واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دختر جوان وقتی از ازدواج دختر عمویش با خبر شد نقشه انتقامجویانهاش را اجرا کرد. مستانه 21 ساله که دانشجوی رشته مامایی است با مراجعه به دادسرای ناحیه 11 تهران ضمن تسلیم شکایتی به بازپرس پرونده گفت: ساعت 4 بعدازظهر 27 دی سال گذشته، هوشنگ – داماد عمویم – با من تماس تلفنی گرفت و خواست خیلی سریع به دیدنش بروم. وقتی به محل قرار رسیدم، به من گفت موضوع مهمی اتفاق افتاده و خواست با عجله سوار شوم.حوالی میدان قزوین ناگهان کاردی به طرفم گرفت و با تهدید خواست سرم را پائین بگیرم تا جایی را نبینم. من که بشدت ترسیده بودم چارهای جز این ندیدم. دقایقی بعد خودرو وارد پارکینگ خانهای شد. وقتی سرم را بلند کردم خودم را در یک خانه قدیمی مخروبه دیدم. در این هنگام هوشنگ ادعا کرد همسرش – پونه دخترعمویم - قبل از ازدواج مسائل غیراخلاقی داشته و برادرم مدارکی در این رابطه دارد بنابراین مرا مجبور کرد تا با خانه تماس بگیرم و از برادرم بخواهم خودش را هرچه زودتر به ما برساند. اما وقتی نپذیرفتم او مرا بشدت کتک زد. وقتی وضعیت را اینگونه دیدم ناچار تلفن کردم که خوشبختانه برادرم در خانه نبود. پس از قطع کردن تلفن به هوشنگ گفتم اگر برادرم بداند مرا ربودهای، تو را خواهد کشت. ضمن اینکه دخترعمویم هیچ موضوع غیراخلاقی در زندگیاش نداشته و دختری پاک و محجوب است. سرانجام هوشنگ دقایقی بعد وقتی گریه و التماسهایم را دید مرا حوالی خانهمان رها کرد و ضمن تهدید گفت: اگر در این رابطه با کسی حرفی بزنم یا شکایت کنم، مرا میکشد. در پی شکایت دختر جوان، مأموران با دستور قضایی بلافاصله هوشنگ را دستگیر کردند.او وقتی در برابر بازپرس پرونده ایستاد در حالی که شوکه بود اتهامات وارده از جمله آدمربایی و ضرب و شتم را نپذیرفت و گفت: تمام گفتههای این دختر کذب محض است. فقط به خاطر این که با او ازدواج نکرده و دختر عمویش را به عنوان همسرم انتخاب کردهام این داستان را درست کرده تا بدین طریق از ما انتقام بگیرد. مرد جوان در ادامه گفت: «صاحب یک فروشگاه پوشاک در حوالی میدان منیریه هستم. چندی قبل دختری به نام پونه ـ همسر فعلی ـ همراه دختر عمویش ـ شاکی ـ به مغازهام آمده و بدین ترتیب با هم آشنا شدیم. پس از مدتی تحقیق و بررسی، در حالی که پونه و خانوادهاش را شایسته دیدم با او ازدواج کردم غافل از این که «مستانه» دختر عموی همسرم نیز به من علاقهمند شده است. بنابراین چند بار از او خواستم مرا فراموش کند اما این دختر با کارها و رفتارهای غیرمعقول خود دائم برایم مزاحمت ایجاد میکرد.» وی افزود: زمانی که شاکی ادعا کرده ربوده شده، من در مسافرت بودهام که تمام مدارکش نیز موجود است.پس از اثبات این موضوع، بازپرس پرونده، شاکی را به دادسرا فراخواند و از او خواست حقایق را بگوید. دختر جوان در حالی که متأثر و مضطرب به نظر میرسید با صدایی بغضآلود به سناریوی آدمربایی ساختگی اعتراف کرد و گفت: وقتی شنیدم دختر عمویم با پسر مورد علاقهام ازدواج کرده بشدت ناراحت شده و تصمیم به انتقام گرفتم اما حالا پشیمانم!بدینترتیب متهم پرونده تبرئه شد و قرار است درباره طرح اتهام واهی دختر جوان نیز تصمیمگیری شود. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]