محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831639370
موسوی تبريزی : خاتمی و كروبی هيچكدام رهبر جبهه اصلاحات نيستند
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
رئيس مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم در باره اختلاف نظر اصلاح طلبان بر سر رهبري خاتمي و كروبي گفت: ما در جبهه اصلاحات به رهبر فكري نياز نداريم چون امام(ره) همه چيز را مشخص كرده است.اشاره: از مهمترين خصلتهاي اخلاقي انقلابيون و آن دسته از فعالان سياسي چه راست و چه چپ كه از نزديك محضر امام خميني(ره) را درك كردهاند، «صراحت و رُك گويي» آنان در بيان مسائل است. افرادي كه حرفها و نوشتههايشان را در چارچوب محافظهكاري زنداني نميكنند هميشه صحبتها و مكتوباتشان خواندني و هيجان برانگيز است عليالخصوص آنكه روزي دادستان انقلاب هم بوده باشند آنهم در گرماگرم روزهاي عرقريز انقلاب. همين كافي بود تا سراغ سيد حسين موسوي تبريزي برويم كه از همان ابتداي انقلاب تا به امروز يك چپ- بخوانيد اصلاحطلب- باقي مانده است. آنچه حاصل اين گفتگوي مشروح بود در پي ميآيد: سوال: حاجآقا! به عنوان آغازين پرسش بفرماييد كه در حال حاضر به چه كاري مشغوليد و دامنه فعاليت سياسي شما تا چه اندازه است؟ موسوي تبريزي: مهمترين كارم در حال حاضر فعاليت علمي است. حاصل فعاليت علمي بنده 8 جلد كتاب فقهي است كه 2 جلدش چاپ شده است. در كنار كار علمي، اداره مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم هم به عهده بنده است كه جزء فعاليتهاي سياسي و اجتماعي به شمار ميآيد. ريشه اين مجمع به زمان امام (ره) بر ميگردد. آن زمان اين مجمع با نام دفتر تبليغات اسلامي قم توسط خود من پايهگذاري شد. همان زمان هم مواضع اين دفتر در خصوص دولت آقاي ميرحسين موسوي با نظر دوستان جامعه مدرسين در برخي از مسائل فرق ميكرد. حضرت امام (ره) عنايت خاصي به دفتر تبليغات داشتند. نظرياتي كه امروز داريم همين نظرها را در زمان خود امام (ره) هم داشتيم. ما در خصوص فقه و معارف به نوانديشي ديني اعتقاد داريم و اين همان سخن امام(ره) در منشور روحانيت است كه بر فقه جواهري و پويا تاكيد ميكردند. معتقديم كه فقه بايد تا حدودي فقه حكومتي باشد و بين حوزه و دانشگاه و اهل تشيع و اهل تسنن وحدت برقرار شود. هر چند در حال حاضر در ساختار حاكميت مسئوليتي نداريم اما بيشتر از خيلي دوستان كه در ساختار هستند به عنصر زمان و مكان در فقه معتقديم و نظرات ما به نظرات حضرت آيتالله خامنهاي نزديكتر است. اصل فعاليت سياسي ما در قالب مجمع مدرسين و محققين است كه از سال 1376 هم به طور رسمي پروانه فعاليت ما توسط وزارت كشور صادر شد. سوال: همانطوري كه از نام مجمع كه «مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه» است فلسفه اصلي تشكيل آن انجام كارهاي علمي وتحقيقي بوده. آيا مجمع كار تحقيقي هم انجام ميدهد؟ موسوي تبريزي: بله قطعاً. از جمله كارهاي تحقيقاتي مجمع مدرسين، بررسي آفتها و تحريفات واقعه عاشورا بوده كه پارسال منجر به اين شد كه رهبري و ائمه جمعه و جماعات در خصوص اين آفات به جامعه هشدار بدهند. در خصوص تحريفات عاشورا يك كتاب حدود 600 صفحهاي توسط مجمع مدرسين حوزه علميه چاپ شده. در خصوص نظريات آقاي عبدالكريم سروش و مطالب قرآني هم كارهاي تحقيقي توسط مجمع صورت گرفته. مساله مهدويت و مدعيان دروغين مهدويت هم از جمله مسائلي است كه مجمع به آن پرداخته است. مجمع مدرسين در كنار فعاليتهاي تحقيقاتي، فعاليت سياسي هم دارد كه مجموعه اين فعاليتها در چارچوب جبهه اصلاحات قرار ميگيرد. سوال: شما چند دوره رئيس خانه احزاب ايران بودهايد. در اينباره هم اگر نكتهاي هست بفرماييد لطفاً. موسوي تبريزي: انتخاب رئيس خانه احزاب هر 2 سال يك بار برگزار ميشود كه الان 6 سال يعني 3 دوره است كه بنده به عنوان رئيس آن انتخاب شدهام. رياست دورههاي اول، سوم و چهارم اين خانه با بنده بوده و رياست دوره دوم هم به آقاي غفوري فرد واگذار شده بود. سوال: حاجآقا! حزب يعني چه؟ موسوي تبريزي: حزب يعني تشكلي كه بر اساس يك مرامنامه شكل ميگيرد و دنبال تاثيرگذاري در مديريت جامعه است. سوال: با توجه به اينكه شخصيتهاي محوري هر دو جناح موجود در كشور به لزوم وجود حزب به معناي حقيقي آن در كشور پي برده و در سالهاي اخير همواره از ضرورت نهادينه شدن فرهنگ تخرب در ايران سخن ميگويند. دغدغه اصلي فعالان سياسي در ايران، فقدان حزب به معناي تشكيلاتي و اصيل آن است. فكر ميكنيد در حال حاضر چقدر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب و ساير گروههاي سياسي در كشور به جايگاه و پرستيژ حزبي نزديك شدهاند؟ موسوي تبريزي: همه دوستان امروز از نبود احزاب قدرتمند رنج ميبرند نه از نبود احزاب. ما در كشور تا دلمان بخواهد حزب داريم. خود بنده هم به عنوان رئيس خانه احزاب فقدان يك حزب قدرتمند را كه بتواند در نحوه مديريت جامعه تاثير گذار بوده و حتي براي اداره جامعه برنامه داشته باشد كاملا احساس ميكنم. البته فقدان يك حزب قدرتمند در ايران علل مختلفي دارد كه بايد بررسي شود. سوال: مثلاً چه عللي؟ موسوي تبريزي: چند عامل باعث شده تا حزب قدرتمندي در كشور ما شكل نگيرد. نخستين دليل آن است كه حكومتها احزاب را رقيب خودشان ميدانند و به همين خاطر نه تنها علاقهاي به تقويت احزاب ندارند بلكه حتي از رشد آنها هم جلوگيري ميكنند. ما در زمان شاه يك جور به اين مساله مبتلا بوديم و بعد از تشكيل حكومت جمهوري اسلامي هم به گونهاي ديگر. البته هر چند در اوايل كار حزب قدرتمندي به نام حزب جمهوري اسلامي تشكيل شد اما به دليل آنكه برخي اعضاي اين حزب انحصارطلبي را پيشه كرده و بسياري از افراد غير حزبي اما انقلابي را تحريك كردند و تنها خودشان را شايسته حضور در قدرت دانستند اين حزب با دستور امام(ره) منحل شد. كار به جايي رسيده بود كه بعضيها در حزب جمهوري اسلامي گفته بودند «هر كس با ما نيست بر ماست» و حتي اين شعر هم خوانده شده بود در جلسات حزب كه «هر كس ندارد در سرش هواي ما، برود از كربلاي ما». متاسفانه حزب جمهوري اسلامي از افراد مومن و انقلابي كه مستقل بودند اما در حزب عضويت نداشتند حمايت نميكرد و آنان را به عنوان كانديدا مورد حمايت و معارفه قرار نميداد اما گاهي ديده ميشد بعضي افراد متملق و چاپلوس فقط به خاطر اينكه عضو حزب هستند مورد حمايت حزب جمهوري اسلامي قرار گرفتند. من اين نكته را شخصاً به شهيد بهشتي هم عرض كردم. انحصارطلبي حزب جمهوري اسلامي باعث شد كه امام (ره) با آنها برخورد كرد و در ابتدا فرمود كه دوستاني مثل آقاي خامنهاي و آقاي هاشمي از عضويت حزب استعفا كنند و بعد دستور