واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
به خاطر دارم وقتي رهبري سخن از جنبش نرم افزاري به ميان آوردند و در مورد لزوم آن سخن گفتند عده اي سخن ايشان را با لزوم نگارش نرم افزار اشتباه گرفتند و حتي به خاطر دارم كه در اين مورد شاهد تيزري با اين مضمون از تلويزيون بودم: " در راستاي ايجاد جنبش نرم افزاري كساني كه توانايي ايجاد نرم افزار در زمينه ....... دارند مي توانند... ." به گزارش راسخون به نقل از جهان نیوز ، اصلاح الگوي مصرف نيز گويا قرار است به همين سرنوشت دچار شود. بر روي پلاكاردهاي شهرداري نوشته شده " سال اصلاح الگوي مصرف گرامي باد!!". البته من از اين پلاكارد ممنونم چون به من انگيزه داد اين مطلب را بنويسم. اصلا عادت ما ايراني ها است كه گرامي بداريم، در تعريف و تمجيد اغراق كنيم و بعد بدون فكر فراموش كنيم. در خبرها آمده بود كه خود رهبر نيز از برداشت هاي نادرست از سخن خود در آغاز سال جاري گلايه مند هستند. بعد از اين مقدمه مي خواهم پيشنهادي در باب اصلاح الگوي مصرف در بازار خودرو بدهم. مصرف بنزين در ايران به طرز وحشتناكي بالا است. همه اين را مي دانيم. حتي مصرف بالاي بنزين در ايران تبديل به يكي از پاشنه هاي آشيل ما شده است.حتی آمريكا در برهه اي تهديد كرد كه جلو واردات بنزين به ايران را خواهد گرفت. راه حل چيست؟ چگونه مي توان مصرف بنزين را بهينه كرد و الگوي مصرف آنرا اصلاح كرد؟ به نظر نگارنده شركتهاي خودروسازي بايد بر اساس فرمايش رهبري به توليد خودروهاي كم مصرف بپردازند تا به اصلاح الگوي مصرف بنزين كمك كنند. اين مفيدترين كاري است كه در نبود رقابت با بازارهاي جهاني مي توان انجام داد. به عنوان مثال خودروهايي چون پژو 405 و پارس كه فروش نسبتا بالايي دارند عملاً بالاي 10 ليتر در 100 كيلومتر مصرف بنزين دارند. بخشي از مصرف بالاي بنزين به خاطر ضعف سيستمهاي حمل و نقل عمومي و خودروهاي تك نشين و .... است. حداقل بخشي از مصرف بالاي بنزين به خاطر مصرف بالاي خودروهاي ساخت داخل است. اگر يادتان باشد ايران خودرو با سر و صداي بسيار پيكان را از رده خارج كرد و بعد موتورش را گذاشت روي RD و وانت! همه كاسه كوزه ها سر بدنه پيكان خراب شد و موتور پر مصرف آن به زندگي نه چندان مخفيانه خود دامه داد و مي دهد! سهميه بندي بنزين يافتن راه حلي يك شبه براي يك مشكل مزمن است كه در طولاني مدت ايجاد شده است. بايد چشمها را شست و جور ديگر بايد خودرو توليد كرد! مورد ديگري كه به نظر نگارنده مصداق اسراف و مصرف بي رويه سرمايه هاي عمومیست ، اداره باشگاههاي ورزشي توسط دو توليد كننده انحصاري خودرو در ايران امروز است. چرا دو توليد كننده خودرو در ايران اصرار دارند در ليگ برتر فوتبال ايران، باشگاهي به نام خود داشته باشند؟ هدف از اداره يك باشگاه ورزشي با هزينه هاي ميلياردي توسط يك كمپاني خودروسازي چيست؟ آيا آنها با اين كار براي محصولات خود تبليغ ميكنند؟ در بازار بدون رقابت، تبليغ چه لزومي دارد؟ انصاف بدهيد، آيا به جاي يافتن استعدادهاي ورزشي بهتر نيست اين كمپاني ها بدنبال يافتن استعدادهاي جوانان در زمينه های فني و مهندسي باشند تا بتوانند محصولات قابل رقابت بسازند؟ آيا بهتر نيست اين هزينه گزاف صرف ساختن يك دانشگاه يا موسسه پژوهشي براي تربيت نيروي متخصص براي كمپاني هاي خودروسازي داخلي و حتي خارجي باشد؟ آيا نمي توان اين سرمايه ها را به سوي كار پژوهشي هدايت كرد تا بجاي كپي برداري از محصولات درجة دو جهاني خودمان واقعا توليد كننده خودرو شويم؟ تعريف من از توليد كننده خودرو شركتي است كه بتواند خودرويي توليد كند كه به لحاظ قيمت و كيفيت با ساير كشورهاي توليد كننده رقابت كند. آیا این تعریف در داخل مصداق واقعی دارد؟! /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]