واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: يادداشت رييس جمهوري / امام خميني(ره) نه سياستمدار بلكه حقيقتمدار بود
رييس جمهوري در يادداشتي در وبلاگ شخصي خود، با عنوان امام خميني، سياستمدار يا حقيقتمدار؟ آورده است: در عصر امام خميني، لياقت آن را يافتيم كه به چشم خود، دو فرهنگ سياسي متفاوت را به موازات يكديگر، تجربه و مقايسه كنيم. در يكسو، سياستمداران بوده و خواهند بود كه تنها بر مدار سياست و قدرت و چرتكه اندازيهاي عادي و مادي، تحليل ميكنند و تصميم ميگيرند. آنان هيچ وقت و هيچ كجا، دست خدا و مديريت الهي را نميبينند و هرگز، حتي هالهاي از نور عنايت خدا را كه در عصر خميني عزيز بر اين ملت باريدن گرفت، مشاهده نميكنند. اصطلاحا مذهبياند اما نه اهداف و نه طرز محاسبات سياسيشان، با اهداف و با طرز محاسبات ماديون عالم، تفاوتي ندارد. منكر تدبير الهي و دست غيب خدا در عرصه انقلابند و درست مثل ماترياليستهاي عالم، حضور خدا و حجت خدا را در تحولات عالم و سير تاريخ بشر انكار ميكنند واي كاش فقط انكار ميكردند، به سخره ميگيرند و نيشخند ميزنند.
اما خط دوم، خط خميني است كه نه سياستمدار، بلكه حقيقتمدار بود. او سياست را هم از منظر معنوي ميديد، دست خدا را بالاتر از همه دستها به وضوح مي ديد، در هيچ مرحلهاي از مراحل مبارزه، ماده را مستقل از معني نديد و هرگز تن به محاسبات صرفا مادي نداد و هرچه ميشد و ميكرد به خدا و عالم بالا نسبت ميداد. انقلاب را كار خدا ميخواند، جملههاي او با خدا آغاز مي شد، ميگفت قلب مردم را خدا منقلب كرد، خرمشهر را خدا آزاد كرد، ابرقدرتها به اذن خدا نابود خواهند شد، فتوحات رزمندگان را فتح الهي مي خواند زيرا فتح بدست اوست و ما رميت اذ رميت و لكن الله رمي. در معجزه طبس كه طوفان شن، جنگندههاي مهاجم آمريكايي را نابود كرد، و دقيقا آنگاه كه دوست و دشمن، مشغول تفسيرهاي صرفا سياسي و نظامي از ماجرا بودند او صريحا اعلام كرد كه آن شنها مامور خدا بودند. او تحول ملت ايران را تحولي الهي ميدانست و ميگفت اين يك امر غير عگادي است كه حاصل شده و از اول انقلاب و پس از پيروزي تاكنون هرچه ديديم معجزات بوده است. او ميگفت جنود غيبي همانطور كه در صدر اسلام بود همان تاييدات غيبي ملايكه الهي امروز هم با ماست و بدون توجه خاص حضرت بقيه الله عج كاري نميتوانيم بكنيم. او همه جا جنود خداوند را ميديد و از همه چيز، تفسيري الهي و ماوراء مادي داشت بيآنكه سلسله عوامل ظاهري و طبيعي را انكار كند.
همه جا نام مبارك ولي خدا، حضرت صاحب الامر (عج) را به عنوان صاحب اصلي انقلاب و آنكه اين انقلاب را بايد تحويل او بدهيم برزبان ميآورد، پيروزي هاي جبهه را به نام آن حضرت، به ثبت ميرساند و پيشرفت انقلاب و اقبال دلها به اين نهضت را محصول عنايت ناجي بشريت و برپاكننده عدل جهاني مي ناميد و انقلاب خود را مقدمه انقلاب جهاني ايشان ميدانست.
او همه چيز را تحت عنايت الهي و نظارت حجت خدا ميديد و همانگونه كه آن روز، برخي گروههاي سياسي، اين طرزتعبير را مصداق ارتجاع و خرافه مي ناميدند امروز نيز كساني، ديگر حتي هالهاي از نور هم نميبينند، خداوند را از محاسبات سياسي خود، كنار گذاشتهاند و ميخواهند خود صاحب و مالك انقلاب باشند حال آنكه در منطق خميني بزرگ، صاحب اصلي انقلاب، حجت خدا و تودههاي مردم بودند.
اينان، همان سياستمداران و قدرتمداراني هستند كه اگر مذهبي هم باشند، جهانبيني مذهبي ندارند و تنها از ادبيات مذهبي، استفاده ميكنند، و الا اگر همچون خميني كبير، توحيد افعالي را پذيرفته بودند، ولايت تكويني حضرت ولي عصر (عج) به اذن خدا را مورد تمسخر، قرار نميدادند و هالههاي نور را نه فقط در گوشهاي از عالم انكار نميكرند، بلكه عالم را سراسر غرق در نور عنايت و تدبير خداوند ميديدند. امام عارفان به ما آموخت كه سياست را و همه چيز را از چنين چشم اندازي بنگريم و همه جا و در همه چيز و در همه پيروزي ها، دست خدا و عنايت حجت خدا را ببينيم و هيچ حسنهاي را به خود، و هيچ سيئهاي را به خدا نسبت ندهيم و پيروزيها را اتفاقي ندانيم و نگوييم فلان حادثه، اتفاق افتاد، و هيچ پيروزي را نيز مغرورانه به خود نسبت ندهيم. در منطق امام خميني، نبايد از محاسبات مادي ذرهاي غافل شويم، اما هرگز نبايد در محاسبات مادي نيز غرق شد. او حتي در فرو ريختن چهارده كنگره كاخ كسري هنگام تولد پيامبر اعظم (ص) علامتي معنوي بر وقوع انقلاب اسلامي ايران در قرن چهاردهم هجري ميديد، در هر حادثه ظاهرا طبيعي، يك زمينه ماوراءطبيعي و دست خدا را ميديد، و همه پيشرفتها و پيروزي هايي را كه نابينايان خودبين به خود منتسب ميكردند، او كه نايب مهدي (عج ) بود به مهدي (عج ) متعلق ميدانست و همه را از بركت او ميديد.
من امروز نيز فقط و فقط، تحليلهاي سياسي از نوع امام را موفق ميدانم و حال كه تبديل جنبش ظاهرا كوچك پانزده خرداد به يك نهضت عظيم و بينالمللي از شرق آسيا تا قلب اروپا و از آسياي ميانه تا عمق آفريقا را ميبينيم، مي توانيم آزمون موفق اين چشم انداز را حتي با چشم مادي هم ببينيم و هرچه هم قسي القلب باشيم، نميتوانيم هالههاي نور خدا را منكر شويم. هركس نمي بيند به كوري خود اعتراف كرده است.
وقتي به چشم ديديم كه پيشرفتهاي عظيم علمي و اقتصادي دهه سوم انقلاب، چگونه نتيجه عملي تحريمها و محاصره اقتصادي دهه اول و دوم است، در حالي كه نتيجه عادي و طبيعي تحريمها بايد به ضعيف شدن ما منجر ميشد ولي برعكس صد بار قويترمان كرده است، چگونه ميتوانيم هالهها و امواج نور الهي را نبينيم؟! اگر شنهاي طبس مامور خدا بودند و اگر صاحب اصلي انقلاب دلواپس اين انقلاب است، پس چگونه است كه كساني از دعوي مديريت الهي عالم، تعجب كرده و آن را مورد تمسخر قرار ميدهند؟!
وقتي محاصره نظامي و حضور اشغالگران در شرق و غرب و شمال و جنوب كه طبق محاسبات مادي، بايد به ترس و ضعف و تسليم يا حتي فروپاشي جمهوري اسلامي مي انجاميد، پس از ۵سال، كاملا نتيجه عكس داده و جمهوري اسلامي، قدرت اول منطقه و يكي از چند قدرت تاثيرگذار در سطح جهان شده است، آيا اين چيزي جز مديريت الهي است؟ و آيا مصداق بارز عنايت حجت خدا كه متولي همه امور از طرف خدا و واسطه فيض و هدايت اوست، نيست؟ آيا اين همان دست غيبي و ولايت باطني حضرت صاحب الامر (عج) نيست كه امام بارها ميگفت كه در حوادث مختلف، ميبينيم كه گرههاي فروبسته چگونه به طرز غير طبيعي و ماوراء طبيعي، گشوده ميشود در حاليكه هيچ كاري از ما بر نميآمده و گاه ما حتي از اصل خطري كه مارا تهديد ميكرده است، بياطلاع بودهايم و مقام معظم رهبري نيز چندين بار اين مضمون را از امام عزيز نقل كرده اند.
اگر عدهاي فريبكارانه تلاش ميكنند اين حقيقت را به طرز فكر باطل حجتيه نسبت دهند، تحريف بيثمري است. تفكر حجتيه اي، از مفهوم مهدويت و انتظار، فرهنگ تسليم و سازش و تفكيك دين از سياست را نتيجه ميگرفت و به نفي تكليف ميرسيد. حال آنكه امام كه همواره خود و نهضت را زير سايه حضرت مي ديد، فرهنگ انتظار و مهدويت را پشتوانه مبارزه و جهاد و سياست معنوي و انقلاب الهي خود ميخواند و به اثبات تكليف ميرسيد و اين تفاوت بسيار مهمي است.
امام كه از ولايت تكويني انسان كامل و ولي خدا و از مديريت و هدايت حضرت همچون خورشيدي كه از پس ابر، همچنان نور وانرژي ميبخشد سخن ميگفت و هرگز نه تعيين وقت براي ظهور كرد و نه مشكلات و كمبودها را به پاي حضرت نوشت، آيا او ادعاي الوهيت يا ربوبيت براي حضرت و يا براي خود كرد؟ آيا اگر صاحب اصلي انقلاب را حضرت ولي عصر ميدانست، قصد خرافه پردازي يا عوام فريبي و سلب تكليف از خود را داشت؟!
براي من جالب و در عين حال مايه تاسف بود كه چگونه يادآوري همين عقايد واضح شيعي و ديدگاه صريح امام با وسعتي عجيب و تحريفهايي ناجوانمردانه از چپ و راست مورد حمله قرار گرفت! نوشتند كه احمدي نژاد در هيئت دولت موقع نهار، يك ظرف غذا هم براي حضرت روي ميز ميچيند! احمدي نژاد در دوره شهرداري، مسير حركت كاروان حضرت از مكه به تهران را پيشاپيش آسفالت كرده است! احمدي نژاد مدعي ارتباط با حضرت شده و گران شدن برنج را، محصول مديريت حضرت و تصميم ايشان دانسته است! و اين در حالي بود كه من چند بار گفته ام كه برخي گرانيها، و نه همه آنها، اتفاقا محصول مديريت پنهان و ائتلاف مافيائي در بازار با برخي سياستمداران از همان نوعي كه گفتم و كار كساني است كه پس از سه سال، هنوز هم راي مردم را فصل الخطاب ندانسته و به اراده مردم در انتخابات رياست جمهوري نهم، تسليم نشدهاند و از مردم و دولت، يكجا انتقام ميگيرند. متاسفانه آنانكه مسئول رسيدگي و اجراي عدالت اند نيز ، اصل وجود مفسدين اقتصادي را منكر ميشوند و گويا پيام هشت مادهاي رهبري را هم شعاري و عوام فريبي ميدانند! مشاهده نور خدا در عالم سياست، و در فتوحاتي كه پياپي در لبنان فلسطين تا عراق و ايران و حتي در نيويورك، به نفع ارزشهاي انقلابي و اسلامي واقع ميشود، براي آنان كه در دامان فرهنگ توحيدي امام خميني پرورش يافتهاند و براي نسل انقلاب چيز عجيبي نيست بلكه نديدن اين هالههاي نور است كه عجيب وعيب است. آري، حجت خدا، زنده وحاضر است و ادامه حيات در روي زمين، به اذن خدا، پيوسته به حضور حجت الهي در زمين است و حضرت، اين انقلاب را وشيعه و مسلمين را و بلكه مستضعفين عالم را به حال خود، رها نكرده و نخواهد كرد. آري هرگز خداوند خود را كنار نكشيده و امور عالم و آدم را به كسي جز خود واگذار و تفويض نكرده و اين تفكر غاليان است اما خداوند از طريق ولي و حجت خود، عالم را مديريت و تدبير ميكند و مفهوم ولايت تكويني اولياي الهي، همين است. ما مفتخريم كه سياستمدار به آن معني كه در ابتدا گفته شد نيستيم و ان شاء الله هرگز هم نخواهيم شد. ما بايد همچون امام خميني (ره) باشيم كه خود را در محضر خدا و عامل اجرايي دين خدا و در خدمت حجت خدا ميديد و نه براي خود، استقلال و منيتي قائل بود و نه براي دشمنان و ابرقدرتها، كمترين حيثيت و قدرتي ميديد. و لذا نه ميترسيد، نه مايوس ميشد و نه هرگز دچار غرور ميگشت.
سالگرد ۱۴و ۱۵خرداد، فرصتي براي بازگشت به جهانبيني توحيدي و هاله معنوي خميني بزرگ است و ملت ما هم انتظار فرج از نيمه خرداد ميكشد.
اين دولت در سه سال گذشته كوشيده است با جهان بيني امام راحلمان، به صحنه بنگرد و تفكر معنوي آن مجاهد عارف را خرافه نميداند. سراسر زيارت جامعه كبيره كه امام آن را ترك نميكرد حاوي همين جهان بيني توحيدي و شيعي است و در عين حال اين دولت هرگز ضعفها و خطاهاي احتمالي خود را در عرصه سياست يا اقتصاد به پاي امام و والاتر از او حضرت وليعصر (عج) ننوشته و امروز كه با افتخار وكمال قدرت، سال چهارم خود را نيز از مبدا ۱۵خرداد با نشاطي همچون سال اول و روز اول به قصد تحولات بزرگ در عرصههاي مهم مديريت و اقتصاد كشور آغاز ميكند، شجاعانه مسئوليت آن را ميپذيرد و صادقانه، بر وجود موانع ساختاري و سياسي و مافيايي نيز تاكيد ميكند.
اما به دور از هر نوع بهانه جويي و عافيت طلبي، اعلام ميكند كه تا آخرين ساعت و دقيقه اين دولت، به وظيفه خود در برابر خدا و مردم، عمل ميكنيم و با استفاده از نخبگان همفكر، موانع را به لطف خدا كنار ميزنيم زيرا چنانچه پيشتر نيز گفته ام، بدون اصلاح بزرگ در سامانه اقتصادي كه اركان آن عبارتند از نظام مالياتي، گمرك و واردات و صادرات، نظام تامين اجتماعي، نظام پولي و بانكي، نظام يارانه ها، و سيستم توزيع كالا و تجارت داخلي، نه
چهارشنبه 22 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]