واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: دختر شرق
او انتخابات برگزار نميكند.» حتي وقتي كه مقامات حزب مرا از بيانية رأس ساعت 7:15 بعد از ظهر در راديو و تلويزيون مطمئن كردند، هنوز نمي توانستم آن را باور كنم. گفتم: «حتماً با اخبار يك كشور ديگر اشتباه گرفتهايد.»
سيل تماسهاي تلفني تبريكآميز به كليفتون 70 و جار و جنجال مطبوعات بيرون دروازهها اين اقدام كاملاً غيرمنتظرة ضياء را تأييد كرد. برخي نسبت به زمان انجام اين كار مظنون بودند. چهار روز قبل، يك روزنامه در كراچي اعلام كرده بود كه قرار است من مادر شوم. سميه بعد از مصاحبة من با مطبوعات با لحني پيروزمندانه گفت: به تو گفتم اگر بچه دار شوي ضياء اعلام برگزاري انتخابات خواهد كرد. اين كه آيا اعلامية ضياء تحت تأثير شرايط من بود يا خير، نمي دانم، اما اين به دنبال خبر بچه دار شدن من تأييد شد. اگر چه من و آصف ميخواستيم تا مدتي بچه دار نشويم، اما از چنين خبر غيرمنتظرهاي بسيار شادمان شديم. اكنون سال 1988 با اعلامية صادره از سوي ضياء قرار بود سالي پر از اتفاقات غيرمنتظره باشد.
هيچ كس ازقبل، از اقدام ضياء اطلاع نداشت. حتي نخست وزير جونجو كه تازه از سفر خود به خاور دور بازگشته بود و ساعت 6 بعد از ظهر كنفرانس مطبوعاتي داشت. در كمتر از يك ساعت، يكي از مشاوران جونجو كه برنامة ضياء را شنيده بود، به اطلاع نخستوزير ضياء رسانده بود كه او بركنار شده است. چهار دليل براي انحلال دولت ذكر شده بود: قصور دولت نخست وزير جونجو در رواج قوانين اسلامي؛ سرسري گرفتن تحقيقات در خصوص انفجار انبار سلاحهاي ويرانگر اوجري (Ojri) در آوريل كه بمب و موشك به سمت مردم غيرنظامي شليك كرد ؛ فساد دولتي، و نقض نظم و ترتيب در سراسر پاكستان.
اگر چه اعتنايي به نخست وزير دست نشاندة ضياء نداشتم، اما به خاطر نحوة تنگ نظرانه بركنار شدن او ناراحت شدم. جونجو خوب به ضياء خدمت كرده بود، قانون اساسي ضياء را همين طوري پذيرفته بود، همة اقدامات حكومت نظامي را جبران كرده بود، ضياء را به عنوان رئيس جمهور و رئيس ستاد ارتش تا 1990 تأييد كرده بود. اما به سرعت فهميدم كه هيچ عكسالعمل دلسوزانهاي براي او وجود نداشت. يكي از گزنده ترين جوابها اين بود: «قتي با سگها همنشين ميشوي، حتماً آسيب خواهي ديد.» شنيدم كه چند نفر از مردم گفتند روي سنگ قبر جونجو بايد نوشت: «مردي كه خود را به تاريخ تحميل كرد و سپس از آن بيرون رفت.»
اما روي هم رفته روحية مردم پس از اعلامية ضياء پرشور بود. قانون خود ضياء ظرف 90 روز پس از انحلال دولت درخواست برگزاري انتخابات نمود، و براي بسياري پيروزي نزديك به نظر ميرسيد. هواداران PPP يكي پس از ديگري ميگفتند: «اكنون هيچ كس نمي تواند جلوي PPP را بگيرد.» به طرز غيرموفقيتآميزي سعي كردم آنان را به احتياط تشويق كنم. اگر چه جواب مثبت مشروط خود را در مورد وعدة انتخابات بيان كرده بودم ـ «اگر قرار است انتخابات حزبي بي طرف، آزاد و عادلانه ظرف نود روز برگزار شود، ما از آن استقبال خواهيم كرد. » ـ در خلوت هم شك و ترديدهاي خود را داشتم.
انتخابات آزاد و عادلانه به معناي بازگشت PPP و بوتوها بود. ضياء از قبل گفته بود: «قدرت را به كساني كه آن را از آنها گرفته است بر نخواهد گرداند.» اگر ضياء همكاري با آقاي جونجو، كه خود پديد آورندهاش بود را سخت يافته بود، اكنون چگونه ميتوانست دختر مردي را كه خود او را به اعدام محكوم كرده بود، به نخست وزيري بپذيرد؟ «ضياء جونجو را بركنار نكرده بود تا به PPP اجازه دهد كه پارلمان را تسخير كند.» سعي كردم شور و هيجان هواداران خوشحالمان را تعديل كنم. بدبختانه اما به شكل اجتناب ناپذيري، اقدامات بعدي ضياء بدترين گمانهاي ما را تأييد ميكرد.
15 ژوئن، ضياء استقرار شريعت، يا قانون اسلامي را به عنوان قانون برتر زمين اعلام كرد. ضياء در سخنراني تلويزيوني خود نگفت آن چه بود و چه نبود، و هيچ كس از مفهوم آن با خبر نبود. آيا اين به معناي جمع كردن اسكناسهايي بود كه روي آنها تصوير محمدعلي جناح، بنيانگذار پاكستان قرار داشت، چون برخي مكاتب اسلامي تصوير چهرة انسان را غير اسلامي ميدانستند؟ آيا اين بدان معني بود كه اوراق قرضة دولت كه نرخ ثابتي داشتند، داراي وضعيت خاص شده بودند؟ هيچ سرنخي داده نشده بود. همه چيز در اين خلاصه ميشد كه هر شهروندي ميتوانست در محضر ديوانعالي هر قانوني را به اسم «غير اسلامي بودن» زير سؤال ببرد. اگر دادگاه تأييد ميكرد كه قانون با اسلام مغايرت دارد، قاضي ميتوانست آن را لغو كند. اما چرا ضياء تا 1988 صبر كرده بود تا شريعت را به اجرا درآورد ؟
بسياري بر اين باور بودند كه زمان بندي آخرين سوءاستفادة ضياء از اسلام متوجة من است. مطبوعات اردو اين طور گمان ميكردند كه ضياء ميتواند از تفسير افراد متحجّر اسلامي استفاده كند تا جلوي شركت من در انتخابات را به عنوان يك زن بگيرد، يا او از تفسير آنان ميتواند استفاده كند تا از من به عنوان رهبر حزب پيروز مجلس ملي رد صلاحيت كند. اما من شك داشتم كه او بتواند موفق شود. قانون اساسي 1973، كه مورد تأييد احزاب ديني كشور قرار گرفته بود، ادعا ميكرد كه زنان واجد شرايط رئيس دولت شدن هستند. همين طور قانون اساسي خود ضياء در 1985 واجد شرايط بودن يك زن براي رسيدن به مقام رياست دولت را تأييد ميكرد. قدرت انتخاب ضياء محدود بود.
بيش از هميشه شك داشتيم كه انتخابات عادلانه و بيطرفانه باشد. با وجود اين كه PPP پيش بود، ما نميدانستيم كه آيا احزاب سياسي اجازة معرفي نامزد خود را دارند يا تاريخ برگزاري انتخابات كي خواهد بود.
پنجشنبه 23 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]