تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838133458
دانستنيهاي حيوانات
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: صفحه ها : [1] 2 Babak_King29-12-2005, 02:01 PMقبول دارید ماهی ها هم دارای ضرایب متفاوتی از IQU هستند؟ وقتی که شروع به نگهداری ماهی کردم هیچ گاه فکر نمی کردم که این موجودات هم ممکن است دارای درک قابل توجهی باشند. خیلی از حیوانات – به استثنای بعضی گونه ها - تمام فعالیت هایشان تنها از روی غریزه است و مغز آنها آنقدر پیشرفته نیست که کاری را از روی فکر، اندیشه و با طرح نقشه قبلی انجام دهند. حتی تصور اینکه یک ماهی قدرت تشخیص چهره افراد را داشته باشد و یا اینکه مثلاً سعی کند برخی از کارهایش را از صاحبش مخفی کند برای من بسیار جالب بود. در بین ماهی ها – حتی بین ماهی های یک گونه – ممکن است برخی دارای هوش بالایی بوده و برخی چندان بهره ای از هوش نبرده باشند. مدتی قبل تعدادی ماهی از جمله چهارparrot Fish ( طوطی ماهیِ )، دو پنکوسی،تعدادی گلدفیش، دو گوآرامی و چند بچه ماهی اسکار داشتم. یکی از مسائلی که در ابتدا هنگام غذا دادن به ماهی ها متوجه شده بودم و حتماً همه شما نیز چنین حالتی را تجربه کردید این بود که پس از مدت کوتاهی آنها مرا به عنوان صاحب خود به طور دقیق می شناختند و حتی در مقاطعی که غذای آنها را روزانه بطور منظم و دقیق می دادم در همان ساعت بخصوص شاهد تغییر واضحی در حالات و حرکات آنها بودم ( حتی اگر بدون غذا در مقابل آکواریم می نشستم ) اما نكته جالب تر اينكه آنها علاوه بر خود من نوع غذايي را كه قصد دادن آن را داشتم نيز تشخيص مي دادند. مثلاً يك جفت ماهي اسكار بزرگ داشتم كه از وقتي كوچكتر بودند فقط به خوردن ماهي جوبي عادت كرده بودند و زياد تمايلي به خوردن دل گاو از خود نشان نمي دادند. بزرگتر هم كه شدند ماهي كيلكا برايشان مي انداختم. طوري كه هر كدام هر روز يك وعده يا گاهي دو وعده، يك ماهي كيلكاي كامل را مي خوردند. در عوض طوطي ماهي ها و بچه اسكارها علاقه شديدي به دل گاو داشتند و گوآرامي ها و گلدفيش ها هم بيشتر به غذاهاي روي آبي و يا نوزاد ميگو تمايل داشتند. و اما نكته اي كه برايم جالب بود اين است كه هر گاه با ظرف محتوي ماهي كيلكا جلوي آكواريم مي نشستم، فقط همان دو ماهي اسكار بودند كه با حركات جالب خود در جلوي شيشه و نگاه مستقيم به من و ظرف ماهي بيصبرانه انتظار غذا را مي كشيدند. بلافاصله وقتي كه با تكه اي دل گاو جلوي آكواريم مي نشستم در فاصله اي كه مشغول ريز كردن آن بودم، طوطي ماهی ها و بچه اسكارها كه تا قبل از اين به حركات معمولي و هميشگي خود مشغول بودند، خود را بيصبرانه به اصطلاح به در و دیوار مي كوبيدند و يكديگر را كنار مي زدند تا شايد اولين قطعه گوشت نصيبشان شود. در تمام اين مدت گوآرامي ها و گلدفيش ها وضعيت طبيعي خود را داشتند. آنها هم ظرف صورتي رنگ محتوي غذاي خود را خوب مي شناختند بطوري كه وقتي همراه آن ظرف به آكواريم نزديك مي شدم هنوز كاملاً جلوي آكواريم مستقر نشده، با تجمع ملتمسانه آنها روبرو مي شدم كه چشم به ظرف غذا دوخته بودند. تا اينجا شايد نياز خاصي به هوش سرشار احساس نشده باشد و بتوان گفت كه با اندك دركي كه هر حيواني دارد قادر به شناسايي اينگونه موارد است كه ارتباط مستقيم با نيازهاي طبيعي آنها دارد. درواقع همان كمي هوش براي شناسايي يك چنين موقعيت هايي كافي بنظر مي رسد. و اما ماهي با هوش؛ برخي ماهي ها واقعاً هوش سرشاري دارند و از اين لحاظ يك سرو گردن از بقيه گونه ها و حتي از همنوعان خود بالاترند. به عنوان نمونه مي توانم يكي از بچه اسكارهايم را نام ببرم كه با حركتش بي نهايت من را شگفت زده كرد. يك روز كه حال و حوصله ام برقرار بود و با علاقه و توجه به ماهي ها غذا مي دادم با كمال تعجب متوجه شدم وقتي دل گاو را درون آكواريم مي ريزم در بين همه پَروت ها و بچه اسكارها كه به طور طبيعي وعده اي را كه نصيبشان مي شد مي خوردند، يكي از بچه اسكارها با حركاتي سريع و زبلانه تكه هاي بزرگ گوشت را از جلوي دهان بقيه هم كه شده شكار كرده و بسرعت فرار مي كند و به پشت يكي از سنگها كه به گوشه آكواريم تكيه داده شده بود پناه مي برد. پيش خودم از زبلي اين بچه اسكار خوشم آمد. ولي وقتي كمي بيشتر دقت كردم ديدم كه خيلي زودتر از حالت طبيعي دوباره به دنبال غذا آمده و هنوز بقيه فرصت كامل بلعيدن لقمه اول را پيدا نكرده اند، اين بچه اسكار به همين ترتيب، سه چهار تكه غذاي بزرگ شكار مي كند. هر چه فكر كردم نتوانستم قبول كنم كه به اين سرعت ميتوانداين غذاها را بخورد اين بود كه به گوشه آكواريم رفتم و با كمال تعجب ديدم كه اين غذاها را پشت آن سنگ برده و در گوشه اي رها مي كند و بسرعت برمي گردد. آنقدر اين كار را تكرار مي كند تا تكه گوشت هاي شناور در آب تمام مي شود و دراين هنگام كه ماهي ها از يافتن يك لقمه چرب و نرم ديگر نااميد مي شوند و به دنبال خرده غذاهاي ریز ته آب مي روند، بچه اسكار زبل به پشت آن سنگ رفته با تكه هاي چرب و نرم گوشت حسابي براي خود جشن مي گيرد و به سختي هم از آن ناحيه دفاع مي كند. كار دفاع هم زياد سخت نيست، چون زورش به علت تغذيه خوبي كه داشت به ساير بچه اسكارها مي چربيد و از ناحيه ماهي هاي بزرگتر هم نگراني نداشت، چون به علت بزرگي، اصلاً نمي توانستند به قلمرو تنگ و باريك او حتي نزديك شوند. ( وقتی که این موضوع را با همسرم و سایر افراد خانواده در میان گذاشتم تا مدتی از غذا دادن به ماهی ها محروم بودم، چون آنها که تا آنروز چندان تمایلی به اینکار نشان نمی دادند، تا مدتی موقع غذا دادن به ماهی ها که می شد، همگی جلوی آکواریم صف می کشیدند تا شاهد این صحنه ها باشند !) و اما چه بگویم از ماهی های کودن!!!. به عنوان مقدمه بگویم که من در ابتدا دو بچه پَروت سرخ رنگ داشتم که به مرور بزرگ شدند و مشخص شد که هر دو ماده هستند، ولی چون خوشرنگ هستند و بسیار به آنها علاقه مند شدم به فکر تعویض هیچ کدام نیافتادم و دو بچه پَروت زرد هم خریدم که اتفاقاً این دفعه هر دو نر از آب در آمدند. خلاصه اولین ماجرا نحوه غذا خوردن این دو بچه پَروت بود. یکی با هوش معمولی و دیگری آخر خپلی. هر دو را یک اندازه انتخاب کرده بودم ولی الان اندکی اختلاف سایز دارند و مربوط می شود به نحوه غذا خوردن آنها. اولی مثل همه ماهی ها غذا می خورد، ولی دومی که من فکر می کنم بجای هوش صفت طمع در عقل او تزریق شده، وقتی که غذا به آکواریم ریخته می شود، بسرعت و شاید به اصطلاح خودش با زرنگی تمام، به سمت بزرگترین تکه گوشت حمله ور شده و آنرا به دهان می گیرد. ولی لقمه بزرگتر از دهان گرفتن عاقبتش بهتر از این نمی شود. بله ، این پَروت مثلاً زرنگ ما، وقتی از خوردن تکه گوشت بزرگ مأیوس می شود که دیگر لقمه ای اندازه دهانش باقی نمانده است و تنها چیزی که برایش می ماند ناکامی است و گرسنگی. (حالا بماند که چقدر تلاش می کنم که این پَروت کودن را به طور اختصاصی سیر کنم) و اما بشنوید از دست گل جدید این ماهی خپل که مدتی است او را بی خانمان هم کرده. این جریان مربوط به همین اواخر است. در واقع مدتی پیش ماهی های اسکار را به علت رشد زیاد و نیاز به فضای بیشتر فروخته ام و از زمان فروختن آنها، یکی از پَروت های ماده که ظاهراً دیگر عامل مهاجمی در آکواریم احساس نمی کند، به تخم افتاده و تقریباً هر سه هفته یکبار تخم می کند و جالب اینکه در موعد هر تخم ریزی، دو بچه پَروت زرد بر سر جفت شدن با او رقابت می کنند و جالب اینکه در سه یا چهار مرتبه ای که این اتفاق افتاده فقط یک بار آنهم همان اول پَروت خپل ما برنده شده بود. ( که خود جای تعجب دارد) به هر حال این جریانات می گذشت تا ماه پیش که دکوراسیون آکواریم را تغییر دادم و بعد از تمیز کردن آن یک کوزه بزرگ در یک گوشه آکواریم قرار دادم، چون می دانستم که پَروت ها به کوزه علاقه شدیدی دارند. خلاصه یک طرف دیگر آکواریم هم دستگاه تصفیه دست سازی را که حدود 45 سانت طول دارد بطور مایل قرار دادم و یک سنگ به دیواره آن تکیه داده ام که فضایی شبیه غار بوجود آورده است. ( البته این قسمت از اول به همین شکل بود) برایم جالب بود که بدانم کدام یک از پَروت های ماده کوزه را برای خود تصرف خواهد کرد. بالاخره بعد از اینکه مدتی اوضاع داخل آکواریم را بررسی کردند آن یکی که تخم ریزی نمی کند جرأت کرد وارد کوزه شود و آن را صاحب شد. ( به همین راحتی !) خلاصه مگر کوزه را ول می کرد. ماهی تخم گذار هم تازه فهمید چه فرصتی را از دست داده. (بخصوص اینکه داخل کوزه امن ترین جا برای تخم ریزی بود و خودم هم بیشتر دوست داشتم ماهی تخمگذار آن را تصرف کند، چون به هر حال همانطور که می دانید تخم پَروت ها بعلت عدم توانایی 99% از نرهایشان، باز نمی شود و با توجه به این مسئله که بعد از چند روز تخم ها به علت تجمع باکتریها سفید می شوند و باعث آلودگی آب می گردند، خارج کردن آنها هم به این شکل راحت تر بود) خلاصه ماهی تخمگذار هم شاید به همین تصور که محیطی امن برای تخمگذاری بدست آورد، بر سر فتح کوزه روی به جنگ آورد. ولی بعد از چند روز کشمکش ناامید شد و به همان فضای غار مانند زیر لوله تصفیه قناعت کرد. اوضاع آرام شد و پَروت تخمگذار هم برای اوقاتی که احساس می کرد نیاز به تنهایی دارد به پناهگاه خودش می رفت. و اما بشنوید از وضعیت بچه پَروت های نر. پَروت بزرگتر که طبق معمول همیشه با ماهی تخمگذار بود گهگاه به پناهگاه او می رفت ولی ماهی ماده دیگر حتی فرصت نزدیک شدن به دهانه کوزه را هم به او نمی داد. این در حالی بود که پروت نر خپل، که شانس به او روی آورده بود، بدون دردسر می توانست داخل کوزه رفت و آمد نماید. ولی مگر کودنی می گذارد کسی با شانس هم به جایی برسد. بله، این اوضاع به همین منوال بود تا این دفعه آخر که ماهی تخم گذار، تخم ریزی کرد. ( البته احتمالاً به دلیل جریانات آب زیر تصفیه ترجیح داده بود تخمهایش را در قسمت دیگری از آکواریم بگذارد ). و اما نکته جالب توجه این بود که این بار ماهی کودن ما بالاخره موفق شده بود که در رقابت پیروز شود و او بود که به عنوان جفت ماهی تخمگذار از تخمها مراقبت می کرد! حتماً حدس زدید چطور؟ بله، ظاهراً ماهی نر زرنگ از این فرصت استفاده کرده و با کوتاه آمدن و تعویض جفت بالاخره به رؤیای خودش که رسیدن به کوزه بود دست یافت. جالب تر از همه اینجاست که حالا بعد از تمام شدن قضیه تخم ها طوطی ماهی خپل ما نه اجازه ورود به کوزه را دارد و نه طوطی ماهی تخم گذار او را به پناه گاه خود راه می دهد. خلاصه حسابی از اینجا رانده و از آنجا مانده شده است و ویران و سرگردان و بی خانمان در آکواریم پرسه می زند. نقل از www.mahibaz.com Babak_King29-12-2005, 02:44 PMيك گروه از محققان دانشگاه بركلى با فيلمبردارى از رفتار هشت پا در اعماق دريا موفق شده اند از شگرد حيرت آور نحوه عمل اين جانور دريايى در استتار خود اطلاعات دقيقى به دست آورند. اين محققان در تلاش براى تهيه فيلم از شيوه عمل دو گونه هشت پا با شگفتى متوجه شدند زمانى كه دوربين به اين جانوران نزديك مى شود، آنها خود را به صورت يك توپ گرد درمى آورند و سپس با استفاده از دو بازوى عقبى خود كه از آن به عنوان دو پا استفاده مى كنند، مى كوشند خود را از صحنه خطر دور سازند بدون آنكه حساسيتى در تعقيب كننده برانگيزند. محققان دانشگاه بركلى كه نتايج مشاهدات خود را در نشريه علمى «ساينس» درج كرده اند متذكر شدند در ميان دو گونه مورد بررسى، تفاوت هاى كوچكى در نوع راهبرد استتار به چشم مى خورد. يكى از اين دو گونه كه بومى اندونزى است چنانچه توضيح داده شد خود را به صورت يك توپ گرد يا يك نارگيل گرد بزرگ در مى آورد و وانمود مى كند كه نظير نارگيلى كه در آب افتاده همراه جريان آب در حركت است. اين جانور براى حركت به طور ظريفى از دو بازوى عقب خود استفاده مى كند. گونه دوم كه بومى استراليا است از شش بازوى خود براى تبديل خود به يك علف دريايى بزرگ استفاده مى كند و سپس در همان حال كه شكل علف به خود گرفته به آرامى و با سرعت ۱۴سانتى متر در ثانيه از محل خطر فرار مى كند. در اينجا نيز جانور به گونه اى رفتار مى كند كه گويى جريان آب سرگرم حركت دادن علف دريايى است. به اعتقاد محققان شيوه استتار هشت پا كه براى اولين بار مشاهده شده به اندازه كافى فريب دهنده است و به راحتى مى تواند جانورانى كه قصد حمله به هشت پا را دارند در خصوص تشخيص خود در مورد وجود هشت پا دچار ترديد كند. Marichka31-12-2005, 01:17 AMماهيهای پيرانا به خاطر قدرت تاييد شده شان در بلعيدن حيوانات بزرگ –و حتی انسانها- در زمانی کم شناخته شده هستند. اگرچه تا کنون رويدادی از مرگ انسان به وسيله ی اين ماهی ثبت نشده است. بر خـلاف انسانـها پيرانا را برای مصرف غذايـی صيـد می کنند زيرا گوشت پيرانا خوش طعم و مطبوع است. پيرانا معمولا از ماهيهای کوچکتر تغذيه می کند و اين کار اغلب به سادگی با گازگرفتن از فلس يا باله ی آنها صورت می پذيرد. ولی اين ماهيها تحت شرايط معين به خصوص اگر در يک درياچه ی خشک به دام بيافتند به هر نوع حيوان ديگری که اشتباهاً در آب بيافتد حمله خواهند کرد. البته فقط چهار يا پنج گونه از مجموع 20 گونه ی پيرانا از اين لحاظ خطرناک هستند. ماهی های پيرانا منطقه هايی از آبهای آمريکای جنوبی را که دارای آبهای تازه است به عنوان محل زندگی انتخاب می کنند، و گونه های گوشتخوار درقالب دسته های بزرگ ماهی به سوی خون و همچنين حرکت در آب جذب می شوند. بعضی از قبايل هندی ساکن آمريکای جنوبی به طور سنتی از دندانهای پيرانا به عنوان ابزارهای بريدن استفاده می کنند. محل زندگی پيرانای شکم سرخ يک منطقه ی کاملا وسيع در آمريکای جنوبی است و تقريباً در هر شاخه از رودخانه ی آمازون لانه می گزيند. با اين که پيرانا به درنده خويی مشهور است، کودکان هندی بدون هيچ درنگی به درون رودخانه هايی می پرند که پر از پيراناست. زيرا افراد محلی می دانند که پيرانا هيچگاه در رودخانه ای که پر از انواع ماهی های ريز است، به انسان حمله نمی کند. زيرا در آنـجا غذای کافـی برای او وجـود دارد. پيرانـاها فقط در صورتـی خطرناک می شوند که بدون غذای کافی در مردابهای در حال خشک شدن اسير شوند و شديدا به حال گرسنگی بيافتند. با اين همه پيرانا ماهی مهاجم و درنده ای است که بايد با احترام قابل ملاحظه ای در آکواريومها نگه داشته شود زيرا ممکن است با دندانهای غيرعادی خود صاحبان آکواريوم را گاز بگيرد! با اين همه بسياری از افراد ممکن است علاقه داشته باشند پيرانا را در آکواريومهای شخصی نگه داری کنند. در واقع بايد گفت پيرانا – مخصوصا ماهی بالغ- برای يک آکواريم خانگی مناسب نيست. البته يک گروه از ماهيهای جوان پيرانا را می توان چندين مـاه در يک آکواريـوم 150 ليتری نگهداری کـرد ولی وقتی ماهيـها بالـغ می شوند به طور معنی داری به افزايش فضای زيست احتياج پيدا می کنند. با اين که ماهيهای پيرانا به طور دسته جمعی زندگی می کنند ولی هر فرد بالغ از اجتماع اين ماهيها به فضای امن کافی برای زندگی نياز دارد. و در صورت محدود شدن فضای زيست آنها يک جريان دور زننده به وجود می آيد به اين صورت که ماهيهای بالغ نسبت به هم عصبانی و متشنج و بسيار پرخاشگر می شوند. و به زودی حملات جدی و شديدی را آغاز می کنند که در پايان فقط ماهيهای قويتر از اين برخوردها جان به در می برند و اين حالت برای ماهی پيرانا به هيچ وجه مناسب نيست زيرا همان طور که گفته شد پيرانا يک ماهی اجتماعی با زندگی دسته جمعی می باشد. به طور متوسط برای هر پيرانای بالغ به اندازه ی 100 ليتر حجم بايد در نظر گرفته شود که اين به معنی 600 ليتر برای شش پيرانای بالغ می باشد. جنسيت پيرانا قبل از بلوغ از نظر ظاهری قابل تشخيص نيست (هر دو 12 سانتيمتر طول دارند)، ولی در هنگام بلوغ پيرانای نر دارای پوستی تيره تر و پيرانای بالغ دارای شکمی بزرگتر می شود. ماهيهای پيرانا برخلاف ديگر اعضای خانواده ی خود يعنی کاراسينها، تخمهای خود را نمی خورند بلکه از آنها مراقبت می کنند. نام «پيرانای شکم سرخ» به دوگونه ی مختلف از ماهی پيرانا اطلاق می شود که عبارتند از: پيگوسنتروس نترری (مربوط به مناطق آمازون و راه آبهای آن)، پيگوسنتروس پيرايا (که يک نمونه ی 57 سانتيمتری از اين جنس بوده و فقط در ريو سان فرانسيسکو يافت می شود). ساير گونه های بدنامی که اعضای جنس سراسالموس هستند، مثل پيرانا به وحشی بودن معروف نيستند. يک واقعيت جالب توجه در مورد ماهيهای پيرانا اين است که آنها دندانهای خود را مانند جنس کروکوديل، در طول دوران زندگيشان جايگزين می کنند. البته آنها به جای جايگزين کردن دندانها به طور يکی يکی، کل رديف دندانهايشان را به چهار قسمت تقسيم کرده (يعنی هر رديف به دو قسمت)، و سپس هر يک چهارم از دندانها را که جايگزين کردند نوبت به يک چهارم بعدی می رسد و همين طور تا آخر؛ و اين روند بدان معنی است که در يک زمان حداکثر يکی از چهار قسمت تعيين شده ممکن است بدون دندان باقی بماند. و دندانهای جديد دو روز بعد در جای دندانهای قبلی که افتاده اند، رويش پيدا می کند. علت اين نحو ريختن دندان، شکل خاص استخوان بندی دندانی در پيرانا است که در آن هر دندان در دندانهای اطراف خود قفل می شود. و اين يعنی در بين دندانهای پيرانا درز وجود نداشته و لثه ی آن نيز فقط در قسمت فوقانی دندانها بوده و تا بين دندانها پيش روی نمی کند پس کل رديف دندانها مثل لبه ی يک چاقوی برنده به هم چفت می شوند که اين قابليت به آنها امکان می دهد تکه های بزرگی از گوشت شکار خود را به آسانی پاره کنند. و نيازی به ياد آوری نيست که دندانهای پيرانا به قدری محکم و سخت هستند که می توانند اين لبه ی تيز را تا مدت زيادی حفظ کنند. و در صورت کند شدن آن پيرانا دندانهای خود را همانطور که شرح داده شد، جايگزين می نمايد. اين ماهيهای قوی دارای بدنی به رنگ نقره ای و طوسی و شکمی به رنگ قرمز هستند و هنگامی که دندانهای تيز و برنده ی خود را نمايش می دهند بسيار تهديدآميز به نظر می رسند. همچنين وقتی در برابر نور خورشيد قرار می گيرند بدن آنها تلألو طلايی رنگی از خود نشان می دهند. نحوه ی توليدمثل اين ماهيها به اين صورت است که پس از جفتگيری ماهی ماده تخمريزی می کند و ماهی نر وظيفه ی مراقبت از تخمها را بر عهده می گيرد. در طول مدت محافظت از تخمها ماهی نر بسيار پرخاشگر است و به هيچ ماهی ديگری اجازه ی نزديک شدن به توده ی تخمها را نمی دهد. 500 گونه از پيرانا وجود دارد که بيشتر آنها گياهخوار هستند و بيشتر ترجيح می دهند از ميوه به عنوان غذا استفاده نمايند. در هر حال گونه ی مورد بحث از پيرانا، يک جانور گوشتخوار است و اگر در شرايط سختی از نظر تأمين مواد غذايي قرار گرفته باشد، حتی ممکن است انگشت فردی را هم که با بی احتياطی در آب قرار گرفته است، گاز بگيرد. همين طور در حالت عادی پيرانا به انسان يا هر نوع جانور ديگر که زخمی شده باشد و در آب قرار گرفته باشد نيز حمله ور می شود. به طور مثال اگر يک گاو زخمی از روی يک پل به درون رودخانه ای که پيرانا در آن زيست می کند، پرت شود در حدود 15 دقيقه ی بعد استخوانهای گاو بر روی آب مشاهده می شود. و اين کار معمولاً توسط يک گروه از پيراناهای بالغ قابل انجام است. در حقيقت به طور قطع ماهی های پيرانا يکی از درنده خوترين ماهی های شناخته شده در نوع خود می باشند. و از اين حيث در آمريکای غربی مشهور می باشند. ولی بر اساس مطالعات برخی محققان بسياری از گونه های پيرانا بی خطر می باشند و تنها گونه ی گوشتخوار اين موجود همان پيرانای شکم سرخ( Serrasalmus Nattereri ) می باشد. بر اساس تحقيقات دانشمندان جمعيتهای وسيع از پيرانای شکم سرخ برای به دست آوردن غذا به آن حمله می کنند، بلکه بايد با نا اميدی اعلام کرد که اين جانوران خود را استتار می کنند و سپس به آرامی به طعمه نزديک می شوند و در موقعـيت مناسب به آن حملـه ور شده و آن را می ربايند. همچنين مطالعات نشان می دهد که پيرانای شکم سرخ ترجيح می دهد از ناحيه ی باله ی دمی يا فلس طعمه –در صورتی که ماهی باشد- تغذيه کند، تا اين که آن را يک جا ببلعد. يکی از محققان در جريان بررسيهای خود در مورد گستره ی زندگی ماهيهای پيرانا، به جنوب آمريکا سفر می کند و در آنجا در می يابد که شمار کثيری از اين ماهيها در رودخانه های آمريکای جنوبی وجود دارند و تعداد آنها بسيار بيشتر از مقداری است که تصور می شد. همچنين در رودخانه های ونزوئلا و پرو بيشتر گونه های بی خطر اين ماهی يافت می شوند. ولی در آبهای اين مناطق نيز انواع درنده ی اين جانور وجود دارند که ماهيگيران محلی با قرار دادن طعمه هايی از گوشت آنها را شکار می کنند که بايد گفت اين کار به مهارت زيادی احتياج دارد زيرا در صورتی که ماهيهای پيرانـای بزرگـی به طرف طعمه جذب شوند آن گاه خطر خود صياد را نيز تهديد خواهد کرد. همان طور که می دانيد ماهيها خونسرد هستند و تا کنون به طور تخمينی 20000 گونه ماهی شناخته شده است که بعضی از گونه های آنها تنها محدوده ی کوچکی از تغييـرات محيط زيسـت خود را تحمل می کنند. در ميان ماهيها ماهی پيرانا به خانواده ی کاراسين تعلق داردکه 1100 گونه ديگر علاوه بر پيرانا در اين خانواده قرار دارند و بدين ترتيب اين خانواده بزرگترين گروه از ماهيها را در ميان خانواده های ماهيان ساکن آبهای شيرين، تشکيل می دهد. همه ی ماهيهای خانواده ی کاراسين دارای بدنی رنگی با رنگهای روشن و درخشان هستند. نيز در اين خانواده گونه های گوشتخوار و گياهخوار با هم وجود دارد. و بسياری از گونه ها مثل پيرانای شکم سرخ اجتماعی زندگی می کنند. از ميان 1100 گونه ماهی موجود در خانواده ی کاراسين در حدود 30 گونه مربوط به پيرانا می شود که در مورد رفتار آنها از لحاظ درنده بودن مبالغه شده است زيرا همان طور که گفته شد فقط گونه های محدودی گوشتخوار بوده و از اين ميان فقط پيرانای شکم سرخ می تواند برای انسان خطرناک باشد. و بوميان آمريکای جنوبی نيز از اين مطلب آگاه بوده و به راحتی در رودخانه هايی که گونه های مختلف پيرانا در آن زندگی می کند، شنا می کنند و حتی گوشت پيرانا يک منبع رايج غذايی برای مردم آن سرزمين به شمار می رود. پيرانای شکم سـرخ ماننـد ساير ماهيهای گوشتخوار به بوی خون در آب حساس می باشد و در حقيقت مکانيسم جذب اين راهی به سمت طعمه همان احساس بوی خون در آب می باشد و در گونه های بزرگتر اين حساسيت بيشتر نيز می شود. همان طور که گفته شد دندانهای پيرانا برای تکه کردن و بلعيدن طعمه س� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]
-
گوناگون
پربازدیدترینها