واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: رويا خانوم19-02-2006, 10:46 AMميگويند يكي از مهمترين عوامل مهاجرت جنجالي مهدي هاشمينسب از پرسپوليس به استقلال به ماشين نداشتن او بر ميگشت. يكي از خبرنگارهاي نزديك به هاشمينسب ميگويد: مهدي يا با آژانس سر تمرين ميرفت يا با بهروز رهبريفرد ميرفت و ميآمد. همين براي ستاره تيم كه بارها عامل شكست استقلال بود، افت داشت. مهدي هم رفت جايي كه پول خوب بدهند و حداقل يك ماشين براي خودش دست و پا كند. اما اگر به جو فوتبال ايران در 87 سال گذشته نگاهي بيندازيم، ستارهاي را ميبينيم كه نه تنها عقاب آسيا بود و سينهها برايش در استاديوم فوتبال چاك ميخورد، كه هرگاه در ترافيك خيابانهاي پايتخت، عشق فوتبالي يك بليزر آبي رنگ دو در ميديد، چشمانش را تا ميتوانست تيز ميكرد كه فرد پشت رول را تشخيص دهد و خداي نا كرده سعادت ديدن احمدرضا عابدزاده را از دست نداده باشد. مهدي هاشمينسب در جو آن زمان فوتبال ايران حتما يك ماشين مدل بالا كه در نهايت يك پژو 405 مشكي متاليك رينگ اسپرت ميشد، ميخواست. ميخواست كه حداقل به همه نشان دهد تنها در چمن سبز نيست كه يكه تاز است. روياي يكه تازي مردان فوتبال به ايران و ستارههاي عموما كاغذياش محدود نميشود. ديويد بكام انگليسي، آن هنگام كه در منچستر توپ ميزد، كلكسيوني از بهترين ماشينهاي دنيا در پاركينگ خانهاش داشت. از پورشه تا لامبورگيني و 3 BMW Z جيمز باند افسانه اي. پس نبايد به فوتباليستهاي ايراني خرده گرفت كه چرا به خاطر يك 405 مشكي ناقابل، عشق را به حراج ميگذارند. از اسلاف آنها همچون ناصر حجازي گرفته كه در زمان خودش همه كار كرد تا يك2002 BMW به چنگ آورد، تا حال كه همه پا به توپهاي ايراني تمام قرارداد و زندگيشان را ميدهند تا حداقل يك 206 وطني سوار شوند كه اين كف ماشينهاي طبقه فوتباليست ايراني است. به اين اساميتوجه كنيد: علي انصاريان، علي سلماني، سهراب انتظاري، هادي طباطبايي، مهرداد اولادي و... . همه اينها 206 سوار هستند. در ميان دوستان و هم تيميهاي اين افراد ميتوان ديد مثلا فرشيد كريمي، يحيي گل محمدي، افشين پيرواني و علي رضا منصوريان را كه ماكسيما سوار ميشوند و پيروز قرباني و فرزاد مجيدي كه فرمان مزدا 323 در دست دارند و يا بهنام ابوالقاسم پور و ميثم بائو كه زانتيا ميرانند. ولي هستند افرادي كه به كف هيچ چيز راضي نميشوند و از هر چيزي بهترينش را ميخواهند. معرفي هم نميخواهد. كاپيتان تيم ملي اراده كرده است و هوادارهايش را به افتخار يك مرسدس بنز 600 S مشكي متاليك مدل 2004 رسانده است. ماشيني كه ميگويند نيمياز آنهايي كه قدم به صباشهر ميگذارند، نه براي ديدن تمرينات صباباتري كه تنها براي سياحت مركب علي دايي به آنجا ميروند. مركبي كه بعد از آن شب نحس، كمتر همراه با كاپيتان سر تمرينات حضور پيدا ميكند و بقيه ماشينهاي دايي بيشتر زير پاي او در صباشهر و يا كمپ تيمهاي ملي خودنمايي ميكنند. نقل است كه در يكي از شبهايي كه دايي براي يكي از بازيهاي ليگ برتر سوم، همراه با پرسپوليس در هتل لاله آرميده بوده است، از هواداران پروين، مرسدس دايي را به خطي ميهمان ميكنند و بلوايي را به راه مياندازند.هواداران كسي اين دسته گل را به آب ميدهند كه خود زماني معروفترين نمايشگاه ماشين تهران را داشت (اتو سورتمه)، كه حال از آن نمايشگاه و انبوه مرسدسها و BMW هايش هيچ باقي نمانده است. پروين كه زماني با ماشينهايش نيز شهره بود، اكنون يك 405 سوار ميشود كه رانندهاش ميراندش. از اين ميگذريم كه سلطان چند مدل ماشين ديگر هم دارد و رو نميكند.از علي دايي و بيمانند بودنش در هر زمينهاي كه بگذريم، ميتوان هم بازيهايي از او را نام برد كه نه تنها پس از كاپيتان از اروپا و كشورهاي حوزه خليج فارس سر در آوردند، كه همچون او ماشينهايي از فرنگ و آن سوي آبها به خيابانهاي تهران سرازير كردند كه در نوع خود بي همتا بودند (ميگوييم بودند چون اكنون ميتوان نمونههاي زيادي از ماشينهاي مدل بالا را در سطح شهر ديد.) معروف بود كه فولكس بيتل فسفري نيكبخت واحدي لنگه ندارد و آئودي 8 A حامد كاويانپور انگشت را به دهان ميچسباند. (البته بيتل را كاويانپور براي نيكبخت و به صورت اجارهاي به ايران آورد). در حال حاضر جناب نيكبخت مرسدس SLK كروكي سوار ميشود و آب از دهان همه به راه مياندازد. روزي كه علي موسوي به ايران آمد دست روي ماشيني گذاشت كه تا آن زمان كمتر استوك پوشي رانده بودش. موسوي ميتسوبيشي گالانت چشم گربهاي سوپر سالن را جايگزين مرسدس رويايياش در لوركوزن آلمان كرد. پس از او پرويز برومند هم نمونه آن ماشين را خريد و اين دو به دوستان گرمابه و گلستان بدل شدند. شايد اگر هادي طباطبايي هم گالانت چشم گربهاي را به 206 ترجيح ميداد، آن همه جنجال براي دروازه آبي به وجود نميآمد. دليل كاملا بي ربطي است!ولي در اين بين بهترين بازيكن آسيا، فراتر از هم نوعهاي ايرانياش در دبي گشت و گذار ميكرد. علي كريميخيابانهاي شيخنشين متمول خليج را با 756 BMW گز ميكرد و با BMW X نقرهاي به تمرين الاهلي ميرفت. ماشيني كه كريمي آن را در ايران هم سوار ميشد. به تازگي علي كريمي در سايت شخصياش اعلام كرده در آلمان يك آئودي فرمز ميراند كه طبق معمول از مدل فاكتور گرفته است. ضمن اينكه به زودي آن را تبديل به مارك ديگري ميكند. شايد تنها كسي كه با كريمي در اين زمينه هم وزن بود و هست، فرهاد مجيدي باشد كه مرسدس بنز كلاس ML را به عنوان مركب برگزيده است. اما متفاوت بودن، همچنان بيماري لژيونرهاي ايراني مقيم اروپا است. مهدي مهدوي كيا با اينكه حال و روز خوبي در هامبورگ ندارد، اما ميتواند به آئودي، گلف و مرسدسي كه در پاركينگ خانهاش پارك كرده دل خوش كند كه خود و خانوادهاش به نوبت از آنها استفاده ميكنند (اينطور هم ميگفتند موشك هامبورگ تنها يك BMW دارد(. وحيد هاشميان كه تازه به هانوفر پيوسته است مثل اكثر فوتباليستهاي درجه اول يك مرسدس مشكي دارد. محرم نويدكيا كه در اصفهان با پرشيا كنار زاينده رود ميرفت در بوخوم BMW سوار ميشود و با آن كنارههاي راين را تجربه ميكند. البته كسي از مدل BMW محرم خبري ندارد و خودش نيز چيز بيشتري در اين مورد به زبان نميآورد. در ميان داخليهاي پر سر و صدا هم ميتوان چهرههايي پيدا كرد. آقاي گل ليگ برتر تازه تمام شده (رضا عنايتي)، ماكسيما سوار ميشود. جواد نكونام BMW را به بقيه برندها ترجيح داده است و استاديوم شهيد دستگردي را هر روز به اين مدل مزين ميكند. از فوتباليستها كه بگذريم، نمونههاي عجيبي در ستارههاي ساير رشتههاي ورزشي ميتوان مشاهده كرد. از رضازاده كه با آن هيكل تنومند، ماكسيماي اهدايي قهرماني المپيك را سوار ميشود تا هادي ساعي كه پرشيا را به 206 كه علي رضا حيدري ميراند ترجيح داده است. اما اتفاق جالب در رشته واليبال افتاده است. آنجا كه اكثر اعضاي تيم واليبال پيكان، سمند سوار ميشوند و يا سايپاييها، زانتيا را از باشگاه گرفتهاند. گرچه پيدا ميشوند واليباليستهايي همچون بهنام محمودي كه موسو را به سمند ترجيح دادهاند، اما فرض كنيد اگر قرار بود همه تيمهاي صنعتي به بازيكنانشان محصولاتشان را هديه ميدادند، ميبايست بازيكنان تراكتورسازي، يا تراكتور ميراندند و يا كمباين! اگر به فوتبال نگاهي دوباره بياندازيم و اين بار به مربيان توجه كنيم و نه ستارههاي چمن سبز، در يك سوي نيمكت امير قلعه نويي نشسته است كه مزدا سوار مي شود و در ديگر سو، فيروز كريميايستاده است كه موتور سواري قهار است و هوندا 125 CDI را به هر چه ماشين پر زرق و برق ترجيح ميدهد. مربيان ديگر همه در اين بازه جاي ميگيرند. اما هرچه هست هيچ كدام موتور سوار نميشوند و اين خود نوعي آوانگارد بودن است! http://i1.tinypic.com/o0yt7b.jpg اين ماشيني است كه حامد از امارات براي نيكبخت وارد كرد. نيكبخت 6 ماه آن را سوار شد و پسش داد. اين ماشين اكنون در امارات است و مشتري ندارد 30naa19-02-2006, 11:13 AMنیسان 350-زد مال مهرداد میناونده و من خودم اونو دیدم. قبلش هم یه مینی داشت. امیر قلعه نوعی هم تا 5 ماه پیش 206 سوار می شد. فيروز كريميايستاده است كه موتور سواري قهار است و هوندا 125 CDI را به هر چه ماشين پر زرق و برق ترجيح ميدهد. ایول به فیروز از خودمونه. Y.O.U.S.E.F.P.3.020-02-2006, 04:45 AMخيلي جالب بود....ممنونم كاش از ماشين داش سينا هم با خبر ميشديم متشكرم يوسف saeid_ronaldo20-02-2006, 12:51 PMكاش در مورد بنز 200 ميليوني نيكبخت كه اول ليگ خريدش هم چيزي مينوشتيد يا از فولكسي كه وقتي براي قرارداد با فنرباغچه رفته بود تركيه اونو خريد. saeid_ronaldo20-02-2006, 12:52 PMجالبه بدونيد ايكر كاسياس دروازبان رئال مادريد تا چند سال پيش با دوچرخه ميرفت سر تمرين سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 488]