واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نوه جنایتکار برای پرداخت بدهی 500 هزار تومانی، سناریوی قتل پدربزرگ و مادربزرگش را طراحی و اجرا کرد. تجسس برای کشف راز این جنایت هولناک از بامداد پنجشنبه سوم اردیبهشت و در پی کشف اجساد طنابپیچ یک زوج سالخورده در یکی از بزرگراههای جنوب تهران آغاز شد. نخستین تحقیقات نشان میداد زن و مرد ناشناس خفه شده و اجسادشان شبانه در حاشیه بزرگراه رها شده است. بازپرس بهروز هنرمند و کارآگاهان جنایی که به دنبال اطلاع از موضوع، خود را به محل حادثه رسانده بودند، در نخستین گام احتمال دادند زن و مرد، قربانی جنایت خانوادگی شده باشند. بنابراین پس از انتقال اجساد به پزشکی قانونی، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، تحقیق برای شناسایی هویت مقتولان را آغاز کردند تا این که صبح یکشنبه ششم اردیبهشت مردی با مراجعه به کلانتری 114 غیاثی، از ناپدید شدن پدر- 83 ساله- و مادر - 70 سالهاش- خبر داد. بلافاصله مشخصات زوج گمشده از سوی کارآگاهان تحت بررسی قرار گرفت. سپس خانواده شاکی به اداره دهم پلیس آگاهی احضار شده و هویت مقتولان را شناسایی کردند. بدین ترتیب تحقیقات برای کشف راز این جنایت وارد مرحله تازهای شد. یکی از فرزندان قربانیان به پلیس گفت: عصر چهارشنبه پدر و مادرم در خانه جواد- یکی از نوهها- میهمان بودند که از آن پس ناپدید شدند. جواد نیز به کارآگاهان گفت: آنها شبانه پس از پایان میهمانی به خانه برگشتهاند. در حالی که کارآگاهان به نوه قربانیان مشکوک بودند، به بازجوییهای فنی- تخصصی ادامه دادند تا این که او لب به اعتراف گشود. نوه جنایتکار گفت: به یکی از دوستانم 500 هزار تومان بدهکار بودم. او نیز مرا تحت فشار گذاشته بود تا طلبش را بگیرد. بنابراین تنها راه برای رهایی از این مشکل را در سرقت طلاهای مادربزرگم دیدم. به همین خاطر در غیاب همسر و فرزندم، با طراحی نقشه میهمانی آنها را به خانهام دعوت کردم. از داروخانه نیز مقداری قرص خریده و در لیوانهای آبمیوه ریختم. حدود ساعت چهار و نیم بعد از ظهر پدربزرگ و مادربزرگم به خانه آمدند. آنها دقایقی پس از خوردن آبمیوه بیهوش شده بودند که طلاهای مادربزرگم را برداشتم. همان موقع ناصر که در خانه بود، از من خواست آنها را بکشیم، چرا که میگفت اگر به هوش بیایند و متوجه سرقت طلاهایشان شوند، مشکلساز میشوند. بنابراین با کمک ناصر، ابتدا مادربزرگم- زهرا- و سپس پدربزرگم- اسماعیل- را خفه کرده و اجسادشان را با طناب بسته و داخل پتویی گذاشتیم. همان شب اجساد را با خودروی پرایدم به جاده بهشت زهرا برده و همانجا رهایشان کردیم، بعد هم طلاها را یک میلیون و 200 هزار تومان فروختم. سرهنگ کارآگاه سعید لیراوی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران با اعلام این خبر گفت: پس از اعترافهای جواد، کارآگاهان ناصر- همدست- و غلام- خریدار اموال مسروقه- را نیز شناسایی و دستگیر کردند. هم اکنون متهمان برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار دارند. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]