واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: پنج پله تا استحكام زندگى زناشويى
سوگند بشارتبه طور طبيعى مردان و زنان با هم تفاوت هايى دارند، پس چگونه DNA بايد پيشدستى كند و موجب شود تا يك زن و مرد تا ابد در كنار هم شاد و خوشحال زندگى كنند درك تفاوت هاى رفتارى مى تواند كليد اين معما باشد كه مغز زنان و مردان چگونه روى ازدواج تأثير مى گذارد و موجب مى شود تا علاقه به يكديگر براى هميشه و تا آخر زندگى تداوم داشته باشد.* مرحله اول: ماجرايى رمانتيكوقتى دو نفر يكديگر را دوست دارند، مغز آنها شروع مى كند به عاشق شدن. سيگنال هاى شيميايى مختلفى در اين پروسه دخالت دارند كه موجب تقويت اين احساس مى شوند، به طورى كه زن و مرد از اين كه در كنار هم هستند، احساس رضايت دارند. با ايجاد علاقه بين دو نفر، ترشح ميزان زيادى هورمون اكسى توسين موجب مى شود تا مرحله جديدى در روابط آنها آغاز شود.* مرحله دوم: سرخوردگىبعد از گذشت چند ماه يا حتى يك سال از ازدواج (ازدواج در مرحله اول) هورمون ها و فعاليت شيميايى مغز تغيير مى كند و كورتكس مغزى به ما مى گويد كه همسر يا شوهر دچار نقص ها و ضعف هايى است و گاهى نسبت به يكديگر احساس خشم، حساسيت و يا حتى ترس مى كنيم.ممكن است در مرحله دوم، افكارى متفاوت از مرحله اول به ذهن شما هجوم بياورد؛ ممكن است اين حالت، اول در زن ايجاد شود و با خود فكر كند شوهرش درباره او چه فكرى مى كند. اين حالت بيشتر زمانى اتفاق مى افتد كه مرد وقتى احساسى در مورد همسرش دارد، به او نمى گويد و زن احساس مى كند ديگر مورد علاقه او نيست. گاهى اوقات مردان متوجه نمى شوند كه چرا همسرانشان درباره مسائل بسيار كوچك و جزيى از آنها انتقاد مى كنند. آنان با خود مى گويند ما سال هاست در كنار هم زندگى مى كنيم و بچه داريم. پس همسرم چه توقعى مى تواند داشته باشد گاهى فكر مى كنند حتماً اشتباهى مرتكب شده اند، اما نمى دانند آن چيست و چگونه بايد رفع يا جبرانش كنند. در اين مرحله، فعاليت ها و عملكردهاى شيميايى مغز در مرحله اول، كاملاً تحليل مى رود و حتى گاهى از بين مى رود و اين افكار به راحتى به مغز خطور مى كند كه يك چيزى در مورد هر دو آنها يا يكى از آنها نادرست است. در اين اوقات است كه به راحتى مى گويند اين فرد همانى نيست كه من با او ازدواج كردم، اما نگران نباشيد اين يك مرحله كاملاً طبيعى است و وجود آن لازم است تا سيستم هاى دو مغز متفاوت براى ادامه زندگى با هم سازگار شوند.* مرحله سوم: قدرت نزاع و كشمكشوقتى دو نفر نسبت به هم سرخورده شدند سعى مى كنند تا قدرت نزاع را امتحان كنند. آن دو سعى مى كنند تا يكديگر را تغيير دهند و شوهر يا همسر خود را به گونه اى بسازند كه روز اول بوده يا درواقع همان طور بوده كه روز اول فكر مى كردند. زن و مرد عاشقى كه بحث و جدل درباره اين مسئله را آغاز مى كنند، با مشكلات بيشترى مواجه مى شوند و كم كم ميزان عشق و علاقه شان كمتر مى شود. اين زمان دردناكى است، زيرا زوج هايى كه در مرحله قدرت نزاع و كشمكش گير مى كنند نمى توانند درك كنند كه همين تفاوت هاى مغزى كليد تداوم ازدواج است.پس از فروكش كردن علاقه و احساس، مرد خواهان استقلال بيشترى است و زن مى خواهد بيشتر وقت خود را با دوستانش سپرى كند.آنها نمى دانند كه هورمون هاى تستسترون و استروژن از علت هاى بروز اين تغييرات است. يكى از نكات اصلى اين مرحله، تفاوت ديدگاه ها و رفتارهاى زوجين درباره استقلال بعد از ازدواج است و اصلاً جاى تعجب ندارد كه پس از هفت يا هشت سال كه وقت صرف تغيير دادن يكديگر مى كنند، به اين نتيجه مى رسند كه بايد از هم جدا شوند. طبيعت نيز اين اجازه را به افراد نمى دهد كه به عقب بازگردند و همه چيز در چرخه زندگى به جلو حركت مى كند. وقتى كه زوجين سرانجام توانستند يكديگر را خوب بشناسند و بدانند كه هركدام به عنوان مرد يا زن خصوصيات متفاوتى دارند، عشق آنها وارد مرحله تازه اى مى شود.* مرحله چهارم: بيدارىچيزى كه اكثر زوجين نمى دانند اين است كه قبل از جدايى يك مرحله ديگرى وجود دارد كه اغلب زوجين به آن رسيده اند و آن مرحله بيدارى است. بعد از مراحل دوستى، نوميدى و جنگ، نوبت مرحله بيدارى است كه در آن زوجين به شناختى كامل از يكديگر دست پيدا كرده اند، به يكديگر بسيار نزديك شده اند و فرديت هاى يكديگر را از بين برده اند.مرد متوجه شده كه همسرش به محبت بيشترى نياز دارد و زن نيز سرگرمى هاى شوهرش را شناخته، از علاقه او به كارش مطلع شده و مى داند كه احتياج به استقلال بيشترى دارد. در اين مرحله زوجين بيدار مى شوند و به شناخت بسيار بيشترى از يكديگر دست پيدا مى كنند.در اين مرحله مرد و زن ممكن است كوتاه بيايند و اگر كارى از ديگرى سر بزند كه مطابق ميلشان نباشد، اعتراضى نكنند. در نهايت مرد متوجه مى شود كه همسرش حق دارد و اگر به اندازه كافى و مورد نياز همسرش در كنارش نباشد، رابطه شان فنا خواهد شد. زن نيز به اين نتيجه مى رسد كه مرد اگر به اندازه كافى استقلال نداشته باشد، دچار مشكل جدى خواهند شد. درواقع، هم وقتى زن و شوهر از هم خيلى دور مى شوند و علاقه اوليه از بين مى رود و هم وقتى به قدرى به هم نزديك مى شوند كه اجازه نمى دهند هر كس استقلال خودش را داشته باشد، يا خود واقعى اش باشد، ازدواج دوام نمى آورد.* مرحله پنجم: تداوم ازدواجوقتى زن و مرد اين چهار مرحله را به خوبى پشت سر بگذارند، تمايل آنها به جدايى از بين مى رود و در كنار هم زندگى و فرزندان خود را بزرگ مى كنند و براى هميشه عاشق هم باقى مى مانند. البته اين به اين علت نيست كه مثل يكديگر شده اند، بلكه حقيقت اين است كه آنها ياد گرفته اند چگونه با وجود تفاوت ها خوشحال باشند و با خوشحالى در كنار هم زندگى كنند.* راه هاى پرورش و تقويت ازدواج۱ـ رعايت تشريفاتى به منزله مسكن: يك زوج خوشبخت براى اين كه ازدواج خوبى داشته باشند، بايد برخى مسائل را رعايت كنند. مثلاً شام خانوادگى را فراموش نكنند، وقتى يكى از آنها در سفر است ديگرى حتماً با تلفن، فرستادن اى ميل و يا نامه به طرف ديگر بفهماند كه به فكرش است و از دورى اش ناراحت است. اين تشريفات به منزله «مسكن» است و ازدواج را نگه مى دارد.۲ـ احترام و محبت را هرگز فراموش نكنيد: رعايت ادب و احترام و محبت تا ۹۵ درصد ازدواج را مستحكم تر مى كند. به همسر يا شوهر خود بايد محبت كنيد. محبت موجب مى شود تا خلأهاى انسان پرشود.۳ـ به استقلال يكديگر، احترام بگذاريد: سعى كنيد، هنگام عصبانيت همسر يا شوهر خود، خونسردى خود را حفظ كنيد و بحث را كوتاه كنيد، زيرا بعد از عصبانيت حتماً وقتى شاهد خونسردى شما باشد، از شما معذرت خواهى مى كند. اگر لازم باشد براى حل كردن مشكلات مى توانيد از دوستان، فاميل و يا افراد خانواده تان كمك بگيرد.البته اين نكته را به خاطر داشته باشيد كه هر انسانى احتياج به كمى استقلال دارد، بايد به طرف مقابل خود اين اجازه را بدهيد كه كمى تنهايى براى خود داشته باشد. اگر دوست دارد در جايى تنها باشد اين امكان را به او بدهيد.
پنجشنبه 23 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]