تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را قرائت كند خداوند به ازاى هر حرفِ آن چهار هزار...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826064279




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

براى احمدى نژاد هيچ شرطى نگذاشته ايم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

مصاحبه با دكتر اسدالله بادامچيان چند روز قبل از آغاز ثبت نام نامزدهاى انتخابات رياست جمهورى در دفتر او در طبقه چهارم حزب موتلفه اسلامى انجام شد. مصاحبه اى كه به علت تراكم كارى اين روزهاى او همچون ديگر چهره هاى سياسى به سختى مقدور شد. بادامچيان اگرچه از حمايت اصولگرايان از احمدى نژاد سخن مى گفت، اما با شفافيت غير قابل انتظارى خاطرنشان كرد كه اين حمايت همراه با انتقاد است البته تنها انتقادى را كه براى ضبط بر زبان آورد، به عملكرد رحيم مشايى باز مى گشت. ديدگاه هاى او درباره انتخابات و آرايش احزاب سياسى كه در فرصت مصاحبه مجال طرح يافت و بارها به بيان صريح نام افراد و تشكل ها كشيده شد را در ادامه مى خوانيد.   حزب موتلفه اسلامى و على الخصوص شما در طول چهار سال دولت احمدى نژاد اگرچه حمايت هايى از او داشته ايد اما انتقادهاى جدى نيز مطرح ساخته ايد. چرا اين رويه در آستانه انتخابات تغيير كرده است و حزب شما رسما از دكتر احمدى نژاد براى نامزدى در دهمين انتخابات رياست جمهورى حمايت نمود؟ با سلام به همه خوانندگان خوب روزنامه جوان و تشكر از فرصتى كه براى اين بحث در اختيار ما گذاشتيد. انتقاد منافاتى با حمايت ندارد، چه اعضا، چه طرفداران و چه كليت حزب موتلفه اسلامى در قبال دولت هاى بعد از انقلاب - غير از دوره بنى صدر كه در امتداد خط امام يك وظيفه جداگانه اى را انجام مى داديم- بنا بر اصل التزام به موازين قانون اساسى و بر اساس تنفيذ ولى فقيه عادل و احترام به آراى اكثريت مردم در نظام مردمسالارى دينى جمهورى اسلامى ما از آن دولت و از آن دستگاه حمايت كرده ايم، مى كنيم و ان شاء الله در آينده هم همين رويه را خواهيم داشت. بنابر اين، بحث كه يك بحث اساسى است، از دولت جناب آقاى دكتر احمدى نژاد هم همه نوع حمايت را كرده ايم و در طول اين چهار سال مقالات ما در نشرياتمان و سخنرانى هايمان و در مواضع هفتگى مان و در مصاحبه هايى كه رسانه ها از امثال بنده مى گيرند كاملا مشخص است. اما اين حمايت منافاتى با مساله ارزيابى و نقد دولت ندارد؛ نقد دولت را خود دولت هم معتقد است. در يك جامعه پويا كه «النصيحه لائمه المسلمين» يكى از مبانى است، امر به معروف يكى از مبانى است. همه افراد موظفند نسبت به عملكرد دولتى كه خودشان انتخاب كرده اند ، دقت كنند و نظارت مردمى داشته باشند و طبق مبانى با حفظ ادب و احترام نظرات خودشان را به دولت بگويند. بنابر اين ما انتقاد را داشتيم، داريم و خواهيم داشت. اين سر جاى خود محفوظ است ولى انتقاد ما انتقاد تخريبى و تضعيفى و تهاجمى نيست. انتقادى نيست كه با اعمال فشار ، دولت را مجبور به انجام كارى بكنيم. علت اين است كه ما در انتقادمان مى خواهيم مسائل نظام و حمايت از دولت را در مسير تكاملى و رفع نقايص و ضعف ها دنبال كنيم. كسى كه اين نيت خير را دارد طبيعى است كه به تخريب و تهاجم و تضعيف نمى پردازد. از اين رو است كه ما نوع انتقادمان از دولت سه بخش است؛ يك بخش سرى، كه طى نامه اى به هر رئيس جمهورى تا كنون داده ايم. اين بخش اصلا پخش نمى شود، علتش آن است كه نمى خواهيم هيچ گونه تضعيفى پديد بيايد و ابزار سوء استفاده ديگران بشود. لذا به شخص مسؤول مربوطه از جمله رئيس جمهور فرستاديم و باز هم مى فرستيم و آنها هم استقبال مى كنند. حتى در دولت جناب آقاى خاتمى هم در ديدار خصوصى ايشان با جناب آقاى عسگراولادى كه نقد صريح و بى پرده بود آنها هم از اين نقد دلسوزانه استفاده مى كردند. نوع دوم انتقادهاى محرمانه است كه پخش محدودى دارد و بنا به مقتضا برخى از آن هم ممكن است پخش شود. نوع سوم انتقاد عمومى و سازنده است كه در مواضع ما بوده و هست. در همين بيانيه اى كه براى معرفى جناب آقاى دكتر احمدى نژاد داده ايم، در آنجا به صراحت اين نكته را آورده ايم كه اميدواريم ايشان با راى بالاى مردم انتخاب شود اما معتقديم بايد در برخى سياست ها و مديريت هايش تغيير نظر دهد. ممكن است مصداقى از اين ضرورت را بفرماييد. مثلا آقاى مشايى، قبلا هم گفته ايم كه اين سخنان و برنامه هايى كه داشته مورد پذيرش نيست و الآن هم مورد انتقاد است. معتقديم كه به قول آقاى شريعتمدارى، اگر ايشان را بركنار نمى كند، حداقل در كنار ننشاند. اين را هم گفته ايم و هيچ منافاتى با حمايت ما ندارد. ما كه يك حزب دولتى نيستيم، ما يك حزب متعلق به همه آحاد مردم بايد باشيم و بتوانيم ديدگاه هاى همه مردم را به مسؤولان به خصوص جناب آقاى رئيس جمهور منتقل كنيم. اگر بخواهيم فقط تابع دولت باشيم و هميشه «به به» گوى دولت باشيم، ديگر يك حزب مردمى نخواهيم بود. اين روش انتقاد را روش صحيح و عقلايى مى دانيم و مورد محبت و احترام همه مسؤولان هم بوده ايم. برخى معتقدند اگر آقاى كروبى تنها نامزد اصلاح طلبان بود و آقاى ميرحسين موسوى به صحنه نمى آمد، شايد حزب موتلفه اسلامى على الخصوص شما كه سابقه اختلاف ديدگاه شديد در مجلس وقت با دولت مهندس موسوى را داشته ايد، تا اين حد به حمايت از احمدى نژاد نمى پرداختيد. نه، هميشه براى حمايت از نامزدها، نگاه مى كنيم كه كدام ارجح و اصلح است. اگر تنها آقاى كروبى و احمدى نژاد بودند معلوم است كه براى موتلفه آقاى احمدى نژاد ارجح است. شما صحبت از رجحان كرديد، در حالى كه در طول  سال هاى گذشته حزب شما يكى از بيشترين مبلغين تحزب بود. مگر نبايد براى يك حزب نامزد حزبى رجحان داشته باشد؟ ما در مبانى حزب جمهورى اسلامى در دوران شهيد بهشتى و مقام معظم رهبرى و پس از آن در دوران حزب موتلفه اسلامى اين را همواره رعايت مى كنيم كه اگر ما بين دو فرد كه يكى حزبى است و ديگرى غير حزبى ولى اصولگرا است، اگر آن غير حزبى را بر حزبى خودمان ارجح بدانيم، حتما از آن غير حزبى حمايت خواهيم كرد. اما اگر مساوى باشند چون تحزب خدامحور را يك امتياز مى دانيم، اين فرد حزبى را داراى يك نمره برتر دانسته و از او حمايت مى كنيم. اينگونه نيست كه در انتخابات ها ما همچون احزاب غربگرا و شرقگرا و خودگرا تنها به فرد حزبى راى بدهيم. ما نگاه مى كنيم كه چه كسى اصلح است يا چه كسى ارجح است. معناى اين سخن شما اين است كه موتلفه نامزد قوى ترى از آقاى احمدى نژاد سراغ نداشت يا ترجيح هاى ديگرى در ميان بود؟ بحث قوى تر يا ضعيف تر را نمى خواهم مطرح كنم، چون اين در اين مرحله از آن مبناى حمايتى ما كم مى كند. اما اينكه آيا ما عناصرى كه بتوانند در سطح رياست جمهورى كشور را اداره كنند با لياقت و تقوا و ساده زيستى و استفاده از پشتوانه عظيم حزب موتلفه اسلامى كه حزبى اصولگرا و ارزشگرا در طول ۵ دهه است، داريم يا نه؟ بله تعداد قابل توجهى داريم. اما چرا در اين مرحله مطرح نمى كنيم؟ به خاطر آن مبانى اى است كه داريم و آن اينكه چه كسى براى اين موقعيت لازم است. ببينيد كه اگر احمدى نژاد اين دوره راى نياورد، حتى اگر به جاى او يك اصولگرا مثلا از موتلفه راى بياورد، چه جريان بين المللى خوشحال مى شود؟ مسلما اگر او راى نياورد اول كسانى كه خوشحال مى شوند، صهيونيستها و استكبار جهانى على الخصوص آمريكا و اسراييل هستند. يعنى ما يك مبنا داريم كه دشمن شاد نكنيم . آقاى احمدى نژاد به خاطر مواضع، ساده زيستى و ظاهرش براى مردم دنيا جذابيت دارد، حال اگر او راى نياورد چه كسى خوشحال مى شود؟ دشمنان خدا و مردم ايران؛ اگر راى بياورد، آنها ناراحت مى شوند. خوب اين يكى از مبانى رجحان مى شود. حتى اگر هر روز بيايد بگويد ما به احزاب كارى نداريم. آقاى بادامچيان، موتلفه همواره تاكيد مى كرد از تصميم جامعه مدرسين حوزه علميه قم و جامعه روحانيت مبارز تبعيت مى كند، اما اينك شاهد آن هستيم كه اين رويه تغيير كرده است. علت آن چيست؟ نه، رفتار ما مغايرتى ندارد. بله اگر آنها اظهار نظرى مى كردند و ما مغاير آن عمل مى كرديم، حرف شما درست بود. اما آنها هنوز اظهار نظر نكرده اند و ما چون ديديم تاخير مى شود، با اطلاع جامعتين اظهار نظر كرديم. آنها هم بررسى مى كنند و اگر وظيفه تشخيص بدهند، در موقع مناسب به وظيفه خود عمل مى كنند. بنابر اين انجام وظيفه ما در مقابل يا مغاير نظر جامعه محترم مدرسين و جامعه محترم روحانيت نيست. آن نظريه اى كه از سوى برخى از اعضاى جبهه پيروان خط امام و رهبرى، على الخصوص مهندس باهنر مطرح شده بود در خصوص احتمال حضور نامزد سايه، آيا اينك به طور كلى منتفى شده است؟ هنوز به آن معنا منتفى نيست، چون تا پايان ثبت نام زمان باقى است. اما اينكه انجام بشود هم حتميت ندارد. آنها هم در حال بررسى هستند كه ما در كنار آقاى احمدى نژاد نفراتى را داشته باشيم كه مفيد براى ايشان باشد نه مضر. نه اينكه رقبايى باشند كه راى احمدى نژاد را بشكانند. يك بحثى هست كه تكليف آن نهايتا تا پايان ثبت نام يعنى چند روز ديگر مشخص خواهد شد. برخى معتقدند كه علت حمايت موتلفه از احمدى نژاد دريافت سهم است. از طرف ديگر شما هم مى گوييد ما در بيانيه حمايتمان شرط گذاشته ايم. به نظر شما آيا اساسا براى آقاى احمدى نژاد اين قبيل حمايت ها مهم است كه بخواهد سهم بدهد يا به شرط شما گوش دهد؟ اولين مساله اين است كه موتلفه اهل معامله گرى نيست. حزب قدرت نيست كه بگويد من براى حفظ قدرتم، بده بستان سياسى انجام مى دهم. از اين بده بستان ها بحمدالله در تاريخ موتلفه يافت نمى شود. بلكه در واقع موتلفه به دنبال انجام تكليف شرعى است. در تكليف شرعى جاى اين نيست كه انسان آن را با ماديات دنيا معامله كند. بگويد من تكليف شرعى را به شرطى انجام مى دهم كه دو وزير هم به ما بدهند! اين كه تكليف شرعى نيست. آقاى رئيس جمهور هم اگر متدينند، كه هستند، قطعا مى خواهند به وظيفه شرعى شان عمل كنند. ما اگر در يك امرى با رئيس جمهور موضوعى را مطرح مى كنيم به عنوان سهم خواهى مطرح نمى كنيم، بلكه به عنوان تكليف شرعى آن را مى گوييم. ايشان هم ممكن است با ما در تشخيص تكليف شرعى اختلاف نظر داشته باشد كه بسيار طبيعى است. همانطور كه فقها هم در صدور فتوا با هم اختلاف فراوان دارند. هيچكدام هم با همديگر اختلاف نكردند. هر كس هم به تكليف شرعى خودش عمل كند نزد خدا ماجور است. لذا ما دربيانيه تكليف شرعى احساس كرديم كه از آقاى احمدى نژاد حمايت كنيم و تكليف شرعى هم دانستيم در همان بيانيه تذكر دهيم. اين هم كه آقاى رئيس جمهور بگويد من به هيچ حزب و گروهى وابسته نيستم يك مبناى صحيح است. مگر من كه قائم مقام حزب موتلفه هستم و به مجلس رفته ام، نماينده موتلفه ام يا نماينده ملت؟ من معرفى شده حزب و عضو حزب هستم، ولى وقتى به مجلس رفتم من نماينده همه مردم هستم. بايد در اين سطح انجام وظيفه كنم و اتفاقا حزب من نيز از من همين را مى خواهد. طبيعى است كه حضور من در مجلس براى موتلفه مفيد است اما نماينده حزب نيستم. رئيس جمهور هم همينگونه است. همانطور كه زمان شهيد رجايى كه عضو برجسته موتلفه بود و نخست وزير و رئيس جمهور شد، در دوران نخست وزيرى اش رئيس جمهور كل مملكت بود؛ حتى كسانى كه به او راى ندادند. اگر فردا هم يك عضو موتلفه رئيس جمهور شد، قطعا چنين خواهد بود. حزبى كه اعضاى آن هيچ تعهدى در قبال آن نداشته باشند، تنها يك باند سياسى است نه حزب. مگر قرار نيست در حزب برنامه براى اداره كشور داده شود، چگونه مى شود كه اعضاى آن پس از رسيدن به مناصب اجرايى از آن جدا باشند؟ اول بايد بگويم كه ما سه نوع حزب داريم؛ يك حزب خدامحور است. هر عضوش و شخصيت حقوقى آن در محور خدا حركت مى كند. نمى خواهم بگويم مطلق است و يك تشكل است؛ نه، ممكن است صدها تشكل باشد كه همه بر اساس وظيفه شرعى شان، آنچه در محضر خدا مى يابند، بدان عمل مى كنند. . يك حزب هم حزب شيطان محور است كه قرآن مى فرمايد «هم الخاسرون» اين تحزب اصلا ارزش ندارد. اينكه فكر كنيم مطلق تحزب ارزش دارد، چنين نيست. يك حزب سوم هم داريم كه خودمحور است. شايد استفاده شود از اين آيه كه مى فرمايد "كل حزب بما لديهم فرحون". امام هم در ديدار با مسؤولان حزب جمهورى اسلامى به ما فرمودند شما دعوت به خدا بكنيد. اين مبناى امام در تحزب است. اما در غرب حزب را ابزار قدرت مى دانند. مى گويند حزب تشكيل مى شود كه فرد را به قدرت برساند. متاسفانه اين را در كتب علوم سياسى ما در دانشگاه ها هم تدريس مى كنند. در مقابل آن حزب خدمت است. تفاوت اين دو خيلى مهم است. حزب قدرت همه چيز را براى قدرت مى خواهد. حتى اگر خدمت مى كند، براى نگه داشتن قدرت است. لذا خيلى از مسؤولان در دنيا خدمت مى كنند تا اين خدمت را به مردم بفروشند و دوباره قدرت بخرند. يك حزب خدمت هم هست كه اگر قدرت را مى خواهد براى خدمت مى خواهد. اينها خيلى متفاوت است. حزب قدرت در تلاش براى زد و بند و سهم گيرى سياسى است. طبيعتا خصلت آن هم همين است. اما حزب خدمت به دنبال خدمت است و اينجا سهم خواهى موضوعيت ندارد. لذا ارزش گرا است و روى اصولش محكم مى ايستد ولى حزب قدرت سازشگرا است. شما در همين انتخابات اخير نگاه كنيد. گروه هايى كه در پى قدرتند با هم اختلافات سنگين در گذشته داشته اند، اما الآن دور هم جمع شده اند كه قدرت را به دست بگيرند. مثلا سازمان مجاهدين انقلاب و نهضت آزادى سالها به شدت با يكديگر اختلاف داشتند و بيانيه ها و اطلاعيه ها و موضع گيرى هايشان مشخص است. اما اين دو الان با هم از يك نامزد حمايت مى كنند و در يك صف هستند. حزب كارگزاران كه به قول آقاى مرعشى ليبرال دموكرات مسلمان است كه با سازمان مجاهدين انقلاب كه به قول خودشان چپ هستند، با هم اختلاف اساسى دارند. كارگزاران طرفدار اقتصاد ليبراليستى هستند و مبناى آنها اقتصاد دنياى غرب است. از آن سو آقاى محمد سلامتى - اينكه من نام مى آورم تخريب نيست براى شفاف سازى است او به يك اقتصاد چپ زده معتقد است؛ حال اين دو چگونه با هم جمع مى شوند؟ اينها با حزب مشاركت هم اختلاف دارند. يا در ۱۴ اسفند زمان بنى صدر، چريك هاى فدائى خلق و سازمان منافقين و ... همه با هم جمع شدند زير مجموعه آقاى بنى صدر شدند. چرا؟ چون حزب ارزشها نيست، به دنبال قدرت است. امروز كه مى گويد من خط امام هستم، خوب خط امام كه سوسيال دموكرات يا ليبرال دموكرات نيست، چپ و راست نيست. خط عاشورائى است. ما در عاشورا كه خط چپ و راست و افراطى و تفريطى و ليبرال و فاشيست نداريم. همه با هم در خط امامت و ولايتند. چرا با هم در اين موقعيت جمع مى شوند؟ چون مى خواهند به قدرت برسند و در حالى كه تا ديروز با هم تخاصم داشتند سر قدرت با هم به تفاهم مى رسند. فردا اگر نامزدشان راى بياورد و بخواهد عملى انجام دهد، اگر نظر آن ليبرال دموكرات را انجام دهد، اختلافش مى شود با سوسيال دموكرات. اگر بخواهد با آنكه مى گويد نهاد دين از نهاد دولت جدا باشد كنار بيايد عده اى ديگر را از دست مى دهد. ولى الان مى گويد هركه هرچه هست سعى مى كند آرايش را جذب كند. اينها قطعا حزب خدايى نيستند حتى اگر چنين ادعا كنند. ممكن است حزب شيطانى هم نباشند اما حزب خودگرا و قدرت طلب هستند. اين غير از مبانى ما است كه مى گوييم « الهم اجعلنا من حزبك فان حزبك هم المفلحون» چرا؟ زيرا تنها حزب خدا اهل فلاح و رستگارى است. يا مى گوييم «الهم اجعلنا من جندك فان جندك هم الغالبون» و بعد«الهم اجعلنا من اوليائك.» بعضى فكر مى كنند اگر ما حزب شديم حتما از سپاه خدا جداييم. خير، لكن قرار نيست در كار هم تداخل كنيم. هر كس كار خودش را مى كند. اگر نظام حزبى بيايد در نظام جندى، آن نظام جندى فشل مى شود. اساسا در نظام جندى فرمانده كل قوا و سلسله مراتب مطرح است اما در نظام حزبى افراد شوراى مركزى و دبيركلشان را خودشان انتخاب مى كنند. اگر در نظام جندى نظام حزبى بيايد فشل مى شود و اگر در نظام حزبى نظام جندى بيايد حزب پادگانى مى شود. مثل سازمان مجاهدين خلق. لذا حتى ازدواج اعضايش هم فرمايشى است. بنا به دستور زن مى گيرد و بنا به دستور طلاق مى دهد. اگر همه در خط ولايت هستيم و هر كدام وظيفه مان را در جاى خود درست انجام دهيم، مى توانيم در اعتلاى كشور با هم باشيم. اما بحث برنامه كه شما گفتيد، حزب موتلفه برنامه مى دهد، مركز مطالعات و مركز سياسى اش برنامه و طرح مى دهد، اما براى نماينده همه مردم نه نماينده حزب. لذا در مجلس هم ما از طرح و برنامه و مطالعات حزب بهره مند مى شويم اما براى انجام وظيفه و خدمت به ملت و نظام اسلامى. شما گفتيد حزب موتلفه اسلامى حزب خدمت است و حزب قدرت نيست. چه دليلى براى اين مدعا داريد، شايد رقباى شما هم همانطور كه شما آنها را متهم به حزب قدرت بودن كرديد، درباره شما چنين بگويند. دليلش اين است كه فرهنگ موتلفه فرهنگ فقه حوزوى است. اگر مجموعه اى فرهنگش فقه حوزوى نبود و فقه روشنفكرى بود، چه غرب زده و چه شرق زده، خصلت تفكر حزبى غرب و شرق قدرت طلبى است. يكى از خدماتى كه موتلفه كرده است، مسائل حزبى را در ۲۴۵ مساله شرعى حزبى از مقام معظم رهبرى و مراجع تقليد استفتاء كرده است. حتى براى آيت الله سيستانى در عراق. آيت الله العظمى مكارم شيرازى حفظه الله تا كنون پاسخ داده اند. چرا ؟ چون اگر كسى به دنبال وظيفه شرعى در حزب بود بايد وظيفه شرعى خود را بداند. اگر فرهنگ فقاهت فرهنگ دين الله است، پس ما به دنبال حزب الله هستيم. مساله دوم آنكه در موتلفه فرهنگ روحانيت حاكم است. نه اينكه ما متشكل از روحانيون هستيم، نه، به اين معنا كه مبانى اسلامى را بايد از روحانيت گرفت و آنها حجت هستند. ما يك فقه حزبى خودمان نمى سازيم. لذا در زمان قبل از انقلاب هم كه امام در دسترس نبودند، با نظر ايشان مسائلمان را با شوراى روحانيت كه متشكل از شهيد آيت الله مطهرى كه اين روزها سالگرد شهادت ايشان است، شهيد آيت الله دكتر بهشتى و آيت الله انوارى بود هماهنگ مى كرديم. سومين مبنا اين است كه بر ما فرهنگ امامت و ولايت عدل حاكم است. لذا ما در هر كارمان حجت شرعيمان را از ولايت مى گيريم «ما نودى فى الاسلام بشىء كما نودى بالولايه». اين مبنا است. اگر ولى فقيه حجت شرعى است و ما از او حجت را گرفتيم مى شويم حزب خدا محور. اين در نوشته هاى ما، مواضع ما، آموزش هاى ما و ... منعكس است. خيلى وقت ها در مواضع سياسى بر ما جفا روا دانسته اند و تخريب و تضعيف كردند. ما به دنبال وظيفه مان در محضر مولايمان بوده ايم. البته ما هيچ وقت ادعا نمى كنيم تنها حزب خدا محور هستيم كه چنين چيزى يك انحصار طلبى است كه به طاغوت مى انجامد. هرگز معتقد نيستيم كه خالى از اشتباه و خطا هستيم كه اين انسان را به مرض خوديت و شرك خفى مى رساند. ما مى خواهيم حزب خدا محور باشيم. اين تلاشمان است. /1001/ منتظر اخبار ، انتقاد و پیشنهاد های شما هستیم   :





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن