تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817403604




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

با آقا مجید قصه های مجید!


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

قصه های مجید که یادتان هست. ماجراهای همان پسر بچه ای که با مادر بزرگش زندگی می کرد. همان که اهل شعر و شاعری بود. همان پسر بچه ای که لهجه شیرین اصفهانی داشت و شیرین زبانی اش لحظات جذاب و شادی را خلق می کرد.او متولد سال 1356 در اصفهان است. تحصیلاتش را تا مقطع  کارشناسی در رشته مهندسی کشاورزی ادامه داده و در سال 1380 فارغ التحصیل شده است. فعالیت هنریش را در سال 1369 با بازی در سریال قصه های مجید شروع کرد که همراه بود با بازی در سریال نه قسمتی مجید و سه فیلم سینمایی صبح روز بعد، شرم و نان و شعر که به خاطر بازی در دو فیلم صبح روز بعد و شرم برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر کودک و نوجوان از یازدهمین جشنواره فیلم فجر در سال ١٣٧١شد. وی پس از آن ترجیح داد به درسش بپردازد و تا سال 1386 که در یک تله فیلم به کارگردانی مهرداد پوراحمد و نویسندگی و تهیه کنندگی کیومرث پوراحمد ظاهر شد، فعالیت هنری نداشت.  اگر به یاد داشته باشید قصه های مجید به نویسندگی هوشنگ مرادی کرمانی و با کارگردانی کیومرث پوراحمد و بازیگری مهدی باقربیگی در نقش مجید و خانم پوران دخت یزدانیان در نقش بی بی حدودا 15 یا 16 سال پیش ساخته و پخش شد. فرصتی شد تا با مهدی باقر بیگی بازیگر نقش آقا مجید گپی بزنیم و از او از گذشته ها بپرسیم. به نظر خودت از کجا شروع کنیم؟ مهدی باقربیگی: فکر کنم برای همان «قصه‌های مجید» و خاطره‌هایش آمده‌اید و احتمالا دوست دارید بدانید مثلا باقربیگی بعد از این سال‌ها کجاست و چی کار می‌کند و … زدی توی خال، از آن موقع چندسال می‌گذرد؟ مهدی باقربیگی: فکر کنم 15 سال . هنوز با پوراحمد در ارتباط هستی؟ مهدی باقربیگی: ارتباط کاری نه! اما هر از گاهی زنگی می‌زنم و احوال‌پرسی می‌کنم. به هر حال ایشان سرشان شلوغ است. به «بی‌بی» هم سر می‌زنم . حالا که به گذشته نگاه می‌کنی، فکر نمی‌کنی آن روزها یا بعدش اشتباه هم کرده‌ای؟

مهدی باقربیگی: چون توی خانواده ما کسی چنین تجربه‌ای نداشت و من هم یک بچه محصل بودم، فکر می‌کنم نباید هر دعوتی یا مصاحبه‌ای یا برنامه‌ای را می‌پذیرفتم. چون خیلی اطلاعی نداشتم، فکر می‌کردم اگر نه بگویم زشت است یا مردم ناراحت می‌شوند و باید حتما قبول کنم. بعد از مدتی فهمیدم این محبوبیت را به راحتی به دست نیاورده‌ام که راحت از دست بدهم. برای همین مدتی کنار کشیدم . آن روزها پوراحمد می‌گفت شاید مجید مردی بشود و من بخواهم از آن مرد در فیلم‌هایم استفاده کنم. هنوز موقعش نشده یا تو نخواستی؟ مهدی باقربیگی: راستش من که نخواستم، چون آقای پوراحمد کارش را خوب بلد است. مطمئنم هر وقت بداند که من به دردش می‌خورم، خبرم می‌کند. اتفاقا چند وقت پیش هم یک تله فیلم  با ایشان کار کردم که پارسال از شبکه تهران پخش شد. راستی با آقای مرادی کرمانی ارتباط داری؟ مهدی باقربیگی: هر وقت بیایند اصفهان، می‌روم می‌بینمشان و هر دو خیلی خوشحال می‌شویم، چون همیشه به من می‌گویند تو پسر معنوی من هستی ! از ماجرای آشنایی‌‌ات با آقای پوراحمد و اصلاً چگونگی انتخاب شدنتان بگو مهدی باقربیگی: دوم راهنمایی بودم که در کلاس زده شد و مدیر مدرسه سه چهار نفر از بچه‌های کلاس را صدا زد بیرون. من هم جزء آن‌ها بودم. من هم از همه‌جا بی‌خبر، گفتم ما که شیطانی یا کاری نکردیم. جریان چی هست؟ تا این‌که وقتی وارد دفتر مدرسه شدم، دو نفر مرد قدبلند نشسته بودند. مدیر گفت این آقایان آمده‌اند برای تهیه یک سریال تلویزیونی هنرپیشه انتخاب کنند، بعدش کمی با هم صحبت کردیم و قرار شد برویم منزل آقای پوراحمد و تست ویدیویی بدهیم . جالب است بگویم که من قرار را اشتباه فهمیده بودم و یک روز دیر رفتم خانه آقای پوراحمد. وقتی در زدم و ایشان آمدند گفتند دیر آمده‌ای و دیگر همه‌ چیز تمام شده! من هم گفتم خب، باشد. ولی آقای پوراحمد گفتند صبر کنم تا فیلم‌بردار بیاید و تست بدهم. خلاصه تست ویدیویی گرفته شد و بعد چند روز به من خبر دادند قبول شده‌ام. خیلی خوشحال شدم. البته کلی هم نذر و نیاز کرده بودم ! مثلاً چی؟ مهدی باقربیگی: که اگر قبول شدم، نمازم را مرتب بخوانم و ترک نکنم . برخورد خانواده و مردم پس از پخش اولین قسمت سریال چه بود؟ مهدی باقربیگی: زمان پخش سریال، اول دبیرستان بودم. شنبه‌ای بود که می‌خواستم بروم مدرسه، خیلی سخت بود. از بعضی لحاظ خوب بود و از بعضی لحاظ خسته‌کننده و ناراحت‌کننده بود. خانواده و آشنایان هم باورشان نمی‌شد که سریال به این خوبی درآمده باشد و من به این خوبی از پس نقشم برآمده باشم . درمورد سکانس آخر فیلم «شرم» صحبت کن، آن‌جایی که عصبانی شده‌ای ساختگی بود؟ مهدی باقربیگی: این سکانس آخر که من عصبانی می‌شدم و برمی‌گشتم به آقای پوراحمد و عوامل، ساختگی بود! خود آقای پوراحمد آن را به فیلم‌نامه اضافه کردند و دیالوگ‌های آن را نوشت و من هم بازی کردم. فکر کنم هدف آقای پوراحمد این بود که مردم و مخصوصاً جوان‌های علاقمند به این کار با پشت صحنه، سختی کار، دردسرها و… آشنا شوند و بدانند که کار آسانی نیست . بعد از پخش آن قسمت تا الان که 15 سالی گذشته، بیشترین سؤالی که از من می‌شود همین است که آن قسمت واقعی بود؟ بعضی‌ها هم می‌گویند حیف شما بود که ادامه ندادید بازیگری را و اگر تو قسمت شرم با آقای پوراحمد دعوا نمی‌کردی، الان بازهم با هم کار می‌کردید ! بعد از این سال‌ها چه چیزی از قصه‌های مجید برایت مانده است؟ مهدی باقربیگی: تنها چیزی که برایم مانده این است که هنوز که هنوز است، مردم که من را توی خیابان می‌بینند، خوشحال می‌شوند. این بزرگ‌ترین خوشحالی برای من است. واقعاً خدا خیلی من را دوست داشته . 1300/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 392]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن