واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سينما - به خاطر يك مشت دلار از شما متشكريم
سينما - به خاطر يك مشت دلار از شما متشكريم
رها يزدان: اين روزها خبر اكران فيلمهاي ايراني در خارج از كشور هيجاني ايجاد نميكند. در 10 سال اخير آن قدر از نمايش فيلمها در كشورهاي مختلف گفتهاند كه اكنون همه چيز عادي جلوه ميكند. اگر چه اين روند گاهي به دلايل مختلف سياسي ـ اقتصادي قطع شده اما نمايش آثار سينماي ايران در خارج آن قدر سود داشته كه سرمايهگذاران و تهيهكنندگان براي اين موضوع برنامهريزي كنند. با اين همه، اوضاع در ايران با كشورهاي ديگر متفاوت است. اگر در جهان كمپانيهاي بزرگ مسوول پخش فيلمها هستند و آثارشان را در جدول نمايش ميگنجانند، در ايران شركتهاي زيادي درگير پخش فيلم در سينماهاي كشورهاي مختلف نيستند.
از دهه 60 بنياد سينمايي فارابي براي نمايش چهره تازه سينماي ايران به جهانيان دست به كار شد. اولين گام هم نمايش فيلم در فستيوالهاي بينالمللي بود كه فيلمهاي ايراني ميتوانستند نمايشهايي در آنجا داشته باشند. كسب جوايز مختلف در جشنوارههاي معتبر باعث شد نگاهها به سمت سينماي ايران متمايل شود. اما اين توجه محدود به خريد فيلمها توسط شبكههاي تلويزيوني شد. با اين حال فيلمهاي محبوب خارجيها مانند «دونده» (ساخته امير نادري) توانستند در سالنهاي كوچكي نمايشهايي داشته باشند و در يك برهه زماني (مثلا دو تا سه هفته)هر شب اكران شوند. با اين حال اين اتفاق هم باعث نشد كه فيلمهاي سينماگران ايران با نمونههاي ديگر رقابت كنند. آنها عموما در يك سانس نمايش داده ميشدند و ميزان فروششان براي پخشكننده خارجي چندان مناسب نبود. اگرچه تهيهكننده داخلي را راضي ميكرد. در دهه 70 اتفاق جالبي رخ داد. اين بار نوبت فيلمهاي تجاري بود كه براي اكران در سينماهاي خارجي تلاش كنند. صاحبان اين فيلمها با توجه به ذائقه ايراني به اين فكر افتادند كه فيلمهاي ايراني را در كشورهاي پر از مهاجر ايراني اكران كنند. اين اتفاق باعث شد موجي از فيلمها در آمريكا نمايش داده شوند. مخاطبان جدي سينماـ كه از دور و اطراف وصف حال و هواي سينماي ايران را شنيده بودندـ با تماشاي فيلمهاي ايراني شگفتزده شدند. اما توجه به يك نكته ضروري است. اينكه پخشكننده خصوصي براي نمايش فيلمهاي ايراني در خارج از كشور وجود ندارد و بيشتر دفاتر داخلي هم توسط دولت حمايت ميشوند. به خصوص كه از سال 1382 در بنياد سينمايي فارابي شورايي راهاندازي شد تا به دفاتر پخش تسهيلاتي ارائه كند؛ اگر چه اين تسهيلات عموما محدود است و تنها به اعطاي غرفهاي در جشنوارهها ختم ميشود.
با اين حال در نمايش فيلمهاي ايراني موارد متعددي نقش دارند. طبق سنت پخش فيلم، براي اكران هر فيلم در هر كشوري، تمام حقوق آن اثر به كمپاني خارجي واگذار ميشود. با اين همه در مورد بعضي فيلمها توافقي صورت ميگيرد كه بيشتر فيلمهاي ايراني هم تابع آن هستند. هنگام عقد قرارداد با شركتهاي خارجي معمولا مبلغي به عنوان گارانتي گرفته ميشود. به اين صورت كه قبل از نمايش فيلم، مبلغي تحت عنوان پيشپرداخت از پخشكننده خارجي دريافت ميشود و بعد از پايان زمان اكران، اين مبلغ از كل فروش فيلم كم شده و بر حسب رقم مورد توافق، باقيمانده هم تقسيم ميشود. به اين شكل فروش آثار ايراني تا رقم مشخصي قابل تضمين است. قيمت گارانتي هم برحسب تعداد جوايزي كه فيلم دريافت كرده، شهرت عوامل، استقبال در جشنوارهها و... مشخص ميشود. رقمي كه معمولا بين 100تا 150هزار دلار است. به اين ترتيب فيلمها قبل از نمايش هم ميتوانند به سرمايه هزينه شدهشان برسند. اگر چه فيلمهاي ايراني به طور معمول در جدول اكران كشورها قرار نميگيرند. دليل اين اتفاق هم به اين موضوع برميگردد كه كمپانيهاي بزرگ براي هر فصل برنامهريزي ميكنند و سينماها هم به راحتي حاضر نميشوند فيلم هنري نمايش دهند. براي همين هم گاهي سانسي از يك سينما خريداري ميشود تا فيلم ايراني نمايش داده شود. حتي گاهي فيلمها در مدارس و دانشگاهها اكران ميشود كه به دليل پايين بودن قيمت بليت، حتي ماليات هم از آنها كم نميشود و البته رقم فروش هم جزء آمار رسمي به حساب نميآيد. كرايه سالنهاي سينما در اروپا بين 300 تا 550 يوروست كه براي يك سانس نمايش قابل قبول به نظر ميرسد. با اين حال فيلمهاي ايراني هنوز هم در جهان ديده ميشوند. حداقل در سالهاي قبل اوضاع خيلي وخيم نبود. سال گذشته مركز ملي سينما در فرانسه در گزارشي اعلام كرد، هر هفته 100تا 200تماشاگر فيلمهاي ايراني را در سالنها ميبينند كه باتوجه به قيمت بليت در آن كشور فروش فيلمها به دو هزار تا سههزار يورو ميرسد. اگر چه به نظر ميرسد استقبال از آثار سينماي ما به شدت كم شده است. همين مركز به تازگي اعلام كرده تماشاگران فيلمهاي سينماي ايران به 40 تا 50 نفر كاهش پيدا كردهاند. اينها نشانههاي خوبي براي سينماي ايران نيست.
با اين همه هنوز دور و اطراف ما بازارهايي هستند كه ميتوانند موقعيت خوبي براي فروش فيلمها باشند. در تمام اين سالها جز آثار خانواده مخملباف و فيلم «دوئل»، اثري در افغانستان به نمايش در نيامده است. در حالي كه بازار قاچاق فيلم ايراني در آنجا هنوز هم طرفدار دارد و نمايش فيلمها ميتواند به اقتصاد سينماي ايران كمك كند. هنوز پاي هيچ كمپاني بزرگي هم در اين كشور باز نشده است اما سينماگران توجه چنداني به آن نميكنند. همين طور كشورهاي حاشيه خليج فارس كه توليد سينمايي ندارند و توليداتشان محدود به سريالهاي تلويزيوني است. با اين حال انگار همه ترجيح ميدهند كه فيلمشان از شبكههاي اروپايي نمايش داده شود تا در سينماهاي كشورهاي اطراف اكران شود. اما حالا اوضاع مثل سابق نيست. سينماي ايران ديگر در مركز توجه قرار ندارد و فعلا دوران ركود را سپري ميكند.
پنجشنبه 23 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]