تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798487691




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سينما - تخريب مكعب‌هاي شيشه‌اي


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سينما - تخريب مكعب‌هاي شيشه‌اي
سينما - تخريب مكعب‌هاي شيشه‌اي

ليلي نيكونظر : شايد در آسان‌گيرترين نگاه و ساده‌ترين تحليل، قصه «مرد آرامي بود» قصه همان انسان اسير باشد كه محبوس در مكعب‌هاي بسته شيشه‌اي، شبيه ماهي مصرف‌كننده از دست‌رفته‌اي مدام در انديشه يك اتفاق باشد تا يك منجي از راه برسد؛ يك نفر بيايد كه او را از تنهايي مفرط، از تنهايي منتج به ماليخوليا، از سرعت جنون‌آميز جلوگيري ناپذير و از تمام عقده‌ها و كمپلكس‌هاي انسان عصر معاصر برهاند و او را از تمام تحقيري كه متوجه خود مي‌داند رها كند و از او انسان شادتر و آزادتري بسازد؛ در دنياي راحت‌تر و شادتري كه سقف‌ها با كاغذ رنگي پوشيده باشد و توي هوا پر از خوشبو‌كننده‌هاي شادي‌آور باشد و آدم‌ها ديگر مجبور نباشند از فرط استيصال و تنهايي و بي‌عشقي پناه ببرند به مجسمه‌هاي گچي شكستني. شايد اين نگاه گذرايي باشد به قصه «مرد آرامي بود» اگر بخواهيم فقط فكر كنيم قصه اين فيلم همان شكايت‌نامه‌هاي معاصر انسان جهان امروز است كه گيج و مبهوت از دنياي نسبي‌اش، تمام تعاريف خود را گم كرده و راه تشخيص درست از غلط را از دست داده است؛ نه معناي عدالت را، مفهومي سرافرازانه و بلند‌پروازانه مي‌داند و نه عشق را به مفهوم احساسي بي‌غل و غش و خالي از منفعت‌طلبي مي‌شناسد. قصه «مرد آرامي بود» تنها قصه بيماري و مرض انسان عصر معاصر نيست كه هيچ راه فراري از چنگال جهاني كه او را مصرف مي‌كند پيدا نكرده و چاره‌اي ندارد جز آنكه در اين جهان مبتني بر مصرف و سرمايه به اين هضم شدن رضايت دهد. قصه اين فيلم تنها نمي‌تواند داستان عصبيت و دندان‌ساييدن‌هاي مدام انساني باشد كه در چرخ‌دنده‌هاي تيز و خردكننده دنياي بي‌رحم و عبوس حول و حوش خود گير افتاده و شبيه آن تصوير درخشان همين فيلم «مرد آرامي بود»؛ مردي كه در آخرين طبقه يك ساختمان شيشه‌اي و هولناك غول‌پيكر، مشت به ديوار مي‌كوبد و در انديشه رها شدن از عقده و حقارت و تنهايي «بر عبث مي‌پايد»، راه گريز ندارد و بفهمد هيچ تلاشي فايده ندارد و هيچ درماني موثر نيست؛ اين دنياي متمدن رنگي، به رنگ توهم و بدبيني و اسارت درآمده و راه گريز از اين حلقه گريزناپذير گريز از مركز، حذف شدن و ويراني‌ست. قصه «مرد آرامي بود» اما، به نظر شخصي‌تر از اين حرف‌ها مي‌رسد. شايد بخشي از نگاهش به اين جهان آكواريومي خفه‌كننده باشد ولي، بيشتر نگاهش به آن احساس ويرانگري‌ست كه مي‌تواند تجربه هر آدميزادي باشد؛ همان ميل به ويرانگري كه تو را از دايره هنجارها و بستگي‌ها و قوانين و مقررات و شارلاتان‌بازي وكلا برهاند؛ همان ميل به رها شدن از تمام قيد و بندها و آزارهاي اجتماع انساني‌ست و چقدر احساس «باب» آشنا و فهميدني‌ست؛ همان زمان كه اسلحه را با دست‌هاي لرزان پر مي‌كند و زيرچشمي قرباني‌هاي خود را با ولع، از ميان همكارانش شناسايي مي‌كند. همين زمان است كه با خودت فكر مي‌كني؛ اين فيلم جدا از شرح مصائب انسان اسير قرن معاصر، تصويرگر يك فانتزي ذهني‌ست؛ همان زمان كه روبه‌روي ساختمان شيشه‌اي محل كارت مي‌نشيني و با خودت فكر مي‌كني؛ راه رهايي من از اين همه مصيبت، فشار دادن دكمه انفجار يك بمب قوي‌ست و بعد در همين فكرها و انديشه‌ها، ساندويچ‌ات را از سر گرسنگي و ناچاري گاز مي‌زني.
 جمعه 24 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 150]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن