واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: نوآوري رها كردن گذشته به جاي دفاع از آن است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها
كارآفريني يك انضباط نسبتا جدي و شديد، نوآوري يك اصطلاح اقتصادي و نه فني و كارآفريني ايجادكننده كسب و كار جديد است. نوآوري نبوغ اديسون در اختراع و امثال آن نيست. نوآوري مستلزم اين است كه ما تغييرات حاصله در كسب و كار، در آمارهاي جمعيتي، در فناوري و دانش را به نحو نظاممندي شناسايي كنيم و سپس آنها را به عنوان فرصتهايي مورد بررسي قرار دهيم.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در وبلاگ "مديرستان" به نشاني http://www.modirestan.mihanblog.com در نقل قولي از پيتر دراكر(1996) آمده است: نوآوري همچنين نيازمند اتخاذ دشوارترين راهكار براي شركتهاي موجود يعني رها كردن گذشته به جاي دفاع از آن است.
چهار دام پيش روي هر كسب و كار جديد و رشد يابنده است كه قابل پيشبيني و پيشگيري هستند. اولين مورد زماني رخ ميدهد كه بسياري از كسب و كارها به خاطر اينكه كار آفرينهاي بنيانگذار آنها اصرار دارند كه بهتر از بازار ميفهمند، از صحنه روزگار محو ميشوند. اكثر اختراعات يا محصولات جديد موفق، در بازاري كه در آغاز براي آنها طراحي شده بودند، موفقيت به دست نميآورند.
كارآفرينان اين موفقيت غير منتظره را رد ميكنند، زيرا فرصت جديد چيزي نيست كه براي آن برنامهريزي كرده باشند. دومين دام در اين است كه كارآفرينان معتقدند كه در يك بنگاه جديد، سود از همه چيز مهمتر است، ولي واقعيت اين است كه سود در مرحله دوم قرار دارد. جريان نقدينگي مهمترين چيز است. بدن در حال رشد نيازمند تغذيه شدن هست. كسب و كاري هم كه در حال رشد سريع است پول خوره دارد.
زماني كه يك كسب و كار در حال رشد است، بنيانگذار آن به نحوي باور نكردني درگير و مشغول است. تشكيلات توليدي و تواناييهاي مديريتي را بيش از حد توسعه ميدهد و اين همان دام سوم است. بزرگ كردن بيش از حد بنيان مديريتي در آغاز كار بحران ميآفريند، براي جلوگيري از وقوع آن بايد يك گروه مديريت درست كرد و اين گروه از همان نيروهاي موجود و تنها با شناسايي ساير قابليتهاي پنهان افراد به وجود ميآيد.
دام چهارم از همه مشكلتر است اين دام زماني شروع ميشود كه كسب و كار با موفقيت پيش ميرود و كار آفرين شروع ميكند تا خود را در مقابل كسب و كار قرار دهد. در اينجا با فردي مواجه هستيم كه عمري را صرف اين كسب و كار كرده و داراي يك كسب و كار عظيم و يك گروه مديريتي كارآمد است، اكنون از خود ميپرسد «چه ميخواهم بكنم؟ نقش من چيست؟» اينها پرسشهاي غلطي هستند كه در نهايت به كارآفرين و كسب و كار او لطمه خواهد زد. در اينجا بايد يك فرد بيروني به كارآفرين يادآور شود كه او ديگر از اين كار لذت نميبرد و نميتواند بر روي موضوعات، درست و مناسب تمركز كند.
انتهاي پيام
جمعه 24 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]