انحلال حزب را صادر كرد. پس يكي از دلايل مهمي كه باعث شده در كشور ما حزب قدرتمندي وجود نداشته باشد روحيه انحصارطلبي است. دليل ديگري كه باعث شده حزب قدرتمندي در كشور وجود نداشته باشد اين است كه ما هنوز نتوانستهايم روحيه دموكراتيك حزبي را در خودمان به وجود بياوريم. ما هنوز به كار جمعي عادت نكردهايم وفرهنگ كار جمعي را پرورش ندادهايم. البته اين انحصارطلبي در حزب جمهوري اسلامي به رؤساي حزب يعني آقاي بهشتي و آيتالله خامنهاي برنميگشت بلكه اين اعضاي حزب بودند كه به اين مسائل دامن ميزدند و به شدت براي كسب قدرت تلاش ميكردند. حدود سال 61 و 62 بود كه خدمت آيتالله خامنهاي رفته بودم. گفتم آقا اين چه حزبي است كه دو گروه در آن دعوا ميكنند؟ من فكر ميكردم فقط دو گروه در حزب دعوا ميكنند كه يكي طيف آقاي ميرحسين موسوي يا همان چپ اقتصادي بود و يكي هم طيف بازاريها؛ همين بازاريها كه بعدها حزب موتلفه را تشكيل دادند آن زمان در حزب جمهوري اسلامي به جان ميرحسين موسوي افتاده بودند. آيتالله خامنهاي گفتند: شما اشتباه مي كنيد چون سه گروه در حزب با هم دعوا دارند. حق با ايشان بود چون گروه سوم هم تكنوكراتهاي خارج رفتهاي مثل آقاي جاسبي و تاحدودي آقاي ميرسليم بودند. سوال: حاج آقا! اگر موافق باشيد به بحث اصلي برگرديم. موضوع صحبت، دلايل فقدان حزب قدرتمند در ايران بود. يكي از اين دلايل، انحصار طلبي و عادت نكردن به كار حزبي بود كه شما فرموديد. يك علت ديگر اين بود كه حكومتها احزاب را رقيب خود ميدانند. موسوي تبريزي: بله، دليل ديگر اين است كه متاسفانه در بسياري مواقع حتي شخصيتهاي برجسته مديريتي كه توسط مردم انتخاب ميشوند ميگويند ما به هيچ حزبي وابسته نيستيم، ما وامدار هيچ حزبي نيستيم و قس علي هذا. همين صحبتها به معناي آن است كه حزب بد است و خود اين هم عاملي براي قدرت نگرفتن احزاب است، حتي آقاي خاتمي هم كه توسط احزاب به مردم معرفي شد و با پشتوانه احزاب راي آورد همين كار را كرد و اين شعار را سر داد كه به هيچ حزبي وابسته و وامدار نيست. سوال: پس يكي ديگر از علل نبود احزاب قدرتمند در كشور و رشد نكردن آنها، ناسپاسي افرادي است كه پس از به قدرت رسيدن با پشتوانه احزاب، از عضويت در حزب اعلام برائت ميكنند. بله؟ موسوي تبريزي: بله دقيقا؛ آقاي احمدينژاد هم مثل آقاي خاتمي همين كار را كرد. من معتقدم آقايان خامنهاي، هاشمي رفسنجاني، خاتمي و احمدينژاد با اينكه احزاب قدرتمندي در كشور ما وجود ندارد اما همگي با پشتوانه و معرفي احزاب رئيس جمهور شدهاند. يكي از مهمترين دلايلي كه باعث ميشود افراد بعد از روي كار آمدن اعلام استقلال و عدم وابستگي به يك حزب را داشته باشند ضعف خود احزاب بوده. اگر احزاب ما قدرتمند بودند افراد برآمده از دل آنها هيچگاه نميگفتند ما عضو هيچ حزبي نيستيم. سوال: اگر اجازه بدهيد موضوع گفتگو را بر محور ديگري پيش ببريم. همانطور كه مطلعيد، آقاي كروبي قبلا اعلام كرده بود كه اگر گروههاي اصلاحطلب تا 20 آذرماه كانديداي خودشان را معرفي نكنند به نفع هيچكس كنار نميرود. بيست و چهارم آذرماه ايشان اعلام كرد كه چون گروههاي اصلاحطلب كانديدايشان را معرفي نكردهاند با فرض كانديدا شدن خاتمي، موسوي و نوري به نفع هيچكس كنار نميرود. با اين وصف يكي از كانديداهاي قطعي جناح اصلاحطلب آقاي كروبي است كه سفرهاي استانياش را شروع كرده. خود تحليلگرهاي جبهه اصلاحات معتقدند اجماع اصلاحطلبان امري دور از ذهن است و حداقل دو نفر از سوي اين جبهه نامزد انتخابات رياست جمهوري خواهند شد. آقاي خاتمي هم اعلام كرد كه دعوت مردم را جدي گرفته و حتماً يا خوش و يا مهندس موسوي ميآيند. شواهد هم گوياي كانديداتوري همزمان آقايان خاتمي و كروبي است. در صورت كانديداتوري همزمان اين دو چهره سياسي اصلاحطلب برنامه و سياست مجمع مدرسين چه خواهد بود؟ موسوي تبريزي: تصميم مجمع مدرسين اين است كه در صورت كانديداتوري آقاي خاتمي به طور قاطع از ايشان حمايت كند ولي هنوز چون آقاي خاتمي نيامده به طور رسمي اين سياست را اعلام نكردهايم. اما اينكه اگر آقاي خاتمي نيايد سياست مجمع چه خواهد بود هنوز تصميمي نگرفتهايم. سوال: حاجآقا! شرايط را چطور ميبينيد؟ فكر ميكنيد آقايان خاتمي و كروبي در قامت رقيب همديگر ظاهر ميشوند يا نه؟ موسوي تبريزي: من معتقدم كه آقاي خاتمي و آقاي كروبي در نهايت به يك تفاهم ميرسند. سوال: يعني آقاي كروبي حرف خودش را زيرپا ميگذارد كه گفت به فرض كانديداتوري خاتمي، ميرحسين و نوري به نفع هيچكس كنار نميرود؟ فكر ميكنيد آقاي كروبي از اين حرف خودش كه بارها قاطعانه اعلام كرده آمده تا بماند، برميگردد؟ موسوي تبريزي: حرف اسلام را هم بر اساس مصالح ميشود عوض كرد چه برسد به حرف آقاي كروبي. ايشان كه از اسلام بالاتر نيست. آقاي كروبي هميشه به مصالح توجه داشته. امام (ره) كه مراد آقاي كروبي است ميفرمايد بايد به مصالح توجه كرد. آقاي كروبي كه مقلد امام است حتماً به مصالح توجه خواهد داشت. البته همان حرف ايشان هم بر اساس مصالح بيان شده. سوال: اخيرا توسط اصلاحطلبهايي مثل عباس عبدي و محمد قوچاني موضوع "رهبري جريان اصلاحات" و "رئيس جمهوري جبهه اصلاحات" مطرح شد. امثال اين دوستان خيلي صريح به آقاي خاتمي گفتند كه به درد رئيس جمهوري اصلاحطلبها نميخورد چرا كه ايشان مرد اجرايي نيست و اگر بيايد وضعيت، همان وضعيت 8 ساله دوره رياست جمهورياش خواهد بود. اين دوستان معتقدند آقاي خاتمي بايد رهبر اصلاحات باشد و رئيس جمهور بسازد. براساس پيشنهاد آقايان عبدي و قوچاني، همانطور كه در انتخابات رياست جمهوري اسلامي 76 آقاي كروبي تمام قد در حمايت از آقاي خاتمي ظاهر شد الان نوبت آقاي خاتمي است كه تمام قد به حمايت از آقاي كروبي برخيزد. شما چقدر طرح موضوع رهبري جريان اصلاحات و رئيس جمهوري آن را قبول داريد؟ موسوي تبريزي: يك زماني عدهاي مطرح كرده بودند كه آقاي كروبي رهبر جريان اصلاحات است و من همان زمان گفتم كه اكثريت قريب به اتفاق اصلاحطلباني كه نظام را قبول دارند رهبر جريان اصلاحات را امام خميني(ره) ميدانند. ما در جبهه اصلاحات به رهبر فكري نياز نداريم چون امام(ره) همه چيز را مشخص كرده. معتقدم آقايان كروبي و خاتمي هر دو مقلد امام هستند زيرا در مسائل سياسي تقليد از ميت جايز است. رهبري و انديشههاي امام به گونهاي است كه راهگشاي هر زمان و مكان است البته برحسب شرايط ممكن است بعضي نظرات امام مشمول تحول فقهي شود كه اين كم پيش ميآيد. دوستاني مثل آقاي عبدي و قوچاني حرفهايي كه ميزنند خلاصهاش اين است كه آقاي خاتمي چرا دعوا نكرد؟ سوال: با كي دعوا نكرد؟ مگر قرار بود آقاي خاتمي دعوا كند؟ موسوي تبريزي: امثال آقايان عبدي و قوچاني ميگويند چرا آقاي خاتمي با نظام دعوا نكرد. متاسفانه اخيراً اينهايي هم كه فرمايش آيتالله خامنهاي در مورد شاه سلطلان حسين را به آقاي خاتمي تطبيق ميدهند همان حرف آقاي عبدي و آْقاي قوچاني را ميزنند. عدهاي دنبال اين هستند كه كسي رئيس جمهور شود كه دعوا راه بيندازد. ما معتقديم كه آقاي خاتمي بدون دعوا كردن به بخش مطلوبي از اهداف اصلاحات كه در راستاي سياستهاي نظام بود دست پيدا كرد. حرف اين طيف از اصلاحطلبها اين است كه چرا آقاي خاتمي اعلان جنگ با نظام نكرد؟ خوب معلوم است كه آقاي كروبي هم اعلان جنگ نميكند. حتماً اين كار را نميكند. سوال: حاجآقا! شما در بخشي از صحبتهايتان فرموديد كه رهبر انقلاب از نظر مشي سياسي مقلد امام خميني(ره) هستند. از طرفي اشاره كرديد كه عدهاي از اصلاحطلبها كه مخالف آقاي خاتمي هستند حرفشان اين است كه چرا آقاي خاتمي به نظام و رهبري اعلان جنگ نكرد. از سوي ديگر، افرادي در جريان اصلاحات بودند كه در زمان آقاي خاتمي پروژههايي مثل خروج از حاكميت و عبور از خاتمي را طراحي كردند. با توجه به اينكه همين طيف تندرو در جريان اصلاحات، دولت اصلاح طلب را با موانع زيادي روبرو كردند چه تضميني وجود دارد كه در صورت پيروزي فردي مثل آقاي خاتمي، دوباره همين طيف تندرو باز هم بر موج اصلاحات سوار نشوند؟ موسوي تبريزي: اين تضمين، شخصيت آقاي خاتمي است. البته اين را هم نبايد ناديده گرفت كه وقتي عدهاي ميبينند مظلوم واقع شدهاند و يك دفعه 180 نفر از آنها رد صلاحيت ميشوند حق «آخ» گفتن كه دارد. ما در قرآن آيهاي نداريم كه گفته باشد «وَ لا تَقُل بِالنِّظام اُفّ». از طرفي در دولت آقاي خاتمي وزرا و مديران دوره آقاي هاشمي بيشتر به كار گرفته شدند تا دوستان حزب مشاركت. بعضي از افراد غير معتدل حزب مشاركت هم امروز ديگر عضو اين حزب نيستند. آقاي خاتمي كانديداي يك حزب خاص مثل مشاركت نخواهد بود بلكه كانديداي كل احزاب اصلاح طلب است. ما حتي اگر احتمال اين را ميداديم كه آقاي خاتمي تحت تاثير افراد تندرو است به هيچ وجه از ايشان حمايت نميكرديم . دليل حمايت مااز ايشان اين است كه مطمئنيم آقاي خاتمي به حرف تندروها اعتنايي نميكند. سوال: با توجه به اينكه طيف موسوم به اصلاحات، دم از خط امامي بودن ميزند و معتقد است كه از انديشههاي امام(ره) پيروي ميكند شما چقدر فعاليتهاي سازمان مجاهدين وحزب مشاركت را در راستاي انديشههاي امام خميني(ره) ميدانيد؟ موسوي تبريزي: از شما يك سئوال دارم و آن اين است كه شما چقدر انسانها را مطلق ميدانيد؟ انسانها مطلق نيستند. حرف امام بالاتر از قرآن كه نيست، هست؟ مگر كساني كه براي نفوذ انجمن حجتيهاي در اركان مديريتي تلاش ميكنند راه امام را رفتهاند؟ اگر كسي هم بگويد تمام كارهاي سازمان مجاهدين و حزب مشاركت مطابق به انديشههاي امام خميني (ره) است دروغ گفته. سوال: حاجآقا! قطعا از اظهارات و ادعاهاي اخير اكبر گنجي در مورد همجنسبازي، عبور از دين و امام زمان (عج) اطلاع داريد. عدهاي معتقدند كه غايت و نقطه پاياني تفكر اصلاحطلبي رسيدن به نقطهاي است كه گنجي رسيده. چقدر با اين تحليل موافقيد؟ موسوي تبريزي: اين عده خيلي بيخود ميكنند معتقدند! اكبر گنجي جزء كساني است كه درون جبهه اصلاحات آمدند اما در واقع به دنبال براندازي و اصلاح اصل نظام بودند. در بين اصولگراها هم فردي را ميشناسم كه نماينده دوره سوم مجلس بود اما در حال حاضر مخالف سرسخت نظام است. اكبر گنجي با اسلام مقابله ميكند و به هيچ وجه اصلاح طلب نيست. سوال: عالم سياست به قول بزرگترها «پدر و مادر ندارد»! منظور اين است كه دنياي سياست يك دنياي متغير و سيال است و اينگونه نيست كه قواعد سياسي تغيير ناپذير باشند. باتوجه به اينكه هواداران آقاي ميرحسين موسوي اقدام به راهاندازي سايت خبري كردهاند و با نظر به اينكه تا به امروز خود آقاي موسوي آمدنش را رد نكرده در حالي كه دورههاي قبل بلافاصله آمدنش را رد ميكرد، اگر جبهه اصلاحات و عقلاي قوم اصلاحطلب با انتخاب دو گزينه ميرحسين موسوي و سيدمحمد خاتمي روبرو باشند فكر ميكنيد كدام گزينه را انتخاب ميكنند؟ موسوي تبريزي: اين مساله نياز به بحث دارد. گاهي وقتها موضوع، "شخصيتي" است، اما گاهي وقتها مساله راي مطرح است. جناحي كه به پيروزي در انتخابات فكر ميكند بايد علاوه بر شخصيت كانديدا به ميزان راي آوري او هم توجه كند. كساني كه حامي آقاي خاتمي هستند اينگونه نيست كه آقاي موسوي را رد كنند. اصلاحطلبان اگر تشخيص بدهند كه راي آقاي موسوي بالاتر از آقاي خاتمي است قطعاً از آقاي موسوي حمايت ميكنند و بالعكس. سوال: حاج آقا! بر اساس يك اصل فلسفي هيچ پديدهاي در عالم هستي غير از ذات باريتعالي كه واجب الوجود است، خوب مطلق و يا بد مطلق نيست. با توجه به اينكه رسانهها و مطبوعات اصلاحطلب در طول حاكميت دولت آقاي احمدينژاد هميشه منتقد و مخالف سياستهاي دولت بودهاند اينگونه به ذهن متبادر ميشود كه دولت نهم مطلقاً هيچ اقدامي مثبتي انجام نداده. به نظر شما به عنوان يك شخصيت اصلاحطلب ، اقدامات مثبت دولت نهم كدام اقدامات هستند؟ موسوي تبريزي: من در اين مورد صحبتي نميكنم. سوال: و اما پرسش پاياني! قطعاً از نظريات جديد آقاي سروش در خصوص وحي و قرآن مطلع هستيد. سير انديشه و حركت فكري آقاي عبدالكريم سروش در مسير روشنفكري ديني را چگونه ميبينيد؟ قرار است ايشان به كجا برسد با اين اوصاف؟ موسوي تبريزي: معتقدم كه آقاي سروش ديگر از مرحله پژوهشها و نظريات علمي گذشته است. آقاي سروش متاسفانه مسايل علمي را با مسائل سياسي مخلوط ميكند و اين براي يك دانشمند و عالم مثل زهر است. اما پاسخهايي هم كه به نظريات آقاي سروش داده ميشود نبايد توهينآميز و آميخته با فحش باشد زيرا بحث علمي بايد مصداق "وَ جادِلهُم بِاللّتي هِيَ اَحسَن" باشد. در اين بين پاسخ آيت الله سبحاني به آقاي سروش خيلي خوب بود هر چند ممكن است در بعضي استدلالهاي ايشان ضعفهايي وجود داشته باشد. آقاي سروش به دليل مخلوط كردن مسائل علمي با موضوعات سياسي از حد يك عالم و محقق خارج شده است. سوال: با اين وصف، به نظر شما آقاي سروش از نظر فكري به كجا ميرسد؟ موسوي تبريزي: ايشان با اين روند به «تعصب فكري» ميرسد. كسي كه دچار تعصب فكري بشود هميشه فكر ميكند سخن خودش بلااشكال است و لذا حاضر نيست سخنان مثبت و خوب ديگران را بشنود و يا درباره آن فكر كند. قطعاً اين وضعيت به ضرر خود آقاي سروش است اما ما هم بايد توجه داشته باشيم كه نبايد با پاسخهاي غيرعلمي و سياسي به آقاي سروش، ايشان را در جامعه بزرگ كنيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 433]
-
گوناگون
پربازدیدترینها