تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خانه اى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده ش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819170498




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

و برآمد بهاری دیگر


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

گفتن از اینکه یکسال گذشت برای آغاز کردن سخن، تکراری و شاید ملال آور باشد چون بهار آغاز است و گفتن از انتها در آغازی باشکوه و زیبا را ضرورتی نیست. پس از بهار با تو می گویم که آغازی است برای بودن دوباره و اقتدا کردن به هر آنچه طبیعت از زیبایی به تو می آموزد.  اینکه نوروز از کی نوروز شد و عید از کجا پدید آمد محل اختلافی است که شاید بد نباشد نگاهی به آنچه آن را آرای مختلف می نامند، بیندازیم.  سال در نزد ایرانیان همواره دارای فصل نبوده، زمانی شامل دو فصل زمستان 10 ماهه و تابستان دو ماهه بوده و زمانی دیگر تابستان هفت ماهه ( از فروردین تا آبان) و زمستان پنج ماه ( از آبان تا فروردین ) بوده و سرانجام از زمانی نسبتاً کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده است. آغاز سال ایرانیان، هر چند زمانی دستخوش تغیـیـر شد ولی حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الا نبـیـاء و ابوریحان بـیـرونی در آثار الباقیه گویند که آغاز سال ایرانی، از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم ) روز هرمز از ماه فروردین بود؛ وقتی که آفتاب در نصف النهار، در نقطهً اعتدال ربـیـعی بود، و طالع سرطان بود.   و اما نوروز کی پدید آمد؟ در ادبـیـات فارسی جشن نوروز را، مانند بسیاری دیگر از آیـیـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری،عنصری، بـیـرونی، طبری، مسعـودی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبـیـات پـیـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند. محمد بن جریر طبری نوروز را سر آغاز دادگری جمشید دانسته است: "جمشید علما را فرمود که آن روز که من بـنـشـسـتم به مظالم، شما نزد می باشید تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمایـیـد، تا من آن کنم و آن روز که به مظالم نشـسـت روز هرمز بود از ماه فروردین. پس آن روز رسم کردند" ابوریحان بـیـرونی پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند : "چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز بر آن سوار شد و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیـدن این امر به شگفت شدند و این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز تاب می نـشـیـنـند و تاب می خورند" و اما به نوشته گردیزی، جمشید جشن نوروز را به شکرانه این که خداوند "گرما و سرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال بر این جمله بود " برگزار کرد و هم در این روز بود که " جمشید بر گوساله ای نشست و به سوی جنوب رفت به حرب دیوان و سیاهان و با ایشان حرب کرد و همه را مقهور کرد".                            و سرانجام خیام می نویسد که جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید به برج حمل، نوروز را جشن گرفت؛ "سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بود، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج شبان روز به اول دقیقه حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند از آمدن، چه هر سال از مدت همی کم شود؛ و چون جمشید، آن روز دریافت ( آن را ) نوروز نام نهاد و جشن و آیـیـن آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند"   سرشار از هیجان آغاز... به هر حال سخن گفتن از اینکه نوروز از کجا آمده و چرا اینچنین عزیز گشته شاید تکرار باشد و طبع برخی این تکرار را نپسندد. اما به قول دکتر شریعتی: "در علم و و ادب تکرار ملال آور است و بیهوده "عقل" تکرار را نمی پسندد؛ اما "احساس" تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است و طبیعت را از تکرار ساخته اند. جامعه با تکرار نیرومند می شود، احساس با تکرار جان می گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس و جامعه هر سه دست اندرکارند. نوروز که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، از آن رو هست که این قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست. جشن جهان است و روز شادمانی زمین و آسمان و آفتاب و جشن شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هیجان هر آغاز..." نوروز سرشار از آغازهایی است که شاید روزی برای التیام روزهای از دست رفت محتاجانه به دنبالش می گشتیم و امروز به لطف خداوندی که سرآغاز همه آغاز هاست این مجال را به دست آوردیم تا بار دیگر آغاز کنیم و آغازگر باشیم. نوروز شاید روز نو شدن طبیعت و جان باشد ولی پیش از آنکه لباس های نو و اتوکشیده مان را بر تن کنیم و با چشماهای منتظر تیک تاک ساعت را دنبال کنیم تا لحظه ای تحویل و سالی نو آغاز شود باید رخت کهنه از اندیشه هایمان برافکنیم و جانی دوباره بر افکار نو اندیشمان ببخشیم. نوروز علیرغم همه تکرارش هنوز برای همه آدم های دنیا روز و لحظه و ثانیه برای متولد شدن و از سر گرفتن دارد همه ما روزی از نوروز خودمان آغاز کردیم و با اقتدا به نماز بی بدیل طبیعت راه را از بیراهه بازشناختیم و بازهم فرصتی یافتیم تا با نوروزی دیگر از سر بنویسیم و نوروز حصار نیست و برای همه مان جای نو نوار شدن بازکرده است..      " نوروز دست مردم را می گیرد و از زیر سقف ها و درهای بسته فضاهای خفه لای دیوارهای بلند و نزدیک شهرها و خانه ها، به دامن آزاد و بیکرانه طبیعت می کشاند، گرم از بهار، روشن از آفتاب لرزان از هیجان آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه های شسته، باران خورده پاک و ... نوروز تجدید خاطره بزرگی است؛ خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت."   جشن ها و آئین های نوروزی روزهای نوروز اگر حتی یک روز باشند و یا 1+12 روز باز هم برایمان هر روزش روزی آغازین است و هر لحظه اش ابهت و نشاطی دیگر دارد. شاید بد نباشد بدانیم که علی رغم اینکه مدت برگزاری جشن هایی چون مهرگان، یلدا، سده و بسیاری دیگر، معـمولا یک روز (یا یک شب) بـیشتر نبوده ولی جشن نوروز که درباره اش اصطلاح "جشن ها و آیـیـن های نوروزی" گویاتر است، دست کم یک یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را، پس از جمشید یک ماه می نویسد: "چون جم درگذشت، پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند.عیدها را شش بخش نمودند؛ 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف،5 روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزیگران" کمپفر نیز در سفرنامهً خود آورده که، در زمان شاه سلیمان صفوی، مهمانی ها، تفریح و جشن های نوروز در میدان های عمومی تا سه هفته طول می کشید و "درو ویل" مدت تعطیلی جشن نوروز را در زمان فتحعلی شاه دو هفته می نویسد. و اما آنچه مسلم است این است که برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از "چهارشنبه آخر سال " آغاز و در "سیزده بدر" پایان می پذیرد. "...و هر سال آن فرزند فراموشکار که سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده خود، مادر خویش را از یاد می برد، با یادآوری وسوسه آمیز نوروز به دامن وی باز می گردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می گیرد. فرزند در دامن مادر، خود را باز می یابد و مادر، در کنار فرزند و چهره اش از شادی می شکفد اشک شوق می بارد فریادهای شادی می کشد، جوان می شود، حیات دوباره می گیرد. با دیدار یوسفش بینا و بیدار می شود. تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده تر و سنگین تر می گردد، نیاز به بازگشت و باز شناخت طبیعت را در انسان حیاتی تر می کند و بدین گونه است که نوروز بر خلاف سنت ها که پیر می شوند فرسوده و گاه بیهوده رو به توانایی می رود و در هر حال آینده ای جوان تر و درخشان تر دارد" . تعداد روزهای نوروز هر کدامشان را فرصتی باید انگاشت برای رجوع به آنچه شریعتی "دیدار فرزند فراموشکار و مادر طبیعت" می خواند و این بازگشت را بهانه ای برای شاد بودن و شاد زیستن می داند و امروز نوروز به یمن همین دیدار است که هر روز تازه تر می شود و هر روز سخنی برای فریاد زدن و نجوا کردن در گوش بشر مدرن امروز برای یادآوری آنچه از یاد برده است را در چنته دارد. و بر آمد بهاری دیگر؛ مست و زیبا و فریبا، چون دوست... شاید سخن گفتن از نوروز بی شباهت به حرف زدن از بهار نباشد ولی قلب بهار هم می گیرد که شاید بخواهند از نوروز به او دست یابند و منشا نشاط نوروز را که بی شک خود اوست از یاد ببرند. "مسلماً بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است؛ مسلماً اولین روز بهار، سبزه ها روییدن آغاز کرده اند و رودها رفتن و شکوفه ها سر زدن و جوانه ها شکفتن، یعنی نوروز بی شک، روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است..." آری، بهار روز پرده برداشتن و کشف دوباره صحنه ای بی بدیل از آفریدگاری است که هنر را در وجب به وجب این کره خاکی متجلی کرد و به آن تعالی بخشید.    بهار، فروردین و نوروز فصل و ماه و روز شناخت و "معرفت" است. روزی که عشق جوانه زد تا دست های بی نظیر و بی همتایی به رقم زدن آفرینش عزم نماید و از دل بی روح خاک آنچه از حیات است پدید آورد و بر این صحنه خاکی نقش بندد. "نوروز روز نخستین آفرینش است که اورمزد دست به خلقت جهان زد و شش روز در این کار بود و ششمین روز، خلقت جهان پایان گرفت و از این روست که نخستین روز فروردین را اهورمزد نام داده اند و ششمین روز را مقدس شمرده اند" نوروز تنها ریشه در عمق فرهنگ و تمدن ایرانی ندارد. نوروز ریشه در بهار و بهار ریشه در اعماق آفرینش طبیعت و نقش های بی همتایی دارد که هر سال با گردش چهارگانه فصل ها به آغاز نشاط برانگیز خود بازمی گردد. شاید نگاه دینی و آئینی به جشن های نوروزی از آن زمان که اسلام در ایران اوج گرفت و بالنده شد بیش از پیش تجلی یافت و خواندن دعای "یا مقلب القلوب" بر سفرهای ملی هفت سین روح خدایی را بر این عید باستانی دمید و کتاب بی همتای قرآن برکت آفرین سفرهای عید و مستحکم کننده اعتقادات ایرانیان گشت. "اسلام که همه رنگ های قومیت را زدود و سنت ها را دگرگون کرد، نوروز را جلال بیشتر داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانه ای استوار از خطر زوال در دوران مسلمانی ایرانیان، مصون داشت. انتخاب علی به خلاف و نیز انتخاب علی به وصایت در غدیر خم هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی آن همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی و حکومت علی داشتند پشتوانه نوروز شد. نوروز که با جان ملیت زنده بود، روح مذهب نیز گرفت؛ سنت ملی و نژادی، با ایمان مذهبی و عشق نیرومند تازه ای که در دل های مردم این سرزمین بر پا شده بود پیوند خورد و محکم گشت، مقدس شد و در دوران صفویه، رسماً یک شعار شیعی گردید، مملو از اخلاص و ایمان و همراه با دعاها و اوراد ویژه خویش..." نوروز آغازگر رسیدن به بهترین هاست... امروز نوروز با شعار و دعای"حول حالنا الی احسن الحال" پیوند عمیقی دارد و با آن شکفته می شود. نوروز هر آنچه بخواهی با خود دارد، از نشاط و شور و دعا و استجابت تا نماز و زیبایی و عشق. نوروز عصاره هر آنچه بشر برای آغاز به آن نیازمند است را در خود پرورانده، با رجعت به گذشته پاک انسانی آفرینش اولین روز طبیعت و انسان را یادآوری می کند و با یادآوری امروز غبار گرفته از زلال بی همتای وجودش قلب ها را شستشو می دهد. در نوروز باید علاوه بر شاد بودن و شاد زیستن به نشاط خوب اندیشیدن رسید و از همه این زلال معرفت تا قدر و اندازه خویش نوشید. نوروز روز نو شدن و آغاز دوباره است که به پاسداشت این روز گرامی باید همه وجود را جلا داد و همه خطوط به اشتباه رفته را از اول کشید و طرحی نو در انداخت. نوروز آغازگر رسیدن به بهترین هاست... "ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها؛ ای تدبیر کننده روز و شب؛ ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر، حال ما را به بهترین حال دگرگون کن" /2759/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 400]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن