تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837846826
خاتمی ناگزير است مجددا وارد عرصه شود
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با اشاره به کناره گیری خاتمی گفت: با فشارهاي فوق العاده زيادي که از بدنه جامعه و شخصيت ها به آقاي خاتمي وارد مي شود، ايشان در نهايت ناگزير است مجددا وارد عرصه شود.در فاصله كمتر از سه ماه مانده به انتخابات رياست جمهوري دهم و در روزي كه زمزمه هاي انصراف خاتمي از كانديداتوري، بعد از اعلام حضور رسمي ميرحسين موسوي، به گوش مي رسيد با محمد سلامتي دبير كل سازمان مجاهدين به گفت و گو نشستيم تا آخرين تحولات در جبهه اصلاحات را از زبان وي جويا شويم. سلامتي در حالي كه از انصراف خاتمي ابراز تاسف مي كرد اما مدعي شد كه خاتمي دوباره به صحنه انتخابات باز مي گردد. مشروح اين گفت و گو را در زير مي خوانيم: جناب آقاي سلامتي علاقه مندان به بحث هاي سياسي مي خواهند بدانند محمد سلامتي انقلابي دهه 60 نسبت به محمد سلامتي اصلاح طلب کنوني تفاوتي كرده است يا نه؟ من ديدگاه هايي که در اوايل انقلاب داشتم را الان هم دارم و به لحاظ فرهنگي، سياسي، تفاوتي تقريباً نكرده و شايد همين كمي تغيير موجب شده يک سري از دوستان جناح راست من را مانند خودشان اصولگرا تلقي كنند. هرچند به لحاظ مفهومي همه اصولگرا هستيم، به نظر من هر كس که به يك اصول مشخص و چار چوبي پايبند باشد اصولگراست. منتها اين اصطلاح را جناح مقابل فعلاً براي خودش در نظر گرفته است همان طور كه ما خط امامي را براي خود اختصاص داديم . به هر حال تلقي من اين نيست كه در ديدگاه هايم تفاوتي ايجاد شده البته گاهي ممكنه بعضي چيزها در شرايط خاصي احكام خاصي رو لازم داشته باشد كه ما هم به آن معتقديم اما اين اعتقاد را بعضاً تلقي مي كنند كه مثلا ديدگاه ما تفاوت پيدا كرده است. چه عواملي باعث بوجود آمدن جريان اصلاحات شد؟جريان اصلاح طلبي زماني شروع شد كه يك سري حركت هاي جامعه در مسير درست خود حركت نمي كرد. زماني احساس شد اقتصاد از مسير اصلي عدول كرده و به طبقات محروم و مستضعف توجه كافي نمي شود، در سياست داخلي، آزادي بيان مسير خاص خودش را طي نمي كند، سياست خارجي ما با بن بست مواجه شده و معيارهاي حاكم بر انقلاب در آن رعايت نمي شود؛ در واقع احساس مي كرديم كه آن مسيري كه امام براي انقلاب ترسيم كرده بود طي نمي شود و همين عوامل سبب شد تا جريان اصلاح طلبي شكل بگيرد. به نظر شما نقطه عطف اين مسئله چه زماني بود؟ به نظر من نقطه عطف آن اواخر سال 75 يا سال 76 بود.البته كسي را مقصر تلقي نمي كنيم، روند طوري بود كه اين احساس بوجود آمد. منظور ما از اصلاحات اين بود كه كارها به مسير خط امام، ارزش هاي انقلاب و شعارهايي كه به مردم در انقلاب داده بودند برگردد. در مجموع با اين ديدگاه به اصلاحات معتقد بوده و هستيم البته ممکن است برخي هم منظورشان اين نبود و منظور خاص خود را داشتند اما به هر حال اصلاح طلبان و از جمله شخص آقاي خاتمي منظورش اين بود كه كارها بايد به مسير اصلي و صحيح برگردد. آيا در اين دوراني كه مديريت كشور را در دست داشتيد اين اهداف محقق شد؟ بخشي از اهداف محقق شد و بخش ديگري هم به دليل اينكه مقاومت هاي سنگيني عليه آن بود تحقق نيافت. جناح مقابل زماني كه ديد منافعش به خطر افتاده با تمام توان وارد قضيه شد هرچند اين را نمي شود كتمان كرد كه عده اي هم در جبهه اصلاحات كه خودشان را اصلاح طلب مي دانستند بهانه هايي به دست آنها دادند كه آنها تندروي بكنند و محکم جلوي اصلاحات بايستند و به اين دليل ديديم كه اصلاحات به كندي گراييد و تمامي اهداف محقق نشد. اما آقاي سلامتي در آن زمان، جناح مقابل كه قدرت چنداني نداشت در مقابل اهداف شما بايستد؟نه اتفاقا محورهاي اصلي كار دست جناح مقابل بود. اصلاح طلبان فقط قدرت دولتي را داشتند، يعني كار اجرايي و كار قانون گذاري و اين كافي نيست. سدهاي زيادي در مقابل قانونگذاري و بخش اجرايي به وجود آوردند. قوانيني كه نمي خواستند به تصويب برسد، شوراي نگهبان جلوي آن را مي گرفت. مي خواستند انتخابات سالم و بر طبق قانون اساسي آن طور كه امام مي گفت برگزار كنند، شوراي نگهبان هيئت هاي نظارت و غيره در برابرشان بود و ايستادگي مي كرد، همانطور كه در مقابل امام ايستادگي كردند. در انتخابات دوره سوم اينها تلاش كردند مسير انتخابات رو تغيير دهند كه امام در مقابل آنها ايستاد و به آقاي محمدعلي انصاري حکم داد كه پيگير قضايا باشند يا در دوره دوم آنها تلاش كردند انتخابات به مسير خاص خود و مسيري كه مي خواستند بكشانند اما امام نگذاشتند. مي خواستند در همه استان ها كانديداهايي را انتخاب كنند و آن كانديداها را به مردم تحميل كنند امام ايستاد و اجازه نداد و كار اينها با بن بست مواجه شد. در زمان اصلاحات هم جلوي كار اصلاح طلبان را كه مي خواستند يك انتخابات سالم، قانونمند و آبرومندانه برگزار شود سد كردند. بنابراين ابزارهاي قدرت دست جناح مقابل بود. به نظر شما چه عواملي باعث شكست جريان اصلاحات شد؟ به نظر من علت اصلي خواست و منافع جناح مقابل بود. جناح مقابل هم مسائل قدرت طلبي و هم منافع مادي اش اقتضا مي كرد كه تا به هر وسيله اي جلوي پيشرفت و موفقيت اصلاح طلبان را بگيرد. متاسفانه رقابت را در ايران از يك رقابت سالم، قانونمند و اسلامي خارج كردند و به حالت غربي تبديل كردند و به همين دليل در هر انتخاباتي با معضل و مساله شوراي نگهبان و هيات هاي نظارت مواجه هستيم. البته علل فرعي هم ممكن است وجود داشته باشد كه تعدادي خودشان را به اصلاح طلبان جسباندند و شعارهاي تندي هم دادند كه جناح مقابل شعارهاي تند اين عده معدود را ملاك قرار داد براي حمله به كل جبهه اصلاح طلب متمسك قرار داد.مگر اصلاحات چه مي خواست؟ خط امام و شعارهاي انقلاب را تعقيب مي کرد، هر چه كه امام در دوره هاي مختلف انقلاب دنبالش بود جبهه اصلاح طلب همان را دنبال مي كرد جناح مقابل در دوه چهارم آدمهاي با سابقه و زندان رفته که قبلا مسئول بودند را رد صلاحيت كردند. با چه مجوزي؟ در انتخابات اخير كه، بسياري از اصلاح طلبان حضور داشتند اما باز شكست خوردند؟ و با اقبال مردم روبرو نشدند؟ بحث اقبال عمومي نبوده هميشه نظرم اين بوده است كه انتخابات سالم باشد. من شخصاً برايم مهم نيست كه جناح ما پيروز شود يا نه، مهم اين است كه اعتبار جمهوري اسلامي حفظ شود و به شعارهايي كه به مردم دادند و به قانون اساسي عمل شود. اين حركت ها، عمر نظام را طولاني و با دوام و مردم را نسبت به انقلاب، اسلام و كشورشان خوش بين مي كند اين اعتماد به نفسي و شرايطي ايجاد مي کند كه استعدادها شكوفا شود. حرف ما اين است. اگر انتخابات سالم باشد و ما پيروز نشويم مهم نيست، باز هم حمايت مي كنيم. اما متاسفانه اين گونه نبوده است. يعني شما معتقديد كه سالم نبودن انتخابات باعث شكست شما بوده است؟ ببينيد در انتخابات مجلس هشتم چقدر آدم هاي با سابقه، كار كشته، خانواده شهدا، مسئولان انقلابي و حزب اللهي رد صلاحيت شدند؟ اين توسط جناح مقابل انجام شد اگر امام بود جلوي اين كار را مي گرفت يعني در مجلس هفتم و هشتم همه شاهد بوديم كه تعداد بسيار وسيعي از عناصر فعال مومن متعهد به انقلاب رد صلاحيت شدند در مقابل كساني تاييد شدند كه نبايد تاييد مي شدند؟ اين نظام را متزلزل مي كند. آقاي سلامتي اگر موافق باشيد كمي از اين فضا خارج شويم. در اوايل انقلاب كتابي توسط سازمان مجاهدين به نام «اصول اعتقادي اسلام» که مولف آن محمد.س بود منتشر شد ولي مدتي بعد توسط خود سازمان جمع آوري شد. ماجراي اين كتاب چه بود؟ ماجراي اين كتاب اصول پنج گانه بود كه خيلي مختصر و خلاصه شده بود. مفصلش در زندان دو سه هزار صفحه بود كه من آموزش مي دادم . فرصت نكردم كه كامل آن را بنويسم. بچه هاي مشهد اين را نشان شهيد هاشمي نژاد دادند كه وي تاكيد كرد كه بايد چاپ شود. در مشهد چاپ شد اما چون خيلي خلاصه بود اجازه نداديم توزيع شود. با توجه به اينكه شما در دوران مديريت آقايان موسوي، هاشمي و خاتمي مسئوليت داشته ايد، اين دولت ها را از لحاظ نقاط قوت و ضعف چطور ارزيابي مي كنيد؟ آقاي موسوي در دوران دفاع مقدس نخست وزير بود. آن زمان، كشور شرايط بسيار حادي داشت كه آقاي موسوي بسيار زحمت كشيد و خوب كار كرد. نمي گويم مديريتش خيلي بالا بود اما تلاش هاي زيادي كرد تلاش هايي كه آدم را کلافه مي كرد، از اين لحاظ كه با مقاومت هاي مختلف مواجه بود. مثلاً زماني كه مي خواستند كالاهاي كمياب را با كوپن توزيع شود، قيمت ها را كنترل كنند، تعاوني ها را راه بيندازند با مقاومت هاي جدي جناح راست مواجه مي شدند. مي گفتند تعاوني ها و توزيع كوپني كالاها كمونيستي است مثل اينكه اسلام شان عوض شده بود، الان همين افراد همان كار را با كوپن انجام مي دهند قبل از آن هم در دولت شهيد باهنر و شهيد رجايي هم همان قضيه بود. نمي گذاشتند كار كوپني خوبي انجام شود و تعاوني ها شكل گيرد و قانون كار تصويب شود يعني قانوني را پيشنهاد مي كردند كه مال 300 سال پيش بود. بنابراين زمان بن بست قانونگذاري در ايران بود؛ قانون كار، قانون شوراهاي اسلامي كار، قانون بيمه بيكاري، قانون بيمه محصولات كشاورزي و قانون تعاوني ها تصويب نمي شد و هر كاري هم كه امام مي كرد باز سنگ اندازي مي كردند امام مي گفت از احكام ثانويه استفاده شود باز مقابله مي كردند در مقابل قانون كار چقدر تفاسير مختلف ارائه کردند تا با آن مقابله کنند. مشكل ديگر بودجه بود نفت را نمي خريدند نفت 10 دلار 5/8 دلار بود يعني كل درآمد ارزي به 5، 6 ميليارد دلار نمي رسيد، با اين رقم كشور را اداره كردن كار ساده اي نيست بنابراين موسوي در آن زمان از پس كار برآمد. در زمان آقاي هاشمي جنگ تمام شده بود و ايشان با توجه به شرايط جديد، سياست هاي اقتصادي باز را اعمال كردند. خود ما آن موقع منتقد بوديم و در مقاله هايي که مي نوشتيم در نشريه «عصر ما» آن سياست ها را نقد مي كرديم ولي خوب آقاي هاشمي هم زحمت زيادي کشيد و به آن چيزي كه اعتقاد داشت پايبند بود. سياست هاي اقتصاد بازار عواقب خاص خودش را داشت كه هاشمي در دو سال آخر از آن سياست ها صرف نظر كرد ولي يك سري تحرك هاي اقتصادي را ايجاد كرد البته سياست هاي اقتصاد بازار هميشه نارسايي هاي فراواني داشته كه مشکلات آن بالاخره گريبانگير شد. اما زمان آقاي خاتمي، دوران جديدي بود. آن موقع ايشان سعي كرد دقيقاً در چارچوب قانوني كه مصوب است عمل كند و ادامه كار و سياست هاي آقاي هاشمي را با يك حالت تعديل و ملايمت خاصي ادامه دهد. البته روي بعد توسعه سياسي تاكيد داشت و به آن معتقد بود به همين علت در آن زمان روزنامه و احزاب تعدادشان زياد شد. در زمان آقاي خاتمي وقتي كه توسعه سياسي انجام شد برخي از آن موقعيت سوء استفاده كردند، شعارهايي دادند و حرف هايي زدند و گفتند ما طرفدار اصلاحات هستيم اما در واقع طرفدار اصلاحات نبودند و شايد خط خاص خودشان را طي مي كردند و به نام اصلاحات اين حرف ها را زدند و حساسيت هاي را به وجود آوردند. آقاي سلامتي در آستانه برگزاري انتخابات دهم رياست جمهوري هستيم. آرايش انتخاباتي اصلاح طلبان براي حضور در اين عرصه را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ اصلاح طلبان كار خود را خوب شروع كردند سعي كردند خيلي دمكرات منشانه گام بردارد و تقريبا 5 و 6 ماه پيش توافق حاصل شد هر فردي از اصلاح طلبان كه فكر مي كند شرايط آمادگي لازم را دارد مي تواند وارد شود منتها قرار شد پيگيري کنيم و به مكانيزم ميل به يك كانديداي واحد برسيم و روي يك كانديداي واحد متمركز شويم به همين دليل ديديم كه آقاي كروبي اعلام حضور كرد و اعلام حضور ايشان روندي عادي بود. بعد هم براساس همان مصوبه آقاي خاتمي و آقاي موسوي هم اعلام حضور كردند. ما از حضور آقايآن كروبي و موسوي استقبال كرديم گرچه كانديداي ما از اول آقاي خاتمي بود. به نظر من تا اينجا كار خوب پيش رفته است. جناح مقابل هنوز كانديدايشان را مشخص نكردند البته شايد يک يك مقدار مشكلشان اين بوده كه وضع جبهه اصلاحات نامشخص است چون تصميم داشتند كه اگر تنها كانديداي اين طرف آقاي خاتمي باشد آنها پشت سر آقاي احمدي نژاد باشند منتهي چون تكليف اين طرف روشن نبوده تكليف اون طرف هم مشخص نيست گرچه همين موضوع را هم خدشه دار كردند و گفتند ما به هر حال غير از آقاي احمدي نژاد كسي ديگري را هم ممکن است كانديدا کنيم. آقاي خاتمي گفته بودند يا من مي آيم يا ميرحسين، اما 3 هفته پس از حضور آقاي خاتمي آقاي ميرحسين حضور پيدا کردند. اين به معني ناهمانگي بين اين دو نفر نيست؟ طبق اخباري که به ما رسيده است آقاي مير حسين موسوي نگفتند من نمي آيم، گفته بودند هنوز زود است که بخواهم اعلام نظر کنم و تصميم بگيرم. از طرفي تصميم آقاي خاتمي ناشي از فشاري است كه از اقشار مختلف چامعه براي حضور به وي وارد مي شد و ناچار بود اعلام آمادگي كند. آقاي موسوي نگفته بودند نظرشان را چه زماني اعلام مي كنند. شايد آخر اسفند، شايد ارديبهشت ماه و اصلا نگفتند تصميمم چه خواهد بود و تصميم بر آمدن دارند يا نه و آقاي خاتمي در چنين شرايطي ناگزير بود اعلام حضور كند و چون مطمئن بود آقاي موسوي مي آيد ناچار نياز به فكر بيشتري داشته اند. اگر آن موقع آقاي موسوي مي گفتند حتماً خواهم اومد قطعاً آقاي خاتمي نمي آمدند. با توجه به اين كه بسياري از اعضاي سازمان مجاهدين در دوران مديريت آقاي موسوي حضور داشتند و شخص شما هم در مصاحبه اي گفته بوديد كه تفكرات آقاي موسوي به تفكرات سازمان مجاهدين بسيار نزديك است اما با چنين اوصافي چرا گزينه اصلي خود را خاتمي معرفي كرديد؟سازمان مجاهدين در دوره هفتم رياست جمهوري، هم قبل از اينکه آقاي خاتمي را مطرح كند سراغ آقاي موسوي رفت. آن زمان من عضو شوراي هماهنگي نيروهاي خط امام بودم. به آقاي موسوي خيلي اصرار كرديم تا متقاعد شود اما نهايتا تصميمش عوض شد و سراغ آقاي خاتمي رفتيم. در دوره نهم هم نظر من اين بود که سراغ آقاي موسوي برويم که در شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات مطرح کردم و موافقت شد و اما آقاي موسوي حاضر نشد. در آن زمان آقاي کروبي را براي مذاکره فرستاده بوديد؟بله چرا خودتان براي مذاکره اقدام نکرديد؟ تصميم شوراي هماهنگي اين بود که آقاي کروبي برود. اما باز هم آقاي موسوي نپذيرفت. اما با توجه به اتفاقي که در دوره نهم افتاد، براي دوره دهم هم فکر کرديم حاضر نيستند وارد صحنه شوند که البته ايشان هم استدلال خاص خودشان را داشتند. مي گفتند خدماتي در دوران دفاع مقدس انجام داده ام که براي مردم مهم است و از چيزهايي است که نبايد از دست داد. به همين دلايل اصلا سراغ آقاي موسوي نرفتيم و آقاي خاتمي را انتخاب کرديم. البته بايد بگويم كه آقاي مير حسين موسوي يك انسان ارزشي است و سعي مي کند ديدگاه هاي امام را پيگيري كند و ايشان جزء ظرفيت هاي اصلاح طلبان هستند. با اين اوصاف آقاي موسوي را قوي تر از آقاي خاتمي مي دانيد؟ ببينيد اصلا بحث قوي و ضعيف مطرح نيست در آن زمان بجث آقاي خاتمي مطرح نبود ما اميدوار نبوديم كه آقاي خاتمي راي بياورد ولي آن شعارهاي خوبي كه مطرح شد و وجهه اي كه ايران در سطح بين الملل به دست آورد باعث شده كه ما به سراغ آقاي خاتمي برويم و اين باعث شد كه نيروي جديدي در ظرفيت هاي خط امامي به وجود بيايد. چه شد كه بعد از آقاي موسوي كه سابقه نخست وزيري داشتند گزينه شما آقاي خاتمي بود چه چيزي باعث اين انتخاب شد؟آن موقع يعني تا قبل از اينكه آقاي موسوي نظر نهايي خود را اعلام كند شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات و مجمع روحانيون جلسه اي داشتند و قرار شد تبادل نظر كنيم و همه با هم و با توافق سراغ موسوي برويم و اگر آقاي موسوي احياناً نپذيرفت از بين آقايان كروبي، خوئيني ها و خاتمي يكي انتخاب شود. كه هر سه آن ها قبول نكردند. اين بحث مال دي و بهمن ماه است. كه پس از منتفي شدن انتخاب آقاي موسوي، سرانجام بحث ها راجع به كانديداتوري اقاي خاتمي شروع شد و وي به عنوان كانديداي واحد انتخاب شد. آقاي سلامتي در شرايط كنوني با كنار رفتن آقاي خاتمي، گزينه بعدي سازمان مجاهدين آقاي موسوي خواهد بود؟ ما موضوع را در شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات و مجمع روحانيون مبارز، بررسي خواهيم كرد البته اميدواريم آقاي خاتمي در تصميمشان تجديد نظر كنند البته معتقدم اگر کنار بکشد در آینده باید تجدید نظر کند. اما نهايتا اگر آقاي خاتمي تصميم گرفتند كه نباشند گروههاي مختلف جبهه اصلاحات تصميم مشترکي خواهند گرفت و بعدا اعلام خواهيم كرد. هرچند اميدوارم و مطمئن هستم كه اگر خاتمي هم نيايد كانديداي جبهه اصلاحات ظرفيت هاي لازم را براي احراز پست رياست جمهوري خواهد داشت. آقاي كروبي اعلام كرده است كه به هيچ وجه كنار نخواهد رفت. نظر شما چيست؟ آقاي کروبي در همين مصاحبه هاي آخر گفته اند بررسي مي کنم تا ببينم چه کسي مقبوليت بيشتري دارد تا به نفع او کنار بکشم. چه ميزان اميد داريد كه اصلاح طلبان با يک کانديداي واحد وارد انتخابات شوند؟ خيلي اميدوار هستيم ولي به نظر من با فشارهاي فوق العاده زيادي که از بدنه جامعه و شخصيت ها به آقاي خاتمي وارد مي شود، ايشان در نهايت ناگزير مي شود مجددا وارد عرصه شوند. آقاي سلامتي خيلي ها معتقدند آقاي موسوي اصولگراست، نظر شما چيست؟ اميدواريم بخشي از اصولگرايان هم به آقاي موسوي اعتقاد داشته باشند، ولي آقاي موسوي همان آقاي موسوي سال 57 است همان اصولگراياني که الان به ايشان تمايل دارند، آن موقع مخالف وي بودند و در اکثر کارهاي آقاي موسوي سنگ اندازي مي کردند. اينها همان مخالفان گذشته اند و اگر طرفداري مي کنند به دليل است كه از همکار خودشان آقاي احمدي نژاد دلخور و دلسرد شده اند و از روي حب آقاي موسوي نيست. آقاي موسوي در جايي گفته اند اگر من سر كار بيايم از طيف اصولگرا و اصلاح طلب استفاده نخواهم كرد. نظر شما در اين زمينه چيست؟ ايشان ديدگاه خاص خودش را دارد و وقتي كه كسي مسئوليتي را قبول كرد افرادي را مي آورد كه بهتر بتوانند با آنها همكاري داشته باشد. اما اين مسلم است كه آقاي موسوي گرايش بيشتري به سمت اصلاح طلبان دارد و نيروهاي وي هم بيشتر از اين جريان خواهد بود./2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]
-
گوناگون
پربازدیدترینها