واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: ترس از شكست: عامل نابودي موفقيت
آزمون و خطا معمولاً جزء اولين راه هاي برطرف كردن مشكلات زندگي است. اما با اين وجود خيلي از افراد چون خيلي از تجربه خطا واهمه دارند، از انجام آزمون خودداري ميكنند.
بولتن جواني:
آنها به اشتباه باور دارند همه خطاها، اشتباه و مضر هستند، درحاليكه خيلي از آنها هم لازمند و هم مي توانند كمك رسان باشند. خطا بازدهي برايتان دارد كه مي تواند راه موفقيت را نشانتان دهد. فقط خطاست كه افراد را وادار مي كند آزموني بهتر و جديد انجام دهند و به همين ترتيب آزمون و خطاهاي بيشتري را تجربه كنند تاجاييكه سرانجام به راه حلي بادوام و خلاقانه دست پيدا كنند. رسيدن به خطا نشانه شكست نيست، بلكه يك قدم در جهت موفقيت نهايي است. اگر خطايي نباشد، موفقيتي هم در كار نخواهد بود.
درواقع، يكي از بزرگترين بدشانسي هايي كه در يك پروژه مي تواند برايتان پيش بيايد، موفقيت پيش از موعد—و در عين حال نيمه كامل و ناتمام است. وقتي چنين اتفاقي روي مي دهد، وسوسه مي شويد كه روشي را كه اينقدر زود نتيجه داده است را به كار ببنديد و دنبال چيز ديگري نمي رويد. بعدها، شايد رقيبي از راه مي رسد و همان فرايند كشفي كه شما ناتمام رها كرديد را دنبال مي كند و به راه حلي دست پيدا مي كند كه به سرعت راه حل شما را كنار مي اندازد.
فرهنگ هاي كمال
خيلي از سازمان ها اين روزها بر پايه فرهنگ كمال استوارند: يك دسته عقايد و اعتقادات سازماني كه در آن هر نوع شكست غيرقابل قبول است و فقط موفقيت خالص و بي عيب جاي دارد. شما براي حفظ اعتبار خود بعنوان فردي موفق، بايد به همه اهدافتان دست پيدا كنيد و به هيچ وجه خطايي مرتكب نشويد كه نتوانيد آن را پنهان كنيد يا به گردن كس ديگر بيندازيد.
استرس و وحشت موجود در چنين شركت و سازماني را تصور كنيد. مجبوريد كوچكترين خطايتان را يك جور لاپوشاني كنيد يا هر چه در توان داريد به كار ببنديد تا اشتباهتان را به گردن كس ديگري بينداريد. در اين گونه شركت ها معمولاً افراد به سرعت اوج مي گيرند و بعد ناگهاني از عرش به فرش سقوط مي كنند. شما مجبور به دروغ ، تقلب، تحريف اطلاعات، و مخفي سازي مشكلات هستيد تا زمانيكه به بحران تبديل شوند و ديگر نتوانيد آنها را پنهان كنيد.
وفاداري به گذشته
اگر كسي به خاطر يك موفقيت پيش از موعد از رسيدن به يك پاسخ كامل، باز بماند، به خاطر تعهدي كه به گذشته خود پيدا مي كند، شكست هاي زيادي متوجه او خواهد شد. اين مسئله را مي توانيد به وضوح در برخي از افراد سالخورده ببينيد، به خصوص آنهايي كه با يك تغيير حيايت كه سالها پيش ايجاد كردند، اسم و رسمي به هم زدند. اين افراد ديگر دست به نوآوري نمي زنند و هميشه از اين واهمه دارند كه مبادا اينبار با شكست مواجه شوند و سعي مي كنند با همان موفقيت قبلي اسمشان را سر پا نگه دارند. علاوه بر اين، اينطور استدلال مي كنند كه موفقيت يك چيز جديد ممكن است ثابت كند كه موفقيتي كه در گذشته به دست آوردند چندان بزرگ و مهم نبوده است. پس چرا وقتي مي توانيد بدون تلاش اعتبار و شهرت خودتان را حفظ كنيد، دست به چنين ريسكي بزنيد؟
اينگونه افراد شديداً روي موفقيت هاي گذشته خود تكيه مي كنند و ترجيح مي دهند فرصت هايي كه براي موفقيت هاي آتي برايشان پيش مي آيد را رد كنند تا مبادا اينبار با شكست مواجه نشوند.
چرا افراد موفق شكست مي خورند
هر قدرتي ممكن است يك روز به ضعف تبديل شود. هر استعدادي متضادي در خود دارد كه گاهي اوقات باعث نقص آن مي شود. افراد موفق دوست دارند به استانداردهاي بالا دست پيدا كنند و موفق شوند. همين مسئله آنها را از شكستي كه ممكن است زندگيشان را به نابودي بكشاند، مي ترساند. وقتي يك خصيصه مثبت، مثل پيروزي، آنقدر در زندگي يك نفر نيرومند مي شود، هر آن اين احتمال وجود دارد كه تبديل به يك نقص و ضعف بزرگ شود.
پيروزي براي خيلي از افراد يك ارزش قدرتمند است. اين افراد زندگيشان را روي آن بنا كرده اند. آنها عادت دارند در هر كاري كه انجام مي دهند موفق شوند: مدرسه، دانشگاه، ورزش، هنر، سرگرمي ها، كار و ... هر پيروزي تازه به قدرت ارزش آنها در زندگيشان اضافه مي كند.
به تدريج، ديگر حتي نمي توانند فكر شكست را هم به ذهنشان راه دهند. شايد تابه حال در هيچ كاري شكست نخورده باشند، و به همين خاطر تجربه بلند شدن از شكست را هم ندارند. شكست براي آنها وحشتناكترين كابوس است: ترسي وحشتناك كه بايد به هر قيمتي كه شده از آن دوري كنند. ساده ترين راه براي انجام اينكار اين است كه هيچوقت ريسك نكنند و سفت و سخت به همان كاري كه بلدند بچسبند. ساعت هاي طولاني كار كنند، هر چيز را ده مرتبه چك كنند و محتاط ترين و وظيفه شناس ترين فرد در جهان باشند.
و اگر كار سخت مداوم، تلاش هاي پيوسته، برنامه هاي كاري سخت و بيرحمانه نتواند احتمال شكست را از آنها دور كند، از هر راه ممكن ديگر براي دفع كردن آن استفاده مي كنند: اعداد و ارقام تحريف شده، پنهان كردن هر چيز منفي، مخفي كردن استباهات، خودداري از فيدبك مشتري ها، انداختن اشتباهات خود بر گردن كساني كه قدرت مقابله نداشته باشند و ....مشكل استانداردهاي اخلاقي خيلي از شركت ها و اداره جات بيشتر از هر چيز به ترس از شكست در ميان افرادي برمي گردد كه مدت هاي طولاني افرادي موفق بوده اند.
نياز به توازن و تعادل
به شدت مراقب ارزشهاي ناتوازن زندگي خود باشيد. وقتي هر ارزشي خيلي در مسير زندگيتان اهميت پيدا مي كند، مراقب باشيد. افراد بيش از حد موفق، آرامش فكر خود و زندگي آنهايي كه برايشان كار مي كنند را نابود مي كنند. آنهايي كه خيلي به "نيكي" و اخلاقيات مي چسبند، افراد رياكاري مي شوند كه فقط خودشان به عدالت و تقواي خود معتقدند. آنهايي كه ارزش هايشان براي ساختن رابطه هاي نزديك نامتعادل باشد، به سمتي كشيده مي شوند كه دوستان و خانواده شان را با ابراز علاقه هاي مداوم خسته مي كنند.
همه دوست دارند موفق شوند. مشكل وقتي پيش مي آيد كه ترس از شكست بر شما غلبه مي كند. وقتي ديگر نتوانيد چاره ناپذيري ارتكاب به اشتباه را بپذيريد، نخواهيد توانست اهميت آزمون و خطا را در يافتن بهترين و خلاقانه ترين راه حل درك كنيد. هرچه بيشتر خلاق باشيد، مطمئناً مرتكب اشتباهات بيشتري هم مي شويد. به آن عادت مي كنيد. وقتي تصميم مي گيريد كه از بروز اين اشتباهات جلوگيري كنيد، خلاقيتتان هم نابود خواهد شد.
تعادل خيلي بيشتر از آنچه كه فكر مي كنيد اهميت دارد. كمي خودخواهي حتي در مهربان ترين آدم ها هم لازم است. و كمي شكست براي حفظ ديدگاه هر كس درمورد موفقيت هم ضروري است.
خيلي درمورد مثبت بودن مي شنويم. شايد لازم باشد ياد بگيريم كه بخش منفي زندگي و تجربياتمان هم به همان اندازه در دست يافتن به موفقيت در كار و زندگي اهميت دارد.
منبع:سايت مردمان
شنبه 25 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برنا نيوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]