واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دفتر خاطرات بانو "خديجه ثقفي"که خود ايشان در طول سالها به طور روزانه نوشته اند به صورت کتاب منتشر مي شود. به گزارش راسخون به نقل از فاش نيوز، مسئول دفترنشرآثارحضرت امام خميني (ره)با اعلام اين خبرگفت:مجموعه خاطرات همسرمرحوم حضرت امام که در دفتر خاطرات ايشان ثبت شده است بزودي چاپ ومنتشر مي شود. حجت الاسلام والمسلمين محمدعلي انصاري که دريک برنامه راديويي به مناسبت درگذشت بانو ثقفي شرکت کرده بود ،افزود: همسر حضرت امام درساليان خطير و پرمخاطره مبارزات وتبعيد ايشان وبعد از آن به نگارش وثبت خاطرات اين روزها پرداخته اند. وي اظهار داشت:خانم ثقفي درزمان حيات خود مانع از انتشاراين مجموعه شدند. انصاري همچنين با بيان فضايل وکمالات اين بانوي بزرگوارانقلاب اسلامي خاطر نشان کرد : ايشان با ادبيات عرب وزبان فرانسه نيز آشنا بودند وعلاوه بر آن ، ذوق و طبع شعر هم داشتند. خديجه خانم ثقفي از تبار «حاج ملاهادي نوري» تاجر مازندراني است که در اواسط حکومت آغامحمدخان قاجار از شهرستان نور به تهران آمد. پسرش «محمدعلي» بود که اگرچه تاجر بود، اما به فراگيري معارف ديني روي آورد و دختري از خانواده علماي وقت را براي همسري انتخاب کرد. فرزند آنان، ميرزاابوالقاسم کلانترتهراني، از پرورشيافتگان حوزه تهران، اصفهان و نجف و همشاگردي و همعصر با علماي بزرگي همچون «حاج ملاعلي کني» بود و در محضر درس «شيخ مرتضي انصاري» حضور يافت: «شيخ مرتضي به گفتههاي وي در درس اعتماد ميکرد و او هم درس استاد را پس از ختم جلسه، براي برخي از شاگردان علاقهمند تقرير ميکرد تا سرانجام به مقامي نائل آمد که در چندين جلسه، شيخ مرتضي انصاري به اجتهاد وي تصريح کرد.» او در زماني که «ملاعلي کني» توليت مدرسه مروي را برعهده داشت، از نجف به تهران آمد و در اين مدرسه به مدت هفت سال به تدريس فقه و اصول پرداخت که شاگردانش عالمان بزرگي همچون؛ سيدحسين قمي تهراني، شيخعبدالنبي نوري، سيدمحمدصادق تهراني، شيخ حسنعلي نخودکي اصفهاني و شيخفضلالله نوري بودند. ميرزاابوالقاسم لقبش را از «محمودخان کلانتر» دايياش گرفته بود. محمودخان در زمان ناصرالدينشاه، مامور رسيدگي به امور اجتماعي و اقتصادي شهر تهران بود که سرانجام در قحطياي که در تهران رخ داده بود، ناصرالدين او را در نابسامانيها متهم کرد و به دار آويخت. فرزند ميرزاابوالقاسم، همچون پدر يک عالم ديني بود و قريحه شعر داشت و در زمان درگذشت پدر، در رثاي او شعر بلند بالايي سرود. «ميرزا ابوالفضل تهراني» که شاگرد پدر بود، در تهران مجتهد شد و در حکمت، فلسفه و عرفان صاحبنظر شد. او اگرچه به درجه اجتهاد رسيده بود، اما به عراق رفت و با دعوت ميرزاي شيرازي از جلسه درس «ميرزاحبيبالله رشتي» در نجف به سامرا آمد و در کنار فقه و اصول به حديث و رجال پرداخت. او همچنين در آن دوره، زبان و ادبيات «عبراني و سرياني» را براي آشنايي با يهوديت و مسيحيت فرا گرفت. او در سامرا هممباحثه با «ميرزامحمدتقي شيرازي (ميرزاي دوم) و سيدمحمد فشارکي اصفهاني» بود. همچنين ميرزا ابوالفضل آنچنان در ادبيات و شعر متبحر بود که روزي در مجلس ادباي ميرزاي شيرازي، شاعر فرستاده دولت عثماني که براي عرض اندام در برابر ميرزا آمده بود، مقهور کرد که درباره آن شاعر عثماني نوشتهاند: «دستانش چنان ميلرزيد که سطل هنگام فرو رفتن در چاه ميلرزد...» او در نهايت به تهران بازگشت و در زمان ناصرالدينشاه، توليت مدرسه سپهسالار را برعهده گرفت. او پدربزرگ خديجه خانم ثقفي است که پدرش هم همچون پدربزرگ روحاني بود و در اين مسير گام بر ميداشت. «ميرزامحمدثقفي تهراني» از شاگردان شيخ عبدالکريم حائري يزدي، موسس حوزه علميه قم بود و قريحه شعري او همچون پدرش زبانزد بود. او آنچنان در قم به درس و تحصيل پرداخت که «دو دوره اصول خارج و عمده مباحث فقهي را از بحث رئيسالشيعه، مرحوم حاج شيخعبدالکريم حائري يزدي – رضوانالله عليه – استفاده و وي به خط شريف خويش [حائزي بزرگ] به مقام اجتهاد و اعتماد او تصريح کرد.» سپس ثقفي به تهران بازگشت و در مدرسه سپهسالار در رشته فقه، اصول و معارف عقلي، تدريس و اقامه جماعت کرد که مشهورترين اثر او، «روان جاويد» تفسير فارسي و روان قرآن در 5 جلد است. خديجه خانم ثقفي معروف به «قدسي ايران» دختر ميرزامحمد بود که «آيتالله سيدمحمد صادق لواساني» او را به امام خميني براي همسري پيشنهاد داد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]