تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820384833




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جدال بر سر گفتمان اداره كننده آينده كشور


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

در اين انتخابات اين ها هر چه تير دارند شليک خواهند کرد، تازه از بيرون هم مي روند قرض مي گيرند و... اين مهم نيست که چه کسي مي آيد و چه کسي نمي آيد، مهم اين است که در انتها همه مهره ها طوري چيده خواهد شد که همه يک جبهه يکپارچه و واحد را بر عليه "گفتمان امام و انقلاب" تشکيل خواهند داد اما...   برداشت اول: مرحله دوم انتخابات نهم و نبرد دو گفتمانعدم ارسال پيام تبريك به رئيس‌جمهور منتخب مردم محمود احمدي نژاد، بيانگر عمق تقابل و اختلاف رقيب انتخاباتي با وي بود.با نگاهي گذرا به "يك هفته‌ي مرحله دوم" انتخابات نهم و تأمل در بسيج بزرگترين جبهه سياسي كشور از طيف ها و گرايش هاي مختلف سياسي کشور، از رئيس جمهور و مجري انتخابات در دوره اصلاحات گرفته كه با دخالت در انتخابات و صدور بيانيه از مردم مي‌خواست به "تحجر و خشونت" رأي ندهند تا شارعاني كه حكم به حرمت عقلي و شرعي رأي به احمدي‌نژاد مي‌دادند و همچنين سيل توهين‌ها و تخريب‌هاي بي‌سابقه‌اي كه حتي تا رسانه ملي نيز دامنه آن گسترش يافته بود، متوجه خواهيم شد که اين تحركات شديد بيش از آنكه بخواهد فردي به نام احمدي‌نژاد را نشانه گرفته باشد، بيانگر خلق و تناور شدن و قدرت يافتن گفتماني يكپارچه در برابر گفتمان انقلاب و امام بود.گفتماني كه ورد زبانش حقوق بشر و دموكراسي و ارزشهاي غربي، رابطه با امريکا و..... بود.اين به ميدان آمدن و عيان گشتن كينه و نفرت عجيب از شعارهاي احمدي‌نژاد آنگونه بود كه او در جواب پرسش يكي از بزرگان نظام كه از ايشان سؤال کرده بودند: انتخابات را چگونه ديدي؟ گفته بود: خيلي سخت گذشت اما حجم جبهه گيري ها نشان داد که يقينا بعد از اين خيلي سخت تر خواهد گذشت...   برداشت دوم: کابينه غير سياسي هاشميهاشمي رفسنجاني در جواب اعتراض هاي نمايندگان مجلس مبني بر عدم وجود سوابق مبارزاتي و انقلابي وزرا پيشنهادي خود به مجلس شوراي اسلامي، خطاب به نمايندگان معترض گفته بود:كابينه من كابينه كار است و من جاي همه آنها سياسي هستم.اين جمله نماد آغاز عصري جديد در دوران تاريخ انقلاب ما بود. نگرشي جديد و متفاوت با نگرش امام به عرصه اجرايي و حکومتي کشور که از نوع نگاه به حکومت، ملاک ها و معيارهاي حاکمان اسلامي شروع شده و تا شعارها و اولويت ها و... ادامه مي يافت.نگرشي كه در بطن خود حاكميت تكنوكرات‌هايي را در پي داشت كه بدون هيچ حضوري در صحنه‌هاي مختلف انقلاب نظير 8 سال دفاع مقدس و بدون هيچ اعتقاد مستحکمي به "آرمانها و گفتمان امام و انقلاب" و تنها به‌واسطه تحصيل در فلان دانشگاه امريکايي يا اروپايي در مصادر اصلي نظام تكيه زده و براي حاکميت علوي نسخه تجويز مي نمودند. نگرشي كه به معناي نفوذ سكولاريزم و انديشه‌هاي ليبرالي در نحوه اداره حكومت بود. دولت هاشمي رفسنجاني دولت پرکاري بود اما در آن رنگ و بويي از "گفتمان امام" ديده نمي شد. هاشمي آمده بود تا ويراني هاي پس از جنگ را آباد کند و...كم كم طبقه جديدي به نام طبقه حاكم و مديران نظام با ويژگيهايي خاص شكل گرفت. اين طبقه براي آنكه بتوانند درست بيانديشند، نياز به اتاقهاي چند لايه و دور از دسترس مردم، در محيطي آرامش بخش و مفرح داشتند. زندگيشان و خانه‌شان و اتومبيلهايشان بايست تأمين مي‌شد تا بتوانند دغدغه خود را بر روي مسائل اساسي و کلان کشورمعطوف نمايند.شعارها و ادبيات و اهتمام صرف اقتصادي دولت و عدم انتخاب و نظارت بر روي مديران بر اساس معيارهاي حاکميت علوي کم کم مسابقه تجمل و اشرافي‌گري و عافيت طلبي را ميان مردم و مسئولان به راه انداخت و فضاي کشور را از فضاي معنوي دوران امام تهي کرد و...شعار توسعه اقتصادي و پذيرش نسخه هاي اقتصاد ليبرال در حوزه اقتصاد در ابتدا با تصور امکان حفظ آرمان‌ها در ابعاد ديگر صورت گرفت.در يك كلام، الگوي اداره كشور و معيارهاي انتخاب حاكمان اسلامي ديگر نه "امام خميني و مشي و نگاه او و دوران طلايي حاكميت علوي" بود، بلكه تنها راه نجات کشور و رشد و پيشرفت آن در تن دادن به ارزش‌ها و نسخه‌هاي غربي نهادهاي بين‌المللي نظام سلطه تفسير شد. تورم 50 درصدي و فاصله شديد مابين حاكمان اسلامي با مردم نارضايتي هايي را بوجود آورد...در اين ميان، تنها اميد عاشقان و دلسوزان انقلاب، رهبري معظم انقلاب بود كه با رويكردي انتقادي نسبت به جهت‌گيري‌ها و گفتمان دولت توسعه اقتصادي و با طرح مباحث "ثروت‌هاي باد آورده، نفي عافيت طلبي، غفلت خواص، مبارزه با اشرافيگري مسئولان، عبرتهاي عاشورا، ساده زيستي و زهد حاکمان علوي، تهاجم فرهنگي، شبيحخون فرهنگي، نوسازي معنوي و..." سعي نمود استمرار ملاك‌ها و ارزشها، روح و مطالبه علوي و همچنين "گفتمان امام" را در ميان مردم زنده نگاه دارد.او در برابر سياست هاي دولت توسعه اقتصادي بارها تکرار و تاکيد مي نمود که 2 مشخصه بارز حاكمان اسلامي 1- زهد 2- عدالت خواهي است...هر چند مردم به‌واسطه رهنمودهاي رهبرشان همچنان پايبند به "گفتمان امام" بودند ولي ديگر كلام امام در ميان نگاه‌هاي مسئولان خريداري نداشت كه مي‌گفت: "ما آرزوي يک همچون حکومتي داريم، يک حکومت "عادل" که "نسبت به افراد رعيت، علاقمند" باشند. عقيده‌اش اين باشد که بايد من "نان خشک بخورم" که مبادا يک نفر در مملکت من زندگي اش پست باشد،گرسنگي بخورد. ما مي خواهيم يک همچون حکومت عدلي ايجاد کنيم."   برداشت سوم: خاتمي ادامه دهنده راه هاشمي...مردمي که با شعارها و تحت "گفتمان امام و انقلاب" زندگي کرده بودند از شرايط موجود ناراضي بودند. خاتمي با شعار نقد عملكرد موجود پا به ميدان گذاشت. از ناكارآمدي و حلقه بسته مديران گفت. با اتوبوس به شهرهاي مختلف حركت نمود و سعي نمود از خود چهره‌اي مردمي و مخالف مشي و منش مديران موجود نشان دهد. مردم احساس كردند كه چيزي شبيه به خواسته‌هاي حقيقي شان است. دل به او سپردند.هاشمي مخفيانه از او حمايت مي‌كرد. دولت خاتمي مولود عملکرد دولت هاشمي بود. ليبرال دموکراسي همانند اسلام داعيه جهانشمولي داشته و توانسته بود در تئوري و در عمل خود را يک کل به‌هم پيوسته کند. کل به هم پيوسته‌اي که غلتيدن در بعد "توسعه اقتصادي" آن لاجرم "توسعه در ابعاد سياسي" آن را از ديد دلسپردگان به نسخه‌هاي تجويزي ناگزير مي‌کرد.مردم او را انتخاب کردند. رأي به خاتمي توسط غرب‌باوران طور ديگري تفسير شد. وزيران پيشنهادي خاتمي چهره‌هاي آشنايي براي مردم بودند. كارگزاران و كساني كه مردم به‌خاطر تعويض آنان رأي به خاتمي داده بودند، دوباره بر صفحه تلويزيون ظاهر شدند. در آن جاهايي هم كه تغييراتي صورت گرفت، خيل عظيم روزنامه‌نگاران به صورت فله‌اي بر مصادر اجرايي و فرهنگي کشور تكيه زدند. حضور اين "حرافان بي‌عمل" درعرصه اجرايي و روحيات غيراجرايي خاتمي باعث شد تا دولت توسعه سياسي در عرصه اجرايي بسيار ضعيف ظاهر شود. استان‌هاي محروم روز به روز محروم‌تر مي‌شدند و 70 درصد ثروت کشور در تهران در دستان طبقه جديد حاکم جابه‌جا مي شد. ديگر شعار "حمايت از محرومين" امام و انقلاب جاي خود را به احترام به صاحبان سرمايه و ايجاد امتيازات براي آنان داده بود.خاتمي در انتهاي "سال سوم دوره اول" خود در مصاحبه زنده با شبکه يک تلويزيون کشور اذعان کرد که دولت در حوزه اقتصاد هيچ تئوري و برنامه مشخصي نداشته و با آزمون و خطاکار را به جلو مي‌برد، جمله اي که با انتقادات فراوان مواجه شد.در نهايت، او براي انتخاب مجدد خود و به توصيه اطرافيانش بدون ارائه برنامه اي هرچند کلي و تنها با يک حرکت پوپولسيتي و "ريختن اشک و نمايش مظلوم نمايي"، مجدد سکان اجرايي کشور را در دست گرفت.در طول اين ساليان در عرصه فرهنگي و سياسي نيز به‌صورت علني‌تري "توبه از آرمان‌ها و گفتمان امام و انقلاب" اعلام و شيفتگي نسبت به ارزشهاي غربي ابراز شد.باورها و اعتقادات مردم به بهانه‌گذار از سنت به مدرنيته مورد هجوم سنگين‌ترين حملات قرار گرفت و عزادراي براي سالار شهيدان ترويج خشونت طلبي و ادامه مقاومت هشت سال دفاع مقدس برادر کشي و روحيه "شهادت‌طلبي" به جنگ طلبي تعبير شد و به ساحت مقدس ائمه(ع)...با نظرسنجي هاي ساختي سعي مي نمودند ايراني را دروغ گو ترين و رياکارترين مردم دنيا نشان داده و با آن "هويت" ايراني را مورد هجوم بي‌امان قرار دادند. از هر بهانه‌اي براي تحقير ملت ايران استفاده مي شد: نماينده اي پشت تريبون مي گفت فرزندم عاشق امريکاست، نمي خواهد در ايران زندگي کند و خجالت مي کشد که...ديگري مسئولان ايران را به پنهانکاري و دروغ گويي متهم مي کرد. تيم ورزشي مان که مي باخت، ضعف مديريت خود را به گردن تارخ بزرگ ملت ايران مي انداختند و رئيس جمهور کشور که بايستي نماد غرور ملي يک کشور باشد، مي گفت: " مردم ما از استبدادزدگي شديدي رنج مي برند و قابليت کار جمعي را ندارند."خودباوري که يکي از مهمترين شعارهاي انقلاب بود، بدرستي از سوي دشمنان گفتمان امام مورد هجوم قرار گرفته بود.فاصله طبقاتي طبقه حاکم شکل گرفته از بيت المال با مردم محروم و فقير روز به روز بيشتر شده و پرداختن به "عدالت" مهمترين مولفه "گفتمان امام" توزيع فقر ناميده شد و آنگاه که رهبري انقلاب مشکل معيشتي را اصلي ترين مشکل کشور بيان نمودند، پرداختن به مسائل معيشتي را انحراف در مبارزه دانسته واولويت خود را رفراندوم و تصحيح قانون اساسي دانستند.در عرصه خارجي منافع ملي در تضاد با آرمانها تفسير شده و دامنه منافع ملي در درون مرزها تعريف شد. نامه هاي توبه آميز مبني بر عدم حمايت از حزب الله و مقاومت فلسطين و تمسخر آرمان حمايت از مظلومان عالم و تعليق پياپي و داوطلبانه فعاليت هاي هسته اي و قرار گرفتن نام ايران در ميان محور شرارت از جانب امريکا و همسايه شدن با امريکا در مرزها و مرعوبيت در برابر قدرت هاي جهاني مولفه ديگر "گفتمان امام و انقلاب" مبني بر "استکبارستيزي" را هدف قرار داده بود.ديگر مولفه هاي "گفتمان امام و انقلاب" نظير "استکبارستيزي، حمايت از مستضعفين و محرومين در داخل و سراسر عالم، عدالت خواهي، روحيه جهاد و شهادت طلبي، ساده زيستي مسئولين و اجتناب از اشرافي‌گري و..." از يادها رفته بود و مي رفت تا تنها صورتي از نظام اسلامي باقي بماند. پسوندهاي مجلس اسلامي، دولت اسلامي و... اما سيرت و محتوايي کاملاً غربي. به تعبير رهبر انقلاب در دانشگاه علم و صنعت:انحراف در هدف‏ها، در آرمان‏ها، در جهت‏گيرى‏ها را بايد مراقبت كرد كه پيش نيايد، و اين چيزى است كه ما در طول اين سال‏هاى طولانى "-به‏خصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام- " درگيرش بوديم؛ جزء درگيرى‏هاى اساسى در اين دو دهه‏ى گذشته، يكى همين بوده.جمهورى اسلامى را نمي‏توانند تكان بدهند. ما بايد خودمان مراقب باشيم كه از درون پوك نشويم؛ از درون پوسيده نشويم.اگر اين مغزهاى حقيقى و اين بخش هاى اصلىِ هويت واقعى جمهورى اسلامى از دست برود و ضعيف شود، ساخت ظاهرىِ جمهورى اسلامى خيلى كمكى نمي كند؛ خيلى اثرى نمي بخشد و پسوند "اسلامى" بعد از مجلس شورا: مجلس شوراى اسلامى؛ دولت جمهورى اسلامى، به تنهايى كارى صورت نمي دهد. اصل قضيه اين است كه مراقب باشيم آن روح، آن سيرت، از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سيرت توجه داشته باشيد. اين، اساس قضيه است.و در اين ميان تنها رهبري انقلاب بود که که منفعل نشده و با رويکرد انتقادي خود نسبت به گفتمان دولت اصلاحات و با طرح مباحث "اصلاحات امريکايي، دولت اسلامي، جنبش نرم افزاري، عدالتخواهي و..." همچنان تداوم روح انقلابي و استمرار حيات "سيرت و محتواي" نظام اسلامي را در ميان مطالبات مردم موجب مي شد. هجوم هجمه هاي گفتمان ليبرالي با سد بلند فرزند روح الله، در حفظ و حراست از کيان "گفتمان امام" مواجه شده بود.   برداشت چهارم: وعده صادق، آغاز تحولات بزرگانتخابات شوراي شهر دوم بود. همه نا اميد بودند و منفعل. مجموعه ناکارآمدي ها و عملکرد هاي 16 ساله مديران ليبرال و فاصله گرفتن آنها از "آرمان‌ها و گفتمان امام و انقلاب"، باعث ايجاد نارضايتي عمومي شديدي بين مردم و حتي ايجاد احساس ناکارآمدي نسبت به کل نظام شده بود.همه طيف‌ها در انتخابات شرکت کرده بودند و حتي سران نهضت آزادي از بازرگان، توسلي، طالقاني و... تأييد صلاحيت شده بودند. دورنماي خوبي براي انتخابات احساس نمي شد و احتمال پيروزي طيفي غير از اصلاح طلبان کمي نزديک به صفر بود. آقاي باهنر دموکراسي را اسب سرکشي مي دانست که اصلاح طلبان بر روي آن سوار بوده و جناح راست از دم آن آويزان شده است...دبيرکل ايثارگران فضا را به‌شدت نگران کننده دانسته و توصيه مي نمود، نيروها به جاي حضور در انتخابات کم اهميت شوراي شهر که احتمال پيروزي در آن کمي نزديک به صفر است، توان خود را براي ايجاد " اقليتي" قوي در مجلس هفتم آماده نمايند.اما تنها يک نفربود که در آن لحظات سخت قاطعانه از پيروزي و اميد سخن مي گفت و به کلام رهبري در دلبستگي شديد مردم به "آرمانها و گفتمان امام" اعتقاد داشت...احمدي نژاد با بيش از 300 سفر به سراسر کشور يک تنه به سازماندهي نيروهاي انقلاب در سراسر کشور دست زد. آقاي ناطق نوري که وجهه خود را در ميان مردم مي دانست، هرگونه ارتباطي را با آبادگران تکذيب کرد.در جلسه اي در جنوب شهر تهران و يک هفته قبل از انتخابات وقتي احمدي نژاد در ميان حدود 30 تن از دانشجويان از پيروزي قريب الوقوع گفت، يکي از دوستان دستان خود را بالا برد و گفت: "آقاي دکتر فکر نمي کنيد تحليل تان خيلي از واقعيت به دور است. اين انتخابات همه گروهها آمده اند و حتي نهضت آزادي نيز هست و مردم نيز خيلي ناراضي هستند آنوقت شما مي گوييد ما پيروز خواهيم شد؟"هنوز جملات دکتر را بخاطر دارم که با قاطعيت گفت:" شما به چشمان خود خواهيد ديد که ما پيروز خواهيم شد و اين پيروزي آغاز تحولات بزرگي در عالم خواهد بود...." و چند روز بعد نتايج انتخابات صدق وعده او را اثبات نمود...   برداشت پنجم: الگويي به نام امام علي(ع)... احمدي نژاد با عملکرد خود در مجموعه شهرداري بيش از همه به دنبال احيا "گفتمان امام" بود. گفتماني که مردم علوي ايران با ديدن کوچکترين نشانه هايي از آن سريعاً بدان دل مي سپردند. هنوز به خوبي صحبت ها و ابراز نارضايتي هاي يکي ازسران جناح راست را بخاطر دارم که مي گفتند: "مي خواهد اداي امام علي را در بياورد. در اين چند ماه يک سري جوان را برداشته آورده سر کار در حالي که ما 5 وزير بيکار در تشکل خود داريم..."کارآمدي، پاکدستي، ساده زيستي و ديدارهاي مردمي و حل مشکلات طبقات محروم جامعه و حل گره ها و مشکلات شهر تهران و شکستن حلقه بسته مديران متوقع کم کار و استفاده از پتانسيل هاي جوانان حتي تحسين دشمنان را برانگيخت و رئيس جمهور اصلاحات در هامش گزارشي مبني بر کار 16 ساعته و.. شهردار وقت نوشتند: "قابل توجه آقايان وزرا و شهرداران سابق. ياد بگيريد."انتخابات مجلس هفتم نيز با سازماندهي احمدي نژاد انجام شد. جناح راست که احساس نموده بود که در وراء عملکرد احمدي نژاد چهره اش ترميم شده براي بستن ليست هاي مجلس سهم خواهي نمود و تهديد به ارائه ليست جداگانه کرد اما...خود در مسجد محل شاهد بودم که مردم مي آمدند و مي گفتند: مي خواهيم به شهردار تهران راي دهيم. و اينچنين مجلس هفتم با احيا اميدهاي مردم به کارآمدي نظام و احيا "ملاک ها و گفتمان امام و انقلاب "علي رغم تحصن نمايندگان مجلس ششم و تحريم انتخابات، اميدها را در ميام مردم زنده نمود.   برداشت ششم: احمدي نژاد مصادره نشد... جناح راست براي آنکه بتواند اميدها و فضاي شکل گرفته در ميان مردم را مصادره به مطلوب نمايد، با مديريت آقايان ناطق نوري و باهنر 8 ماه پيش از انتخابات با برگزاري همايش "گامي نو" وارد صحنه شد. آقايان لاريجاني و ولايتي و توکلي و محسن رضايي کانديداهاي جناح راست در اين همايش حضور يافتند و بعد از آن مدام در مصاحبه ها ابراز مي نمودند که: شوراي هماهنگي بايست سريع تصميم بگيرد و زمان آنان براي معرفي ديدگاههاي خود به مردم کوتاه است. آنان به جمع هاي مختلف رفته و با زبانهاي مختلف صحبت از توانمندي و عمق نگرش خود مي نمودند.احمدي نژاد تنها کسي بود که وارد بازي ما بين مصاديق و آدم ها نشد. وقتي او براي اولين بار شش ماه قبل از انتخابات طرح موضوع "مديريت انقلابي،مديريت تحولگرا "را تبيين نمود و " عدالت خواهي و ويژگي حاکمان اسلامي " را بيان نمود و به تبيين تئوري" دولت اسلامي" پرداخت، سران جناح راست در جلسات داخلي به او خنديدند و ناطق نوري در مصاحبه هاي خود شعارها و برنامه هاي او را فضايي و تخيلي ناميد وگفت اين شعارها ديگر جواب نمي دهد. عسگراولادي در ديدار دوستاني از قم و براي توجيه کانديد منتخب خود علي رغم مطالبات رهبري در عرصه عدالت بيان داشت: عدالت براي بالاي منبرها خوب است و تا امام زمان نيايد.... هيچ سياستمداري تلاشهاي رهبري انقلاب را در زنده نگهداشتن "گفتمان امام" در مطالبات مردم و خواسته هاي حقيقي آنان نمي ديد.اما احمدي نژاد به کلام رهبري باور داشت. او مي گفت آدمها مهم نيستند واگر هزاران احمدي نژاد فداي تحقق چنين امري شوند، کم است. زيرا او انتخابات را بهترين زمان براي احيا "گفتمان امام و انقلاب" در ميان مسئولان مي دانست. او مي گفت انتخابات دو روز است و مردم در دو روز آخر تصميم مي گيرند. ما بايد از فرصت انتخابات استفاده کنيم و "ملاک ها و گفتمان امام و انقلاب" را در بين مردم و مسئولان جا انداخته و احيا نماييم، مردم خودشان مصاديق را تشخيص خواهند داد. مطلبي که رهبري انقلاب بعد از انتخابات بر آن صحه گذاشتند:من بايد از آقاى احمدى‏نژاد تشكر كنم كه ايشان كار جديدى كردند؛ عدالت محورى را به عنوان يك شعار گذاشتند وسط؛ اين كار خيلى بزرگى بود. وقتى كه ايشان تبليغات انتخاباتى مى‏كردند، به  افراد خانواده‏ى خودم" مى‏گفتم اگر آقاى احمدى‏نژاد رأى هم نياورد، اين خدمت بزرگ را به انقلاب كرد كه شعار عدالت محورى را مطرح كرد؛ نگذاشت به فراموشى سپردنِ اين شعار بشود يك سنت. اين شعار مطرح شد و ذهن‏ها را به خودش متوجه كرد. خوشبختانه مردم هم فهميدند، خواستند، دوست داشتند و رأى دادند. اين كار، كار مهمى است. بنابراين عدالت‏محور بودنِ اين دولت حرف بزرگى است؛ طرح اين شعار به عنوان محور حركت دولت، "يك كار جديد" است؛ خودش يك تحول است؛ به اين پايبند باشيد." احمدي نژاد از "نفي کاخ نشيني" مسئولان گفت و از "حرمت بيت المال" و "ثروت هاي انباشته". از "مديران غير انقلابي و ناکارآمد" گفت و از "خدمتگزاري "و...او مي گفت فقر و گرسنگي مردم بايد خواب را از چشمان مسئولان بربايد.هفته هاي آخر همه کانديداها بدون آنکه بدانند در زمين او بازي مي کردند، يکي اسم جريان خود را "تحولخواه" ناميد، حتي معين که کانديد تندروها بود مي گفت حالا که فضا اين است و همه از "عدالت" مي گويند من هم مي گويم عدالت جنسيتي، عدالت قوميتي و...شعارها و ملاک هاي احمدي نژاد که "ملاک ها و گفتمان امام و رهبري" بودند در دهان همه تکرار مي شد و همه بدون آنکه متوجه باشند در زميني که او طراحي نموده بود در حال بازي بودند و اگر او راي هم نمي آورد، او به مقصود خود رسيده بود..   برداشت هفتم: رنگ باختن ملاک هاي غير علوي...هر چند ديگران نيز از تحول و عدالت و شعارهاي انقلاب مي گفتند اما هيچ يک از کانديداها شعارهاي محوريشان اين مطالب نبود، بلکه آنان با اين پيش فرض که قشر خاکستري مهمترين قشر و از جوانان لاقيد تشکيل شده شعارهاي خود را براي جلب آراء آنان متمرکز نموده بودند. هرچند که بايستي اذعان نمود که عدم انتخاب شعارهاي امام و انقلاب دليل ديگري نيز داشت که آن را مي توان عوارض 16 سال تمسخر و ترديدافکني در "آرمانها و گفتمان امام و انقلاب" از سوي نخبگان ليبرالي ناميد.مثلا آقاي توکلي که به نفع قاليباف کنار کشيده بود، در تبيين ملاک هاي يک رئيس جمهور در جمع شوراي هماهنگي در ساختمان هشت بهشت مي گويد: " بايست واقع نگر باشيم، آراء خاکستري مهمترين آراء است و بايد به فکر جذب آنها باشيم،مثلا جوانان ما دوست دارند رئيس جمهورشان خوش تيپ باشد، مثلا دوست دارند خوش لباس باشد مثلا دوست دارد رئيس جمهورشان بتواند بپرد..."اکثر کانديداها از هاشمي گرفته تا معين از لزوم رابطه با امريکا سخن مي گفتند و باور داشتند براي توسعه کشور و عبور از بحران موجود به زعم آنان تنها راه حل مشکلات کشور براي امريکا است.اما احمدي نژاد به دنبال" احيا گفتمان امام و رهبري" و نظام علوي در ميان "مسئولان" بود. او بحق صادق ترين، معتقدترين، عامل ترين و شايسته ترين فرد براي" احيا گفتمان امام" در ميان "مسئولان " بود. گفتماني که سالها و با ايثار رهبري در ميان مردم به عنوان يک مطالبه اساسي، زنده و بالنده مانده بود. و امروز تو خوب مي داني که شعارهاي رابطه با امريکا، آزادي بي بند باري و... چه ميزان در ميان مردم جذابيت دارد. شعارهايي که تا پيش از اين نتايج انتخابات هاي بسياري را رقم زده بود.   برداشت هشتم: انتخابات دهم ؛رقابت گفتماني احمدي نژاد با مهره هاي هاشمي مرحله دوم انتخابات نهم و رقابت "هاشمي و احمدي نژاد " نمادي از جدال دو گفتمان براي ادراه آينده انقلاب بود. جدالي که در انتخابات دهم نيز دامنه آن ادامه خواهد داشت. اين بار نيز هاشمي همانند مرحله دوم انتخابات نهم جبهه وسيعي از نيروها را رهبري خواهد نمود. مسئولان و نيروهايي که گفتمان و معيارها و نحوه مديريت احمدي نژاد را نمي پسندند و دولت او را انحرافي ناگوار از مسير و دوران 16 ساله گذشته کشور مي دانند و سعي خواهند نمود تا آخرين تلاشهاي خود را براي بازگشت به مسير گذشته دنبال نمايند.لذا براي تحليل انتخابات دهم به جاي تحليل حرکات خاتمي، ميرحسين، قاليباف، روحاني و.. بايست به تحليل هاشمي در نحوه چينش نيروها در برابر احمدي نژاد نشست. گو اينکه او بود که خاتمي را ترغيب و تشجيع به آمدن نمود و مير حسين را ترغيب به بيان مطالب انتقادي پيش از کناره گيري و...از طرفي احمدي نژاد "گفتمان امام و انقلاب" را در ميان مردم تثبيت شده مي داند و به " آرمانخواهي، عدالت خواهي، استکبارستيزي، مطالبه ساده زيستي مسئولان و..." و به زبان ديگر به مطالبه "گفتمان امام" به صورت يک خواسته حقيقي در ميان مردم باورد دارد و از طرف ديگر هاشمي با چيدمان دقيقي از مهره ها و بازي با مصاديق سعي در کاهش آرا وي دارد. رقابتي که پس از گذشت سه سال مي رود تا به حساسترين لحظات خود نزديک شود.   برداشت آخر: جنگ ميان دو گفتمان... هميشه از صحبت راجع به انتخابات طفره مي رود. خبرگزاريها نوشته بودند که فلاني کانديد نمي شود. گفتم فلاني گفته: کانديد نمي شوم. مثل هميشه چهره اش هيچ تغييري نکرد. هيچ خبر خوب يا بدي او را به هيجان نمي آورد. وقتي که ديد خيلي خوشحالم و منتظر جواب، گفت: مهم نيست که چه کسي مي آيد و چه کسي مي رود. مهم اين است که ما به تکليفمان عمل کنيم که اگر بکنيم، پيروزيم.گفتم خبر خوبي بود. گفت مطمئن باش مي آيد. در اين انتخابات اين ها هر چه تير دارند شليک خواهند کرد، تازه از بيرون هم مي روند قرض مي گيرند و... اين مهم نيست که چه کسي مي آيد و چه کسي نمي آيد. مهم اين است که در انتها همه مهره ها طوري چيده خواهد شد که همه يک جبهه يکپارچه و واحد را بر عليه "گفتمان امام و انقلاب " تشکيل خواهند داد./2759/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 428]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن