تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860889266
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: نگاهی به آئين های نوروزی در گذر تاريخ refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
نگاهی به آئين های نوروزی در گذر تاريخ
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
![نگاهی به آئين های نوروزی در گذر تاريخ](http://rasekhoon.net/_WebSiteData/News/NewImages/b9506d16-4c4b-41a0-941d-8b969575548f.jpg)
مي خواهيم برگ برگ كهنه كتاب تاريخ را نگاهي گذرا اندازيم تا بيشتر دريابيم كه نوروز - اين واژه پرشور- چه پيشينه و معنا و مفهومي دارند و چگونه است كه هر سال غم از دل ها مي زدايند. زن شرقي، زن ايراني ام، هويت فرهنگي بالنده دارم. قرنهاست مشتاقانه راهي دراز، پرنشيب و فراز، پيمودهام. كوله باري سرشار از گوهرهاي فرهنگيِ دلپذير و خواستني دارم. باز هم در نوروز كوله بار خويش مي گشايم. پر توانم، پر تلاش؛ همه ذرات وجودم شوق است. باز هم برآنم تا آييني كهن از نو برپا كنم. چون طبيعت حياتي دوباره، تولدي ديگر دارم. خستگي ره، غبار از تن مي زدايم؛ شادمانم. روي به گلاب؛ و خانه و هر آنچه باشد به آب زلال مي شويم. چشم دل بر نعمت هاي الهي مي گشايم. چون گياه سر از خاك بر ميدارم. نماز مي گزارم. سالهاست در نوروز هر آنچه هست مي شويم. جامه اي ساده مي دوزم. خوراكي مطبوع مي پزم. غبار مي زدايم، خانه مي آرايم. سفره مي چينم، سبزه مي رويانم. دستانم از زر خالي است اما از مهر و صفا سرشار است و سالهاست با همين دست ها، آيين دوره باستان نگه داشتهام. سفره هفت سين را مي گسترانم. ماهي سرخ كوچكي در تنگ آب رها مي كنم. نارنجي خوش رنگ و بو در كاسه آب مي اندازم تا در لحظه تحويل سال به چرخش آن بنگرم و زير لب زمزمه كنم: دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نگشت دائماً يكسان نباشد حال دوران غم مخور... سيب سرخي كه نشان از مهر و محبت دارد در برابر آيينه مي نهم تا مهرمان افزونتر شود؛ و هفت گونه گياه و خوردني دستچين شده در سفره مي چينم تا رونق و بركت سفرهمان افزون شود. در گذشته رسم بوده است كه در نوروز گروهي نوازنده ساز مي نواختند و با آهنگ هاي شادمانه فرا رسيدن سال نو را شادباش مي گفتند. سازهاي بادي چون سورناي، كرناي، بوق و نيز سازهاي كوبه اي چون طبل و دهل آلات موسيقي آنان بود. با سبزه نورسته، سنبل سپيد، گل سرخ، شكوفايي بهاران را بر سفره ميهمان مي كنم. نقل و نبات مي گذارم. شمع و چراغ مي افروزم تا كامي شيرين و ديدهاي روشن شود. در برابر آيينه، رو به قبله آمال، كتاب آسماني مي گشايم و با رويي خوش و دلي پر مهر، عزيزان را پذيرا مي شوم. تنهايان و بي كسان را ميهمان مي كنم. و در آغاز سال نو با درود به روان پاكان و نيكان، با سلامي به زحمتكشان و پرهيزكاران، همدل و همنوا با همگان، آفريدگار بخشنده را سپاس مي گويم و طلب خير و بركت، رونق و بهبودي بيشتر براي نيكانديشان مي كنم. زن ايرانيام. قرنهاست هويت بالنده فرهنگي ام را پاس مي دارم؛ و امسال نيز، ديگر بار نوروز - اين خجسته آيين ملي و مذهبي خويش - را شادمانه برگزار مي كنم و با تمامي زنانِ زن و مردانِ مرد در لحظه پرشكوه تحويل سال نو، خداي را سپاس مي گويم. فرا رسيدن نوروز خجسته