واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - محمدرضا نوروزپور انگ زدن به مخالفان یکی از متدوال ترین تاکتیک هایی است که دولت های بریده از مردم برای سرکوب اعتراضات از آن استفاده می کنند و دولت علی عبدالله صالح در یمن نیز از این قاعده مستثنی نیست. در یمن، انگ زننده دولت علی عبدالله صالح است و آنها که انگ خورده اند طایفه فقیر و نیازمند زیدی یمنی هستند که درشمال این کشور زندگی می کنند و دهه های متوالی است که از ابتدایی ترین حقوق شهروندی خود بی بهره مانده اند. انگی که به شیعیان زیدیه یمنی خورده ، تجزیه طلبی است. تجزیه طلبی اتهام بزرگی است که زیدی ها در واقع از آن مبرا بوده اند اما هیچگاه نتوانسته اند این بی گناهی را ثابت کنند. شیعیان زیدیه یمن که حالا دنیا آنها را با عنوان الحوثی ها، می شناسد و در اثر تبلیغات یکسویه دولت یمن و متحد اصلی آن عربستان سعودی، واژه تجزیه طلبان یا شورشیان نیز به عنوان یک پسوند به آن افزوده شده، صرفا مردمی مظلوم هستند که سال های سال مورد بی مهری دولت مرکزی واقع شده اند و علت اصلی طغیان آنها نیز رفتار ناعادلانه ای بوده است که در طول سالیان گذشته نسبت به آنها روا داشته شده است. عمده تحلیلگران خاورمیانه و کسانی که تاریخ یمن را مرور کرده اند می دانند که زیدی های یمن همیشه در همه این سال ها که با دولت مرکزی اختلاف داشته و مبارزه کرده اند در جستجوی حق از دست رفته خود بوده اند که شاید اگر شیعه نبودند، از آن برخوردار می شدند. با این همه دولت مرکزی یمن آنها را تجزیه طلب و شورشی معرفی می کند تا به دو هدف برسد. اول آنکه موضوع اصلی آشوب های یمن که فقر و نداری این اقلیت قومی است در پشت اتهام سنگین تجزیه طلبی پنهان شود و به خیال دولت مردان یمنی، آنها از مسئولیت رسیدگی بیشتر به شیعیان زیدیه فارغ شوند. اما هدف دومی که دولت مرکزی با زدن انگ تجزیه طلبی و شورشی بودن به شیعیان زیدیه، آن را دنبال می کند و به نظر بسیار پیچیده تر و برنامه ریزی شده تر می رسد و حتی می توان گفت ریشه در بیرون این کشور دارد، این است که دولت مرکزی با توسل به این اتهام، در صدد محدود کردن، کوچک کردن و در کل خفه کردن این اقلیت با استفاده از ابزار زور و خشونت است. انگ شورشی بودن و تجزیه طلبی، این اجازه را به زمامداران یمن می دهد تا آنها را با استفاده از مشت آهنین، سرکوب، تحقیر ، تبعید، زندانی و حتی بکشند، درست مانند این چند ماه گذشته که ارتش یمن از یک سو و ارتش عربستان سعودی از سوی دیگر به جان آنها افتاده اند و اگر اسرائیل از این سوی خاور میانه یک غزه خونین را برای مسلمانان پدید آورد، این دو قدرت نیز غزه ای دیگر را در شمال یمن پدید آورده اند. دولت یمن اما، سخت در اشتباه است. زمان خفه کردن اقلیت ها و از بین بردن آنها به پایان رسیده است. دنیا ناظر است. افکار عمومی امروز جهان، در هرکجای دنیا، سرک می کشد و ظلم و بیداد را بر نمی تابد. یمنی ها که پیشتر این هدف را با فقیر و درمانده نگاه داشتن الحوثی ها دنبال می کردند ناگهان خود را با غلیان غیرت و آزادی خواهی این گروه مواجه دیدندو تلاش کردند این هدف را با استفاده از قوای نظامی و خشونت سازمان دهی شده دنبال کنند اما گویا در این مسیر نیز به بن بست رسیده اند و طرفی نبسته اند. حالا پس از چندین ماه نبرد خونین که دو طرف از لحاظ قدرت، هیچ تناسبی با هم نداشتند و یادآور همان مثال معروف مشت و درفش بود و پس از آنکه الحوثی های حق طلب نشان دادند که به خوبی در برابر دو ارتش مجهز توان مقاومت دارند رئیس جمهور یمن، از گفتگوی ملی فراگیر سخن رانده است و همگان را به مذاکره به دور از خشونت فراخوانده است؛ راهی که در واقع باید از ابتدا به آن دست یازیده می شد و از ریخته شدن خون های انبوه بیگناهان بر زمین جلوگیری می شد. چنین پیشنهادی اگرچه می تواند نوعی نمایش صلح طلبی بین المللی و در باغ سبز نشان دادن تلقی شود و تاکتیک جدیدی برای مواجهه ای نوین با قیام حق طلبانه شیعیان زیدیه ارزیابی شود، اما نشان دهنده این است که شیعیان یمنی توانسته اند با مقاومت خود، بخشی از جهان اسلام و غرب را متوجه این حقیقت کنند که آنها صرفا به دنبال حق تضییع شده خود هستند و نه چیزی بیشتر و هم اینک اقلیتی مظلوم هستند. در این میان اگرچه برای الحوثی ها، تلفات انسانی به شدت بالا رفته است ، برای طرف یمنی و عربستانی، تلفات اعتباری و حیثیتی در سطحی جهانی درحال افزایش است. همین موضوع سبب شده است تاعربستانی ها و حتی دولت یمن احساس خطر کنند. با چنین نگرشی، می توان پیشنهاد گفتگوهای فراگیر ملی را که از طرف علی عبدالله صالح مطرح شده در همین راستا تعبیر و تحلیل کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]