واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
به نظر مي رسد که جناب ميرحسين موسوي قصد دارد در برابر فشارها براي تعيين يک «مرزکشي» روشن با جريانات منحرف، به مرزبندي با گروه هايي بپردازد که اساسا در صفحه کنوني جريانات سياسي کوچکترين ارزش و اهميتي را حتي از جهت توجه افکار عمومي ندارند. اخيرا از طرف مهندس ميرحسين موسوي اطلاعيه اي منتشر شد که مهم ترين سايت حامي وي خبر آن را اينگونه منتشر کرد : " اطلاعيه ميرحسين موسوي درباره طنز يک نويسنده درباره خانم فاطمه رجبي " اگرچه شايد در برداشت ابتدايي و سطحي ،بتوان اين اطلاعيه را برخوردي با يک بداخلاقي فردي تعبير نمود که اکنون از اپوزوسيون خارج از کشور به حساب مي آيد، اما اگر نيک در مطالب اطلاعيه و چند نکته کنار آن غور کنيم متوجه خواهيم شد که متاسفانه مهندس موسوي وارد يک بازي سياسي شده است که عاقبت پسنديده اي در انتظار آن نيست. اين اطلاعيه علاوه بر آنکه مهر تاييدي بود بر اينکه ميرحسين موسوي وارد «فاز جديد» فعاليت هاي انتخاباتي خود شده است، ضمنا سنگ محک خوبي بود تا نشان دهد که ايشان تا چه حد پايبند به «گفتمان نابي» است که بسيار آن را مطرح مي کند. علي اي حال در ذيل چند نکته اي که از نظر نگارنده توجه به آنها براي دريافت پالس هاي جديد انتخاباتي ميرحسين که در اطلاعيه مذکور نمود بيشتري پيدا کرده است، ضروري به نظر مي رسد، بيان مي گردد: 1- چنانکه در محافل و رسانه هاي مختلف سياسي - به خصوص اصولگرايان- شاهد بوده ايم مکررا از آقاي مهندس موسوي تقاضا شده است تا مرزبندي خود را به طور شفاف با برخي جريانات مردود سياسي مشخص نمايد، اما تاکنون مهندس موسوي به طور جدي به اين مهم پاسخ نداده است و حتي در جريان سوالي که در کنفرانس مطبوعاتي چند روز گذشته ايشان نسبت به رابطه با سازمان مجاهدين انقلاب و نظر دقيق ايشان پيرامون مشروعيت و يا عدم مشروعيت آن سازمان مطرح شد، پاسخ درستي را بيان نکردند و همچنان علامت سوالي را بر ذهن مردم، به خصوص دلسوزان انقلاب که در 8سال دولت اصلاحات شاهد عقبگردهاي اين جريان از موازين انقلاب اسلامي بودند، باقي گذارد. اما به نظر مي رسد که ميرحسين موسوي قصد دارد در برابر فشارها براي تعيين يک مرزکشي روشن با جريانات منحرف، به مرزبندي با گروه هايي بپردازد که اساسا در صفحه کنوني جريانات سياسي کوچکترين ارزش و اهميتي را حتي از جهت توجه افکار عمومي ندارند. لذا مشخص کردن جبهه بندي خود با اپوزيسيون خارج از کشور و گروه هايي که به طور کلي خارج از صفحه روزگار سياسي هستند کمي مضحک و بي معنا به نظر مي رسد و متاسفانه مهندس موسوي نه تنها از رابطه خود با جريانات افراطي سياسي ابهام زدايي عمل نکرد ،بلکه اين ابهام را نيز به اذهان عمومي اضافه کرد که چه دليلي دارد با کسي که سالهاست نام کمرنگ و بي اهميت او از ذهن ها پاک شده است، برخوردي اينچنين- آن هم با صدور اطلاعيه اي در تمامي خبرگزاري ها - صورت گيرد؟ در حالي که تکليف ما، ايشان و تمامي دلباختگان انقلاب با آنها سالهاست که معلوم گرديده است ؟! 2- چنانکه در نکته قبل نيز به «بي وزن» بودن مخاطب اطلاعيه مهندس موسوي چه در زمان کنوني و چه در گذشته اشاره شد، اساسا با صدور چنين اطلاعيه اي- در برخورد با يک توهين کم اهميت- اين سوال به ذهن متبادر مي شود که آيا توهين و اهانت يک معلوم الحال اپوزوسيون که در گوشه اي از دنيا در وبلاگ شخصي اش طنزنامه اي را خطاب به يک خانمي در ايران مي نويسد، موهن تر است يا توهين هاي مکرر و پليدي که در شمارگان پرتيراژ برخي روزنامه ها و نشريات کثيراصلاح طلبان در زمان دولت هاي هفتم و هشتم نسبت به نظام مقدس جمهوري اسلامي و امام خميني (ره) انجام مي گرفت؟ و يا حتي اهانت هايي که پا را از حريم خود فراتر مي نهادند و جسارت را تا ساحت مقدس ائمه معصومين از جمله امير المومنين و سيد الشهداء نيز مي رساندند؟ لذا باز هم اين سوال هميشگي درباره مهندس موسوي پيش مي آيد که طبق کدام آيين و سنتي سکوت در مقابل جسارت هاي مکرر به ائمه اطهار در جرايد اصلاح طلبان و قرار گرفتن در قامت مشاور ارشد رييس دولت اصلاحات ،جايز مي باشد و در مقابل سکوت در برابر هتاکي يک عنصر سوخته بي اهميت، حرام ؟ فلذا بايد از جناب مهندس موسوي پرسيد که کدام رفتار را بايد باور کرد، سکوت در مقابل جسارت هاي بي شرمانه را، و يا اعتراض در مقابل يک توهين طنز آميز را ؟! 3- نکته سوم آنکه کم نبوده اند کساني که تاکنون به منتقدان کنوني مهندس موسوي بارها و بارها در جرايد و نشريات بسيار رسمي، علنا توهين و يا جسارت کرده اند. اما چرا اين بار مهندس موسوي قصد اعتراض کردن به ايراد گيرندگان به منتقدان خويش را گرفته است . آيا اگر در فردا روزي، فرد ديگري نيز از اپوزوسيون در وبلاگ هاي خود به شخصي در ايران توهين کنند ،ميرحسين موسوي پاسخ آنها را خواهد داد؟ به نظر مي رسد ميرحسين موسوي با اين اطلاعيه خواسته باشد در واقع به نوعي افکار عمومي را به سمت يکي از منتقدان خود که در طي اين 4سال دولت نهم بارها از طريق نسبت وي با يکي از دولتمردان، مورد تعرض قرار گرفته است را سوق دهد، زيرا اگرچه اين خانمِ منتقد، نکات مهم و قابل تاملي را بر مشي و ممشاي ميرحسين موسوي خرده گرفته است، اما سوق دادن افکار عمومي به سمت کسي که در انتقادات خود نسبت به رجال سياسي عموما ادبيات خاص و تندي را مورد استفاده قرار مي دهد، و دميدن در آتش کساني که مي خواهند با استفاده از ادبيات خاص اين خانم حملاتي را عليه دولت انجام دهند، از اهداف مهم و ضمني اين اطلاعيه به شمار مي رود، زيرا چنانکه در سطور اول اين نکته ذکر شد بسيارند زنان و مردان سياسي مسلکي که توسط معاندان جمهوري اسلامي آشکارا، مورد بدترين اهانت ها قرار مي گيرند، اما چرا ميرحسين، به يک طنز بي اهميت يک عضو کم ارزش اپوزوسيون، آن هم نسبت به يک خانم نويسنده در ايران موضع گيري کرده است، اما دربرابر اهانت هاي مکرر آنها نسبت به جمهوري اسلامي تاکنون اعتراضي نکرده است؟ 4- سران دولت دوم خرداد در اوايل سال هاي دولت خودشان، بارها شعار "زنده باد مخالف من" را از طريق بلندگوها و تريبون هاي مختلف، مطرح مي کردند، و البته در 16 آذر 1383 در دانشگاه تهران نيز ميزان پايبندي به شعار اصلي و گفتمانيشان را، توسط رييس جمهور وقت هنگام تهديد دانشجويان معترض به خاتمي به اخراج از سالن سخنراني، را همگان شاهد بودند؛ از همين روي اکنون که مهندس موسوي قصد دارد خود را بيشتر يک اصلاح طلب جلوه دهد تا اصولگرا(عليرغم تشابهات گفتماني بيشتر ايشان با اصولگرايان) باز هم شاهديم که به نوعي، شعارهايي که تاريخ مصرف آن تمام شده است، دوباره مورد استفاده قرار مي گيرد. لذاست که اطلاعيه دادن براي حمايت از يک منتقد خود را در واقع بايد شيوه جديدي براي بيان شعار "زنده باد مخالف من" دانست که متمسک شدن به آن در ايام انتخابات، مشيي بود که از مهندس موسوي که خود را متعلق به گفتمان امام و انقلاب و به دور از سياسي بازي هاي عوام فريبانه مي داند، بعيد به نظر مي رسيد که عليرغم تاسف فراوان نمود خلاف مدعاي مهندس موسوي در اطلاعيه اخير رخ داد . 5- تاکيد ميرحسين موسوي در جملات پاياني مبني بر ابراز تاسف در پيشگاه تمامي بانوان ايران از اقدام نويسنده مقيم خارج نيز در واقع همان ترفندهاي انتخاباتي نادرستي است که متاسفانه هميشه در ايام انتخابات براي جلب توجه قشرهاي گوناگون با لحن ها و بيان هاي مختلف و جذاب براي کسب آراي خاموش طبقات مختلف اجتماعي مورد استفاده قرار مي گيرد. پايان سخن اينکه، عليرغم صدور اطلاعيه مذکور توسط مهندس ميرحسين موسوي که در اين مقاله سعي گرديد ابعاد پنهان آن مورد بحث قرار گيرد، و همچنين ديگر فعاليت هاي نادرست ستاد انتخاباتي ايشان از جمله انتخاب علي وفقي(از عناصر افراطي طيف تحکيم علامه) به عنوان رييس شاخه دانشجويي ستاد انتخابات مهندس موسوي، ما باز هم اميدواريم که روند کنوني تبليغات انتخاباتي ايشان اصلاح گردد و کساني که روزگاري مورد عطوفت امام راحل (ره) قرار مي گرفته اند، از اصول آن ابرمرد هميشه تاريخ تخطي ننمايند. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]