واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
«فقه تخصصي» را ترويج كردن و «مرجعيت شيعه» را نشانه رفتن، و «تقليد و مقلِد و مقلَد» را در «كارشناسيهاي علمي» واژگونه ساختن، بدعت است يا انحراف! كه دين را و مذهب را به نابودي ميكشاند. سرور آزادگان، پس از ورود به مكه (كه براي رفتن به كوفه به آن سفر كرده بود) به سران قبايل بصره نامهاي نوشت، و آنان را براي ياري خويش دعوت فرمود. در اين نامه امام تاكيد فرمود: «اينك پيك خود را به سوي شما ميفرستم، شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر دعوت ميكنم، زيرا در شرايطي قرار گرفتهايم كه ديگر سنت پيامبر از ميان رفته و جاي آن را بدعت فرا گرفته است. اگر سخن مرا بشنويد، به راه سعادت و خوشبختي هدايتتان خواهم كرد. درود و رحمت و بركت خدا بر شما باد. انگيزه و هدف اساسي قيام حسيني عليهالسلام همانگونه كه در وصيتنامه آن حضرت آمده، «امر به معروف و نهي از منكر» بود، و عاشورا يعني امر به تشكيل حكومت اصيل ديني با زمامدار اصلح و اجراي احكام متعالي قرآن كريم، و نهي از حاكميت بدعتگزاران و قدرتطلباني كه با هر وسيله بر كرسي قدرت تكيه زده و خود را خليفه پيامبر صليالله عليه و آله ميخواندند! واقعا «بدعت»ها چه بود كه «خون خدا» بايد براي آن ريخته ميشد؟ مگر نه آن كه حاكميتي به نام مسلمانان وجود داشت و «نومسلمانان»، يا «مسلمانان نوگرا» از يك «حزب اموي» بر آن حكومت ميراندند؟ با قرائت «مردمسالارانهاي» كه مردم هم تابع آن بودند، و «مشروعيت از نوع مردمي»، «يزيد لعين» و «خاندان پست» و «حزب ننگين اموي» را همراهي ميكرد!؟ آيا جز اين واقعيت در سال 61 هجري واقعيت ديگري ميتوان ديد؟ «اكثريتي» همراه با يزيد، و راضي به اشرافيت و تجملگرايي و دنياپرستي او! اكثريتي كه سران آن از «رانتجويي» و «بهرهگيري از فرصتها و امكانات» شكمبارگي يافته (البته از زمان عثمان به اين سقوط تن داده بودند)، و «حزب اموي» را مسلط بر خود نموده بودند! چرا كوفيان پيمانشكن پس از دعوت از امام، بار ديگر به يزيد پيوستند، و بزرگترين جنايت تاريخ را رقم زدند؟ زيرا «اكثريت» حكومت يزيد را طبق يك ساختار سياسي مدرنِ حزبي، پذيرا شده بود، و بدعتهاي تحريفگر، دينستيز و سنتسوز را بر خود حاكم كرده بود! آيا جز با ريختهشدن خون خدا، چنين منكري، نهي ميشد، و جز با اسارت آل الله معروف شناسانده ميگرديد؟ امروز نيز بدعتها بايد شناخته شوند. تحريفها و انحرافها و مجريان و مروجان آن بايد به مردم معرفي شوند. بدعتها در نادر موارد معدودِ مداحي و مرثيهخواني خلاصه نميشود، و عَلَم و كُتلي كه براي عزاي خون خدا به حركت در ميآيد «انحراف و تحريف» نيست. اينها اگر هست، در برابر بدعتها و انحرافهاي اساسي محلي ندارد، و خسراني ايجاد نميكند. اما «فقه تخصصي» را ترويج كردن و «مرجعيت شيعه» را نشانه رفتن، و «تقليد و مقلِد و مقلَد» را در «كارشناسيهاي علمي» واژگونه ساختن، بدعت است يا انحراف! كه دين را و مذهب را به نابودي ميكشاند. مثلا ميتوان در اين «فقه تخصصي»، هاشمي رفسنجاني را به دليل حرفه ساختوسازي، «فقيه اقتصادي» ديد، و نسبت به اختصاصيسازي و معاملات رباخواري، از او رهنمود گرفت! مگر او نبود كه در برابر «اعلان حرمت ربويبودن معاملات بانكي و اقتصادي»، فرياد كرد: «كسي حق ندارد بگويد بانكداري ربوي است، جامعه اين را پذيرفته است» (نقل به مضمون) و ميتوان «محمد خاتمي» را فقيه آزادي ديد و از «برپا كردن شبهاي يلدا» با اختلاط زن و مرد و استقبال و حضور هنرپيشههاي بدنام، تا تعظيم و سجده در پيشگاه انگليسيها براي گرفتن شال دكتراي دروغين، و دستدادن با زنان در ايتاليا، به وي اقتدا كرد؟ رواج بدعتها و انحرافها و تحريفها، به نام «نوگرايي» يا همان «اصلاحطلبي» بيداد كرده است، و بيش از همه «عاشورا» را مورد تهاجم قرار داده است. به دليل رواج منكر، و ممنوعيت معروف، اما چماق طالبانيسم، خرافهگرايي، ارتجاع و تحجر ... بيجهت نيست كه «ريچارد نيكسون» در استراتژي اسلامستيزش ميگويد بايد: «نوگرايان مسلمان را در كشورهاي اسلامي حمايت كرد و از آنها در مقابل بنيادگرايان سود جست». اينك عاشورا در پيش است و بدعت و تحريف و انحراف بيواهمه در حال رواج! در اين سير راست از چپ پيشي ميگيرد و چپ در انحراف و سقوط سرعت بيشتري مييابد! و واژگونگي ارزشها و اصول نزد قدرتطلبان و سياسيكاران تا بدانجا پيش ميرود كه «محمد خاتمي» با بيپروايي بگويد: «اصلاحات ما هم اين افتخار را دارد كه به اباعبدالله تأسي دارد»!!! انا لله و انا اليه راجعون.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]