي آهنين آمريكا ياد ميشد، اما ديديم كه حرارت انتخاباتي باعث ذوب شدن بانوي آهنين آمريكا شد.
هيلاري كه بارها اعلام كرده بود كه تنها به رياست جمهوري آمريكا ميانديشد، اكنون در فكر تصدي پست معاونت رياست جمهوري آمريكا است؛ فكري كه مردم را به اين باور رساند كه هيلاري يك دروغگوي بزرگ است.
از سوي ديگر، طولاني شدن مدت انتخابات و پيدا كردن روند فرسايش در اين رقابتها باعث شد تا سردمداران حزب دموكرات با فشار وارد كردن بر نمايندگان ارشد، آنها را در حمايت از يكي از دو نامزد اين حزب، مجاب كند. اين انتخابات به علت طولاني بودنش، ضربات بسيار سنگيني را به حزب دموكرات وارد كرد و ديديم كه دست آخر اين حزب چگونه در پشتپرده، اوباما را براي رقابت نهايي با جانمككين كهنهكار انتخاب كرد.
از طرفي، بسياري از اعضاي كنگره و افراد برجسته كاخ سفيد از پيروزي نهايي هيلاري كلينتون در رقابتهاي انتخاباتي آمريكا در مقابل مككين ميهراسيدند. در حقيقت ماشين سياسي كاخ سفيد هم از سپردن امور كشوري چون آمريكا به دست يك زن پروا ميكند و سكوت معنادار الگور، معاون بيل كلينتون، خود شاهدي بر اين مدعاست.
در حال حاضر، هيلاري كلينتون، با آينده سياسي نامعلومي روبروست، درحاليكه اوباما خود را براي انتخابات بزرگ در مقابل مككين آماده ميكند، شايعاتي از احتمال ترور وي به علت سياهپوست بودنش در جامعه رواج پيدا كرده است كه در صورت بروز چنين اتفاقي، اوضاع سياسي داخلي آمريكا به شدت با مشكل مواجه خواهد شد.
در طول اين رقابتها، كلينتون نه تنها آيندهِ سياسي خود را به چالش كشيد، بلكه گذشته سياسي خود را هم به زير سؤال برد.
در حقيقت هيلاري كلينتون به شعار نوگرايي اوباما باخت، آن هم درحالي كه به باور خود، در يك قدمي پيروزي در رقابتهاي انتخاباتي 2008 قرار داشت.
شنبه 25 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]