تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را براى بزرگداشت خداوند زيبا بنويسد، خداوند او ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827722381




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتمان اهل‌بیت و فاصله ما (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

درس اخلاق حضرت آيت‌الله مصباح طبق سال‌های گذشته به صورت هفتگي(چهارشنبه‌ شب‌ها) و بعد از اقامه نماز مغرب و عشا توسط معظم له، در دفتر مقام معظم رهبري (دام ظله) در قم برگزار می‌شود.   خلاصه مبحث گذشتهدر جلسه پيشين بيان شد که نوف بكالى نقل کرده ‌است که همراه با سه نفر به خدمت امير مؤمنان(ع) مشرف شدند که يکي از آن‌ها جوان متعبدى به نام «همام بن عباده» بود. آن چند نفر با حضرت علي(ع) به سوي مسجد مي‌رفتند که در بين راه به كسانى برخوردند كه نشسته بودند و مى‏گفتند و مى‏خنديدند. وقتى آن جماعت متوجه وجود مقدس حضرت امير(ع) شدند، به نشانه احترام برخاستند و به حضرت سلام كردند. امام جواب سلامشان را دادند و بعد فرمودند: «مَنِ الْقَوْمُ؛ شما چه کساني هستيد؟» آنان عرض كردند: «أُنَاسٌ مِنْ شِيعَتِكَ؛ ما گروهى از شيعيان شما هستيم.» حضرت فرمودند: پس چرا من نشانه‏هاى شيعيان را در شما نمى‏بينم؟ آنان خجالت كشيدند و سرشان را پايين انداختند و حضرت دوباره به سوي مسجد ره‌سپار شدند. در اين‌جا نوف مى‏گويد: دو نفر از همراهان به آقا عرض كردند كه: آقا علامت شيعيان شما چيست؟ حضرت از جواب طفره رفتند و گفتند: «تقوا داشته باشيد و عمل نيک انجام دهيد!». بعد همام كه جوان‌تر از آن دو بود، جلو آمد و حضرت را قسم داد كه صفات شيعيان را بيان كند. پس از ‏اصرار فراوان همام، حضرت دستش را گرفتند و وارد مسجد شدند. دو ركعت نماز تحيت مسجد خواندند و خطبه‏اى را ايراد كردند كه در جلسه پيشين به بخشي از آن اشاره شد. حضرت در ابتداي خطبه چند جمله‏اى درباره فلسفه آفرينش، فلسفه تشريع تکاليف و امر به عبادت و اطاعت خدا بيان فرمودند.   اوصاف شيعيان: 1 . معرفت به خداو اما پس از اين مقدمه آمده است: «ثُمَّ وَضَعَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع)ِ يَدَهُ عَلَى مَنْكِبِ هَمَّامِ بْنِ عُبَادَةَ فَقَالَ أَلَا مَنْ سَأَلَ عَنْ شِيعَةِ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ فِي كِتَابِهِ مَعَ نَبِيِّهِ تَطْهِيراً؛ حضرت دست روى شانه همام گذاشتند و گفتند: تويي كه درباره صفات شيعيان اهل بيت(ع) ـ كه خداى متعال پليدي را از آنان زدوده و در کتابش آن‌ها را با پيغمبرش تطهير فرموده است ـ سؤال كردى، پس گوش كن...»حضرت از اين‌جا به بعد صفات شيعيان اهل بيت را بيان کردند. همان‌گونه که گفته شد مضمون اين مطالب با خطبه همام (خطبه متقين) كه در نهج‏البلاغه آمده، بسيار نزديك است. اما اين مقدمات را كه نوف نقل كرده است، در نهج البلاغه نيست. در کتاب شريف نهج‌البلاغه آمده است: يكى از دوستان و اصحاب امير مؤمنان از صفات متقين سؤال كرد و حضرت آن صفات را بيان کردند. مي‌توان گفت: بيشتر مطالب خطبه متقين، همين‏هايى است كه در روايت نوف بکالي آمده است.... و اما اولين جمله‌اي كه حضرت درباره شيعيان و اوصاف آنان بيان كردند، اين است که: «فَهُمُ الْعَارِفُونَ بِاللَّهِ الْعَامِلُونَ بِأَمْرِ اللَّهِ؛ اولين صفت شيعيان معرفت نسبت به خداوند، اطاعت و عمل به دستورات او است. در مباحث گذشته به مناسبت‌هاى مختلفى درباره معرفت خدا و عرفان ـ كه اين دو تا يك معنا دارد ـ صحبت‏هايى داشتيم. شايد بيشترين صحبت‌ها را در ذيل مناجات عارفين ـ كه مناجات دوازدهم از مناجات خمسه عشر است ـ عرض كرديم. ولي در اين‌جا از زاويه ديگرى به اين مسأله مى‏پردازيم.   عارف حقيقي پرسش اين است: عرفان يعنى چه و اين‌که آدم به خدا معرفت داشته باشد، چه امتيازي است و چه تأثيرى در سعادت و كمال انسان، مى‏تواند داشته باشد؟ به اجمال مي‌توان گفت: ما وقتي مي‌گوييم «عارف»،‌ در عرف عام چيزى شبيه «شاعر» به نظر مى‏آيد. تعبير «شعرا و عرفا» از اين منظر است که با هم به کار مي‌روند. بر اين اساس، عارفان گروهى از آدميان هستند كه ذوق خاصى دارند، شعر مى‏گويند، حركاتى انجام مى‏دهند و بعضى عبارات و اذکاري مى‌گويند كه ما از آن‌ها چيزي نمى‏فهميم. بسياري از مردم عرفا را اين‌گونه مى‏دانند. البته چنين علامت‌هايي، دليل بر شيعه بودن نيست؛ براى اين‌كه بيشتر كسانى كه به اسم عارف معروف هستند، شيعه نبودند يا دست کم، همان‌طور كه در بين شيعيان بودند، در بين اهل تسنن هم وجود داشتند. از اين‌رو نمي‌توان گفت: كه اين علامت‌ شيعه است. از اين جهت است که براى آدم شبهه ايجاد مى‏شود ‌كه غزل‌سرايى همانند حافظ يا ديگران چه امتيازي است؟در حقيقت اين آثار ظاهرى، يعني شعر گفتن، حركاتى انجام دادن و ذكر و ورد خواندن، دليل عرفان حقيقى نيست. عرفان حقيقى اين است كه شخص واقعاً خدا را بشناسد. عارفان حقيقى، همانا اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين و بعد هم شاگردان مكتب آن‌ها هستند. اگر كسانى در اين مسير بهره‌اي برده باشد از گدايى در خانه اهل بيت است. صرف آن عنوان يا پوشيدن يك لباس خاص همانند بعضى از فرقه‏ها، به معناي عارف بودن نيست. البته عارفانى بوده‌اند كه چنين آثارى هم داشته‌اند، اما اين آثار براى ديگران هم وجود دارد. فرض بفرماييد كه عمامه داشتن را علامت فقها مى‏دانيم. اما هر كس بر سرش عمامه گذاشت، فقيه نيست. ممكن است تقلبى باشد يا بى‏سوادى باشد كه عمامه سرش گذاشته است. تظاهر به عرفان و اصطلاحات عرفانى و اشعار و حركات خاص و ... دليل عارف بودن نيست. بنابراين، اين‌که اميرالمؤمنين مى‌فرمايد: « هُمُ الْعَارِفُونَ بِاللَّهِ؛ بدانيم که منظور از اين عارف، اصطلاحى نيست كه در نزد عموم مردم رايج است، بلکه در حقيقت، معرفت به خدا است و منظور از «عارفون» کساني هستند كه به واقع خداشناسند.   نسبت معرفت به خدا با ساير کمالات در اين‌جا چند سؤال ديگر مطرح مى‏شود. خداشناسى با فضيلت‏هاى ديگر چه نسبتى دارد؟ براي مثال، يکي از فضيلت‏هايى كه همه ما مى‏دانيم، مخصوص به مسلمان‌ها و شيعيان هم نيست، راست‌گويي است. در روايات ما هم تأكيد شده است كه شيعيان ما را به راست‌گويى و درست‌كارى بشناسيد1. كسانى هستند که بسيار راست‌گو، امانت‏دار و درست‌كار هستند. آنان در مال کسي خيانت و نسبت به حقوق كسى تجاوز نمى‏كنند و هم‌چنين عدالت را رعايت مى‏كنند. اگر به حكومت هم برسند، حق كسى را ناحق نمى‏كنند. يا براي مثال، شجاعت حضرت علي(ع) را يکي از فضايل ايشان مى‏دانيم. حال، آيا عارف بودن به خدا هم يكى از اين فضيلت‌ها است؟ يعنى اگر انسان براي اين‌که اهل فضيلت و كمال و شيعه خالص باشد، مي‌بايد يا راست‌گو و درست‌كردار باشد، يا معرفت به خدا داشته باشد؟ به بيان ديگر، هركدام از اين‌ها را داشته باشد، مرتبه‏اى از تشيع و پيروى واقعى از اهل بيت(ع) را دارد؟ پرسش اول اين است: چه نسبتى ميان معرفت به خدا با ساير كمالات است؟و سؤال ديگر آن است که چه انگيزه‏اى سبب مى‏شود كه ما دنبال معرفت خدا برويم؟ آيا همين که اميرالمؤمنين مى‏فرمايد: شيعيان ما معرفت به خدا دارند، كافى است يا اين‌كه عارف بالله شدن يکي از اوصافي است که فقط براي شيعه ذكر كرده‌اند؟ اين‌جا است که ابتدا اميرالمؤمنين ـ به حسب اين روايت نوف ـ روى معرفت به خدا تكيه كرده است و به دنبالش هم مى‏فرمايد: «الْعَامِلُونَ بِأَمْرِ اللَّهِ.» مراتب معرفتدر حقيقت سؤال اول در اين است كه اين معرفت بالله چه شأنى و چه نقشي در ميان فضائل دارد و چه موقعيتى براى تكامل انسان و براى شيعه شدن حقيقى دارد؟ دومين پرسش اين است كه چه كار كنيم كه اين معرفت برايمان پيدا شود؟ و اين معرفت چه تأثيرى در ساير كمالات و در مسير زندگى ما دارد؟ مناسب است پيش از پاسخ به اين پرسش، قدري دربارة معرفت سخن بگويم. حضرت مى‏فرمايد: شيعيان ما اهل معرفت بالله هستند؛ اين معرفت به خدا يعنى چه؟ آيا همين‌که بدانيم خدايى هست، کافي است؟ همه ما اعم از: شيعه، سنى و پيروان مذاهب ديگر مى‏دانيم که خدايي هست. پس، اين چه ويژگي‌اي است كه مى‏فرمايد شيعيان ما كسانى هستند كه اهل معرفت بالله هستند؟ اين معرفت به چه معنا است؟ آيا معرفت به معنى شناخت است؟ همه ما خدا را مى‏شناسيم. مى‏دانيم خدا هست و البته يکتا، عالم، قادر، حى و ... است. شناخت اين صفات اولين مرتبه معرفت است. قبل از اين‌كه انسان به خدا ايمان بياورد، بايد بداند كه خدايى هست و به او ايمان بياورد. يعني مي‌بايد اين اندازه كه خدايى هست، آفريننده جهان است و كارهاى دنيا و آخرت در دست اوست، معرفت داشته باشيم تا بعد ايمان به او بياوريم. تا ندانيم خدايى هست و خدايى كه بايد به او ايمان بياوريم، چه صفاتى دارد، ايمان تحقق پيدا نمى‏كند. اما اين اندازه معرفت، همان نيست كه اميرالمؤمنين(ع) مى‏فرمايد؛ بلکه اين اندازه از معرفت را پيروان همه اديان الهى دارند. در اين ميان، بحث‌هاى كلامى مبني بر اين كه صفات خدا عين ذات او است تا حدى معرفت آدم را بالاتر مى‏برد؛ اما چندان تأثيرى در رفتار و كردار آدم ندارد.   رابطه ميان خود و خدابنابراين، آن معرفتى كه سبب مى‏شود تحولى در زندگي يک انسان پيدا شود و در رفتارش اثر بگذارد، چيزي بيش از اين‌ها است و صرف اين مفاهيم و ياد گرفتن استدلالات نيست. آنچه انسان مي‌خواهد و براي او به عنوان قدم اول براي شيعه واقعي شدن و تكامل يافتن لازم است، اين است كه واقعاً انسان رابطه خود را با خدا بشناسد. خدا را بشناسد، يعنى بداند كه خدا با او و با عالم چه نسبتى دارد و نسبت به خدا، ما چگونه بايد باشيم؟ بسياري هستند در ذهنشان خدا را قبول دارند و به او احترام هم مى‏گذارند، اما اظهار مي‌کنند: خدا به ما كارى نداشته باشد، ما هم با او كارى نداريم! ما زندگى‏مان را مى‏كنيم، او هم خدايى‌اش را كند! در حقيقت اين‌كه خدا چه كاره است و چه ربطى به ما دارد، ما چرا بايد خدا را بشناسيم و با او ارتباط داشته باشيم، با آن مفاهيمى كه صفات خدا عين ذات است، ارتباط چنداني ندارد. بسياري آن مفا‌هيم را خوب ياد مى‌گيرند، اما هيچ تأثيرى در عملشان ندارد. آنچه اهميت دارد اين‌ است كه آدم شناخت داشته باشد؛ به ‌گونه‌اي كه آن شناخت منشأ اثر در رفتارش باشد.   باور به صفات الهي يک مثال بسيار ساده: وقتي از ما و حتي از بچه‏هايى كه مدرسه مى‏روند بپرسيد خدا كجا است؟ همه مى‏گوييم خدا همه‌جا هست. اما اين دانستن چه اندازه در رفتار ما اثر دارد؟ آيا ما واقعاً خدا را همه جا حاضر مى‏دانيم؟ پس چگونه است که كارهايى را انجام مى‏دهيم كه حتي در برابر يك کودک از انجام آن‌ها شرم مي‌کنيم؟ اگر خدا را حاضر مى‏دانيم، چرا از او خجالت نمى‏كشيم؟ اين چه ايمان و چه معرفتى است؟ معرفتى بايد باشد كه باورمان شود و در رفتارمان اثر بگذارد. همه ما مى‏گوييم «روزى» دست خداست؛ اما فقط تعارف مى‏كنيم و باورمان نيست كه روزى دست خدا باشد. اگر واقعاً روزى را دست خدا مى‏دانيم، چرا دروغ مي‌گوييم، چرا تقلب مي‌كنيم، چرا مال ديگران را مي‌خوريم، چرا حق ديگران را تضييع مي‌كنيم؛ مگر نه اين‌که روزي دست خداست؟ پس چرا حقوق الهى را اداء نمى‏کنيم. چرا خمس و زكات نمى‏دهيم؟ تجربه‏هاى زيادى وجود دارد که وقتي خمس و زكات داده مى‏شود، مال انسان بركت پيدا مى‏كند و در برابر بسياري از خطرات بيمه مى‏شود.   پاداش الهيچرا اين الفاظي که به كار مى‏بريم و حتى استدلالش هم مى‏كنيم و سطح ذهن را هم فرا‏گرفته است، در عمق ذهن فرونمى‏رود؟ آن معرفتى اثر دارد كه تا عمق دل نفوذ كند و در رفتار آدم اثر بگذارد و هر اندازه اين معرفت بيشتر باشد در كميت و كيفيت عمل ما اثر خواهد داشت. بنابراين اگر کسي خدا را واقعاً درست بشناسد، هم اعمال خداپسندانه‌اش از لحاظ كميت زياد مى‏شود، و هم كيفيتش بالا مى‏رود. حتي اگر خدا را فقط به همين عنوان بشناسيم و باور داشته باشيم كه خدا كسى است كه پاداش اعمال ما را مي‌دهد، آن‌گاه سراسر تلاش خواهيم شد. اگر انسان بداند كه خدا براى كار خير او واقعاً پاداش مى‏دهد، آن‌وقت حاضر است لحظه لحظه عمرى را كه ممكن است ميليونها قيمت داشته باشد، صرف عمل خير کند.اگر من بدانم يك الله اكبر، يك سبحان الله و يك استغفرالله، ميليون‌ها تومان قيمت دارد، اما باز بنشينم، فکاهي بگويم، حرف لغو بزنم و ديگران را مسخره كنم، در واقع خدا را نشناخته‌ام و باورم نيست كه خدا مالك يوم الدين است و به اعمال خوب ما پاداش مى‏دهد و اگر عملي بد هم باشد عقاب و مؤاخذه دارد. اگر «معرفت» قوى باشد، آثار همه صفات خدا در رفتار ما ظاهر مى‏شود.   رابطه‌ي معرفت و اطاعتپس آن معرفتى علامت تشيع است كه نتيجه‏اش آن صفت بعدى کلام حضرت امير باشد، يعني: الْعَامِلُونَ بِأَمْرِ اللَّهِ. آن كسانى عارف بالله هستند كه به امر خدا عمل مى‏كنند. نمى‏شود كسى عارف بالله باشد، ولي معصيت كند. همانا آن كسى كه معرفت كامل دارد و تمام وجودش معرفت به خدا است، نمي‌تواند معصيت كند. نه تنها نمى‏شود معصيت كند که كار لغو نيز از او سر نمي‌زند. همه توجه‏اش به خداست. همه چيز را از آثار خدا مى‏داند. به همه چيز از آن منظري نگاه مى‏كند كه ارتباط با خدا دارد. و البته گفتن اين حرف‌ها آسان است. ما بايد سعى كنيم خدا را طوري بشناسيم كه در رفتارمان اثر بگذارد. بايد خدا را باور داشته باشيم. وقتي صفات خدا را شناختيم، بايد به لوازم آن ملتزم باشيم. اگر ما شخصي را محترم مي‌شماريم، در برابرش مؤدب مي‌نشينيم، آهسته سخن مي‌گوييم و بسيار در رفتار و گفتار خود دقت مي‌کنيم تا خلاف ادب از ما ظاهر نشود. اما اگر جلوى آن شخص، طوري رفتار كنيم كه کودک جاهل رفتار مى‏كند، آيا باز هم مي‌توانيم ادعا کنيم آن شخص را محترم مى‏دانيم؟ پس معرفت به اين‌كه او محترم است از آثارش در رفتار و کردار ما معلوم مى‏شود.شيعيانى كه عارفان بالله هستند، خدا را آنچنان مى‏شناسند كه در رفتارشان لوازم آن معرفت ظهور پيدا مى‏كند. در مباحث آينده ملاحظه خواهيد کرد که محور تمام صفات، معرفت به خداست. در واقع اگر اين اصل باشد، همه آن صفات به ‌گونه‌اي مطلوب تحقق پيدا مى‏كند. اما اگر اين اصل نباشد و فقط شكل ظاهريش باشد، ممکن است براي كفار هم ديده شود. پس، اصل معرفت به خدا است. اگر ما بخواهيم راه اهل بيت را برويم، و به اندازه ظرفيت خودمان به اميرالمؤمنين تشبه پيدا كنيم، ابتدا بايد سعى كنيم معرفتمان نسبت به خدا بيشتر شود. اگر آن معرفت پيدا شد، آن‌وقت معرفت به پيغمبر(ص) و اهل بيت(ع) هم زياد خواهد شد. بنابراين، لازمه اين‌كه معرفت آدمي به خدا زياد شود، اين است كه معرفتش به پيغمبر اكرم و اهل بيت هم زياد شود. آن‌وقت است که مى‏فهمد نسبت به آن‌ها بايد چه احترامى قائل شد و چه برخوردى داشت. پس آن معرفتى مى‏تواند منشأ اثر در زندگى، سعادت و در تشبه ما به اهل بيت و البته در شيعه شدن واقعى باشد كه در رفتار ما اثر بگذارد و ما به لوازمش نيز ملتزم شويم. پس از اين‌رو است که مى‏فرمايد: «الْعَارِفُونَ بِاللَّهِ الْعَامِلُونَ بِأَمْرِ اللَّهِ».    1. ر.ك: بحارالأنوار، ج 64، ص 289، باب علامات المؤمن و صفاته؛ إِنَّ لِأَهْلِ الدِّينِ عَلَامَاتٍ يُعْرَفُونَ بِهَا: صِدْقُ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَه.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 411]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن