تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828773180




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از كشتگان عشق صدايي بلند نيست‌


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: از كشتگان عشق صدايي بلند نيست‌


تازه خواندن و نوشتن آموخته بودم و هر جا مي‌رسيدم با لذتي وصف ناشدني به سوادآزمايي مي‌پرداختم، و هرگاه كه پس از كج و معوج شدن بسيار از عهده كتاب يا روزنامه‌اي در خانه و يا تابلو و نوشته‌اي در كوچه بازار برمي‌آمدم، چنان احساس رضايتي به من دست مي‌داد كه گويي كريستف كلمب قاره آمريكا و يا اينشتين نيروي اتم را كشف كرده است...!

مجالس روضه خواني محرم و صفر آن سال كه تازه كلاس اول دبستان را به پايان برده بودم، برايم مفهوم و جاذبه تازه‌اي پيدا كرده بود. چه قبل از آن هر وقت كه به مجلس روضه‌اي مي‌رفتم، تنها به تصويرخواني از پرچمها و بيدقها و چادرهايي كه بر فراز تكيه‌ها و عزاخانه‌ها برافراشته مي‌شد، مي‌پرداختم و در تمام مدت، گل و بوته و شير خوش چشم و ابروي شمشير به دست و گاه اسبي با ديدگان غمگين، مرا به خود مشغول مي‌داشت.

اما حالا ديگر آن توانايي را داشتم كه فرياد ، ، و مردم عزادار را شكسته بسته بر متن بيدق‌هاي سياه و يا چادرهاي امام حسيني بخوانم و... همراه با اين سوادآزمايي بود كه بر حاشيه اين بيدق‌ها و برفراز يال و كوپال شير شمشير به دستي كه گويي باتمام قدرت به مصاف دشمنان آل محمد(ص) مي‌رود، توانستم بخوانم:

هست مصون زآفتاب روز قيامت‌

هر كه پناهنده لواي حسين است‌

و چون براي رفع تشنگي به سوي آبخوري بزرگ مجلس كه از مس ساخته شده و داراي چند شير و جام بود شتافتم، دور تا دور آن آبخوري مسي كنده كاري شده كه در محل به آن طاس مي‌گويند، باز هم خواندم:

هست مصون زآفتاب روز قيامت‌

هر كه پناهنده لواي حسين است‌

با اينكه هنوز معني و را نمي‌دانستم اما همين تكرار كافي بود كه اين بيت در ضمير كودكي من بنشيند و جاودانه شود.

كمي كه بزرگتر شدم، سراينده آن را از دريچه چشم كودكي شناختم. هم به دليل آن كه با پدرم ارتباط ادبي داشت و هر دو در كار شعر از قدرت حافظه و حضور ذهن و حاضر جوابي خاص بهره‌مند بودند، به طوري كه اغلب احوالپرسي و مصاحبتشان را به صورت مشاعره انجام مي‌دادند، و هم اينكه فروشگاه وسايل منزل داشت و بالطبع خانواده‌هاي كرماني مشتري او بودند.

حجره‌اش واقع در بازار بزرگ كرمان و به اصطلاح اهل فرهنگ و ادب بود و هر وقت در التزام بزرگترها براي خريد بدانجا مي‌رفتم، مي‌ديدم با شمار زيادي از مشتريان مشاعره دارد و همان‌طور كه به پرسشهاي آنان در مورد كيفيت و كميت اجناس پاسخ مي‌دهد، روي خود را به طرف دوستان صاحبدلي كه در حجره اجتماع كرده و بيشتر از فرهنگيان شهر بودند، برمي‌گرداند و شعر مي‌خواند.

بيشتر مشتريان، اجناس مورد نياز خود را بي‌تأمل و با اعتماد خاص به گفته او برمي‌گزيدند و مي‌بردند و پول آن را به اقساط، با فاصله‌اي طولاني مي‌پرداختند. چنان كه امروز در خانه اغلب كرماني‌ها، به ويژه فرهنگيان كهنسال، ظروف يادگاري بسيار از او برجاي مانده است. همان‌طور كه در خانه دلشان اشعار نابش....

اين شناختي بود كه از شادروان عباس افسري كرماني در دوران كودكي پيدا كردم.

***

ما كرماني‌ها از ماندگاران برازنده تاريخ و ادب كرمان زمين، يادگاران ارزنده بسيار داريم. اما اين كه آيا كدام يك از اين يادگاران بر زبانها جاري است و يا به زبان ديگر مشمول اصل جاودانگي شده است، خود محتاج بررسي جداگانه‌اي است كه در اين نوشتار به اختصار انجام مي‌گيرد.

