واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش خبرنگار ايرنا، احمدرضا معتمدي شامگاه ديروز چهارشنبه (2شهريور ) در دهمين نشست باشگاه فيلم رازي گفت: وجود اضطراب و ناامني موجود در جامعه امروز بشر ناشي از فقدان باور و فراموشي علم حضوري است، انسان ها تنها به كميت گرايي و استفاده از اعداد و ارقام براي بيان تمامي علوم مي پردازند كه نتيجه آن فقدان ايمان و باور است زيرا اين امور قابل اندازه گيري نيستند. وي افزود: لايه ظاهري اين فيلم درامي عاشقانه است كه با موقعيتي طنز گونه گره مي خورد و تمامي افراد مي توانند با آن ارتباط برقرار كنند اما لايه عميق تر اين فيلم به بيان تفكرات موجود در جامعه و نظام حاكم بر آن و واكنش هاي افراد است كه برخي از شخصيت ها در مقام باور؛ بعضي در مقام انكار؛ عده اي در مقام سكوت و برخي نيز در مقام شك قرار دارند. معتمدي تفاوت ميان اولين فيلم خود و آلزايمر را زياد دانست و بيان داشت: زبان همواره در طول زمان صيقل مي خورد و كارگردان با شناخت نظام زبان شناسي سينما ارتباطي صميمي تر با مخاطبين و خود اثر برقرار مي كند كه سبب مي شود گره هاي فيلم براي كارگردان به راحتي گشوده شود. وي افزود: خلق آثار نمايشي حركت از سمت يك ايده نمايشي به سمت ساختار نمايشي است و منابع اين ايده ها به چندين دسته تقسيم مي شوند كه مشكل ترين آن حركت از يك منبع تفكر به سمت يك ايده نمايشي است. اين نويسنده و كارگردان، فيلم هاي فلسفي ساخته شده در سينماي ايران را تقليدي از آثار خارجي دانست و اظهار داشت: اين آثار به دليل وجود انديشه هاي غربي و تطابق نداشتن با جامعه ايران نتوانسته اند به موفقيت دست پيدا كنند. مهتاب كرامتي بازيگر نقش آسيه نيز آلزايمر را يكي از صميمي ترين آثار معتمدي دانست و اظهار داشت: بازيگر در انتخاب نقش هاي خود به ندرت حق اشتباه دارد زيرا بازيگران يك فيلم نمايندگان آن اثر در نزد مخاطبين و منتقدين سينما هستند و من بسيار خوشحالم كه با انتخابي درست براي بازي در اين فيلم توانستم نظر ها را به خود جلب كنم. وي يكي از دلايل انتخاب اين فيلم را مثبت بودن همه شخصيت هاي اين فيلم دانست و عنوان كرد: همه شخصيت هاي اين فيلم را مي توان دوست داشت و چرا كه همه به رفتار هاي خود ايمان داشتند. كرامتي افزود: شخصيت آسيه در زمان نگارش فيلم نامه كاملا شكل گرفته بود و من تنها در اجراي خواسته هاي كارگردان براي رسيدن به اين نقش گام برداشتم. مهران احمدي از ديگر بازيگران اين فيلم نيز در ادامه اين نشست بيان داشت: بيشتر جامعه ما دچار نوعي روزمرگي است و كاراكتر محمود در اين فيلم نشان دهنده اين بخش از جامعه هستند كه با نوعي لجبازي و حماقت به باور و ايمان تن در نمي دهند و سعي در حفظ دانسته هاي ذهني خود دارند. وي در ادامه افزود: آلزايمر فيلم شخصيت ها و اتفاقات پيرامون آنها نيست بلكه فيلمي با بار معنايي بالا براي انديشيدن مخاطبين به خود و جامعه اطراف خودشان است. داود فتحعلي بيگي تفاوت نقش روحاني اجرا شده توسط وي در اين فيلم با ساير آثار را خواسته كارگردان اين فيلم دانسته و عنوان كرد: با شروع جلسات تمريني من به سمت اجراي كليشه اي اين نقش حركت كردم اما به خواسته كارگردان اين بازي از حالت كليشه اي خود خارج و نقش يك روحاني بي تكلف و كاملا مردمي را كه به واقعيت نيز نزديك تر بود بازي كردم. وي در ادامه افزود: انديشمندان بزرگ دنيا همچون مولوي همواره براي انتقال انديشه هاي عرفاني و فلسفي خود از قصه استفاده مي كنند تا شنونده بتواند درك بهتري از اين انديشه پيدا كند و معتمدي نيز در راستاي همين امر توانسته است مفاهيم مورد نظر خود را با قصه پردازي خوب در اين فيلم به مخاطبين منتقل كند. جواد طوسي منتقد و نويسنده سينما نيز نگاه معتمدي به فيلم آلزايمر را متفاوت از فيلم هاي ابتدايي خود دانست و اظهار داشت: اين كارگردان در ساخت آثار خود به تدريج توانسته است تعادلي منطقي ميان فكر و انديشه فلسفي درون فيلم و روايت پردازي آن ايجاد كند تا مخاطب حتي در صورت اشراف نداشتن به فلسفه؛ داستان و روايتي خوب را تماشا كند. وي افزود: رسيدن به يك بيان فلسفي از ميان روزمرگي موجود در زندگي كاري بسيار مشكل است كه معتمدي توانسته به خوبي آن را به تصوير بكشد. آلزايمر داستان زني است كه مرگ همسر خود را باور ندارد و هر سال براي يافتن او در روزنامه آگهي منتشر مي كند. تهرام/م.ه/1275
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 547]