واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

هفته هاي ديگر و با فرا رسيدن بيست ودومين روز از سومين ماه سال، شاهد جنگ پوسترهاي تبليغاتي انتخابات دهم رياست جمهوري در کوچهپسکوچههاي شهر و ديارمان خواهيم بود. حقيقت آن است که مقوله انتخابات به طور كلي از چنان اهميت و جذابيتي برخوردار است که از مدتها قبل از ريزش آرا در صندوقهاي رأيگيري ميتواند دستمايه خوبي براي تحليل، و سوژه جالبي جهت نوشتن مطلب باشد. البته اين اهميت براي سياسيون و احزاب چنان است که آنان از مدتها پيش رداي انتخابات را بر تن كرده و پنهان و سرپوشيده تبليغات غيرمستقيم خود را آغاز کردهاند. تبليغات انتخاباتي؛ جنگ سرد نوين راجع به تبليغات انتخاباتي عده اي از اصطلاح جنگ سرد استفاده مي كنند. دليل آن شايد شباهت برخي شيوههاي بهکار رفته در جنگ سرد و کارزار انتخاباتي باشد؛ چنانکه در هر دو، هدايت و جهتدهي به افکار عمومي از طريق تبليغات به سمت اهداف و افقهاي تعيينشده نقش کليدي را ايفا ميکند. آيا افکار عمومي همواره ثابت است؟ افکار عمومي يعني توجه همگاني حول يک موضوع حياتي؛ از اينرو ميتوان گفت افکار و ديدگاههاي مردم مدام در حال تغيير است، بويژه از يک انتخابات تا انتخاباتي ديگر ممکن است دستخوش تحولات و تغييراتي شود. ما بهراستي چرا اينگونه است؟ در وهله نخست براي کشف چرايي اين مسئله بايد به برخي از عوامل مهم در تأثيرگذاري بر افکار عمومي جامعه اشاره کرد و در اينباره، رسانههاي گروهي حرف اول را ميزنند؛ چرا که آنها با کارکرد خاص خود ميتوانند آراي پنهاني مردم را که از آن به آراي خاکستري هم تعبير ميشود فعال و تقويت کرده و آنها را به سمت حزب يا جريان خاصي هدايت کنند و يا افراد را به تحريم انتخابات ترغيب کنند. همانطور که در گذشته نمونههايي از آن را مشاهده کردهايم.از سويي، عقايد و جهتگيريهاي سياسي ـ بويژه در کشور ما ـ پيش از برگزاري انتخابات شکل گرفته، و فعال و تقويت ميشوند و چهبسا کسانيکه اصلا انگيزهاي براي حضور در عرصه انتخابات و رأيدادن ندارند، نهتنها انگيزه رأي در آنان تقويت ميشود، بلکه حتي حاضرند کانديدا يا فرد منتخب خود را با کمکهاي نقدي و غيرنقدي پشتيباني کنند. روزنامههاي حزبي؛ اهرم تأثيرگذار سياسيدر کشور ما راديو و تلويزيون ملي است و طبعا نبايد وارد دستهبنديهاي رايج سياسي و جناحي شود، پس نقش مطبوعات در عرصه انتخابات بسيار مهم و کليدي ديده ميشود.روزنامهها و مجلات ماهها پيش از انتخابات با درج مقالات، گزارشها، انتخاب تيترها و استفاده از عکسهايي له يا عليه فرد و گروه خاصي ميکوشند نگرش سياسي مردم را بهسمت خواسته خود که همانا پيروزي کانديداهاي منتخب خود است، تغيير دهند، البته همه روزنامهها و مجلات، سياسي و جناحي نيستند، اما روزنامههاي حزبي در ايام انتخابات تحرک و فعاليت چشمگيري از خود نشان ميدهند که از محتواي آنها ميتوان دريافت که در چه حيطه و دستهبندي مشخصي قلم ميزنند و بهدنبال چه هدفي هستند. از انتقاد تا تخريباز آنسو نيز احزابي هستند که از طريق ارتباط با مسائل سياسي و اقتصادي و با در دستگرفتن برخي نشريات، اولاً افکار و ديدگاههاي خود را بهصورت موجه و مطلوب انعکاس ميدهند، ثانياً ديدگاههاي رقيب خود را به نقد و چالش ميکشند و آنها را ناموجه و غيراصولي القا ميکنند. هرچند تمامي احزاب اينگونه نيستند و نميتوان قطعيتي در اينباره متصور بود. انواع تبليغات انتخاباتيهرگاه سخن از انتخابات ميشود معمولاً واژگاني چون تخريب و تبليغات منفي هم به گوش ميرسد. شايد شما هم بارها در آستانه يک انتخابات شنيده باشيد که فلان حزب يا رقيب انتخاباتي طرف مقابل را متهم به تخريب خود ميکند و مثلا از انتشار شبنامه و ... در محافل عمومي و رسانههاي جمعي خبر ميدهد.اين شيوهها را بايد در قالب تبليغات سياه تحليل و تفسير کرد. اساساً تبليغات به سهدسته عمده سفيد، سياه و خاکستري تقسيم ميشود.در »تبليغات سفيد» صحت اطلاعات بسيار بالا است و مهمتر آن که داراي منابع مشخص است که معمولا براي مسائل ملي از آنها استفاده ميشود، اما در «تبليغات سياه«که منبع انتشار اطلاعات نادرست و غيرقابل قبول است، دروغپراکني، خدعه و جعل حقيقت جاي اظهار واقعيت را ميگيرد، از اينرو به آن «تبليغ سياه و منفي» ميگويند.و بالاخره »تبليغات خاکستري»، نوع خاصي از تبليغات است که منابع تبليغاتي آن در حالتهاي دوگانه مشخص يا نامشخص قرار دارند و براي تحقير رقيب يا دشمن بهکار برده ميشود.بايد توجه داشت که تبليغات خاکستري از آنجا که ميتواند افکار عمومي را در ابهام قرار دهد و از سويي همچون تبليغات سياه، وضوح و تصريح کمتري دارد عموماً اثرگذارتر است؛ بهطور مثال شما وضعيتي را تصور کنيد که روزنامهاي مطلبي را با اهداف خاصي منتشر ميکند و از قطعيت آن هيچ نميگويد. در اين وضعيت ديدگاه مردم درباره آن موضوع در يک خلأ اطلاعاتي يا ابهام قرار ميگيرد و پس از انتشار اخباري همجهت با آن ميتواند بهصورت غيرمستقيم مردم را متقاعد کند که روزنامه ياد شده درست ميگويد. افکار عمومي را چهکساني هدايت ميکنند؟ مسئله مهم ديگري که بيگمان در جهتدهي به افکار عمومي بسيار مؤثر است، وجود رهبران فکري جامعه است که با نفوذ و تأثير در تودهها و افکار عمومي، بعضاً از يک موضوع ناشناخته و کماهميت يک مسئله کلان ملي ميسازند و بهدليل آن که داراي ارتباط پيدا و پنهان هستند همچون يک رسانه عمل ميکنند و معمولا هم ديدگاههاي آنان از طرف ديگران جدي گرفته ميشود. اتاق فکر و رهبران فکري اينجاست که بحث از اتاق فکر به ميان ميآيد. اما سؤال اصلي اين است که اتاقهاي فکر تا چه حد ميتوانند تأثيرگذار باشند؟پيش از پاسخ به اين پرسش بايد گفت، اولاً اينگونه نيست که همواره خبري از تشکيل اتاق فکر باشد، چون اين مسئله هنوز هم براي برخي گروهها و جريانهاي سياسي و اجتماعي اهميت خود را پيدا نکرده است و ديگر آن که اتاق فکر اساساً عينيت خارجي ندارد، بلکه همان برآيند آرا و خرد جمعي رهبران فکري است. اين رهبران و بهعبارت بهتر، نخبگان فکري هستند که تصميمسازيهاي کلان و راهبردي را بر عهده دارند و با رصدکردن اوضاع جامعه و تحليل مسائل سياسي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بهطور غيرمستقيم به تغيير نگرشهاي سياسي مردم ميپردازند و با اهرم مهمي چون رسانهها به اين مأموريت خود جامه عمل ميپوشانند.اما با تمام اين تفاسير بايد توجه داشت که گاهي عواملي چون رسانهها، احزاب و رهبران فکري کارايي لازم را در برآوردن خواستههاي مطلوب، بويژه در انتخابات را ندارند؛ براي نمونه، ما در ايام انتخابات دوره رياست جمهوري در خرداد و تير سال84 عملاً ديديدم با وجود حجم وسيع تبليغات رسانهاي، فردي به مقام رئيسجمهوري مردم برگزيده شد که به نوعي از تمام عوامل تأثيرگذار يادشده بيبهره بود؛ البته دليل اين مسئله بيشتر برميگشت به صداقتي که در گفتمان عدالتمحور شخص دکتر احمدينژاد موج ميزد و الا بر اساس معادلات معمول، وي نبايد منتخب مردم نام ميگرفت. اين مسئله اين نکته را به ما يادآور ميشود که امروزه افکار عمومي در کشور ما بهحدي از آگاهي و هوشياري رسيده است که چندان تحت تأثير جوسازيهاي سياسي قرار نميگيرند. بينش سياسي راه چاره است در اين ميان هرچند مردم ما به وظيفه خود عمل ميکنند، اما نبايد از اين مسئله هم غفلت کرد که جريانات قدرتطلب با شگردهاي گوناگوني همچون مظلومنمايي، شبههافکني، تخريب و شايعهپراکني ميکوشند از آب گلآلود انتخاباتي ماهي مقصود را صيد کنند، از اينرو بي شك، آگاهي از تحولات سياسي در کنار بصيرت و بينش لازم ميتواند پادزهر خوبي براي اين خطرات باشد و در تميز خدمتگزاران تشنه خدمت و عدالت طلب از سياستمداران تشنه قدرت، مردم ما را ياري دهد.در خصوص انتخابات دهم رياست جمهوري آنچه مسلم است اين كه اگر چه ماشين تخريب رسانه اي دولت نهم و شخص رئيس جمهور محبوب مدت ها است كه كار خود را با شدت و حدت تمام آغاز كرده، اما آنچه كه مي تواند خنثي كننده همه اين تخريب ها و غرض ورزي ها باشد همانا هوشياري مردم و جريانات سياسي پيرو خط راستين امام و رهبري است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]