اصولاً هرگاه پيامي به وسيله واژه‌ها (ابراز كلام) از دلي برخيزد و دلها را گزيند و بر لبها نشيند، حتي بدون آن كه آفريننده و يا گوينده آن شناخته شده باشد، مشمول اصل جاودانگي شده است و رمز ديرپايي يك اثر ادبي و هنري در جوامع بشري همين است و البته اين نكته را نيز نبايد از ياد برد كه الفاظ ابزار ظرفند و در واقع اين يا است كه در قالب الفاظ و يا در اشكال مختلف ظروف متبلور مي‌شود. مردمي بودن و هنري بودن اثر ادبي، زماني زيباتر مي‌شود كه نويسنده يا شاعري كه گوينده كلام است، در دوران زندگاني‌اش ببيند و بشنود كه سخن از دل برخاسته‌اش بر دلها و لبها نشسته و انديشه‌اش از حد و مرز زادگاهش پرواز كرده و بر دل و زبان مردماني از سرزمين‌هاي دور دست منظر بسته‌است. با توجه به اين تعريف و تفسير كوتاه، اگر به سرزمين انديشه و سخن گام گذاريم و برترين‌هاي تاريخ ادبيات كرمان را بجوييم، در قرن هفتم چهره درخشان ادب و عرفان اوحدالدين كرماني1 را مي‌بينيم كه در اوج سير و سلوك، وقتي دلش از انوار وجود الهي متجلي مي‌شود، مي‌سرايد:

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست‌

تا كرد مرا تهي و پر كرد زدوست‌

اجزاي وجود من همه دوست گرفت‌

نامي است زمن بر من و باقي همه اوست‌

ساليان درازي است كه طنين شكوهمند اين رباعي زيباي عرفاني از پشت ديوار قرون و اعصار به گوش مي‌رسد و بر لبان مردم اهل دل ماندگار شده است، بي‌آنكه بسياري سراينده‌اش را بشناسند. درحالي كه رباعيات ديگري با همين درجه اشتهار از او نه تنها در كتابها كه در دلها و بر لبها به يادگار، ماندگار است.

در قرن هشتم، شمار چهره‌هاي درخشان كرماني‌ها در ادب و عرفان، افزايش پذيرفت و خواجو سرآمد آنان است.2 اين ستاره درخشان آسمان ادب و عرفان ايران و خورشيد هميشه تابان دارالامان از آن سوي قرون عارفانه و فيلسوفانه، زيباترين چكامه خويش را پر معناترين سرود زندگي است، چنين سر مي‌دهد:

پيش صاحبنظران ملك سليمان باد است‌

بلكه آن است سليمان كه زملك آزاد است‌

اين كه گفتند كه بر آب نهاد است جهان‌

مشنو اي خواجه! كه بنياد جهان بر باد است‌

و اين نغمه پس از گذشت چند سده در هياهوي گامهاي قرون كه اكنون ديگر آهنين شده است، نه تنها خاموش و فراموش نمي‌شود، كه هر روز طنين اندازتر از روز پيش در گوش مي‌پيچد و خوش منظرتر و متبلورتر، در چشم، به تصوير كشيده مي‌شود.

و همچنين بر همين تأثير است غزل دل فروز و عشق آموز با ابيات آغازين:

گفتا: تواز كجايي كاشفته مي‌نمايي؟

گفتم: منم غريبي از شهر آشنايي‌

گفتا: سر چه داري كز سر خبر نداري؟

گفتم: براستانت دارم سرگدايي‌

خواجه عماد3 (عماد فقيه) همشهري ديگرمان كه با حافظ معاصر و همچون خواجو، مضامين سخنش سخت مورد توجه خواجه شيراز بوده است، قرنهاست كه برفراز بلندي‌هاي ادب و عرفان كرمان استوار ايستاده و با آزادگي مي‌خواند:

هر چند كه از روي كريمان خجليم4

آخر چه توان كرد، از اين آب و گليم‌

در روي زمين نيست چو كرمان جايي‌

كرمان دل عالم است و ما اهل دليم‌

و مردم كرمان قرنهاست كه با او هم‌آوازند. با صدايي بلند و بلندتر؛ چنان‌كه آوازشان به همهمه بدل شده و ديوار قرون و اعصار را مي‌شكافد و در ديروز و امروز و فردايي به بلنداي ابديت در گوش جان مردمان آن سوي مرزها مي‌نشيند.

شاه نعمت الله ولي5 با تنعم و تبختر خاص خدامردان مي‌فرمايد:

ما خاك را به نظر كيميا كنيم‌

صد درد را به گوش چشمي دوا كنيم‌

و چنان گرم در دلها مي‌دمد كه خواجه حافظ را از آن سوي تنگه الله اكبر برمي‌انگيزاند تا از او بپرسد:

آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند

آيا شود كه گوشه چشمي به ما كنند؟

و اين مشاعره زيباي پر شكوه دو شاعر هم عصر، جاودانه مي‌شود.

چون از (خورسيد دارالامان)، (عماد شعركرمان)، و ستاره درخشان عرفان و شاعر بزرگ قرن هشتم و نهم كه طرز و طريق آنان در شعر مورد توجه و اقتباس خواجه حافظ بوده است بگذريم، حدود سه قرن از كرمان آوازي رسا برنمي‌خيزد و ترانه‌اي دلنشين به گوش نمي‌رسد و آنگاه در نيمه دوم قرن دوازدهم، تنها شاعر توانمندي كه در پهنه ادب و عرفان كرمان عرضه وجود مي‌كند، بي‌بي‌جان 6 كرماني است كه هرچند در گوشه و كنار پاره‌اي تذكره‌ها، تنها نامي از وي، آن هم به عنوان همسر اصفهاني و خواهر 8 كرماني آورده شده است، اما چهره‌اش در تاريخ ادبيات، همچون شعرش به اتهام ديرپاي در پرده استتار و ناشناختگي باقي مي‌ماند.

ازاين بانوي ارزنده، كلامي برازنده در قالب رباعي بيش از ديگر اشعارش در خور تحسين است. يك بيت از اين رباعي زيبا بر نيمه سنگ قبر حياتي كرماني كه اخيراً در كندوكاوهاي سازمان ميراث فرهنگي در دامنه‌هاي پاياني قلعه دختر كرمان يافت شده، نيز نقش بسته است:

اي روي تو مظهر تجلي اله‌

يك ذره زپرتو نگاهت خوروماه‌

كشتي به نگاهي و حياتم دادي‌

لاحول ولا قوه الا بالله‌

در اوائل قرن سيزدهم، چهره ملا بمانعلي كرماني كه نيمه اول عمرش با نيمه دوم عمرحياتي كرماني همزمان بوده است، به واسطه آفرينش حماسه بزرگ مذهبي بر آسمان ادبيات كرمان زمين مي‌درخشد. انگيزه او كه اصلش از زردشتيان كرمان بود در سرودن خود، قداست و روحانيت ويژه‌اي به كرماني مي‌دهد كه بر آن شرحي جداگانه بايسته است و در اين مقوله نگنجد. وي در اين اثر پر شور مذهبي، مولاي متقيان حضرت علي(ع) را چنين مي‌ستايد:

خداوندگاري كه پروردگار

خداونديش زو شده آشكار

و درجاي ديگري در اوج اخلاص، حقانيت حسين بن علي(ع) را كه مظهر وجود حضرت حقش مي‌داند، چنين به تصوير كلام مي‌كشد:

خداگوي، سوي خدا تاختند

خداوند كشتند و شناختند

و اين كلام منظوم را بارها در كرمان از زبان اهل منبر به ويژه كهنسالان، در مجلس عزاداري حضرت سيدالشهدا(ع) شنيده‌ايم.

در نيمه دوم قرن سيزدهم، ديدگان جستجوگر اهل ادب را، چهره‌نمايي افسر كرماني9 پدر بزرگ زنده ياد به سوي خود مي‌كشاند و ابعاد گوناگون منش حكيمانه و روش اديبانه او تأييد و تحسيني خاص به سوي خود مي‌كشاند و ابعاد گوناگون منش حكيمانه و روش اديبانه او تأييد و تحسيني خاص به خواننده اشعارش مي‌دهد.از سروده‌هاي ارزشمند و پر محتواي او دو بيت بسيار زيبا بر زبان مردم كوچه و بازار روان است و نيمه شبهاي تابستاني خردسالي من پر از طنين آن.

آري، در دوران كودكي، از دل كوچه پس كوچه‌هاي قديمي و از پشت ديوارهاي بلند كاهگلي شهر، آواز كوچه باغي قلندران شب زنده‌دار را بسيار شنيده‌ام كه:

بلندي يافت كوه از پاي در دامن كشيدنها10

به سنگ آمد سر سيلاب از بيجا دويدنها

من از بي‌قدري خارسر ديوار دانستم‌

كه ناكس، كس نمي‌گردد از اين بالا گزيدنها

طنين شكوهمنداين شعر زماني گوش جان مرا پر كرد كه هنوز خواندن و نوشتن نياموخته بودم و يا تازه در سالهاي آغازين دبستان بودم و نه من و شايد نه آن قلندر خوش ذوق و دلتنگ،نمي‌دانستيم سراينده اين شعر كيست؟!

اما حالا سالهاست كه چون بسياري از كرمانيان، هر وقت كه به بوته‌هاي خاري كه بر سر ديوارهاي بلند قديمي كاهگلي و يا چينه‌اي كرمان مي‌رويد نگريسته‌ام، بلنداي انديشه و ژرفاي بينش و قدرت مضمون آفريني و معناكشي همشهري پرآوازه‌ام را از معمولي‌ترين مسايل عام و عادي‌ترين وسايل كلام تحسين كرده‌ام.

بعد از ، شخصيت منحصر به فرد حكيم قاسم بن زين‌العابدين كرماني در كار طنزپردازي و عاميانه سرايي - از ديدگاه جامعه‌شناسي دردمندانه - يك مصلح اجتماعي در تاريخ ادبيات به جلوه‌گري نشسته و فرياد عدالت‌طلبي و دردمندي در شعر مردمي‌اش منظر بسته است. اين شخصيت بزرگ ادب و فضل به حقيقت شناختي وسيع و رفيع را مي‌طلبد كه بايد جداگانه بدان پرداخت.

در اينجا تنها به آوردن ابيات آغازين وي در اثر ارزنده‌اش اكتفا مي‌شود:

خدايا، به شو خفتگان فقير

به نان جوين خوار، خوارو اسير!

به شب زنده‌داران بافنده شال‌

بچل باف و سيلي خور و گوشمال!

قرن سيزدهم با حضور بزرگاني چون آقا فتح‌اله قدسي (فؤاد كرماني) و استاد احمد بهمنيار (دهقان كرماني) به قرن چهاردهم پيوند مي‌خورد.

فواد خود در زمان حيات شاهد بود كه اشعار مرثيه مذهبي‌اش در مجالس روضه‌خواني به وسيله اهل منبر و يا سينه‌زنان خوانده مي‌شد و گاه خود نيز در اين مجالس بر منبر مي‌رفت و با آوازي خوش به خواندن اشعارش مي‌پرداخت. اما بر زبان خواص اهل دل كرمان اين بيت شعر كه مطلع يكي از غزلهاي زيباي اوست، جاري است:

خاك شهيدان عشق گر بشكافي هنوز

آيد از آن كشتگان زمزمه دوست، دوست‌

و دو رباعي زيباي حكيمانه و عارفانه ذيل نيز از يادگاران ارزنده اوست كه زمزمه مكرر كرمانيان با ذوق است:

دنيا كينش هميشه با عشاق است‌

بروي رخ اهل عشق ديدن شاق است‌

اين را بكشد به دار چوب منصور است‌

آن را بكشد به سنگ چون مشتاق است‌

***

هر لحظه به اختلاف آواز و صدا

از شمس ندا مي‌كند، از ذرّه ندا

آواز خدا، هميشه در گوش دل است‌

كو دل، كه دهد گوش به آواز خدا

استاد احمد بهمنيار (دهقان) فرزند سزاوار و پر افتخاركرمان زمين، كه شخصيتش با ابعاد گوناگون شاعري، مترجمي، نويسندگي، پژوهشگري، روزنامه‌نگاري، سياستمداري و استادي دانشگاه در تاريخ ادب و فرهنگ زادگاهش مي‌درخشد، از بزرگترين ادباي ايران، به ويژه ادب و فرهنگ معاصر است. وي كه در آغاز نهضت مشروطيت به مبارزه‌هاي سياسي روي آورد، روزنامه را براي انديشه‌هاي ملي و اصلاح طلبانه خويش منتشر ساخت.اين روزنامه مذكور پايگاهي براي انتشار افكار آزادي خواهانه در قالب اشعار بخردانه‌اش شد. وي گذشته از اشعار سياسي طنزآميز، منظومه‌هاي زيبا در قالبهاي گوناگون شعر فارسي از خود به يادگار برجاي نهاده است كه از آن جمله قصيده بلند با اين مطلع است:

مرا جان بفرسود ازين زندگاني‌

كه در وي نديدم دمي شادماني‌

محمد تجربه كار (همايون كرماني) با نغمات همايوني‌اش از مفاخر شعركرمان در آغاز قرن چهاردهم هجري قمري است كه متأسفانه فرازهاي كار او در واژه گزيني و مضمون‌آفريني و معناكشي از مفاهيم و همچنين توانمندي شاعرانه و ذوق و احساس پربار و سرشار او ناشناخته مانده و سزاوار است كه هر چه زودتر براي غبارزدايي از چهره اين فرزند پرافتخاركرمان زمين، چاره‌اي انديشيده شود. از همايون با وجود تسلطش درغزل سرايي و قطعه سرايي، مطلع قصيده زيباي با مبالغه‌اي دلنشين و غرورآفرين بر لبان بسياري از كرمانيان اهل ذوق جاري است:

كرمان يگانه خطه خوش آب و خوش هواست‌

گر من بهشت روي زمين خوانمش رواست‌

نيز چهره درخشان ادب، دانش و سياست ايران بود كه چند سالي پس از همايون پا به عرصه وجود گذاشت و در آسمان ادب كرمان زمين درخشيدن گرفت.

دكتر احمد ناظرزاده، كه در طول حيات پربار خويش به آفرينش چندين اثر نظم و نثر پرداخت، از چهره‌هاي شكوهمند و پرآوازه‌اي است كه شعرش نيز همراه شخصيتش شهرتي برون مرزي يافت و انديشه‌اش از ميان اوراق كتابهايش پرواز، و در ميان اهل دل جايي براي خود باز كرد. او خود در زمان حيات، بارها از زبان گويندگان پر احساس راديو ايران خبر را از شنيد.

نگارنده نيز در دوران كودكي و نوجواني به همراه بسياري از مردم ايران مطلع زيباي غزل دل او را با آواي خواننده‌اي مخملين صدا شنيده‌ام كه:

سوداي عشق عاقل و ديوانه سوخته11

در اين شراره محرم و بيگانه سوخته‌

رندي كشيده آهي و از برق آه او

يك نيمه بيش، دوش زميخانه سوخته‌

در همين سالها بود كه نغمه روح‌افزاي تازه‌اي از ناي خوش نواي فرزند فرهيخته ديگري از كوير برخاست و با صداي دلنشين گوينده، برنامه‌هاي ادبي و هنري راديو ايران، اين غزل زيبا و ماندگار از دكتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي به گوش مردم ايران رسيد:

ياد آن شب كه صبا بر سر ما گل مي‌ريخت12

بر سر ما زدر و بام و هوا گل مي‌ريخت‌

سر به دامان منت بود وزشاخ با دام‌

بر رخ چون گلت آرام صبا گل مي‌ريخت‌

و آنگاه ترنم موسيقي و آواي دلنشين خواننده‌اي محبوب با نغمه‌اي فرح‌انگيز و خاطره‌آميز، اين شعر ماندگار را سرود محفل صاحبدلان پر شور مي‌ساخت.

نگارنده در آن دوران كه سالهاي نوجواني را مي‌گذراندم دكتر باستاني را فقط از سطور نشريه مي‌شناختم. آن قدر اين غزل عاطرنشان خاطرنشين را شنيدم و در نشريات خواندم كه چون بسياري از مردم ايران آن را حفظ كردم. و چنين بود كه دكتر باستاني پاريزي فرزند برومند ديگر كرمان نيز قبل از آن كه به خاطر آثار متعدد ادبي تاريخي، به ويژه هفتگانه هفتش نامدار شود، به خاطر غزل ماندگار شد. و در همان روزگار مردم كرمان و چندي بعد مردم ايران شاهد پرواز انديشه زيبا و شاعرانه يكي ديگر از فرزندان بزرگ و ارجمند كرمان، بر فراز سرزمين گل و بلبل بودند و اين انديشه از ذهن پر شور و تواناي شاعر دلسوخته و نام‌آور ديارمان برخاست و بر لب يكي از خوانندگان مردمي راديو ايران و پس از آن بر بال امواج نشست و به گوش شعرشناسان و ادب دوستان رسيد و بدين ترتيب كه امروز در آغاز كهنسالي، همچون جوانان پيرانديش، احساس زلال و شكننده در دل و دلي چون آبگينه در سينه دارد، در شمار سرايندگاني درآمد كه خود در دوران زندگي اشعار شورانگيزش را از زبان مردم شنيده است.

سالهاست كه عاشقان زنده دل مجنون‌وار همنوا با در پايان اش مي‌خوانند:

كه عشقت ز دل رفتني نيست. نيست‌

به پروردگار توانا قسم‌

غزل او با مطلع مشهور:

رفتي ولي كجا كه به دل جا گرفته‌اي‌

دل جاي توست گرچه دل از ماگرفته‌اي‌

و بيت الغزل:

بگذار تا ببينمش اكنون كه مي‌رود

اي اشك از چه راه تماشا گرفته‌اي؟

در شمار مشهورترين غزلهاي مردمي شاعران معاصر جايگاهي رفيع و شكوهمند برگزيده است.

استاد دكتر حسين بهزادي اندوهجردي، جوانترين و آخرين چهره درخشاني است كه در اين بخش بندي حضوري غرورانگيز دارد. او همچون سه شاعر ديگر هم كسوت خويش: استاد احمد بهمنيار، دكتر ناظرزاده كرماني و دكتر باستاني پاريزي با وجود داشتن جايگاه بلند علمي ادبي در پايگاه دانشگاه،ذوق و استعداد سرشار خويشتن را در چامه‌سرايي بارها به بار نشانده و خوانندگان شعر خود را به اوج شور كشانده است. درخشش وي چون سه ديگر شاعر ارجمند هم پايه‌اش در كار نويسندگي و پژوهشگري و آفرينش آثار ارزشمند ادبي، مانع از تبلور جنبه شاعرانه شخصيتش نشده است و خود در دوران زندگي پربارش شاهد و ناظر مردمي شدن و پرواز شعرش برفراز ايران زمين بوده است.

يادم مي‌آيد روزگاراني كه روزهاي پاياني دبيرستان را مي‌گذراندم، دو منظومه بلند و جاودانه استاد دكتر حسين بهزادي به نامهاي و بين فرهنگيان و ادباي كرمان كپيه‌نويس مي‌شد و دست به دست مي‌گشت و دلهاي پر احساس را چشمه چشمه به خون مي‌كشيد.

نيز اثر شكوهمند ديگري از اين شاعر تواناي ديارمان است كه در ادبيات حماسي ايران جايگاهي رفيع و شكوهمند به خود اختصاص داده است. اين دست‌نويس‌ها كه بعداً در مجموعه شعر به چاپ رسيد و خيلي زود ناياب شد، بارها و بارها در نشريات كشور و روزنامه‌هاي محلي درج شده و مي‌شود و خواننده را به تحسين وامي‌دارد.از قصيده شورانگيز و شعورآميز نمي‌توان تنها به آوردن بيت يا ابياتي بسنده كرد. اما از منظومه ارزشمند استاد مي‌توان ابيات بسياري را كه ورد زبان مردم به ويژه استادان و كارشناسان قالي است ذكر كرد. از آن جمله:

اين فرش نيست شعر پر از شور شهراست13

كز طبع شاعران جگر خون چكيده است‌

و:

قالي ما سرود غم انگيز شهرماست‌

شهري كه رنجهاي فراوان كشيده است‌

از حماسه غرورانگيز به آوردن تنها دوبيت دل‌انگيز پاياني آن كه گواهي تواند بود برچگونگي انديشه سراينده خرد پيشه آن، اكتفا مي‌شود:

ايران زخون بابك خالي‌

بر جبهه نقش كرد به ماتم‌

آن رنگ سرخ پرچم جاويد

خون وي است و جامه او هم‌

و اما:

فراخناي گسترده ادب كرمان زمين چنان بود و هست كه اشتياق نوشتن قلم را از انگيزه اصلي اين نوشتار؛ يعني بازداشت. در بررسي كوتاهي كه از نظر خوانندگان گرامي گذشت در قرن سيزدهم طلايه‌دار سه شاعر علمدار ادبيات مذهبي است كه به ترتيب ظهور و حضور عبارتند از: ، و از دو تن اين گروه، سه نفري كه قرن سيزدهم را به قرن چهاردهم پيوند مي‌زنند يعني و ياد شد واينك از عباس افسري كرماني14 و يادگاران ماندگارش ياد مي‌شود.

زنده ياد نيز در شمار شاعران مردمي ديار ماست كه با وجود داشتن اشعار بسيار با مضامين حكمي، پندآميز، عرفاني و مذهبي و مدح و مرثيه خاندان عصمت و طهارت توانسته است تنها به اعتبار سرودن دو بيت زير:

هست مصون زآفتاب روز قيامت15

هركه پناهنده لواي حسين است‌

و:

آنچه زمخلوق، خدا طالب است‌

حّب علي بن ابيطالب است‌

براي خود جايگاهي مردمي در ادبيات مذهبي باز كند و به‌عنوان سومين نفر به گروه شاعران مذهبي سراي ديار كرمان درآيد.

اصولاً ادبيات مذهبي كه شاخه‌اي برومند از درخت تنومند ادبيات فارسي است، در ميان عامه مردم، ارزش و اعتبار ويژه‌اي دارد. چنان‌كه در كار آموختن آن نياز چنداني به سواد ادبي نيست و شيفته‌سازان مكتب نرفته را نيز با آن آشنايي عميق است. نگارنده و چه بسا شما خوانندگان گرامي، كودكان خردسال فراواني را ديده‌ايم كه هنوز الفبا نياموخته، به شيوه زنجيرزنان و سينه‌زنان حسيني مي‌خوانند:

بازاين چه شورش است كه در خلق عالم است‌

باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است‌

بدون آن كه بدانند سراينده آن محتشم كاشاني است. در شهر ما در روزهاي عاشورا، خصوصاً هرگاه محرم با تابستان همزمان باشد، پناهندگان لواي حسين‌(ع) در زير چادرهاي مجالس روضه‌خواني، خود را از آفتاب قيامت مي‌بينند و لبريز از شور حسيني بدانجا پناه مي‌برند، اما بي‌آن كه در زير آن شعر شورزا نامي از كسي كه در پرتوي لواي حسيني داده است، نوشته شده باشد.

درست است كه شعر محتشم از موسيقي خاصي برخوردار است اما در عوض، شمول و تعميم اصل انكارناپذير براي حكومت حسيني كه مبين استواري انديشه دينورانه افسري كرماني است و بي‌نيازي‌يي كه وي در كاربرد ابزار واژگان براي اثبات عقيده از خود نشان مي‌دهد، چنان قاطعيت و استحكامي به انديشه و كلام مي‌بخشد كه جايگزين موسيقي شعر محتشم كاشاني مي‌شود و هرگاه كه وسايل ارتباط جمعي، به ويژه صدا و سيما و نشريات به پخش و درج اين بيت در ايام محرم‌الحرام بپردازند، در اندك مدتي همچون شعر محتشم در جامعه اسلامي فراگير خواهد شد.‌

به راستي كدام كلام، به جز آن كه در مدح سالار شهيدان حسين بن علي گفته شده باشد، مي‌تواند آن‌چنان در جامعه به اصطلاح بيفتد كه مردم آن را پس از بر سر در آرامگاه‌ها، بر سنگ‌مزارها، بر كتيبه‌ تكايا و مجالس عزاداري حضرت سيدالشهداء(ع)، بر رقعه‌هاي دعوت پرسه، بر پيشاني عَلَم و بيدق‌ها، بر سينه چادرهاي امام حسين، بر دسته و پايه منبرها و بر جام‌ها و طاس‌هاي آبخوري مجالس روضه‌خواني بنويسند و بخوانند و همه را بحق، اين باور عظيم پديد آيد كه:‌

هست مصون ز آفتاب روز قيامت‌

هر كه پناهندهِ لواي حسين است‌

بي‌آن‌كه نام سراينده‌اش را بدانند؟

به راستي چه زيبا بود حيات پربار زنده ياد افسري كرماني كه خود شاهد درخشش و دلنشين شدن سخنش بود. بررسي انديشه و شيوه شعر شادروان افسري، خود فرصتي فزون مي‌طلبد كه در اين نوشته نگنجد.



*‌ پي‌نويس‌ها:

1- شيخ ابوحامدالدين كرمان متوفي به سال 635 هجري قمري از بزرگان صوفيه مراد بسياري از عارفان به نام بوده است. اوحدي مراغه‌اي از جمله مريدان اوست. كه تخلص خود را از مراد گرفته است. وي معاصر با مولانا جلال‌الدين محمد بلخي و سراينده مثنوي مصباح‌الارواح است.‌

2-‌ ابوالعطا كمال‌الدين محمود بن علي بن محمود متخلص به خواجوالمرشدي كرماني در سال 689 هجري قمري در كرمان به دنيا آمد. از آثار او ديوان اشعار، پنج مثنوي و تعدادي مثنوي و رساله ديگر باقي مانده است. تاريخ وفات او را 752 هجري قمري نوشته‌اند.

3- شيخ‌الاسلام خواجه عمادالدين علي فقيه كرماني متخلص به از شاعران قرن هشتم هجري است. وي از عرفا و سخن‌سرايان بزرگ ايران است كه در شعر از سعدي استقبال كرده ولي شيوه‌اش مورد توجه حافظ بوده است كليات اشعار او شامل مثنوي‌هاي پنج‌گانه قصايد، رباعيات و مقطعات است. عماد فقيه در سال 733 در كرمان درگذشت.

4- نگارنده در بررسي و مقايسه‌اي كه اخيراً در ديوان و شرح حال عمادالدين كرماني داشتم، مضمون و شيوه سرودن اين رباعي را به طرز شعر و طريق تفكر و عماد فقيه بيشتر نزديك يافتم و مي‌توان يقين حاصل كرد كه سراينده رباعي خوش مضمون و كرماني‌پسند، خواجه عماد است. بعلاوه به دلايل زير اين رباعي مشهور به عمادالدين كرماني منسوب است.

الف) در ديوان اشعار شاه نعمت‌ا... ولي چنين رباعي وجود ندارد.‌

ب) در تذكرهِ الاولياء محرابي كرماني (مزارات‌كرمان) به اهتمام حسين كوهي كرماني و تصحيح استاد سيدمحمد هاشمي كرماني، چاپ اسفند ماه 1330 خورشيدي، صفحات 61 و 60 اين رباعي قطعاً به عماد فقيه انتساب داده شده است.

ج) آقاي دكتر حميد فرزام در مقاله مفصل تحقيقي خويش درباره مسافرتهاي شاه نعمت‌ا... ولي صفحه 90 فصلنامه كرمان شماره 12 و 11 مي‌نويسد: انتساب اين رباعي به عماد فقيه درست‌تر به نظر مي‌رسد.

5 - شاه نعمت‌ا... ولي (سيد) در سال 731 هجري قمري در شهر حلب متولد شد، نسبت وي به نوزده واسطه به حضرت رسول(ص) مي‌رسد، وي مبتكر شيوه‌اي در تصوف شد كه شيوه وي موجب گرديد صوفي‌گري رونق تازه‌اي به خود بگيرد او پيروان خود را به فعاليت فردي و اجتماعي و وارستگي خاصي صوفيانه، چنانكه صافي شدن را موجب گردد، دعوت كرد.

سلسله معروفيه كه اكثر سلسله‌هاي صوفيه از آن مشتق و منشعب شده بود و آن را ام‌السلاسل مي‌ناميدند، پس از شاه نعمت‌ا... ولي به نام نعمت‌الهي معروف گرديد. وي در سال 832 هجري قمري در كرمان خرقه تهي كرد و در ماهان به خاك سپرده شد.

ديوان اشعار او مشتمل به انواع قالبهاي شعري و درونمايه عرفاني از يادگاران ادب و عرفان در تاريخ ايران زمين است.

6- حياتي كرماني در اواسط نيمه دوم قرن دوازدهم در بم به دنيا آمد و در سال 1213 هجري قمري در كرمان درگذشت. حدود نود و پنج سال پس از مرگ او، نخستين‌بار شادروان وحيد دستگردي در مجله ارمغان، سال 1305 خورشيدي از او ياد كرد. در سال 1314 خورشيدي ديوان مختصري از او به چاپ رسيد (مطبعه استقامت كرمان - حسين شكوري). در سال 1349 خورشيدي ظاهراً تمام اشعار بدست آمده از او به كوشش دكتر جواد نوربخش به چاپ رسيد. در سال 1351 خورشيدي استاد دكتر حسين بهزادي اندوهجردي در مجله به معرفي حياتي و ديوان شعر او پرداخت و در سال 1351 در تذكره ستارگان كرمان شرح حال و نمونه نظم و نثر او را درج كرد. نخستين تذكره‌اي است كه ، شاعر و عارف بزرگ قرن دوازدهم و سيزدهم را به جامعه معرفي كرد.‌

7-‌ ميرزامحمدعلي اصفهاني همسر حياتي و مراد او از بزرگان تصوف و مريد شاه نعمت‌الله ولي بود. وي در سال 1212 هجري قمري در موصل در گذشت و در كنار مقبره حضرت يونس پيامبر به خاك سپرده شد. او از قريحه شاعري درخشان، طبعي موزون و سري پرشور بهره‌مند بود. از اين شوريده وارسته يك مثنوي ناتمام به نام جنّات الوصال = ديوان غزليات و هشت اثر مهم ديگر برجا مانده است. نوادگان دختري او و حياتي در نواحي همدان و كرمانشاه به خوش چشم و ابوالمعالي مشهورند.

‌8-‌ ميرزا محمد حسين كرماني برادر بزرگتر كرماني از اعاظم صوفيه و انديشمندان و شاعران قرن دوازدهم و سيزدهم است. وي در سال 1230 هجري قمري در گذشت و در جوار مراد وجليس انيس خويش مشتاقعلي شاه اصفهاني مدفون شد.‌

ديوان غرايب رساله مرات المحققين و دو جلد از مثنوي نورعليشاه از آثار اوست وي در پرورش و بالندگي نقش به سزايي داشته است.

9- ميرزا مهديقلي خان‌كرماني متخلص به افسر در سال 1259 در كرمان ديده به جهان گشود و در سال 1300 هجري قمري درگذشت و در جنب مشتاقيه كرمان به خاك سپرده شد و بعدها پيكرش را به كربلاي معلي منتقل ساختند. ديوان اشعارش در سال 1373 از سوي مؤسسه اطلاعات و به كوشش عبدالرضا افسري تجديد چاپ شده است.

10- ديوان افسر كرماني شاعر قرن سيزدهم، انتشارات اطلاعات 1373، صفحه 215

11- مجموعه‌اي از اشعار استاد زنده‌ ياد دكتر احمد ناظرزاده كرماني، به كوشش دكتر فرهاد ناظرزاده كرماني، چاپ 1373 انتشارات اطلاعات، صفحه 28

12- (مجموعه شعر) محمد ابراهيم باستاني پاريزي انتشارات علمي 1363 صفحه .119

13- گزيده‌اي از سروده‌هاي دكتر حسين بهزادي اندوهجردي چاپ 1370، انتشارات هيرمند، صفحه 63

14- ميرزا عباس افسري كرماني فرزند مرحوم ابوالقاسم و نوه زنده ياد افسر كرماني شاعر بزرگ قرن سيزدهم، در سال 1360 شمسي ديده از جهان فروبست.

15 - تذكره شاعران كرمان، از دكتر حسين بهزادي اندوهجردي، چاپ 1370 انتشارات هيرمند، صفحه .73

* منابع و مآخذ:

1- اشكي وآهي، گزيده‌اي از سروده‌هاي دكتر حسين بهزادي اندوهجردي، 1355، نشر صدوق‌

2 -تحليل ديوان و شرح حال عماد‌الدين فقيه كرماني، دكتر احمد ناظرزاده كرماني، به كوشش دكتر فرهاد ناظرزاده كرماني، 1374، انتشارات صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران‌

3- تذكره شاعران كرمان، دكتر حسين بهزادي اندوهجردي، 1370، انتشارات هيرمند

4- حمله حيدري، راجي كرماني، به كوشش دكتر حسين بهزادي، 1370، نشر صدوق‌

5 - خارستان، كليات آثار اديب قاسمي كرماني - به كوشش ايرج افشار 1372 -، چاپ بهمن‌

6 - داستان‌نامه بهمنياري، 1357، انتشارات دانشگاه تهران‌

7- ديوان افسر كرماني، به كوشش عبدالرضا افسري كرماني، 1372، انتشارات اطلاعات‌

8‌- ديوان رباعيات اوحدالدين كرماني، به كوشش احمد ابومحبوب، 1366، انتشارات صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران‌

9- ديوان حياتي، دكتر جواد نوربخش، 1349، انتشارات خانقاه نعمت‌الهي‌

10- ديوان كامل خواجوي كرماني، با مقدمه مهدي افشار، انتشارات زرين‌

11- ديوان اشعار مذهبي دكتر احمد ناظرزاده كرماني، به كوشش دكتر فرهاد ناظرزاده كرماني، 1369، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران‌

12- ديوان اشعار همايون تجربه‌كار، انتشارات گلبهار كرمان‌

13- شاه نعمت‌اله‌ ولي، كليات اشعار، به سعي دكتر جواد نوربخش، چاپ سوم، 1355، انتشارات خانقاه نعمت‌الهي‌

14- شمع جمع ، تصحيح و تعليقات دكتر حسين بهزادي اندوهجردي، 1371، نشر صدوق‌

15- فصلنامه كرمان، شماره 11 و 12، زمستان 72، بهار 1373

16- كرمان از ديدگاه شاعران با مقدمه دكتر باستاني پاريزي، دكتر بهزادي اندوهجردي، به كوشش محمد علي ثمره طالبي، 1368، چاپ علوي كرمان‌

17- مجموعه‌اي از اشعار دكتر احمد ناظرزاده كرماني، به كوشش دكتر فرهاد ناظرزاده كرماني، 1373، انتشارات اطلاعات‌

18- ياد و يادبود (مجموعه شعر) دكتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي، 1365، انتشارات علمي.




 پنجشنبه 23 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 737]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن