واضح آرشیو وب فارسی:قدس: اعتراف نويسندگان و محافل سياسي اسرائيل درباره برنامه هسته اي ايران؛ هوشمندي و عملگرايي ايرانيان
خبرگزاري قدس: «اسرائيل و برنامه هسته اي ايران» عنوان كتابي است كه چند تن از نويسندگان اسرائيلي در مركز پژوهشهاي فلسطيني نوشته اند و «احمد ابوهدبه» آن را به عربي ترجمه كرده است. در مقدمه اين كتاب از نقطه تحول استراتژيك جايگاه منطقه اي و بين المللي ايران و سياستها و روابط و همپيمانيهاي اين كشور در عرصه هاي مختلف سخن به ميان آمده است. در اين كتاب تحت اين عنوان كه «كداميك براي ديگري خطرناك است: ايران يا اسرائيل»، آمده است كه پس از موفقيت انقلاب ايران در تقويت پايه هاي خود در بناي دولت و نهادهاي جديد آن، تمام توجه اسرائيليها به انديشه هاي اسلامي نظام جديد ايران و تأثير آن بر محيط پيراموني و بخصوص كشورهاي مرتبط با درگيري عربي اسرائيلي معطوف شد. در اين كتاب آمده است: ايران نيز از دايره برنامه هاي آمريكايي- اسرائيلي بيرون نبود و تسويه حساب با ايران به زماني ديگر موكول شده بود و گاهي به تلاشهاي ايران براي به دست آوردن بمب هسته اي اشاره مي شد و به محض اين كه جنگ بر ضد عراق از بار سنگين حملات نظامي رها شد همان ماشين تبليغات رسانه اي اقدامات خود را آغاز كرد و مسأله ايران هراسي را تبليغ كرد. در مقدمه كتاب تأكيد شده است كه مهمترين چيزي كه در نگاه نويسندگان و كارشناسان اسرائيلي از ويژگيهاي سياست ايران به شمار مي آيد، توان عملي و هوشمندانه ايران در برخورد با آنچه است كه پرونده هسته اي ايران ناميده مي شود، به گونه اي كه اين كشور توانسته است به دولت آمريكا اجازه ندهد با وجود نفوذ و توان گسترده و پردامنه خود نوعي همپيماني جهاني را آنگونه كه بر ضد عراق به وجود آورد، بر ضد ايران فراهم آورد. از سوي ديگر، اسرائيل معتقد است كه حضور آمريكا در عراق يكي از مهمترين عوامل توان اسرائيل در هر گونه برنامه يا گام سياسي و نظامي در برخورد با برنامه هسته اي ايران است و حال آنكه به شكل كلي، سياستهاي اسرائيلي تاكنون بر اين ترجيح حركت كرده است كه با ضرب آهنگ بين المللي و منطقه اي آمريكا كه به نظر آنها به بازداشتن ايران از دستيابي به قدرتهاي هسته اي منجر مي شود، پيش رود.مهمترين مسأله اي كه بر انديشه بيشتر تصميمگيران اسرائيلي از سياستمداران و نظاميان تا برنامه ريزان استراتژيك سايه افكنده، اين است كه گزينه نظامي تنها راه حل نجات اسرائيل است، ولي آنچه كه ذهن نهاد نظامي اسرائيل را در صورت دست بردن به اين گزينه به خود مشغول كرده است، واكنش ايران يا ضربه دوم (در مفهوم نظامي) است كه نه آمريكا و نه اسرائيل، هيچ يك نمي دانند كه حجم و دايره فراگيري و شكل آن چه خواهد بود. بخصوص اين كه بسياري در آمريكا و اسرائيل معتقدند كه ايران در برنامه هسته اي خود به مرحله بي بازگشت رسيده است و به قول معروف، كار از كار گذشته است .يكي از سياستمداران بلندپايه آمريكا مي گويد: حتي اگر هم جامعه جهاني با تصميم تحريم اقتصادي بر ضد ايران موافقت كنند، اكنون ديگر اين گونه راه حلها در برابر ايران ناكارآمد است و ديگر دير شده است و تنها بازنده دعواي تحريم و مجازات غرب خواهد بود. راهكارهاي حل مسأله اتمي ايران فردا- گاردين: گزارش اخير محمد البرادعي به آژانس بين المللي اتمي، همانطور كه قابل پيش بيني بود، باز هم گزارشي دوپهلو بود. در حالي كه اين گزارش باز هم تأكيد مي نمود كه هيچ مدركي مبني بر توليد سلاح هسته اي نيافته است، اما از سوي ديگر با بياني سرزنش آميز از عدم همكاري ايران در شفاف سازي درباره مدارك ارائه شده از سوي آمريكا كه مدعي شده است براي توليد سلاح هسته اي به كار مي رفته اند، سخن مي راند.ايران در عمل، از خط قرمز بوش مبني بر دست نيافتن ايران به دانش هسته اي مدتهاست كه عبور كرده است و برگشتي در كار نخواهد بود. ارجاع پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت، بي نتيجه بوده و حاصل آن، قاطعيت بيش از پيش ايران در پيشبرد برنامه خود در قالب معاهدات بين المللي است. با افزايش قيمت نفت به حدود 130 دلار، ايران درآمدي حدود 100 ميليارد دلار خواهد داشت كه اين كشور را در مقابل تحريمها مقاوم مي نمايد.بنابراين، مادامي كه پرونده ايران در شوراي امنيت باشد، مقامات ايراني هرگز تن به تعليق نخواهند داد؛ زيرا ايشان مي دانند پذيرش شروع تعليق، مستلزم كسب اجازه مجدد از شوراي امنيت براي راه اندازي مجدد آن است و آمريكا با استفاده از حق وتو، هرگز اين اجازه را نخواهد داد. آمريكا و غرب اگر مي خواهند فعاليت ايران را معلق كند، با توجه به شكست تمام روشهاي قبلي، مي بايست الگوي رفتاري جديدي اتخاذ نمايند.اولين قدم براي تحول رفتاري غرب، بازگرداندن پرونده ايران از شوراي امنيت به آژانس است. زيرا ايران پيش اين پذيرفته است كه در چنين صورتي، مطابق پروتكل الحاقي عمل خواهد نمود.با توجه به پيشرفت علمي ايران در دانش هسته اي، نمي توان از اين كشور توقع داشت حق مسلم خود براي غني سازي را ناديده بگيرد. در عوض بايد راه هاي ديگري يافت شود كه دو نمونه آن موجود است. راه حل اول براي حل مسأله هسته اي ايران، پيشنهاد گروه بين المللي بحران مبني بر تعليق محدود موقت است. مطابق اين طرح ايران طبق برنامه اي مشخص، با پذيرفته شدن در مرحله تعليق موقت به عنوان فاز اول، اجازه خواهد يافت وارد فاز آزمايشي غني سازي شود و پس از تأييد اين مرحله، در قالب فاز سوم، غني سازي را در سطح گسترده دنبال خواهد كرد. راه حل دوم، طرح پيشنهادي ايران به اتحاديه اروپاست كه همسو با برنامه هاي آژانس مبني بر ايجاد فعاليتهاي چندمليتي توليد سوخت است. ايران در آخرين طرح خود، پيشنهاد ايجاد يك كنسرسيوم بين المللي غني سازي در خاك خود را داده بود.نكته جالب توجه در اين خصوص، همخواني اين طرح با توافقنامه 33 سال پيش آمريكا در زمان دولت فورد با ايران است.
پنجشنبه 23 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]