تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاكيزه جان مى‏نمايد و روزى را زياد مى‏كند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820452977




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سعيد ابوطالب در گفت‌وگو با آفتاب:‌ آقاي حدادعادل جملات امام را درباره مجلس نمي‌فهميد


واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: سعيد ابوطالب در گفت‌وگو با آفتاب:‌ آقاي حدادعادل جملات امام را درباره مجلس نمي‌فهميد
مجلس هفتمي‌ها گفتند ما مي‌آييم و آرامش ايجاد مي‌كنيم و اين كار را هم كردند و آرامش را برقرار كردند؛ اما اينكه به چه قيمتي خود موضوع ديگري است كه جاي بحث دارد.
آفتاب- سميه عظيمي، حامد صالح‌آبادي: سعيد ابوطالب، شايد يكي از خوش‌شانس‌ترين دستگيرشدگان توسط آمريكايي‌هاي مستقر در عراق بوده باشد؛ چرا كه از مستندسازي در عراق و دستگيري توسط سربازان آمريكايي راهي بهارستان شد و آن هم از پايتخت؛ هرچند كه اين اقبال تنها چهار سال طول كشيد و ابوطالب كه براي دور بعد نيز كانديدا شده بود از راه‌يابي به مجلس هشتم بازماند.

با اذعان به اين نكته كه ابوطالب با وجود نداشتن تجربه پارلماني و صرفا داشتن سابقه فعاليت فرهنگي و هنري توانست بروز و ظهور خوبي در مجلس هفتم داشته باشد و در زمره منتقدان دولت نهم قرار گيرد، به سراغ وي رفتيم و از مسايل مجلس هفتم و ارزيابي آغاز به كار مجلس هشتم پرسيديم كه البته او از مجلس ششم تا مجلس هشتم برايمان گفت، هرچند كه از گفتن درباره برخي مسايل نيز سرباز زد.

او اكنون مشغول تهيه مستند پارلمان ايران براي شبكه برون مرزي پرس تي وي است كه گويا در مرحله تدوين با برخي مشكلات فني مواجه شده است.

آقاي ابوطالب، مجلس هشتم را در مقايسه با مجلس هفتم چگونه مي‌بينيد؟‌

در مورد مجلس هشتم قضاوت زود است. بايد صبر كرد تا يكسالي از عمر اين مجلس بگذرد و ببينيم چه اتفاقي مي‌افتد. در واقع سال اول سالي است كه نمايندگان خود و يكديگر را در مجلس مي‌شناسند و با فضاي پارلمان آشنا مي‌شوند بنابراين بهترين زمان براي قضاوت درباره مجلس هشتم و اينكه آيا از مجلس هفتم منتقدتر يا اصولگراتر، ماه‌هاي آينده خواهد بود. ما ساختار حزبي نداريم و بر اين اساس قضاوت درباره مجلس هشتم در شرايط كنوني زود است. در قانون اساسي ما فعاليت احزاب آزاد است ولي جابه‌جايي قدرت يا شكل‌گيري ساختار سياسي ما حزبي نيست و معلوم نيست 270، 80 نفري كه به مجلس را‌ه‌يافته‌اند چه رفتار سياسي از خود نشان خواهند داد چون در چارچوب حزب تعريف نمي‌شوند و حداقل چهارپنجم يعني 80 درصدشان در داخل هيچ رفتار حزبي قرار نمي‌گيرند.

اما در مجموع اينگونه به نظر مي‌رسد كه مجلس هشتم از مجلس هفتم رشيدتر و فعال‌تر باشد چرا كه در همان ابتداي كار ديديم كه بازي در مجلس هشتم از دست بازيگردان‌هاي سياسي داخل مجلس هفتم خارج شد.

جرياني داخل مجلس هفتم بود كه مجلس را اداره مي‌كرد. اين جريان هم فراكسيون اكثريت را در دست داشت،‌ هم هيات رييسه را و هم مجلس هفتم را مديريت كرد.

اين موضوع درباره مجلس ششم هم اتفاق افتاد. خيلي از نمايندگان مجلس ششم قابل احترام هستند، رفتارهاي خيلي‌هايشان قابل دفاع است اما يك جرياني در داخل مجلس ششم مجلس را اداره كرد و به سمتي برد كه عملكرد مجلس ششم در اواخر عمر اين مجلس اصلا قابل دفاع نبود. مجلس بايد در چارچوب قانون صيانت و حفاظت از حقوق مردم را داشته باشد و كار مجلس اين است كه از حقوق حوزه نيروهاي اجتماعي به تعبير جامعه‌شناسان سياسي و از حقوق مردم به تعبير سياسيون دفاع كند. در واقع مجلس ششم با اين شعار شروع كرد و برخي تصميمات اوليه مجلس ششم در همين راستا خوب بود. اما رفته‌رفته اين مجلس در دست بازيگردانان سياسي افتاد كه مجلس ششم را اداره كردند.

مجلس هفتم هم دچار همين اتفاق بود. مجلس هفتم در دو سال اول مجلس خوبي بود اما رفته‌رفته آن اقليت بازيگردان، مجلس را در دست گرفت و اين شد كه مجلس هفتم با آن شكل و شمايل پديد آمد.

مجلس هفتم در سنگلاخ فضاي سياسي كشور كه حاصل عملكرد مجلس ششم بود، خوب متولد شد و تولد خوب و ميموني داشت اما انتظاراتي كه ما از مجلس هفتم داشتيم نتوانست بروز يابد و اين شد كه در پايان مجلس هفتم،‌ همه متفق‌القول بودند كه مجلس هفتم مجلس خوبي نبود.
هر چند كه اگر مجلس هفتم با مجلس ششم مقايسه شود، مجلس موفقي بود.

اگر مجلس هفتم وقتي با مجلس ششم مقايسه شود، بسيار بهتر است چون مجلس ششم به جاي اينكه از حوزه نيروهاي اجتماعي دفاع كند از مردم عبور كرد و آرام آرام از قانون اساسي هم عبور كرد. مجلسي كه خود از قانون اساسي عبور كند در رفتار كلي‌اش قابل دفاع نخواهد بود.

مجلس ششمي‌ها دنبال طرح‌هايي بودند كه از اول مي‌دانستند شوراي نگهبان قطعا مخالف آنهاست و مي‌دانستند كه اساسا اين طرح‌ها با قانون اساسي هم مخالفت صريح دارد و اين تنها به حوزه سياسي منحصر نبود بلكه در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سياست خارجي هم مشهود بود.

طرح‌هاي مجلس ششم در مورد ماهواره و اداره سازمان صداوسيما، هر دو عبور از قانون اساسي بود. در واقع طراحان مي‌دانستند اينها خلاف صريح قانون است. ما در مجلس قرار است ذيل قانون اساسي قوانيني را تصويب كنيم كه چاره‌ساز مسايل مملكتي است. قانون اساسي در مورد سازمان صداوسيما مي‌گويد كه اداره و نظارت بر صداوسيما طبق قانون خواهد بود و تاكيد دارد كه رييس سازمان صداوسيما را رهبر انقلاب براي مدت چند سال انتخاب مي‌كند. مجلس ششم در كميسيون فرهنگي طرحي را در اين‌باره ارائه كرد كه خلاف قانون اساسي بود. درباره ماهواره هم طرحي كه دادند به همين شكل بود.

خوب چنين اختلافاتي بين مجلس هفتم و شوراي نگهبان نيز وجود داشت، در مصوبه ممنوعيت دو شغله بودن صاحبان مشاغل دولتي ديديم كه شوراي نگهبان اين مصوبه را خلاف قانون اساسي خواند.

اين كه خلاف قانون اساسي نيست. اگر شوراي نگهبان قبول ندارد ربطي به قانون اساسي ندارد.

پس اختلاف سليقه وجود دارد و اين دليلي بر خلاف قانون بودن مصوبات مجلس ششم نيست.

اختلاف سليقه با ارائه طرح خلاف قانون فرق دارد. نماينده بايد خود حافظ قانون اساسي باشد. مجلس ششم طرح افزايش طول عمر مجلس را داد كه خلاف قانون اساسي بود. اين يعني عبور از قانون اساسي. در واقع مجلس ششم به جاي اينكه به عنوان حق قانوني خود بر عملكرد قواي ديگر نظارت كند، از مردم هم عبور كرد. حال آنكه در طول چهار سال عمر مجلس هفتم، همه دعواي ما با هيات رييسه اين بود كه چرا شما از حق مردم كوتاه مي‌آييد.

مجلس وظيفه‌اش نظارت بر همه قواست و هم بايد بر خود و هم قواي مجريه و قضاييه نظارت كند. حال آنكه هيات رييسه مجلس هفتم در يك تعامل يكسويه با دولت كوتاه مي‌آمد و حقوق مردم را زير پا مي‌گذاشت. اين را مجلس ششم به يك دعوا، كشمكش، جنجال و حتي تحصن تبديل كرد. اين جاي سوال است كه چرا نماينده مجلس تحصن مي‌كند. تحصن براي نماينده مجلس وجه قانوني ندارد. نماينده مي‌تواند طبق آيين‌نامه در صورتي كه با طرحي مخالفت كرد ولي مخالفتش به جايي نرسيد، آبستراكسيون كند يا مي‌تواند بايستد و بعدا از هيات رييسه شكايت كند. كمااينكه خود ما نيز ايستاديم و از هيات رييسه به كميسيون اصل 90 شكايت كرديم هر چند كه فايده‌اي نداشت.

جريان داخل هيات رييسه يك شاخه عمده‌اش در كميسيون اصل 90 بود. در حالي كه رييس كميسيون يعني آقاي فاكر از شكايت ما حمايت مي‌كرد ولي جرياني كه فراكسيون اكثريت را در مشت خود داشت و هيات رييسه را نيز اداره مي‌كرد در كميسيون اصل 90 هم جا خوش كرده بود.

ما چندين‌بار از هيات رييسه مجلس هفتم شكايت كرديم. در يك شكايتي من بودم و چند نفر ديگر تحت اين عنوان كه هيات رييسه به آيين‌نامه داخلي عمل نمي‌كند و به قسم خود پاي‌بند نيست و خلاف قانون عمل مي‌كند.

ما در اين اقدام كاملا آيين‌نامه‌اي عمل كرديم و هرگز نخواستيم موضوع به مطبوعات كشانده شود و نمي‌خواستيم اين موضوع را به يك چالش تبديل كنيم و جنجال راه بيندازيم ولي متاسفانه مجلس ششم موضوعات كارشناسي را به جنجال سياسي تبديل مي‌كرد و دنبال عمل كردن در چارچوب قانون اساسي نبود.

ديگر كسي در اين مملكت نيست كه بگويد مجلس ششم خوب عمل كرد و مجلس خوبي بود.

آيا تولد مجلس هفتم قابل دفاع است؟

خوب پس مجلس ششم و شوراي اول، در انتخابات شوراي دوم و مجلس هفتم مردم رفتند به سمت نمايندگاني كه آنها را نمي‌شناختند و ترجيح دادند كه قبلي‌ها نباشند حتي اگر مجبور باشند كساني را كه نمي‌شناسند وارد مجلس كنند. در چنين شرايطي تولد مجلس هفتم رخ داد و از اين منظر مي‌توان گفت كه تولد خوبي داشت. در آن روزها شرايط كشور به سمت آنارشيسم و هرج و مرج مي‌رفت. هر كس هر چه مي‌خواست مي‌گفت و رسانه‌ها هم حمايت مي‌كردند و دامن مي‌زدند. وقتي قرار است دستگاهي مثل شوراي عالي امنيت ملي در موضوع هسته‌اي وارد مذاكره با طرف‌هاي خارجي شود، بي‌شك مجلس بايد از مذاكره كننده‌ها دفاع كند و حواسش باشد كه به شكلي پشت گروه و تيم مذاكره‌كننده بايستد كه تيم احساس قدرت كند و طرف خارجي نيز بداند كه پشت سر اين گروه مجلس ايستاده است اما ديديم كه مجلس ششم در حالي كه تيم مذاكره‌كننده در حال مذاكره و چانه‌زني بود تصويب مي‌كرد كه ما بايد پروتكل الحاقي را قبل از امضا اجرايي كنيم و از تيم عبور مي‌كرد بي ترديد اينها اصلا قابل دفاع نيست.

مجلس هفتم در اين شرايط شكل گرفت و مردم خواستند كه قبلي‌ها نباشند.

اما قرائت ديگري هم از تولد مجلس هفتم وجود دارد، اينكه موضوع ردصلاحيت‌ها مانع از مشاركت مردمي شد و تكليف درصد بالايي از كرسي‌هاي مجلس هفتم از قبل مشخص بود.

اينكه ميزان مشاركت مردم در انتخابات مجلس هفتم پايين بود قابل تحليل است. بايد خيلي از اين مسايل را در عملكرد مجلس ششم ديد.

اما در مجلس هشتم نيز ميزان مشاركت بسيار كم بود، آيا اين هم ناشي از عملكرد مجلس هفتم بود؟

بله در مجلس هشتم ميزان مشاركت پايين‌تر رفت و آن را نيز بايد در عملكرد مجلس هفتم ديد. اينها همه قابل تحليل است.
مردم وقتي ديدند كه ابتدايي‌ترين مطالباتشان عملي نمي‌شود به اين نتيجه خواهند رسيد كه چه مجلس داشته باشيم و چه نداشته باشيم فرقي به حال ما نمي‌كند. مردم ديدند كه مجلس هفتم به جاي اينكه طرف مردم را بگيرد بدون كارشناسي طرف دولت را مي‌گيرد، به ويژه در موضوعاتي كه مردم به طور جدي دلخور بودند مثل سهميه‌بندي بنزين ديديم كه هيات رييسه و رييس مجلس به جاي اينكه طرف مردم را بگيرد از دولت حمايت مي‌كند.

در شرايطي كه همه مي‌دانند گراني وجود دارد، مجلس مي‌گويد گراني نيست و آن را انكار مي‌كند. وقتي مردم مي‌بينند كه نماينده‌هايشان يعني مجلس طرف واقعيت را نمي‌گيرد خسته مي‌شوند. اين يك واقعيت است و باعث كاهش مشاركت مردم در انتخابات دوره‌هاي آينده مجلس مي‌شود.

مجلس ششم هم با عملكرد خود ميزان مشاركت مردمي را در انتخابات مجلس هفتم كاهش داد. مجلس ششم از منظر عملكرد خود با مجلس پنجم قابل قياس نيست. مجلس پنجم مجلسي بود كه به وظايف خود عمل مي‌كرد. از همين منظر اگر مجلس هفتم را با مجلس ششم مقايسه كنيم باز هم نتيجه خوبي نخواهد داشت. همواره اقتدارگرايي محصول آنارشيسم است و هر جا آنارشي در جامعه حاكم شود توده مردم خسته و دلزده به سمت حكومتي اقتدارگرا حركت خواهند كرد.

پس مجلس هفتم، حاكميت جريان اقتدارگرا بود؟

نه. نمي‌خواهم بگويم كه اين اتفاق افتاده اما اين يك اصل كلي است. همه مي‌دانند كه در تاريخ سياسي همه جوامع و از جمله جامعه ما، هرگاه آنارشي حاكم شده، بلافاصله يك نوع تماميت‌خواهي و اقتدارگرايي در پي آورده است. وقتي نظم به هم مي‌خورد مردم خسته مي‌شوند و مي‌گويند بگذار يك نفر باشد حتي اگر آن يك نفر رضاشاه باشد. اين موضوع را نه به لحاظ تشابه تاريخي بلكه به عنوان يك اصل كلي مي‌گويم. مردم مي‌گويند رضاشاه باشد بهتر است چرا كه حداقل هرج و مرج را از بين مي‌برد.

پس به عقيده من مجلس هفتم در برابر مجلس ششم قابل دفاع‌تر و بهتر است اما اگر مجلس هفتم را با اصل مجلس آن‌گونه كه در قانون اساسي تعريف شده مقايسه كنيم، مجلس خوبي نخواهد بود.

رييس مجلس هفتم اصلا جايگاه مجلس را نمي‌شناخت و نمي‌دانست كه چه‌كاره است و چه جايگاهي دارد. آقاي حدادعادل اين جمله حضرت امام را كه مي‌فرمود "مجلس تنها دستگاهي است كه همه قوا بايد تابع آن باشند"، به خوبي درك نكرده بود؛ هرچند كه در همه اين سال‌ها اين جمله بر روي بنر در راهروهاي مجلس در مقابل چشمان است. امام مي‌فرمودند مجلس خانه ملت است و همه ما مشروعيت‌مان را از رأي مردم مي‌گيريم. اما متاسفانه رييس مجلس اين جملات را نمي‌فهميد.

البته بايد گفت كه آقاي حدادعادل فرد قابل احترامي است ولي اصلا به عالم سياست تعلق ندارد و با ورودش به عرصه نمايندگي و رياست مجلس، هم به خودش ظلم كرد و هم به مجلس ظلم كرد.

دو سال اول مجلس هفتم همزمان با دولت آقاي خاتمي بود و دو سال دوم همزمان با دولت آقاي احمدي‌نژاد، تفاوت‌هاي اين دو دوره در چيست؟

مجلس هفتم در دو سال اول عمر خود خيلي خوب كار كرد و در يك تعامل منطقي با دولت آقاي خاتمي قرار داشت. دولت آقاي خاتمي قصد باج‌خواهي و گروگان‌گيري از مجلس هفتم نداشت و مجلس هفتم نيز در اين جايگاه نبود چون خط مشي سياسي مجلس هفتم و دولت هشتم با هم متفاوت بود.

دولت آقاي خاتمي واقعا به مجلس احترام مي‌گذاشت. وزرا، معاونان وزير و شخص رييس جمهور سابق يعني آقاي خاتمي مجلس را آنچنان كه قانون اساسي تعريف كرده قبول داشتند و باور كرده بودند و به قانون اساس تن مي‌دادند حتي اگر با مصوبات مجلس مخالف بودند. بي‌ترديد خيلي از مصوبات مجلس هفتم مغاير با سليقه، طبع و نظر دولت هشتم بود ولي آقاي خاتمي و دولتمردان هشتم به آنها تن مي‌دادند؛

” دولت آقاي خاتمي قصد باج‌خواهي و گروگان‌گيري از مجلس هفتم نداشت... “

ولي متاسفانه دولت نهم به مصوبات مجلس تن نمي‌داد و هر چه مجلس تصويب مي‌كرد دولت خود را انجام مي‌داد.

البته بايد گفت كه مجلس در ابتداي آغاز به كار دولت نهم نشان داد كه جايگاه خودش را مي‌شناسد و در رأي اعتماد به وزراي پيشنهادي احمدي‌نژاد خيلي صريح عمل كرد، اما رفته‌رفته در دو سال پاياني اقليت بازيگردان مجلس هفتم، مجلس را به دولت فروختند. اين اقليت در مجلس هفتم ديگر نمي‌تواند بازيگردان باشد.

يعني شما معتقديد كه مجلس هفتم در موضوع بررسي وزراي كابينه نهم خوب عمل كرد؟ اگر مجلس دقت كافي به خرج داد، اين همه تغييرات براي چيست؟

بله خوب عمل كرديم هرچند كه مي‌شد بهتر از اين عمل كرد. نيمي از وزراي احمدي‌نژاد نبايد رأي اعتماد از مجلس مي‌گرفتند؛ آنها همان وزرايي بودند كه بعدا ديديم به دولت و كارآمدي آن آسيب رساندند مثل وزير آموزش و پرورش، وزير نفت، وزير كشاورزي، اين وزرا نبايد رأي مي‌آوردند. اما در كل آنچه در آن مقطع اتفاق افتاد و عملكرد مجلس هفتم در آن هنگام قابل ستايش است.

شما مرتب بر وجود يك اقليت بازيگردان در مجلس هفتم تاكيد مي‌كنيد، آيا اين شانه خالي كردن از مسئوليت نيست؟

شما نمي‌توانيد اين‌گونه قضاوت كنيد چون تعاملات داخل مجلس بسيار پيچيده است. مجلس هفتم يك اكثريت رشيد داشت ولي آن اقليت بازيگردان صحنه كه مرتب روي آن تاكيد مي‌كنم از ابزارهاي مختلف و ادبيات گوناگون استفاده مي‌كرد براي اينكه مثلا استيضاح را نافرجام بگذارد، از آيين‌نامه داخلي مجلس عبور كند، نقل قول‌هاي متفاوت از رهبران نظام مي‌آورد و پشت شعارهاي انقلابي پنهان مي‌شد ولي رفتاري متفاوت از آن بروز مي‌داد. در واقع يك خوي ماكياوليستي يعني استفاده از هرگونه ابزار و توجيه آن براي رسيدن به هدف بر مجلس هفتم حاكم بود.

در مورد سهميه‌بندي بنزين، همان زمان كه بحث‌ها بالا گرفته بود آقاي باهنر به همراه وزير نفت به تلويزيون آمد و از سهميه‌بندي بنزين دفاع كرد و به مردم گفت كه نگران نباشيد در قانون مصوب مجلس دولت موظف شده به زودي بنزين آزاد بفروشد. در آن مصاحبه هر چه مجري سعي كرد از آقاي باهنر بپرسد كه قيمت بنزين آزاد چقدر است آقاي باهنر پاسخ نداد ولي از مجموع مذاكرات آن مصاحبه تلويزيوني يك رفم 500 تومان بيرون آمد. دو هفته بعد از اين مصاحبه، زماني كه آقاي باهنر در حال توجيه نماينده‌ها بود، گفت كه دولت موظف نيست بنزين آزاد بفروشد. آن روز من آقاي باهنر را ديدم و به ايشان گفتم شما خودتان دو هفته پيش در مقابل 70 ميليون ايراني قول داديد كه اگر مردم اين سهميه‌بندي را تحمل كنند و بپذيرند به زودي بنزين آزاد مي‌فروشيم ولي امروز خودتان مانع اين كار مي‌شويد. آقاي باهنر در پاسخ به من گفت كه شرايط عوض مي‌شود. من از ايشان پرسيدم كه در عرض دو هفته چه اتفاقي مي‌افتد كه شرايط را اينگونه عوض مي‌كند چرا به مردم راست نمي‌گوييد. مردم بايد از شما صراحت بشنوند.

اين‌گونه اتفاقات در مجلس هفتم خيلي زياد بود. اما مي‌بينيم كه در مجلس هشتم اين جريان قدرت بازيگرداني را از دست مي‌دهد و اميدواريم تا پايان نيز اين‌گونه باشد. شما باور نمي‌كنيد كه اين‌ها با هم فالوده مي‌خوردند و دور هم جمع مي‌شدند تا مجلس را اداره كنند و آن را در دست خود حفظ كنند و فكر مي‌كردند كه حفظ مجلس هفتم يعني داشتن مجلس هشتم و بعد هم داشتن رياست جمهوري دهم. امروز در اثر همان عملكرد ماكياوليستي مي‌بينيم كه هيات رييسه مجلس هشتم تغيير مي‌كند و اين اتفاق بسيار خوبي است.

حضور آقاي لاريجاني را در رياست مجلس هشتم چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

حدادعادل و لاريجاني اصلا قابل مقايسه نيستند. حدادعادل يك شخصيت كاملا فرهنگي و متعلق به عالم فرهنگ و شعر است ولي لاريجاني زماني كه در شوراي عالي امنيت ملي بود نشان داد كه ادبيات عالم سياست را به خوبي متوجه مي‌شود و مي‌شناسد و توانسته بود در آن جايگه به تعامل خوبي در مذاكرات با قدرت‌ها برسد. شايد به جرأت بتوان گفت كه دوران دبيري لاريجاني بر شوراي عالي امنيت ملي يكي از دوران‌هاي خوب و طلايي اين شورا باشد. ما در اين دوره هم فعال بوديم و هم باج نمي‌داديم و هم روابط‌مان را تيره و تار نمي‌كرديم. در واقع در چارچوب منطق و علم روابط بين‌الملل عمل مي‌كرديم؛ چرا كه روابط بين‌الملل يك علم و منطق است كه اصلا ربطي به خوبي يا بدي ما و شعارهاي ما ندارد و اين ما هستيم كه بايد به اين مسلط باشيم و از ابزارهاي آن استفاده كنيم. لاريجاني در اين دوران به خوبي نشان داد كه آدم سياست است و حدادعادل اصلا آدم سياست نبوده و نيست.

اينكه آقاي حدادعادل در انتخابات رياست مجلس هشتم كنار گذاشته شد، فكر مي‌كنيد دليلش چيست؟

كنار گذاشته نشد، اين تعبير را قبول ندارم.

بحث‌مان روي كلمات نيست، بالاخره نماينده‌هاي مجلس هشتم رياست آقاي حدادعادل را نخواستند و نپذيرفتند!

در واقع يك عده در درون جريان اصولگرايي روشنگري كردند و مشخص شد كه مي‌شود در جريان اصولگرايي بهتر از اين عمل كرد. آقاي حدادعادل بي‌ترديد در رياست مجلس هفتم ناموفق بود و اينكه مجلس هشتمي‌ها به اين رسيدند ناشي از روشنگري‌هاي بخشي از جريان اصولگرايي بود. اين جريان همان جرياني است كه در دو، سه سال گذشته از عمر دولت نهم، فرياد زده كه احمدي‌نژاد ناموفق بوده و متاسفانه نتوانسته حداقل به بخشي از شعارهاي خود جامه عمل بپوشاند. با اين روشنگري‌ها، نمايندگان مجلس هشتم از مجلس گذشته درس گرفتند. چراكه هيات رييسه مجلس هفتم نتوانست مجلس را به خوبي اداره كند. در روز پاياني ديديم كه عده‌اي از اعضاي كميسيون حقوقي و قضايي مجلس هم اعتراض كردند كه اقدام هيات رييسه در قرائت گزارش تحقيق و تفحص از قوه‌قضاييه خلاف قانون است.

نگاه‌تان به عملكرد آقاي حدادعادل در هفته‌هاي پاياني مجلس هفتم چيست؟ اين عملكرد با دو سال قبل آقاي حداد بسيار متفاوت بود.

هفته‌هاي پاياني مجلس هفتم دليلي بر عملكرد مثبت هيات رييسه در پايان عمر اين مجلس نيست. اتفاقا بايد بگويم كه رييس مجلس هفتم يعني آقاي حدادعادل آنجا كه از دولت نهم حمايت مي‌كرد خلاف آيين‌نامه بود و آنجا هم كه به دولت اعتراض كرد بازهم خلاف آيين نامه عمل مي‌كرد.

يك روز يكي از نمايندگان درباره تاخيرات هواپيماها تذكري كتبي داده بود، طبق آيين‌نامه رييس مجلس صرفا بايد اين تذكر را بخواند و حق پاسخ‌دادن به آن را ندارد اما آقاي حداد به محض خواندن اين تذكر، شروع

” آن روز من آقاي باهنر را ديدم و به ايشان گفتم شما خودتان دو هفته پيش در مقابل 70 ميليون ايراني قول داديد كه اگر مردم اين سهميه‌بندي را تحمل كنند و بپذيرند به زودي بنزين آزاد مي‌فروشيم ولي امروز خودتان مانع اين كار مي‌شويد. آقاي باهنر در پاسخ به من گفت كه شرايط عوض مي‌شود ... “

كرد به دفاع از دولت در اين زمينه. من همان موقع تذكر شفاهي دادم كه آقاي حدادعادل ميكروفون من را قطع كرد و دلخوري ما از همان‌جا آغار شد.

در واقع آقاي حداد آن زمان كه از دولت دفاع مي‌كرد نابه‌جا بود و وقتي هم كه اواخر مجلس به فكر كنترل دولت افتاده بود باز خلاف آيين‌نامه رفتار مي‌كرد. اصلا در ادبيات پارلماني و در آيين‌نامه داخلي مجلس چيزي به عنوان نامه نوشتن رييس مجلس براي رييس‌جمهور معنا ندارد آن هم اينكه رييس مجلس نامه بنويسد به رييس‌جمهور كه چرا اين كار را انجام ندادي و چرا اين قانون را ابلاغ نكردي. اين موضوع ضوابطي دارد و هنگامي كه رييس‌جمهور مصوبات مجلس را ابلاغ نمي‌كند رييس مجلس بلافاصله خودش وارد عمل مي‌شود و مصوبه را براي چاپ در روزنامه رسمي كشور ابلاغ مي‌كند و نيازي به نامه‌نگاري نيست. اين اقدام آقاي حداد را نيز مي‌توان در رديف همان حمايت‌هاي هميشگي قلمداد كرد.

برخوردهاي مجلس هفتم هر زمان از قانون اساسي خارج مي‌شد، مقصر هيات رييسه و رييس مجلس بود. آنچه بين دولت نهم و مجلس هفتم برقرار بود اصلا نامش تعامل نبود.

اگر نگاهي به مجلس پنجم به رياست آقاي ناطق‌نوري بيندازيد خواهيد ديد كه مجلس پنجم با دولت وقت مشكل داشت و آقاي ناطق با آقاي خاتمي رقيب سياسي هم در انتخابات هفتم رياست‌جمهوري بودند اما همين مجلس و دولت با هم جلسات كارشناسي مي‌‌گذاشتند و كارشناسان مي‌آمدند و در حضور مجلس و دولت نظرات خود را ارائه مي‌كردند و به نتيجه مي‌رسيدند كه يا دولت گفته مجلس را بپذيرد يا مجلس نظر دولت را. اين تعامل نام دارد. در زمان دولت آقاي هاشمي‌رفسنجاني و مجلس چهارم نيز همين روال بود. اما در رابطه دولت نهم و مجلس هفتم تعامل حاكم نبود بلكه تن دادن مجلس به همه نظرات دولت بود و هر كار غيرقانوني كه دولت انجام مي‌داد مجلس مي‌گفت عيبي ندارد و ريش‌سفيدي مي‌كرد. اين نامش تعامل نيست، كوتاه آمدن از حقوق ملت است. يك زمان آقاي حدادعادل حقوق سياسي خودش را به دولت ببخشد كه اين اشكالي ندارد اما ديديم كه ايشان از حقوق ملت كوتاه مي‌آمد و اجازه هم نمي‌داد كه نماينده‌ها وظيفه قانوني خود را انجام دهند بر اين اساس نماينده‌ها مجبور مي‌شدند حرف‌هايشان را به مطبوعات بگويند.

مجلس هفتمي‌ها با شعار حل مشكلات معيشتي از مردم رأي گرفتند، اما به شهادت مصاديق اين مشكلات با حاكميت اين مجلس به حدي افزايش يافت كه ديگر قابل انكار نيست. به عنوان يك نماينده مجلس هفتم، حركت اين مجلس را در مسير شعارهايش چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

حل مشكلات معيشتي تنها شعار مجلس هفتمي‌ها نبود. همه مجالس و همه روساي‌جمهور ايران و در همه‌‌جاي دنيا شعار نامزدهاي انتخابات حول محور مطالبات و مشكلات معيشتي مردم است چراكه براي توده مردم همين امور مهم است و موضوعيت دارد. قانون كپي‌رايت و توسعه سياسي و موضوعاتي از اين دست براي توده‌ها از اهميت چنداني برخوردار نيست. مجلس هفتم اگر شعار حل مشكلات معيشتي داد؛ شعارهاي ديگري هم داشت كه توانست به آنها عمل كند. در آن زمان كه فضاي كشور ملتهب شده بود، مجلس هفتمي‌ها گفتند ما مي‌آييم و آرامش ايجاد مي‌كنيم و اين كار را هم كردند و آرامش را برقرار كردند؛ اما اينكه به چه قيمتي خود موضوع ديگري است كه جاي بحث دارد.

اين پاسخ نمي‌تواند در پيشگاه ملت پاسخ مناسبي باشد. اگر اين تفكر را داشته باشيم و در پاسخ به مردم از همان كشورهايي نام ببريم كه در طول 30 جمهوري اسلامي، انديشه هاي حاكمان آنها را رد كرده‌ايم، خطرناك نيست؟

بحث من توصيفي بود نه هنجاري. نمي‌گويم كه دادن اين شعارها صرفا با كاركرد تبليغاتي و انتخاباتي كار درستي است. تنها توصيف كردم و گفتم كه در همه جاي دنيا همه اين شعارها را مي‌دهند تا از مردم رأي بگيرند. دموكراسي است و با خود الزاماتي دارد. اگر يك ورزشكار يا هنرپيشه بتواند از مردم رأي بگيرد و وارد مجلس شود شما نمي‌توانيد كاري بكنيد. وقتي به دموكراسي تن داديد بايد به همه عواقبش هم تن بدهيد.

البته كه اگر بخواهيم هنجاري به اين موضوع نگاه كنيم، كانديداي مجلس يا دولت يا شوراي شهر بايد شعاري بدهد كه در حوزه اختياراتش است. وقتي كسي در مقام يك نامزد رياست جمهوري ادعا كند تورم 2/15 درصدي را يك رقمي مي‌كند، شايد سخنش را پيرزن‌هاي چغازنبيل بپذيرند اما حتما كارشناسان و اقتصاددان‌ها مي دانند كه اين صرفا يك حرف است و عملي نيست. اينكه مردم هم براي انتخابات مجلس هفتم و هشتم كم پاي صندوق‌ها آمدند يكي از دلايلش اين بود كه مجلس ششم قول‌هايي ديد كه نتوانست به آنها عمل كند و مجلس هفتم همين‌طور. مجلس ششمي‌ها شعار عبور از قانون اساسي دادند درحالي‌كه مجلس نمي‌تواند از قانون اساسي عبور كند.

يعني شعارهاي مجلس ششمي‌ها اگر همين‌هايي باشد كه شما مي‌گوييد، خواسته مردم ما بوده كه به آن رأي داده‌اند؟

نخير. اين به آن معنا نيست كه شعارهاي آنها خواسته مردم بوده باشد و مردم به اين وعده‌ها رأي داده باشند بلكه آنها بودند كه هر وعده‌اي دلشان مي‌خواست، مي‌دادند.

يك نامزد نمايندگي مجلس اگر ادعا كند بيكاري را به صفر مي‌رساند و زندگي را سامان مي‌‌دهد نبايد از او باور كرد؛ حال آنكه ديديم 30 نامزد تهران وعده دادند كه اگر بياييم تورم را يك رقمي مي‌كنيم. اين سخنان را نبايد باور كرد چون همه مولفه‌هاي كاهش تورم در اختيار مجلس نيست.

موضوع تورم و اساسا اقتصاد علم است و ادبيات خود را مي‌طلبد. نمي‌توان در خانه نشست و گفت بهره بانكي از فردا بايد 9 درصد شود و از فردا دستور مي‌دهيم بيكاري ريشه‌كن شود. اقتصاد قواعدي دارد كه ما نتوانستيم از آنها براي رسيدن به اهداف اقتصادي نظام بهره ببريم.

بخش عمده‌اي از انتقادات به دولت نهم و مجلس هفتم، اقتصادي و مربوط به لوايح بودجه است. اصولگرايان مستقل كه شما نيز عضو آن هستيد نيز از منتقدان اصلي دولت در مجلس هفتم بودند. در مورد لوايح بودجه تقديمي از سوي دولت نهم چه اتفاقاتي افتاد؟

اولين لايحه بودجه‌اي كه دولت به مجلس تحويل داد، ما در يك اقدام جمعي تصميم گرفتيم با آن مخالفت كنيم. آن زمان هنوز فراكسيون اصولگرايان مستقل تشكيل نشده بود. اين مجموعه يكسري كارشناس درون مجلس بودند مثل آقاي سبحاني، آقاي خوش‌چهره، من و آقاي افروغ و يكسري از نماينده‌هاي شهرستان‌ها، آقاي محمدي و خانم امين‌زاده كه كار كارشناسي مي‌كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه بودجه دولت انبساطي و تورم‌زاست و باور داشتيم كه آنچه دولت درباره كارهاي عمراني وعده داده، با اين بودجه اصلا عملي نيست. با اين همه دولت به نظرات مجلس اهميت نداد. اثرات گراني كه امروز شاهد آن هستيم در حوزه مسكن، مواد غذايي، خودرو، كالاهاي روزمره و خدمات ناشي از همين نوع بودجه‌‌بندي دولت است كه در طول اين سال تداوم يافته است. آقايان در دولت فكر مي‌كنند با دستور مي‌توانند مشكلات را حل كنند و نمي‌دانند اين يك دانش است و بايد به اصول آن توجه كرد.

امسال نيز به دولت گفته شد كه بودجه‌اش انبساطي است وبه دولت تذكر دادند اما جريان اقليت بازيگردان مجلس هفتم به اسم تعامل با دولت بر نمايندگان مجلس فشار آوردند و اين لايحه رأي آورد.

نتيجه اين اتفاقات، مشكلاتي است كه امروز گريبان‌گير كشور شده و راه برون‌رفتي از آن نيست. در واقع تا زماني كه اقتصاد را به عنوان يك علم نپذيريد و با آن غيركارشناسي برخورد كنيد، بهتر از اين نتيجه را نبايد انتظار داشته باشيد. اين موضوع فقط به عرصه اقتصاد مربوط نمي‌شود. دولت نهم در عرصه سياست هم همين مشكل را دارد و از روش‌هاي غيركارشناسي بهره مي‌گيرد. در حوزه فرهنگ نيز وضع دولت نهم بهتر از عرصه

” آقاي حدادعادل آنجا كه از دولت نهم حمايت مي‌كرد خلاف آيين‌نامه بود و آنجا هم كه به دولت اعتراض كرد بازهم خلاف آيين نامه عمل مي‌كرد... “

سياسي و اقتصادي نيست. وقتي شب بخوابي و صبح بگويي فلان فيلم ديگر حق اكران ندارد يا فلان روزنامه بايد بسته شود يا خبرگزاري‌هاي غيردولتي بايد طبق اين آيين‌نامه عمل كنند، نبايد توقع ديگري داشت.

مجلس هفتم به همه خواسته‌هاي غيركارشناسي دولت نهم در بودجه رأي داد. دولت رديف‌ها را كم كرده بود و مجلس در مقابل اين موضوع مقاومت كرد اما دولت بي‌اعتنا به مصوبه مجلس، آنچه را خود مي‌خواست ابلاغ كرد. دولت بودجه برخي دستگاه‌ها را قطع كرده بود و آقاي احمدي‌نژاد رسما اعلام كرد آنهايي كه به ما پاسخگو نيستند انتظار بودجه نداشته باشند.

در واقع اين سخن رييس‌جمهور نشان مي‌دهد كه آقاي احمدي‌نژاد دچار بدفهمي از قانون اساسي است. وظيفه دولت اين است كه بودجه را توزيع كند نه اينكه بر درآمدهاي دستگاه‌ها نظارت داشته باشد. اين كه تنها هر كس با دولت هماهنگ است حق بودجه گرفتن دارد با قانون اساسي و اختيارات دولت در تضاد كامل است. بسياري دستگاه‌ها هستند كه بر اساس قانون اساسي شكل مي‌گيرند و طبق قانون نبايد به قوه مجريه پاسخگو باشند مثل مجمع تشخيص مصلحت نظام، مثل قوه‌قضاييه، مثل صداوسيما، سازمان تبليغات اسلامي و بسياري دستگاه‌هاي ديگر. اين اظهارنظر رييس‌جمهور درباره نوع توزيع بودجه اصلا منطق علمي ندارد و بي‌ربط و بي‌پايه است. دولت موظف به توزيع بودجه است و قرار نيست هر كسي بابت بودجه گرفتن به دولت توضيح بدهد. دولت نبايد انتظار داشته باشد صداوسيما بابت قرار گرفتن در لايحه بودجه به او پاسخگو باشد. صداوسيما بدون شك طبق قانون اساسي به دولت پاسخگو نخواهد بود.

البته در اين كه اقدام دولت در كوچك كردن لايحه بودجه، اقدامي پسنديده و در خور بود شكي نيست. بي‌ترديد مجلس بايد در كليت بودجه اظهارنظر كند. مركز پژوهش‌هاي مجلس نيز طبق پژوهش‌هايش همين خواسته را داشت. ما هم در سفر به دو، سه كشور اروپايي كه در مورد موضوعات پارلماني صورت گرفت ديديم كه مجالس تنها درباره كليت بودجه نظر مي‌دهند و مجلس لازم نيست در همه رديف‌ها و تبصره‌ها دخالت كند. نفس اقدام احمدي‌نژاد در اين زمينه كار درستي بود. اما دولت در بودجه چند اشتباه بزرگ داشت كه اصلا قابل دفاع نيست. دولت نهم در بودجه از برنامه چهارم توسعه عبور كرد و مجلس نيز در اين امر به دولت كمك كرد و اين جزو اشتباهات بزرگ مجلس هفتم نيز هست. بحث تثبيت قيمت‌ها كه حتما خلاف برنامه چهارم توسعه است. اگر دولت با برنامه مخالف است بحثي نيست. دولت مي‌تواند به عنوان يك نظر شخصي با برنامه مخالف باشد حتي به عنوان نظر كارشناسي هم مي‌تواند با برنامه مخالف باشد اما نمي‌تواند از برنامه عبور كند. دولت در صورت مخالفت با برنامه مي‌تواند لايحه بياورد و برنامه را عوض كند و تا زماني‌كه برنامه توسعه تغييري نكرده دولت حق ندارد مخالف آن عمل كند.

بايد حتما ذكر شود كه مجلس نيز در اين اشتباه به دولت كمك كرد. تورم بالا بود اما در برنامه چهارم كنترل شده بود. دولت گفت ما تورم را پايين مي‌آوريم و چند ماه در اوايل دوران آقاي دانش‌جعفري به صورت دفعي و اتفاقي تورم سير نزولي طي كرد. يك روز آقاي دانش‌جعفري نماينده‌هاي تهران را دعوت كرده بود من به ايشان گفتم آقاي دانش 12 درصدي كه شما درباره تورم مطرح مي‌كنيد به نظر علمي نمي‌آيد. من كارشناس مسايل اقتصادي نيستم ولي آن‌قدر كه شنيدم مي‌دانم كه نمي‌شود ظرف چندماه تورم 2/15 درصدي را به 12 درصد رساند. ممكن است با فشار اين اتفاق براي مدت كوتاهي بيفتد اما پايدار نمي‌ماند و ايشان گفتند نه اين پايدار مي‌ماند و رييس‌جمهور از ايشان خواسته كه تا پايان سال تورم را يك رقمي كند. من گفتم البته اگر اين اتفاق بيفتد خيلي خوب است و آرزوي همه است ولي اين حتما شدني نيست و بايد بابت آن هزينه‌هاي سنگيني را در آينده بپردازيم مثل ركود.

وقتي دولت، دولت رانت است و همه پول‌ها دست خودش است، مي شود جلوي تورم را گرفت چرا كه در دولت‌هايي مثل دولت‌هاي ايران، حجم نقدينگي و گردش مالي را دولت تعيين مي‌كند ولي تورم به شرط ايجاد ركود، كاهش خواهد يافت. دولت اگر كار نكند تورم كاهش مي‌يابد ولي وقتي دولت مي‌گويد من مي‌خواهم رونق ايجاد كنم و اين‌قدر طرح‌هاي عمراني مي‌آورد و بودجه عمراني را افزايش مي‌دهد در واقع تورم را پذيرفته است. افزايش تورم عيبي هم ندارد اگر كنترل‌شده و در چارچوب برنامه چهارم توسعه باشد. خيلي از كشورها به تورم‌هاي بالاتر از اين هم تن مي‌دهند تا كارهاي عمراني انجام دهند اما در چارچوب برنامه‌هاي توسعه‌اي. دولت نهم نه تنها نتوانست تورم را كاهش دهد بلكه آن را از كنترل برنامه هم خارج كرد.

بعد هم ديديم دولت به مصوبه مجلس عمل نكرد و نشان داد كه بنا بر روال از ابتدا تاكنون خود، كاري را كه موافق آن نباشد عمل نخواهد كرد.

امروز به زبان دولتي تورم 19 درصد است ولي منابع دانشگاهي و غيررسمي و غيردولتي اعداد ديگري را نيز مي‌گويند.

تقصير در اين مشكلات با دولت نهم است يا مجلس هفتم؟

مجلس هم مقصر است. هم دولت و هم مجلس. اما بيشتر كوتاهي‌ها با دولت است چون اين دولت است كه پول خرج مي‌كند. دولت خودش لايحه بودجه مي‌آورد و ديديم كه دولت نهم چقدر به مجلس فشار آورد و مجلس نيز به لايحه دولت تن داد. نتيجه را هم ديديم كه مشاركت مردم در انتخابات مجلس هشتم كاهش يافت و مردم به آدم‌هاي ديگري رأي دادند.

* آقاي ابوطالب، كمي درباره فراكسيون اصولگرايان مستقل و انگيزه انشعاب از فراكسيون اكثريت مجلس هفتم توضيح دهيد؟

جرياني كه تحت عنوان اصولگرايان مستقل شكل گرفت چند ماه بعد از تشكيل دولت نهم بود. وقتي وزرا مشخص شدند و معلوم شد كه دولت انتصاباتش در چارچوب شعارهايي كه داده نيست. عملكرد دولت در چند ماه اول نيز آرام‌آرام معلوم كرد كه هيات رييسه هفتم در حال تعاملي يكسويه با دولت است و همين باعث شد كه مجموعه‌اي منتقد گردهم جمع شوند.

در ابتدا عده زيادي بودند كه در جلسات شركت مي‌كردند. تقريبا همه از اكثريت بودند ولي از اقليت هم برخي بودند كه در جلسات ابتدايي شركت مي‌كردند. چهره‌هاي شاخص اين جريان آقاي افروغ، آقاي خوش‌چهره، آقاي رباني، آقاي مدني، آقاي سبحاني، آقاي محمدي و .... بودند.

جلساتي برگزار مي‌كرديم و طرح هايي را مي‌آورديم كه راهگشا بودند. در حوزه فرهنگ براي خريد ماهواره طرحي آورديم كه اين اواخر در مجلس تصويب شد. اين موضوع از طرح‌هاي پيشنهادي من بود و آقاي سبحاني هم كمك كردند كه به نتيجه رسيد. قصد ما از ابتدا اين بود كه با توجه به حضور اقليتي كه مجلس را بازيگرداني مي‌كرد و مجلس را در مشت گرفته بود، فضاي مجلس را متحول كنيم و تلاش داشتيم كه حتي هيات رييسه مجلس هفتم را نيز تغيير دهيم. كانديداي ما از ابتدا و همواره براي رياست مجلس دكتر حسن سبحاني بود ولي ديديد كه دكتر سبحاني 80 رأي بيشتر نياورد.

از طرفي

” اصولگرايان مستقل هرگز ادعاي فراكسيوني نداشتند. اگر چه بعدها اين نام فراكسيون اصولگرايان مستقل جا افتاد... “

ما هيچ‌وقت اعلام نكرديم كه فراكسيون هستيم و خود آقايان فراكسيون اصولگرا اين را اعلام كردند.

ولي شما در مصاحبه‌هايتان خود را فراكسيون خوانديد و در اعلام موجوديت نيز خود را فراكسيون ناميديد؟

ما اصلا اعلام فراكسيون نكرديم؛ چرا كه باور داشتيم اين جريان كاركرد فراكسيوني ندارد و تنها يك جريان است. اساسا اعتقاد ما بر اين بود كه همين دو فراكسيون اكثريت و اقليت مرسوم در مجالس ما نيز كاركرد فراكسيوني ندارند. فراكسيون يعني بخشي از مجلس كه در مورد يك موضوع با هم توافق دارند و همگي به آن رأي مي‌دهند و در مورد يك موضوع توافق ندارند و همه آن را رد مي‌كنند در حالي كه در مجلس ما وضع به اين شكل نيست و رأي اقليت و اكثريت هرگز اين‌گونه نبوده است.

ما هم فراكسيون نبوديم. ما از ابتدا گفتيم كه جريان اصولگرايان مستقل در داخل جريان اصولگرايي تعريف مي‌شود اصلا هم اصرار نداشتيم كه از درون جريان اصولگرايي خارج شويم و اكنون هم چنين اصراري نداريم. خود من در اندك جلساتي كه فراكسيون اكثريت مجلس هفتم داشت، شركت مي‌كردم و مي‌دانم كه آقاي محمدي، آقاي سبحاني و ديگران هم شركت مي‌كردند. تنها حرف ما اين بود كه فراكسيون اكثريت مجلس هفتم بد عمل كرده‌اند و رفتارشان غيركارشناسي بوده و مجلس را خار كرده‌اند.

ديديد كه به محض اينكه جريان اصولگرايان مستقل شناخته شد، همان ابتدا آقاي باهنر و بعد آقاي توكلي و پس از آنها آقايان فولادگر، بزرگيان و نادران مصاحبه كردند و آقاي باهنر گفت اينها يكي دو نفري هستند كه فراكسيون مستقل را درست كرده اند و از اول هم دل در گرو اصولگرايي نداشتند.

حال آنكه اصولگرايان مستقل يك جريان درون جريان اصولگرايي بود كه هم حرف منطقي مي‌زد، هم دعوا نمي‌كرد و هم نگاهش سياسي نبود. ما همه تلاش‌مان اين بود كه با لوايح كارشناسي دولت موافقت كنيم و با لوايح و سخنان غيركارشناسي دولت مخالفت و بر اين اساس نه مخالفت ما بوي سياسي بودن مي‌داد و نه موافقت‌مان سياسي بود. در موضوعات فرهنگي، همين جمع در زمينه انسداد رسانه‌اي به رييس‌جمهور نامه نوشت و در زمينه فيلترينگ سايت‌ها مقاومت كرديم. در مورد نوع برخورد نيروي انتظامي با ماهواره نيز مقاومت كرديم و قانوني وارد عمل شديم اما ذات مجلس به عدد و كثرت است و وقتي شما عدد نداشته باشي حرفت هر قدر صحيح و منطقي پيش نمي‌رود.

ولي در اين مدت همواره اصرار شما اين بوده كه فراكسيون هستيد!

اتفاقا برعكس؛ اصولگرايان مستقل هرگز ادعاي فراكسيوني نداشتند. اگر چه بعدها اين نام فراكسيون اصولگرايان مستقل جا افتاد.

با اينكه وقتي منشور اصولگرايان مستقل چاپ شد هنوز فراكسيون اكثريت مجلس هفتم منشور ارائه نكرده بود و ما لازم مي‌ديديم منشور خود را تدوين و اعلام كنيم ولي همچنان معتقديم كه يك خلأ جدي در جامعه ما وجود دارد و آن اينكه شخصيت‌هاي سياسي ما در رده‌هاي مياني وابستگي جرياني و حزبي دارند و اين به مأموريت‌ها و وظايف‌شان در دولت و مجلس صدمه مي‌زند به ويژه در مجلس كه نماينده بايد از هر قيد و بند سياسي و حزبي آزاد باشد تا بتواند از حقوق ملت دفاع كند.

همين بحث در مجموعه ما مطرح شد و آقاي افروغ و آقاي سبحاني و ديگران اصرار داشتند كه ما خود را فراكسيون نناميم و مي‌گفتند اگر ما مي‌خواستيم حزبي باشيم، مي‌رفتيم در درون يكي از اين احزاب موجود. ما معتقديم كه اساسا حزب در درون مجلس با وظيفه دفاع از حقوق ملت مغايرت دارد. اگرچه سياسيون ما امروز همه به اين سمت مي‌روند كه بايد كار حزبي كنيم ولي بايد گفت همين حالا كه هنوز تحزبي در كار نيست بويي از اليگارشي مي‌آيد و ما هر روز بيش از قبل از مردم‌سالاري فاصله مي‌گيريم و به اليگارشي نزديك‌تر مي‌شويم. رهبر معظم انقلاب در جهت‌گيري‌هاي خود پيش از همه انتخابات‌ها تلاش دارند مانع از شكل‌گيري اليگارشي شوند و براي همين رهنمودهاي ايشان پيش از انتخابات باعث مي‌شود كه رأي‌ها به سمتي برود كه مانع از حكومت اليگارشي و حكومت اقليت شود.

تحزب باعث اليگارشي مي‌شود و مانع از گردش نخبگان و مشاركت مردم در تعيين سرنوشت‌شان خواهد شد؛ هر چند كه امروز چپ و راست دوست دارند كشور به سمت ساختار حزبي برود.

پس چرا رسانه‌ها هم شما را فراكسيون مي‌خواندند و شما هم اعتراضي نداشتيد؟ هرچند كه باز هم تاكيد مي‌كنيم شما بر فراكسيون بودن تاكيد داشتيد!

نه. ما به هيچ وجه فراكسيون نبوديم. اين نامي بود كه رسانه‌ها براي ما انتخاب كردند و بر ما گذاشتند. اصولا آنها هم كه نام خود را فراكسيون گذاشته‌اند بايد مشخص كنند كه كداميك منشور يا مانيفست دارند. فراكسيون يعني يك حزب مي‌برد، مي‌شود اكثريت و يك حزب مي‌بازد، مي‌شود اقليت. حال آنكه عبارت اكثريت يا اقليت براي مجالس ما ذات ندارد و تنها حاصل رفتار ژورناليستي است. اكثريت يا اقليت ما چه فرقي با بقيه دارند. در فيلمي هم كه من دارم مي‌سازم نشان داده‌ام كه اكثريت يا اقليت در مجالس ما معنا ندارد. از نماينده‌ها پرسيده‌ام كه شما اقليت هستيد يا اكثريت خيلي‌ها مي‌گويند هيچ چيز نيستيم.

حال آنكه در كشورهايي مثل سوئد يا فنلاند، حتي در جاي نشستن نيز موضوع اكثريت و اقليت يا چپ و راستي بودن رعايت مي‌شود. چپي‌ها در پارلمان سوئد سمت چپ هيات رييسه مي نشينند، راستي‌ها سمت راست و مستقل‌ها وسط مي‌نشينند. در اين كشورها و حتي در كشورهايي مثل لبنان، فراكسيون حاصل از نمايندگان يك حزب است كه به مجلس راه يافته‌اند مثل فراكسيون حزب‌الله در پارلمان لبنان؛ اما در كشور ما اصلا اين موضوع معنا ندارد. افراد اول وارد مجلس مي‌شوند و آنگاه در درون مجلس فراكسيون درست مي‌كنند.

آقاي ابوطالب، ائتلاف فراگير اصولگرايان در انتخابات مجلس هشتم ابتدا خيلي خوب وارد رقابت انتخاباتي شد؛ ولي آنجا كه به يكباره لاريجاني اعلام كرد كانديداي جبهه متحد اصولگرايان است، فعاليت‌هايش كمرنگ شد. دلايل چه بود و اساسا فكر ائتلاف فراگير از كجا شكل گرفت؟‌

آقاي لاريجاني نگفت كه كانديداي جبهه متحد است. من چنين چيزي را در خاطر ندارم.

اتفاقا آقاي لاريجاني در روزهاي نزديك به انتخابات اعلام كردند كه كانديداي جبهه متحد هستند و حتي شنيده شد كه پس از انتخابات نيز از استفاده از عكس‌شان در تبليغات ائتلاف فراگير اظهار نارضايتي كرده‌اند.

در هر صورت من در ائتلاف فراگير نبودم و نمي‌توانم در اين زمينه پاسخ دهم.

اما شما خودتان خبر تشكيل ائتلاف را اعلام كرديد؟

نه اين صرفا به آن دليل بود كه من در پارلمان حضور داشتم و خبر رساني كردم. چون اساسا معتقدم كه مردم بايد بدانند و بنابراين بايد به سوالات خبرنگاران پاسخ داد و هميشه در طول اين چهار سال براي پاسخگويي به خبرنگاران حاضر بودم.

يعني نمي‌خواهيد درباره ائتلاف صحبت كنيد؟‌

بهتر است در اين زمينه از كساني مثل آقاي طلايي‌نيك كه اطلاعات بيشتري دارند بپرسيد. چون ما يك تقسيم كار داشتيم و طبق همان تقسيم كار بود كه من خبر شكل‌گيري ائتلاف را دادم و طبق همين دستور كار صلاح نمي‌دانم كه در اين زمينه بيش از اين صحبت كنم.
 شنبه 25 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 647]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن