واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: دانش - با داغ شدن بازار تساوی در رقابتهای جامجهانی 2010، بازیکنان و سرمربیان تیمهای حاضر انگشت اتهام را به توپ جدید آدیداس و شیپورهای گوشخراش تماشاگران آفریقایی نشانه رفتهاند. هرچند شیپور وو-وو-زلا واقعا اعصابخردکن است، اما توپ جابولانی هیچ مشکلی ندارد و تقصیر از بازیکنانی است که به اندازه کافی با این توپ تمرین نکردهاند. ذوالفقار دانشی: این روزها بازار تساوی در رقابتهای جامجهانی 2010 داغ شده و همه، از بازیکن و سرمربی گرفته تا بقال سرکوچه، توپ جدید بازیها را مقصر اصلی این اوضاع میدانند. میگویند توپ جدید در اثر ضربه شتاب بیشتری میگیرد و با سرعت بیشتر و حرکت عجیبوغریبتری پرواز میکند. به همین دلیل هم اغلب توپها گل نمیشود! جالب است که از سال 1976 / 1355 تاکنون که در هر دوره از بازیهای جام جهانی از توپ جدید آدیداس استفاده شده، آغاز رقابتها با شکایت بازیکنان و بخصوص دروازهبانها از رفتار عجیب توپ همراه بوده است. در هر دوره، توپ جدیدتر با آیرودینامیک بهتر طراحی میشد و تغییر شیوه حرکت توپ در هوا، بازیکنان و دروازهبانانی را که به توپ جدید عادت نداشتند، دچار مشکل میکرد. تازهترین توپ آدیداس هم که جابولانی نام دارد، از این امر مستثنی نیست. دروازهبانان میگویند که این توپ، سریعتر حرکت میکند و ضربه آن نیز شدیدتر است (که در نتیجه سرعت بیشتر توپ اتفاق میافتد) و از آن بدتر اینکه در طول حرکت، مسیر غیرمتعارفی را میپیماید. شایعاتی هم پخش شده که این توپ سبکتر از توپهای دیگر است، یا در سطح آن لایههای خاصی استفاده شده که انرزی ضربه را با اتلاف کمتری منتقل میکند. آزمایشهایی که فیزیکدانان، چه در دانشگاه لافبرا در انگلیس (که توپ در آن جا طراحی شد) و چه دانشگاههای دیگری که این توپ را آزمایش کردهاند، نشان میدهد که این توپ به هیچ وجه سبکتر از دیگر توپهای فوتبالی نیست که پیش از این ساخته شده بود و بنابراین در اثر ضربه ،شتابش تفاوت خاصی ندارد، اما ویژگیهای خاص آن که این توپ را به کرویترین توپ ساختهشده تاکنون تبدیل کرده، موجب تفاوت حرکت آن در هوا میشود. توپ جابولانی فقط از 8 قطعه تشکیل شده که به کمک حرارت به یکدیگر چسبیدهاند؛ تازه هر یک از این قطعات نیز به صورت کروی قالبگیری شدهاند تا کرویترین توپ کل دوران بازیهای جام جهانی باشد. چسباندن لایهها به یکدیگر هرچند مشکلی مانند نفوذ رطوبت را برطرف میکرد، اما باعث افت ثبات پرواز توپ میشد. به همین دلیل، استادان هوافضای دانشگاه لافبرا پیشنهاد کردند شیارهای هوایی در سطح توپ ایجاد شود تا علاوه بر تامین ثبات پرواز، از نیروی مقاومت هوا کاسته شود. علاوه بر این، توپ جابولانی لایه برجستهای در سطح خود دارد که میزان تماس توپ با کفش بازیکن را افزایش میدهد. وقتی سطح تماس ضربه بیشتر باشد و تغییر شکل ظاهری توپ هم کمتر باشد، اتلاف انرژی ضربه هم کمتر خواهد بود و بنابراین، جابولانی با همان ضربه، سریعتر حرکت میکند. از سوی دیگر، کاهش نیروی مقاومت هوا بدان معنی است که توپی که بازیکن از فاصله 20 متری شوت میکند، افت سرعت کمتری دارد. وقتی دو عامل فوق را با هم ترکیب کنید، بدان معنی است که هم سرعت اولیه توپ بیشتر است و هم افت سرعت آن کمتر است؛ بنابراین، سرعت متوسط بیشتر خواهد بود و توپ، هم سریعتر از انتظار دروازهبان به دروازه میرسد و هم ضربهاش شدیدتر خواهد بود. از سوی دیگر، عامل ارتفاع را هم نباید فراموش کرد. اختلاف ارتفاع در ورزشگاههای برگزاری رقابتها به 1700 متر میرسد و اختلاف فشار هوا در ورزشگاههای مرتفع، هم باعث افت مقاومت هوا میشود و هم سرعت توپ را افزایش میدهد. شرکت آدیداس هم با انتشار بیانیهای اعلام کرد مشکلی در طراحی توپ وجود ندارد و این تقصیر بازیکنان برخی تیمهای خاص است که با این توپها به مقدار کافی تمرین نکردهاند. آمارها نشان میدهد 51 درصد از بازیکنان حاضر در جام جهانی از بهمن ماه گذشته به این توپ دسترسی داشته و با آن تمرین کردهاند و فقط بازیکنان تیم ملی انگلیس هستند که به دلیل قرارداد سفت و سخت نایک در عدم استفاده از توپهای دیگر در رقابتهای لیگ برتر این کشور، فقط از 4 هفته پیش توانستهاند با جابولانی تمرین کنند. چرا وو-وو-زلا اینقدر گوشخراش است؟ مساله دیگری که در بازیهای امسال بسیار دردسرساز شده، استفاده تماشاگران آفریقای جنوبی از بوقهایی است که وو-وو-زلا نامیده میشوند. البته بازیکنان تیم ملی آفریقای جنوبی این بوقها را عضو دوازدهم تیم خود میدانند، اما دیگر تیمهای شرکتکننده در جام، آنها را آزاردهندهترین بخش بازی خواندهاند. وو-وو-زلا، یک ساز بادی مانند یک شیپور بلند ساده است که نوازنده آنرا با لرزش لبها و دمیدن هوا به درون محوطه میانی مخروطیشکل آن مینوازد. لرزش لبها که حدود 235 بار در ثانیه است، علاوه بر این باعث پیچیدن صدا در هوای دمیدهشده در این مخروط میشود. اگر وو-وو-زلا صحیح و توسط یک نوازنده چیرهدست نواخته شود، صدای آن یادآور شیپورهای شکار خواهد بود، اما زمانی که توسط فوتبالدوستان هیجانزدهای نواخته میشود که سررشته چندانی هم از موسیقی ندارند، تحمل آن به مراتب سختتر خواهد بود. یک تازهکار نمیتواند بسامد صدا را ثابت نگه دارد یا حرکات لبها را یکنواخت حفظ کند و نتیجه چنین شرایطی، صدایی شبیه به صدای یک فیل خواهد بود. اما غوغای عجیب درون استادیومهای جامجهانی چندان شباهتی به صدای فیلها یا ترومپت ندارد! زمانی که صدها وو-وو-زلا با هم نواخته میشوند، صدایی آزارنده و یکنواخت به گوش میرسد. اینبار هر یک از افراد بسامد صدای متفاوتی را ایجاد خواهد کرد و هماهنگی زمانی چندانی هم میان لحظههای زدن وو-وو-زلا وجود ندارد. در نتیجه صدا مرتب کم میشود و اوج میگیرد و صدایی که به گوش میرسد بیشتر شبیه صدای حمله چندینهزار زنبور به ورزشگاه است! اما چرا صدای وو-وو-زلا اینقدر بلند است؟ دلیل این قدرت صدا شکل مخروطی باریک و قیفمانند وو-وو-زلا است. دانشمندان در کنار بسامد 235 هرتزی که متناظر با ریتم و آهنگ این بوقها است، فرکانسهای قویتری مانند 470، 700، 940، 1171، 1400 و 1630 هرتز را نیز اندازه گرفتهاند. سازهای قیفیشکل میتوانند بسامد بالاتری را نسبت به انواع استوانهای ایجاد کنند و از سوی دیگر اغلب این فرکانسها در محدودهای از صوت قرار دارند که گوشهای ما نسبت به آن حساسترند. به همین دلیل صدای ساکسیوفون هم بلندتر از قرهنی به گوش میرسد. به گزارش بخش آسیبشناسی ارتباطات دانشگاه پریتوریا در آفریقای جنوبی، شدت صدای تولیدشده توسط این بوقها در فاصله یک متری 116 دسیبل است و بنابراین شنیدن این صدا در طولانیمدت میتواند به شنوایی فرد آسیب بزند. در واقع شنیدن این صدا برای 7 تا 22 ثانیه میتواند از محدوده صدای مجاز در محل کار تجاوز کند! صدای صدها وو-وو-زلا میتواند به مراتب بلندتر باشد، حتی نمونههایی از آسیبهای شنوایی موقت نیز در بین تماشاچیان مشاهده شده است. اما به نظر نمیرسد که تمام آزار دهندگی وو-وو-زلا به دلیل شدت بالای صدای آن باشد. هرچند صدای بلند مانند نوعی هشدار برای سیستم شنوایی ما عمل میکند و نتیجه آن ترس یا نادیدهگرفتن صدا است (البته در مورد وو-وو-زلا آنقدر صدا بلند است که انکار آن یا عادت کردن به صدا تقریبا غیرممکن باشد)؛ اما صدای وزوز یا همهمه نامفهوم این صدا میتواند آنرا آزارندهتر جلوه دهد. این در مورد صداها به اثبات رسیده است. علاوه بر این نادیده گرفتن این صداها از صداهای پهنباند مانند خشخش رادیویی که درست تنظیمنشده به مراتب سختتر است. شاید به این دلیل که تهدیدها مانند صدای یک شیر گرسنه هم حاوی مؤلفههای صدایی هستند که چندان برای ما مفهوم نیستند. البته این تنها یک فرض است. جالب است بدانید که رسانههایی مانند تلویزیون و رادیو برای کاهش تأثیرات این صدا کارهایی کردهاند. آنها میتوانند حجم صدای تماشاچیان را نسبت به صدای مفسر بازی کم یا زیاد کنند. اما ای کاش کار به همین سادگی بود. اگر صدای ورزشگاه بسیار کم شود، فرد هنگام تماشای تلویزیون دیگر نمیتواند جو ورزشگاه را به خوبی حس کند و به همین دلیل حذف صدا از نظر خیلیها گزینه خوبی نیست!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 344]