باد پايان انتظار نزديك است. آخرين لحظهها را مشتاقانه مي گذرانيم. دلهامان پرشور و گاه درگير تشويشي گنگ است. همه ذرات وجود سرشار از انتظار است. سالي مي گذرد و سالي نو پيش روست. چشم به راه ميهماني عزيز و كهنساليم تا از ره برسد. لحظه شورانگيز تحولي تازه و لحظه تكرار آفرينش است. طبيعت و انسان را حيات و تولدي ديگر است. قلب ها پرشور مي تپند. نفس ها در فضاي بهاري، عطرآگين مي شوند؛ و چشم ها مشتاقانه به آب و آيينه، شمع و چراغ، خيره مي گردند. دست ها پراميد كتاب آسماني مي گشايند و لب ها آرام زمزمه مي كنند: .يا مقلب القلوب.... در شكوه لحظه فرا رسيدن نوروز دم غنيمت شماريم. مقدم اين ميهمان عزيز را مبارك خوانيم كه تا چشم بر هم زنيم خواهد رفت. از آيينه دل غبار يك ساله بزداييم، سفرهاي هر چند ساده و كوچك اما پر اميد بگسترانيم؛ سفرهاي به سبزي گندم هاي تازه رسته، به سپيدي روي زحمتكشان و پاكان، و به سرخي آتش در هر زمان. به مهر و بخشايش به يكديگر بنگريم كه امروز، روزي نو، و نوروز است. در هر گذر گل گذاريم و آب ريزيم، بر سر و روي گلاب بيفشانيم، شمع و چراغ بيفروزيم و به نورش تيرگي از دل برهانيم. به روشناي آب و آيينه بنگريم، به ارواح پاك نيكان و عزيزان درود فرستيم و بر پرهيزكاران سلام كنيم. سر بر سجده نهيم و به اميد سالي پرخير و بركت، روزيدهنده جهانيان را نيايش گوييم؛ و با سرور و شادماني اين سنت خجسته و رسم نيك فرهنگي را پاس داريم. قرنهاست كه اين آيين ملي - مذهبي با همه فراز و نشيب هاي تند و دشوار در راه دراز تاريخ كه فراروي اين ملت بوده، برگزار گرديده است. ما نيز در روزگاري كه ملت ها به آيين هاي كهن خود مي بالند و آنها را به نمايش مي گذارند، اين پديده دلپذير و آيين باستاني و اين رسم ديرينه خويش را هرچه پرشكوه تر برگزار نماييم و دمي بينديشيم؛ به گذشتهها، به آنچه بودهايم و آنچه هستيم و بايد باشيم. چون كبوتري سبكبال بر فراز جاده پر فراز و نشيب زمان به پرواز درآييم تا به گذشتهها و به آن نقطه اي رسيم كه نخستين بار جشن نوروز بنياد نهاده شد. برگ برگ كهنه كتاب تاريخ را نگاهي گذرا اندازيم تا بيشتر دريابيم كه نوروز - اين واژه پرشور- چه پيشينه و معنا و مفهومي دارند و چگونه است كه هر سال غم از دل ها مي زدايند. جشن نوروز چه پديده شگرف فرهنگي است كه اين چنين در دل ها ولوله و غوغا برپا مي كند؟ آيين هاي جنبي نوروز چون چهارشنبه سوري، آبريزان، مير نوروزي و سيزده بدر چگونه اند؛ سفره هفت سين چه معنا و پيشينه اي دارد؟ و خلاصه چگونه است كه نوروز قرن ها دوام يافته و باز هم در آغاز هر بهار، هر ايراني با هر انديشه اي، پرشور و پر اميد فرا رسيدن نوروز را شادمانه جشن مي گيرد و به دعا و نيايش مي پردازد. در اين سال نو، دل هامان شاد، كشتزارهامان سبز، رودهامان پرآب، باغ هامان پربار و شهرهامان امن و آباد؛ بخت و رويمان سپيد، و دين و ايمانمان استوارتر باد. جشن نوروز واژه «جشن» همان يَسن/ يسنه اوستايي است كه در زبان پهلوي يزشن گفته مي شد و در اصل به معني ستايش و نيايش شادمانه است. «نوروز» يا نوگ روچ/ نوك روز در پهلوي به معني نخستين روز- روز هرمزد - از ماه فروردين است. ايرانيان در قديم براي هر روز از ماه نامي گذاشته بودند و روز اول بهار يا فروردين، هرمزد نام داشت. در اين روز جشني بزرگ برپا مي كردند و به شادي و نيايش آفريدگار مي پرداختند. از چند روز مانده به نوروز مراسم و آيين هاي ويژه آغاز مي شد كه تا چند روز پس از آن نيز ادامه داشت. در روزهاي اول دوره نوروزي، مراسم به طور همگاني برگزار مي شد كه به آن «نوروز عامه» مي گفتند و از روز ششم به بعد بزرگان و خواص آن را نزد خود ادامه مي دادند كه به آن «نوروز خاصه» گفته ميشد، اما در هر حال شادي و نيايش ويژگي بارز جشن نوروز بود. نياكان ما بر اين باور بودند كه آفريدگار بزرگ، جهان را در شش «گاه» يا «گاهنبار» [مرحله] آفريد كه در آخرين گاهنبار انسان آفريده شد و از اين رو روز تولد نخستين انسان را - كه آن را روز نخست بهار ميدانستند - شايسته شكرگزاري و شادماني مي پنداشتند و چون معتقد بودند كه فـَروَهَرهاي نيكان و پاكان يا همان قواي باطني و ارواح مؤمنان در دوره نوروزي از جهان مينوي به گيتي بازمي گردند تا از خويشان و عزيزان ديدار كنند و تقاضاي خيرات و صدقه دارند، سفرهها مي گسترانيدند و خيرات مي دادند و شادمانه دعا مي خواندند تا پروردگار را شكر و فروهرها را شاد نمايند؛ و به همين سبب ماه فروردين را ماه فرود فروهرها يا فرورديگان و يا عيد فَروشيها يا اموات هم مي گفتند. بنيان جشن نوروز نوروز جنبه مذهبي و روحاني دارد و نيايش و ستايش شادمانه همگاني را همراه مي آورد. در اسطورهها و افسانه ها و كتاب هاي پيشينيان بنيان نوروز را به پادشاه اسطورهاي و افسانه اي، جمشيد (جمشيد)، نسبت دادهاند. فردوسي در حماسه بزرگ «شاهنامه» نوروز را به جمشيد نسبت مي دهد؛ آن هنگام كه او بر تخت شاهي نشست و تاج مرصع بر سر نهاد، پرتو خورشيد بر آن دميد و همگان آن روز را روزي نو و نوروز ناميدند و جشن و سرور برپا كردند. به جمشيد بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز فرودين برآسوده از رنج تن دل ز كين بزرگان به شادي بياراستندمي و جام و رامشگران خواستند چنين روز فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان يادگار و گويند چون پرتو خورشيد بر آن تاج پرگوهر دميد، جم كه از آن پيشتر «يم» يا «يمه» نيز گفته مي شد داراي شعاع خورشيد گرديد و از اين رو جمشيد ناميده شد. روايت ها و افسانههايي ديگر نيز در مورد نوروز وجود دارد كه به طور قاطع بر آن نمي توان تأكيد كرد. از جمله آنكه گفتهاند: روزي حضرت سليمان انگشتر گمشده خويش را پيدا كرد. مردمان شاد شدند و آن روز را روز نو و نوروز خواندند؛ و نيز گفته اند كه حضرت صادق (ع) نوروز را روزي فرخنده براي طلب حاجت ها دانستهاند، و نيز نظري است بر اين كه روز غدير خم مصادف با اول فروردين بوده و از همين رو نوروز گفته شده و جشن برپا كردهاند. البته اين مورد به لحاظ تقويمي مطابقت داده نشده است. ايران شناس معروف دانماركي، كريستن سن و برخي ديگر از محققان ايراني گفته اند كه جشن نوروز ايراني متأثر از برخي جشن هاي كهن ملل قديمتر است و از جمله، آثاري از زگموگ، جشن بابليان - كه خود متأثر از سومريان نيز بوده - در نوروز ايراني مشاهده شده است. اما به خوبي پيداست نوروز ايراني تجلي فرهنگ ايراني است و دستكم قرنهاست كه با آيين و رسم فرهنگ ايراني برگزار ميشود. چهارشنبه سوري نياكان ما در شب عيد آتش مي افروختند و به شادي گرد آن نيايش مي كردند. گويند كه پس از اسلام در ايران رسم بر اين شد كه در آخرين چهارشنبه سال، پس از غروب آفتاب با چوب و كنده و خار در فضاي باز آتش افروزند و جشن گيرند؛ و هنوز پس از قرن ها، هر سال مردم با افروختن آتش و پريدن از روي آن و خواندن سرود و صرف نقل و آجيل و آش رشته مخصوص تا آخرين ساعات شب به شادماني سرگرم مي شوند. آتش از زمان هاي دور مورد توجه بوده است. در قديم آتشكدههاي بزرگي در ايران ساخته بودند تا آتش - اين عنصر مقدسشان - را هميشه روشن و برپا نگاه دارند. به خوبي پيداست در زماني كه نيروي اصلي در توليد نور، آتش بوده، روشن نگاه داشتن آتش و در نتيجه رهايي از سياهي و تيرگي و بهرهمندي از نور و روشنايي چه اهميتي داشته است. افزون بر اين از روشنايي آتش در كار خبر رساني نيز استفاده مي شده است. بر فراز برج ها و بلندي ها آتش مي افروختند و به يكديگر پيام مي رسانيدند. به جز بهرهمندي از نور آتش و جنبه پيام رساني، آتش به سبب گرما و توليد حرارت در خانه و نيز استفاده در پخت و پز، كاربرد مفيدي داشته كه به موجب آن مقدس به شمار مي آمده؛ همچنين آتش به لحاظ پاك كنندگي و به عنوان نابود كننده آلودگي ها مورد توجه بوده است. بنابراين، آتش به لحاظ نور، گرما، خبر رساني، پاك كنندگي و به عنوان يكي از عناصر چهارگانه مقدس پيشينيان - آب، خاك، باد، آتش - در فرهنگ ايرانيان قديم اهميتي ويژه داشته است. اكنون نيز همچنان به صورت نمادين در جشن چهارشنبه سوري افروخته مي شود و مردم گرد آن به شادي سرگرم مي گردند. اما واژه سوري يا سوريك به معني گل سرخ و گل سوري است و شايد به همين سبب است كه در چهارشنبه سوري خوانده مي شود: .سرخي تو از من... چهارشنبه روز سرخ، روز گل سرخ، روز افروختن آتش و شادماني مردم، و ستايش خداوند براي بهرهمندي از اين نعمت است. آبريزان يا آب پاشان گويند جشن آبريزان نخست از آيين هاي ماه تير بوده است كه بعدها به مراسم عيد نوروز اضافه شده؛ و ساليان دراز پيش از اين، هفت سال قحطي پديد آمد. مردمِ به جان آمده از خشكسالي براي نيايش و نماز و درخواست باران به بيابان رفتند و دست به دعا بردند و چون از ابر رحمت پروردگار باران باريد، در دل ها شادي پديد آمد و مردم به شادماني پرداختند و به شكرانه اين نعمت، پس از آن هر سال بر روي يكديگر آب و گلاب پاشيدند. كم كم اين رسم به صورت آب پاشي در خانه و كوچه و شستشوي خارج از برنامه معمول شد؛ و اكنون نيز چنين رسم است كه پيش از فرا رسيدن نوروز تا آنجا كه ممكن است خانه را شستشو دهند، بدن به آب بشويند و بر يكديگر گلاب بپاشند. در شب نوروز براي پاكي از گناه، تن خود بشويند و آب بپاشند تا سال نو با فراواني آب، رونق كشاورزي و بهبود وضع معيشت آغاز شود. مير نوروز - عمونوروز سخن در پرده مي گويم چو گل از غنچه بيرون آي كه بيش از پنج روزي نيست حكم مير نوروزي در قديم كه سرگرمي ها و امكانات شادي بخش اندك و محدود بود، در دوره نوروزي، فردي كه به او مير نوروز مي گفتند جامهاي رنگين بر تن مي كرد، سوار چهارپايي مي شد، كيسه و كوله اي برمي گرفت و در كوچه و بازار به راه مي افتاد. با صداي رسا سخنان خنده آور و شادي آفرين مي گفت و موجب سرگرمي مردم مي شد. در هر خانه اي دمي مي ايستاد و چيزي دريافت مي كرد و هر آنچه بود - نقل و آجيل و شيريني و... - در كيسه خود مي ريخت. مي گفت و مي خنديد و مي خندانيد و دل ها را شاد مي كرد. شايد پديده عمونوروز كه به ويژه در چند دهه پيش در ايران معمول بود شكلي ديگر از همان مير نوروز بوده باشد. عمونوروز نيز با كلاه و جامه اي رنگين و دايرهاي زنگي اما با رويي سياه شده از زغال يا رنگ در كوچه و خيابان به راه مي افتاد و اشعار كوتاه خندهآور مي خواند و سعي مي كرد تا دل مردم شاد كند و خود نيز چيزي بستاند و شاد شود. در حال حاضر اين رسم تا حد زيادي منسوخ شده و كمتر مورد توجه قرار دارد. اما نواختن ساز و دهل در آغاز نوروز در كوچهها و محلههاي قديمي هنوز هرچند كم، اما متداول است. سيزده به در وقت آن است كه مردم ره صحراگيرند خاصه اكنون كه بهار آمد و فروردين است. (حافظ) در سيزدهمين روز فروردين كه پايان دوره نوروزي تلقي مي شود، مردم در دشت و بيابان و در فضاي سبز بهاري گرد مي آيند و به شادي مي پردازند. در اين روز پاياني نيز چون روزهاي ديگر عيد، خوراكي ويژه همچون آش رشته و ديگر خوراك هاي سبزيدار مي پزند. گندم هايي را كه براي سفره هفت سين رويانيدهاند با خود به صحرا مي برند و با انداختن آن در جوي و رود - و به هر حال بيرون از خانه - نحسي سيزده را كه يا به آن معتقدند و يا بنا به رسم كهن، آن را خوش يمن تلقي نمي كنند از خود و خانواده دور مي سازند. بسياري از مردم به نحسي عدد سيزده نه تنها اعتقادي ندارند بلكه در اساس، تأثير عددي خاص را در سرنوشت خود مؤثر نميدانند، اما اين باور كه در قديم عدد سيزده را خوش يمن تلقي نمي كردهاند شايد به اين دليل باشد كه در طالع نماي نجومي، قدما معتقد بودند كه آسمان دوازده برج دارد و هر تولدي كه صورت مي گيرد داراي ستارهاي در يكي از دوازده برج است و بنا بر اين كه كدام ستاره در كدام برج قرار گرفته، طالع و خوي فرد متولد شده شكل مي گيرد و خارج از دوازده برج - كه عدد سيزده است - نابجا و نحس به شمار مي آمده است. در هر حال اكنون ديگر نحسي عدد سيزده مورد پذيرش همگان قرار ندارد و بيشتر جنبه خرافي دارد. هفت سين با فرا رسيدن سال نو، سفره مبارك هفت سين را مي گسترانيم؛ سفرهاي از هفت گونه گياه و دانه و خوردني دلپذير. آب و آيينه، شمع و چراغ، نقل و نبات و گل و سبزه در آن مي نهيم؛ كتاب آسماني خود را مي گشاييم و در لحظه حلول سال نو در برابر سفرهاي از بركت الهي و به اميد رونق و بهبود و معيشتي بهتر دست به دعا برمي داريم. اما به راستي چرا توجه ويژه به «هفت سين» است؟ ويژگي عدد هفت نسبت به ساير عددها چيست؟ حرف سين يا شين يا هر حرفي ديگر چه مزيتي بر حروف ديگر دارد؟ آيا اعدادها و حروف ها مي توانند در سرنوشت انسان مؤثر واقع شوند؟ چرا در سفره هفت سين نوروز سيب و سركه، سماق و سمنو، سبزي و سبزه و سنبل مي گذاريم؟ برخي از محققان معتقدند كه پيش از اسلام، در اين سفره هفت «شين» مي گذاشته اند، همچون شمع و شيريني و شير، شربت و شهد و شراب و شاهدانه؛ و يا هفت گياه چيدهشده سودمند به صورت هفتچين؛ و يا هفت سيني از خوردني هاي مطلوب. اما قرن هاست كه در سفره عيد هر ايراني هفت گونه خوردني و سبزه كه حرف نخست آن سين است چيده مي شود و آن چنان كه پيداست سخن بر سر حرف سين يا چين يا شين نيست، بلكه محتواي سيني ها يا ظروفي كه خوردني در آن مي نهند اهميت دارد و محتواي ظرف ها نمادهايي هستند در سفره هفت سين. در هر حال بيشتر توجه به عدد هفت بوده كه خوش يمن و مبارك و حتي مقدس تلقي شده است. چرا «هفت» در سفره هفت سين عدد هفت كه جمع سه و چهار است، نزد رياضيدانان به سبب شكل هندسي مثلث و مربع كه اشكال همگن و كامل به شمار مي آيند نمايانگر كمال و به شكلي نمادين، به مفهوم كثرت و تكامل است. هنگامي كه از عدد هفت، يا هفت هزار و... سخن گفته مي شود معناي زياد بودن مد نظر است. در ميان اقوام هند و اروپايي و همچنين هند و ايراني اين عدد خوش يمن و مبارك تلقي شده و در اساس، نقش اين عدد در فرهنگ ملت ها نقشي مثبت است. واقعيت هاي طبيعي، مشاهدهها و تجربههاي مردم در گذر زمان، نقش اديان الهي و باورهاي ديني مردم در توجه ويژه به عدد هفت بسيار اساسي است و از همين روست كه قرن هاست در آيين ها و رسم هاي ايراني نيز اين عدد جايگاهي ويژه دارد. در چيدن و آراستن سفره هفتسين نيز نقش اين عدد به خوبي آشكار است. نگاهي گذرا به واقعيت هاي طبيعي، كتب الهي، باورهاي مردم، هنر معماري، موسيقي، خط و نيز ادبيات ملل نشان مي دهد كه عدد هفت تا چه حد مورد توجه ويژه قرار دارد. در قرآن كريم و نيز نزد مسلمانان ايراني عدد هفت جداي از ساير عددها مورد توجه قرار دارد. در برخي از آيهها و سورههاي قرآن از عدد هفت نام برده شده است و نيز قرآن را مشتمل بر هفت موضوع دانستهاند. مناسك حج هفت مرحله دارد و نخستين قاريان نيز هفت نفر بودهاند. در كتاب هاي آسماني انجيل و تورات، بارها و بارها اين عدد با تأكيد تكرار شده است. همچنين نزد زرتشتيان هفت امشاسپند گرامي بوده و در آيين مهر هفت اختر معتبر بوده است. پيشينيان ما نيز زمين و آسمان را داراي هفت طبقه دانستهاند و به زمين هفت اقليم مي گفتهاند كه داراي هفت دريا بوده است. خلق جهان را در شش مرحله يا گاهنبار گفته اند و در روز هفتم كه پايان خلق جهان است به نيايش و جشن و سرور مي پرداخته اند؛ اين آيين هنوز مشاهده ميشود و ادامه دارد. حركت و تغيير شكل ماه در چهار هفته، وجود خوشه ستارگان يا خواهران هفتگانه و همچنين تكامل جنين در هفت ماهگي، رويش دندان كودك در هفت ماهگي، تغيير تكاملي نطفه به جوجه پس از سه هفته و... از مواردي است كه در طبيعت مورد مشاهده و توجه قرار گرفته اند. باورهاي ملت ها نيز نمايانگر توجه به عدد هفت و نقش آن است. در قديم مصريان به هفت ركن قدرت معتقد بودند؛ كلدانيها هفت طبقه كمال و بابليان هفت طبقه آسمان را باور داشتند؛ يونانيان به هفت خدا معتقد بودند؛ هندوان خدايان هفتگانه «آديتيا» را مي پرستيدند؛ و روميان جشن بزرگ هفت مادر يا «سپتي ماترا» را برگزار مي كردند. بسياري از ملت هاي ديگر نيز متوجه اين عدد بودهاند. همچنين از عجايب هفتگانه جهان نام برده شده است. در موسيقي سنتي ايراني هفت دستگاه، و در خط هفت شيوه نگارش تعيين كردهاند. در هنر و ادبيات نيز توجه هنرمندان و نويسندگان به عدد هفت آشكار است. در اساس بين اقوام هند و اروپايي، و نيز ايرانيان و هندوان، عدد هفت خوش يمن و مبارك تلقي شده است؛ و از همين روست كه در فرهنگ ايراني ما - كه بنيانش بر باورهاي ديني استوار است - در سفره عيد كه سفرهاي دلپذير و خوش يمن و سرشار از اميد به بهبودي و رونق بيشتر است، هفت سين چيده مي شود؛ به اين اميد كه سال نو پر بركت و مبارك باشد. روزي نو براي نيايش با آفريدگار در بطن جشن ها و آيين هاي ملي - مذهبي ايراني، ستايش و نيايش آفريدگار بزرگ جهان نهفته است. نوروز نيز همواره با سپاس پروردگار همراه بوده است. ما نيز در اين خجسته آيين باستاني دست به دعا برميداريم و با انديشهاي پاك و دلي روشن مي خوانيم:پروردگارا! در اين سال نو دلهامان پاك ساز؛ از هر چه خشم و خشونت و كينه جويي است؛ از تهمت و غيبت و دروغ؛ از خودخواهي و خودپرستي و خودبيني؛ از غرور و نيرنگ و ريا و سخنچيني؛ از خرافات و سحر و جادو؛ از بي مهري، پيمان شكني، بدعهدي؛ از بيعدالتي و بيانصافي؛ از حق ستيزي و نامردمي؛ از سستي و كاهلي؛ از ستم و ستمكاري؛ و از ناسپاسي و وظيفه ناشناسي.پروردگارا! در اين سال نو دلهامان سرشار ساز؛ از نور ايمان و شور هستي؛ از نشاط، عشق و مهر و محبت، درستي و راستي؛ از بخشش و گذشت و دلنوازي؛ از خودشناسي و خداشناسي و پرهيزكاري؛ از وفا و صفا، صبر و شكيبايي؛ از انصاف و عدالت و حقپرستي؛ و از دانش و خردمندي، از خويي مردمي.پروردگارا! در اين سال نو رنج بيماري و فقر از ما و تمامي نيكانديشان و پرهيزكاران دور ساز و آسودگي بهرهمندي از نعمت هايت عطا فرما. مادران و پدران و عزيزان ما را قرين رحمت، و روحشان شاد بدار و توفيق عبادت و بندگي عنايت فرما. ملت ما و همه مسلمانان جهان و مردمان نيك را از هر آنچه بدي و بلاست دور فرما؛ و با نور الهي دلهامان روشن بدار. سازهاي ويژه نوروز در گذشته رسم بوده است كه در نوروز گروهي نوازنده ساز مي نواختند و با آهنگ هاي شادمانه فرا رسيدن سال نو را شادباش مي گفتند. سازهاي بادي چون سورناي، كرناي، بوق و نيز سازهاي كوبهاي چون طبل و دهل آلات موسيقي آنان بود. واژه «سور» به معني جشن و ميهماني و «ناي» همان واژه «ني» است و سورناي به معناي ساز بادي جشن و ميهماني استفاده شده است. بوق و كرناي نيز در اصل هنگام آغاز نبرد يا حادثه اي نواخته مي شده كه به مرور زمان در كنار سازهاي بادي ديگر در آغاز بهار و نوروز به كار گرفته شده است. هنوز هم در كوچههاي قديمي شهرها طنين دلپذير و شادمانه سازهاي بادي و كوبه اي را مي شنويم كه با آهنگ و ريتم خاصي نواخته مي شوند و فرا رسيدن نوروز و بهار را شادمانه خبر مي دهند؛ و چه زيباست اگر نواختن اين سازها در اين گونه مراسم شاديبخش مورد توجه بيشتر قرار گيرد و اين رسم دلپذير بازسازي و احيا گردد. نوروز از نگاهي ديگر كسي هست كمي آن سوتر از اينجا؛ مثل من و تو، مثل ما. كسي هست كه در اين عيد مانده است تنهاي تنها. دستان زحمتكش او تهي است از زر و زور. چشمان پر فروغش شده كم نور. سفرهاش خالي است. كودكانش مانده اند گرسنه، در سفره عيدش نه از هفت سين خبري است و نه از هيچ حرفي ديگر. كسي هست ضعيف، بيمار، خسته و دل شكسته، بي چيز و بخت بسته. كسي هست مثل من و تو، مثل ما؛ كمي آن سوتر در شهر ما. ديوارهاي خانه اش فرسوده، گليمش مندرس، نفت چراغش رو به پايان، مانده بي كس و بي سر و سامان. كسي هست كه نه به نواي بلبل مي انديشد و نه به شكوفه و گل «تنها مانده حيران» آه كه چه دهد پاسخ به فرزندان! كسي هست كمي آن سوتر در فقرآباد «بي چيز اما باز هم اميدوار» او هم از ماست. در اين نوروز تنهايش نگذاريم. دستش به گرمي بگيريم و دلش شاد نماييم. «نوروز» و «هفت» در شعر و ادب فارسي فردوسي بنيانگذاري نوروز را به جمشيد پادشاه افسانه اي و اسطورهاي اقوام هند و ايراني نسبت ميدهد. به جمشيد بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند. همچنين فردوسي در «شاهنامه» از هفتخوان دشوار رستم، هفتخوان اسفنديار و هفت بزم كسري نوشين روان با بوذرجمهر شعر ميسرايد(هفتخوان رستم: جنگ رخش با شير، غلبه تشنگي بسيار بر رستم، جنگ رستم با اژدها، كشتن زن جادو، گرفتار شدن اولاد به دست رستم، جنگ رستم و ارژنگ ديو، و كشتن رستم ديو سپيد را.هفتخوان اسفنديار: كشتن اسفنديار دو گرگ را، كشتن اسفنديار شيران را، كشتن اسفنديار اژدها را، كشتن اسفنديار زن جادو را، كشتن اسفنديار سيمرغ را، گذشتن اسفنديار از برف، و گذشتن اسفنديار از رود و كشتن گرگسار را. بزم هاي كسري نوشينروان با بوذرجمهر نيز هفت داستان پندآموز دارد). فردوسي همچنين داستان «هفتواد» را مي سرايد. مولوي از «هفت شهر عشق عطار» مي گويد: هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم يك كوچهايم و جامي هفت مثنوي مي سرايد («سلسله`الذهب»، «سلامان و ابسال»، «تحفة`الابرار»، «سبحة`الابرار»، «يوسف و زليخا»، «ليلي و مجنون» و «خردنامه»). نظامي نيز «هفتپيكر» را مي سرايد (چهارمين منظومه از «خمسه نظامي» كه داستانهايي است از بهرام شاه ساساني، ازدواج او با هفت دختر هفت پادشاه در هفت گنبد با هفت داستان از زبان هفت زن او). در ادبيات پارسي از «هفت گنج» خسروپرويز ياد شده (گنج عروس، گنج بادآورد، گنج افراسياب، گنج سوخته، گنج خضراء، گنج شادآورد و گنج بارتيف). خيام شاعر و رياضيدان بزرگ «نوروزنامه» ميسرايد و شاعران و نويسندگان ديگر نيز متوجه نوروز و عدد هفت مي شوند. حافظ مژده فرا رسيدن بهار و نوروز را مي دهد و عيد را مبارك مي خواند؛ و بسيار نمونههاي ديگر كه همه نشان از توجه به اين رسم و آيين خجسته در ادبيات فارسي دارد. منابع كريستنسن، آرتور؛ ايران در زمان ساسانيان، ترجمه رشيد ياسمي، دنياي كتاب، 1361. كريستنسن، آرتور؛ كيانيان، ترجمه ذبيحالله صفا، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1336. هنري، مرتضي؛ آيينهاي نوروزي، وزارت فرهنگ و هنر، مركز مردمشناسي، 1353. شاهنامه فردوسي، به تصحيح ژول مول، انتشارات بهزاد، 1376. الياده، ميرچا؛ مقدمه بر فلسفهاي از تاريخ، ترجمه بهمن سركاراتي، انتشارات نيما - تبريز، 1365. روحالاميني، دكتر محمود؛ مقاله به حق پير چكچكو، نشريه چيستا، 1360. دهخدا، علياكبر؛ لغتنامه، زير واژه جم. او بلاكر، اريك؛ صور فلكي و نشانههاي نجومي، ترجمه بهروز بيضايي، انتشارات بنفشه. خالقي، روحالله؛ نظري به موسيقي، انتشارات صفيعليشاه، ج2. قرآنكريم: سورههاي بقره، نوح، حاقه، مومنون، لقمان، يوسف. كتاب مقدس - عهد عتيق و عهد جديد، دارالسلطنه لندن، ميراث ملل، 1935. كزازي، ميرجلالالدين، جستارهايي در فرهنگ و ادب ايرانيان - از گونهاي ديگر، نشر مركز، 1361. روحالاميني، دكتر محمود؛ مقاله هفت در اساطير و اديان، نشريه چيستا، شماره8 ، 1360. معين، دكترمحمد؛ فرهنگ فارسي، ج 5 و 6 چاپ چهارم، تهران، اميركبير، 1360. عميد، حسن؛ فرهنگ عميد، چاپ دوازدهم، 1357. ديوان حافظ و... /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 707]
-
گوناگون
پربازدیدترینها