محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1855298842
در ایران هر کس کار میکند مورد سوال است؛ هیچکس نمیپرسد چرا کار نکردی؟
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > سلامت - گفتو گو با دکتر اعتمادیان مریم نوابینژاد: بیمارستانی را تصور کنید که در و دیوارش از تمیزی برق میزند. روی لب تمام پرسنلش لبخند نشسته و رضایت توی نگاه و رفتار بیمارانش موج میزند. فضاسازی محیط داخلی بیمارستان، کاملا مهندسی طراحی شده، رنگهای ملایم و نور کافی همه قسمتها را پوشش میدهد و امکانات و تجهیزات پزشکیاش در حد پیشرفتهترین امکانات پزشکی جهان است. این بیمارستان توی خوابها و ایدهآلها نیست. همین جا توی تهران است. بالاتر از میدان ونک! بیمارستانی که قرار بود چند سال قبل به هزار و یک دلیل، تعطیل شود و حالا به یک نمونه موفق تبدیل شده. مسعود اعتمادیان رییس بیمارستان و احیاکننده آن میگوید: خودتان بروید و وضعیت بیمارستان را ببینید. تصورش را هم نمیتوانید بکنید که اینجا یک بیمارستان دولتی است. بخشهای بیمارستان با عنوانهایی مثل بخش سروش، بخش شفا، بخش امید اسمگذاری شدهاند. همه چیز مرتب است. نظم سازمانی نه به صورت دیکته شده که به صورت ذاتی در درون این مجموعه جریان دارد. حتی نگهبانهای بیمارستان از آداب تعلیم دیدهای برخوردارند. سرپرستار یکی از بخشها میگوید: «تمام هدفمان این است که بیمار در اینجا احساس آرامش کند. همیشه فکر میکنیم بیمار یکی از بستگان خود ماست و باید نهایت تلاشمان را برایش انجام بدهیم.» چهطور میشود یک بیمارستان دولتی که روزی به خاک سیاه هم نشسته بوده، حالا به اینجا رسیده؟ چه معجزهای اتفاق افتاده؟ معجزه چیزی نیست جز تمرکززدایی از مدیریت دولتی و کار را به دست کاردان سپردن. بیمارستان هاشمینژاد از سال 81 به صورت هیات امنایی اداره میشود و حالا توانسته علاوه بر پرداخت معوقههایش، در حسابرسیها به روز عمل کند و حتی به در آمدزایی برسد. این نمونه موفق، میتواند به عنوان یک الگو در سطح بیمارستانهای کشور ثبت و اجرا شود. اما اینکه چرا سایر بیمارستانها از این الگو پیروی نمیکنند، موضوع اصلی گفت و گوی ما با دکتر اعتمادیان است. چرا مسئولیت این بیمارستان را در آن سالهایی که اوج رکود این مرکز بود، پذیرفتید؟در پاییز سال 81، مرکز شهید هاشمینژاد در رکود کامل بود. در رتبهبندی بیمارستانها از بد به خوب، جزو رتبههای اول بود و میخواستند بیمارستان را تعطیل کنند. دوره رزیدنتی من در این بیمارستان گذشته بود. میدانستم هر بیمارستانی برای کشور، یک فرصت استثنایی است، از طرفی معتقد بودم حاصل کار مجموعه بیمارستانی هم یا دعاست یا نفرین است. اگر مردم خدمت خوب ببینند دعا میکنند وگرنه به خاطر کمخدمتی، نفرین میکنند. در دینمان هم آمده که خداوند میفرماید: سه گروه عائله من هستند: بیمار، فقیر و سالمند. و در بیمارستان به افرادی که هم بیمارند و هم فقیرند و هم سالمند، زیاد برمیخوریم و این فرصت کمی نبود. وقتی مسئولیت این مرکز به من پیشنهاد شد، دیگر نباید معطل میکردم. نترسیدید که ممکن است نتوانید بیمارستان را جمع کنید و...ببینید، توی دنیا 60 هزار بیمارستان و در ایران 500 بیمارستان وجود دارد. در دنیا الگوهایی برای اداره بیمارستانها وجود دارد. نمیگویم آن الگوها را صددرصد میشود در اینجا پیاده کرد ولی میشود نقاط قوت و ضعف آنها را پیدا کرد و از آنها برای کشور استفاده کرد. مطالعه کردیم. الگوهای موفق جهان را دیدیم از آمریکا که بیمارستانهایش صددرصد خصوصی است تا انگلیس که تمام بیمارستانهایش دولتی است، سیستمهای پیشرفته را به دقت مطالعه کردیم و سعی کردیم نقاط قوت مراکز درمانی جهان را با توجه به شرایط کشور، در این مرکز پیاده کنیم. و اولین اقدامی که برای تغییر وضعیت بیمارستان، در سال 81 انجام دادید، چه بود؟در دو ماهه اول خدمت، همه وقتم به جمعآوری اطلاعات، مشورت با کارکنان، مشاوران و افراد باسابقه در کار اداره مراکز بیمارستان گذشت. مشکلات اصلی این بیمارستان را طبقهبندی کردم و فعالیتم را در سه محور اصلی شروع کردم: 1- اصلاح فضاهای فیزیکی و طراحی هر فضا بر اساس ماموریت تعریف شده برای مرکز 2- اصلاح سیستم مدیریت با به کارگیری روشهای نو، از جمله مدل مدیریت برترEFQM. 3- به کارگیری موثر رایانه در ثبت و پردازش اطلاعات و تهیه گزارشهای مالی و مدیریتی مبتنی بر عملکرد. با به کارگیری این رقم توانستیم بهرهوری خود را افزایش بدهیم و امیدواریم که مراکز دیگر هم با کمک از این الگو بتوانند بهرهوری خود را حداقل 20 درصد ارتقا بدهند و رقم به دست آمده را صرف درمان افراد محروم جامعه کنند. علاوه بر اینها، به طور تجربی به یکسری روشهایی رسیدم که به نظرم خیلی موثر بودند. این روشها چه بود؟دیدیم یکی از روشهای موفق این است که به بیمارستان مطابق مسئولیتهایی که دارد، اختیار داده شود. رییس بیمارستان در برابر هر بیماری که بستری میشود، مسئولیت دارد. اگر بیماری فوت کند، نهادهای قضایی و قانونی رییس بیمارستان را میشناسد. ولی رییس بیمارستان اختیار ندارد نیرو بگیرد، پولی را خرج بیمارستان کند یا به نیروی انسانیاش پاداش بدهد یا توبیخش کند. ماده 88 قانون برنامه چهارم توسعه هم، اداره بیمارستانها به صورت هیئت امنای و تفویض اختیار پیشبینی شده بود و ما از این فرصت استفاده کردیم و توانستیم در میان 18 بیمارستانی که در سطح کشور به صورت هیات امنای اداره میشوند، نسبتا موفقتر عمل کنیم. جواب سوالم را نگرفتم. از این که شکست بخورید، نترسیدید؟علتش این بود که خودمان میخواستیم. اراده جمعی بیمارستان و همکارانم بر این بود که بهترین بشویم. به محض این که مسئولیت را پذیرفتم در جلسه معارفهام گفتم اینجا باید بهترین بیمارستان بشود. همانطور که در هر مقطعی از زندگی خواستم در هر کاری که انجام میدهم بهترین باشم و این بهترین شدن خیلی دور از محالات نیست. کافی است آدم اراده کند. مطمئنم در آن جلسه، خیلیها به من خندیدند. تصمیم گرفتیم و شد. گاندی در یکی از صحبتهایش گفت: «وقتی میخواهی کار نوآورانهای انجام بدهی، اول همه به تو میخندند، بعد بیتفاوت میشوند وقتی سرسختی تو را میبینند با تو میجنگند و در نهایت تو پیروز میشوی». ما دقیقا این مراحل را گذراندیم. هر کدام از این مراحل یکسال طول کشید و بعد از 4 سال توانستیم به آن نمونه آرمانی که میخواستیم، دست پیدا کنیم. با چه شرایطی جنگیدید؟متاسفانه در زمانهای هستیم که هیچکس کاری نمیکند و همه منتظرند تا یکی دست به کاری بزند و از او ایراد بگیرند. اصولا اینطوری هستیم. اگر کشور ما طوری بود که همه کار میکردند، آن وقت به جای ایراد گرفتن، به هم کمک میکردیم. در کشور ما، خوبیهای زیادی وجود دارد و طبیعتا ایراداتی هم هست. یکی از ایرادها این است که در برابر کار خلاق سرسختی نشان میدهند. ما همه این را میدانستیم. هر وقت مورد بازخواست قرار میگیریم که چرا؟ توضیح میدهیم و غائله ختم میشود تا دوباره به یک«چرا»ی دیگر بربخوریم. هیات امنا را چطور تعریف کردید؟هیات امنا عبارتند از افرادی که نفعی در بیمارستان ندارند و میخواهند کار خوب انجام دهند. اینها میشوند مسئول و صاحب اختیار که از افراد خیر، معتمد، نماینده دانشگاه، مدیران و نمایندگان بخشهای بالینی کمک گرفتیم. این افراد چون در بیمارستان حضور دارند میتوانند تصمیمات درست بگیرند. متاسفانه در اکثر موارد کسانی برای بیمارستان تصمیم میگیرند که در محل، حضور ندارند و عقیده من این است که باید تصمیم را در محل گرفت. جالب است بدانید از وقتی بیمارستان هیات امنایی اداره میشود، انضباط مالیمان هم بیشتر شده چون حسابرس مستقر داریم، مرتب کنترل میشویم. حسابهایمان شفاف است. الان هر چیزی را که میخرید حتی اگر پولش را نداده باشید، باید ثبت شود. در گذشته این خریدها ثبت نمیشد و بعد از یکی دو سال معلوم میشد بیمارستان به فلان جا بدهکار است. چرا این همه رضایت، در نحوه رفتار پرسنل شما دیده میشود؟مهمترین اصل برای یک بیمارستان«توسعه منابع انسانی» است. چون انسانها باید خدمت کنند. باید تکریم شوند، حقوقشان به موقع پرداخت شود، مورد تشویق قرار بگیرند. قبلا یک قانون کلی وجود داشت که مثلا فلان مقدار را به همه کارانه بدهید. یعنی نظام بیمارستان طوری بود که انگیزهای میشد برای انجام ندادن کار. بشر هم ذاتا اینطوری است که برای انجام کار بهتر انگیزه میخواهد و یکی از موثرترین انگیزهها حمایتهای مادی است. بیمارستان هم یک بنگاه اقتصادی غیرانتفاعی است. ما در حدود 600 نفر پرسنل داریم که مخارج زندگیشان در این محل تعریف شده و بیشتر از 60 درصدشان هم تحصیلی بالای لیسانس دارند. در ماه حدود 300 میلیون تومان فقط باید حقوق بدهیم. ضمن اینکه غذا هست، دارو هست که اگر 10 روز در پرداختش تاخیر کنیم قطع میشود. اینها عواملی است که موجب میشود برای اداره بیمارستان، به جنبههای مادی کار هم فکر کنیم و اجتنابناپذیر است. وقتی من به این بیمارستان آمدم، همه پرداختها عقب بود و به هیچ کس هم نمیتوانستیم ایراد بگیریم که چرا خوب خدمت نمیکنی؟ الان همه حسابها و پرداختها به موقع انجام میشود. بعد از این که انگیزه نیروی انسانی را بالا بردیم، روی مسایل اخلاقی و اعتقادیشان هم کارکردیم و آنها را متعالی کردیم و خوشبختانه همان نیروی انسانی به بزرگترین سرمایه ما تبدیل شده چون مریض راضی به خاطر داشتن پرسنلی راضی است. و به نظر شما این عملکرد منجر به جلب اعتماد مردم میشود؟در گذشته ماهی 400- 300 نفر از بیمارستان ترخیص میشدند و الان ماهی 1400 نفر ترخیص میشوند. بخشهایی را در قسمت بستری داریم که در کل کشور کمنظیر و حتی بینظیرند. اعمال جراحی فوقالعاده پیچیده و مشکل را انجام میدهیم. بیش از 90 درصد از عملهای جراحی پیوند با موفقیت انجام میشود که برابر با استاندارد جهانی است. در این بیمارستان، بخش قلب وجود نداشت، آن را راهاندازی کردیم و تا الان بیش از هزار عمل جراحی قلب باز انجام دادیم، میزان مرگ و میر و عوارض از تعداد ارائه شده با استاندارد جهانی حتی کمتر بوده. در حالی که پزشکی مربوط به پزشکها نیست. جراح قلب 20 درصد در انجام عمل موفق نقش دارد. 80 درصد عمل مربوط به خدمات یا تجهیزات و امکانات ارائه شده در CCU و ICU و اطاق عمل است. هر چه جلوتر میرویم نقش عملیات گروهی و تیمی پزشکی بیشتر از نقش پزشک نمود پیدا میکند. چون کارها پیچیدهتر شده و دیگر از توان فرد خارج است. حالات برویم سراغ پرسش اصلی که شما قاعدتا بادی بهترین جواب را برای آن داشته باشید: چرا این همه اشکال در شیوههای مدیریتی بیمارستانهای ایران وجود دارد؟ اشکال کار کجاست؟در کشور ما، مدام قوانین جدیدی برای کوچک نمودن دولت، کاهش تصدیگری دولت، افزایش کارآمدی، خصوصیسازی و سپردن کار مردم به خودشان وضع میشود. بیشتر از دهها ماده از قوانین برنامههای توسعه سوم و چهارم مربوط به این موضوعات است و نتیجه اجرایی شدن این قوانین، این است که ما باید ظرف 18 سال آینده به بهترین و پربازدهترین کشور منطقه تبدیل شویم. اشکال در عملکرد نهادهای نظارتی و بازرسی این است که، کمتر به موانع و اجرا نشدن این قوانینی که در نوع خودشان مترقی و بینظیرند، توجه میکنند و بیشتر وقتشان، صرف نحوه اجرای قوانین منسوخ و متناقض گذشته میشود. یعنی عملکرد سازمانهای نظارتی و بازرسی مانع از این میشود که بیمارستان هاشمینژاد الگوی موفقی برای سایر بیمارستانها باشد؟همین طور است. بیمارستان هاشمینژاد یکی از صدها سازمان کوچک این کشور است که سعی کرده تا خواستههای اصلی قانونگذار را اجرا کند، وظایف خود را بر اساس نیازهای ذینفعان تغییر دهد و بهرهوری را به بالاترین حد برساند. ولی متاسفانه این نتایج موفق هم با پاسخگوییهای متعدد و بازخواستهای بیمورد مواجه میشود. در همین یکی دو سال اخیر، بیشتر از نیمی از وقت مدیران، صرف پاسخگویی و نامهنگاری شده و همه سازمانهای نظارتی، پرونده قطوری از نحوه اداره هاشمینژاد دارند. یعنی دستیابی به الگوی عملی بیمارستان هاشمینژاد سخت نیست، ولی ترس از پاسخگویی به نهادهای نظارتی، مانع از تلاش سایر مسئولین بیمارستانهای کشور میشود.ببینید حداقل 200 بیمارستان در کشور وجود دارد که به راحتی میتواند نیمی از اقداماتی را که درکتاب «مدیریت نوین بیمارستانی» نوشتهام، عملی کنند ولی برای خلاصی از نظارت و پاسخگویی، کاری نکردهاند. هیچ سازمانی هم آنها را بازخواست نمیکند که چرا در جهت اجرای ماده 87 قانون چهارم حرکت نکردهاید. در کشور ما همیشه فعالیت و انجام کار مورد سوال است. هیچکس نمیپرسد: چرا کارنکردی؟ میشود یک مثال بزنید؟مثلا در سال 81، ما 10 راننده و 10 اتومبیل در این بیمارستان داشتیم. درآمد آن زمان یک میلیون تومان در سال بود. سال 84 درآمد ما به 3 میلیارد تومان در سال افزایش پیدا کرد و الان فقط 2 تا تاکسی اجارهای است که سرویس ایاب و ذهاب بیمارستان را انجام میدهند. هزینه قبلی حقوق رانندهها و نگهداری اتومبیلها، صرف رضایت بیماران بیبضاعت میشود. قطعا مراکز درمانی دیگر هم میتوانند دست به این گونه ابتکارات بزنند، ولی ترجیح میدهند از این نوآوریها پرهیز کنند. چون همیشه نوآوری با منافع عدهای در تضاد است و علاوه بر این، سازمانهای نظارتی هم آنها را مورد بازخواست قرار نمیدهد. بگذارید سوال کلیتری بپرسم. شما مشکل اساسی بخش بهداشت و درمان کشور را در چه میبینید؟این که هر سال میلیاردها دلار به بودجههای جاری سازمانهای دولتی اضافه میشود، در صورتی که دستور، قانون کوچکسازی دولت و جذب ارز کمتر است. ساخت دهها بیمارستان، مرکز بهداشتی- درمانی، دانشکده و ایجاد رشتههای جدید در ماموریت وزارت بهداشت قرار داده می شود، اما روح قانون، کوچک کردن و افزایش بهرهوری واحدهای قبلی ایجاد شده است. البته همیشه نقش وزارت بهداشت در برابر بیمارستان هاشمینژاد مثبت بوده، هر چقدر تعامل بیشتری با وزارتخانه برقرار می کنیم، از ما حمایت بیشتری میکند. چون بیمارستان از مقولههای مهم امنیت هر کشور محسوب میشود و هر دولتی موظف است به ارتقای کیفی بیمارستانهایش کمک کند. پس چرا برای اشاعه شیوههای نوین مدیریت سازمانی که توسط شما اجرا شده، کاری انجام نمیشود؟اجرای الگوهای موفق کار سختی است. قانون کم نیست مجری قانون کم است. یعنی کسی که حاضر بشد تن به این همه مشکلات بدهد، کمتر پیدا میشود. همه از این که مورد بازخواست قرار بگیرند، پرهیز میکنند. البته ما نترسیدیم و حتی همه تهدیدها را به فرصت تبدیل کردیم. وقتی کنکاش میکنند و میبینند هر پولی در بهترین وضعیت هزینه شده هر بیماری اینجا بستری است رضایت کامل دارد، پرسنل هم راضیاند، قانع میشوند. یعنی چارهای ندارند جز قانع شدن. ولی به هرحال یک مساله که حل میشود، سراغ یکی دیگر میروند. در این شرایط معلوم است که خیلیها ترجیح میدهند اصلا تن به آب نزنند و وضع مدیریت بیمارستانها این میشود که میبینید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 467]
صفحات پیشنهادی
در ایران هر کس کار میکند مورد سوال است؛ هیچکس نمیپرسد چرا ...
در ایران هر کس کار میکند مورد سوال است؛ هیچکس نمیپرسد چرا کار نکردی؟ جامعه > سلامت - گفتو گو با دکتر اعتمادیان مریم نوابینژاد: بیمارستانی را تصور کنید که در ...
در ایران هر کس کار میکند مورد سوال است؛ هیچکس نمیپرسد چرا کار نکردی؟ جامعه > سلامت - گفتو گو با دکتر اعتمادیان مریم نوابینژاد: بیمارستانی را تصور کنید که در ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها