واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
در این که موضعگیریهای اخیر مهندس موسوی در بیانیه خود خطاب به خاتمی و همچنین در کنفرانس خبریاش، مکنونات قلبی و گفتمان واقعی او را تشکیل می دهد یا خیر، دو حالت را می توان متصور بود؛ اول آن که این مواضع، اندیشههای حقیقی مهندس موسوی را تشکیل میدهند و وی حقیقتاً به درک دوران زمامداری خاتمی مباهات میکند و اغلب تحرکات آن دوره را پسندیده است که دراین صورت، ادعای آن که گفتمان موسوی تفاوت چندانی با اندیشههای خاتمی ندارد، ادعای گزافی نخواهد بود. حالت محتمل دوم آن است که برخی ملاحظات سیاسی مانند جمعآوری هرچه بیشتر آراء مردم درانتخابات آتی منجر به آن شده که مهندس موسوی، برخلاف آنچه در ویترین تفکراتش درمعرض نمایش گذاشته است، پستوی اندیشههایش مملو از حرفهای دیگری به غیراز آنچه تا بهحال بروز داده است، باشد. مواضع کاملاً معکوس مهندس با اندیشههای زمان نخستوزیریاش و نیز تمارض به انجام اقداماتی که از نظر قانونی -که اتفاقاً مهندس تأکید ویژهای نیز بر آن دارد-، به هیچ روی در توان یک رییسجمهور نیست، مانند راهاندازی تلویزیون خصوصی و نیز توقف اجرای طرح ارتقاء امنیت اجتماعی، شواهدی است که احتمال سیاسیکاری و عوامفریبی مهندس را تقویت میکنند. ازسوی دیگر قرائنی وجود دارد که حکایتگر اعتقاد واقعی میرحسین به گفتههایی است که تاکنون ابراز کرده است: سکوت 20 ساله مهندس دربرابر انواع و اقسام قانون گریزیها و سوء مدیریتها و دروغها و از همه دردناکتر، هتاکیها علیه خدا و پیامبر و امامان معصوم(ع) و...، رد و بدل کردن نامههای احساسی بین وی و خاتمی، عدم اقبال مردم به گفتمان فعلی مهندس درچندین انتخابات اخیر از جمله انتخابات هشتم ریاست جمهوری و همچنین اقبال بسیار وسیع و گسترده مردم از رییس جمهور درسفرهای استانی و دست آخر، برخی انتصابات مهندس در ستادهایش از جمله مسئول شاخه دانشجویی وی که از هوچیگران جریان تدفین شهدا در دانشگاه امیرکبیر به حساب می آید، نشانگر آن است که مواضعی که آخرین نخست وزیر انقلاب انتخاب نموده است حقیقتا محبوب قلب وی نیز می باشد. نتیجه ای که در هر دو صورت می توان بهدست آورد آن است که گفتمان مهندس موسوی از اندیشه های ناب امام(ره) و ارزشهای والای انقلاب اسلامی زاویه گرفته است. وجود انحراف در شق دوم که کاملا واضح و بدیهی است و خلاف فطرت انسانی بودن دروغ و فریب کاری نگارنده را از توضیح مفصل تر در این باب، بی نیاز می دارد. اما احتمال اول نیز به دلیل هتاکی های پیش گفته و انواع و اقسام ساختارشکنی هایی که در زمان خاتمی اتفاق افتاد، انحراف مهندس موسوی را از گفتمان انقلاب نشان می دهد. ساختارشکنی هایی که از قضا هرچند وقت یکبار به روز می شود؛ روزی در انکار وجود حضرت مهدی(عج)، روز دیگر در ادعای وحیانی نبودن قرآن کریم و امروز هم شاهد آن هستیم که خود محمدخاتمی با اسلام ستیز مشهور که حامی دوآتشه کاریکاتوریست و کاریکاتورهای موهن علیه پیامبراعظم(ص) بود، دست دوستی و –در خوشبینانه ترین حالت- جاهلانه با راسموس دل و قلوه رد و بدل می کند. هرچند که در نتیجه امر تاثیری نخواهد داشت اما موضعگیری های آینده مهندس موسوی آشکار خواهند ساخت که کدامیک از دو احتمال یادشده منتخب اوست اگرچه آرزوی مردم شهید داده و ولایی آن است که حداقل حداقل حداقل، مهندس به همان گفتمان زمان نخست وزیری اش بازگردد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]