واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خبرگزاری چینی شینهوا، در گزارشی با اشاره به عملکرد آمریکا در سه موضوع فلسطین، عراق و بحث هستهای ایران، دوران بوش را دورانی سراسر ناکامی برای سیاست خارجی آمریکا عنوان کرد.خبرگزاری شینهوا در گزارشی به بررسی هشت سال ریاست جمهوری بوش در حوزه سیاست خارجی پرداخت و این دوره را سراسر ناکامی برای آمریکا دانست. در این گزارش آمده است: تا یک ماه دیگر، هشت سال ریاست جمهوری جرج بوش رئیس جمهور آمریکا به پایان میرسد و وقتی به عقب نگاه میکنیم درک این موضوع دشوار نخواهد بود که بوش در دوره تصدی خود نتوانست به اهداف خود دست پیدا کند. صلح اسرائیل و فلسطین: جدول زمانی بلند پروازانهای که هرگز تحقق نیافت روند متوقف شده صلح خاورمیانه در سال 2008 مثال خوبی از شکست دیپلماسی بوش محسوب میشود. دولت بوش نوامبر گذشته بعد از هفت سال بی تحرکی، کنفرانسی بینالمللی را در آناپولیس مریلند درباره خاورمیانه برگزار کرد. دولت بوش تلاش کرد محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل را ترغیب کند پیش از پایان سال 2008، به یک توافقنامه جامع صلح دست پیدا کنند و به این شکل روند متوقف شده صلح از سر گرفته شود. دولت بوش که ماهها اصرار داشت که هنوز هم میتوان به توافقنامهای دست پیدا کرد، اخیراً اعتراف نمود که تلاشهای پایان نیافته صلح را به باراک اوباما رئیسجمهور آینده آمریکا محول میکند! به دست آمدن چنین نتیجهای به دلایلی به هیچ وجه تعجب برانگیز نیست: نخست اینکه، تعیین این جدول زمانی غیر عملی، به نوبه خود بیانگر این است که دولت بوش درباره پیچیدگی و جدی بودن موضوع دیرینه خاورمیانه درک درستی ندارد. گروههای مختلف و دو طرف در خصوص موضوعات مهمی مانند مشخص کردن مرزها، وضعیت بیتالمقدس، بازگشت آوارگان فلسطینی و شهرکهای یهودینشین با یکدیگر اختلاف نظر دارند. بنابراین یافتن طرح صلحی که برای همه طرفها قابل قبول باشد، بسیار دشوار است و دستیابی به توافق ظرف یکسال در واقع در حکم «ماموریت غیرممکن» است. بوش در زمان دیدار ماه ژانویه خود از اسرائیل و سرزمینهای فلسطینی، خواستار «مصالحههایی رنج آور» از سوی فلسطینیها برای برقراری صلح شد. در عین حال بوش به هیچ گونه تعهدی ملموس از طرف اسرائیل متحد اصلی آمریکا اشاره نکرد. بوش همچنین زمان مناسبی را برای پیشبرد روند صلح خاورمیانه انتخاب نکرد. بوش زمانی را انتخاب کرد که یکسال دیگر تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده بود و در این مدت همه به جای انجام اقدامات ملموس، ترجیح میدهند منتظر بمانند. اوضاع ناپایدار سیاسی از جمله استعفای اولمرت و نیز شکست تزیپی لیونی رهبر حزب کادیما برای تشکیل کابینه در اسرائیل و نیز اختلافات جدی بین جناحهای فلسطینی فتح و حماس در رویکردها از عوامل دیگری هستند که در روند مذاکرات صلح اخلال بوجود آوردند. اختلافات فلسطینیها منجر به این شد که نوار غزه و کرانه غربی عملاً از یکدیگر جدا شوند. روی هم رفته، روند صلح به سبب هدف غیرواقع بینانه، زمان بندی بد، ابزارهای نامناسب و نیز مخالفت برخی گروههای فلسطینی با آن، امسال در همان جایی که در نشست آناپولیس شروع شده بود، باقی ماند. موضوع هستهای: ایران با تاکتیکی دوگانه آمریکا را دور زد دولت بوش امسال همچنان سعی کرد از طریق مذاکره و تحریم مانع از روند هستهای در ایران شود. آمریکا ضمن اینکه اعلام کرد در تلاش برای حل و فصل این موضوع بر دیپلماسی متمرکز خواهد شد، بارها اعلام کرد هیچ گزینهای را منتفی نمیداند. شورای امنیت سازمان ملل امسال «تحت فشار آمریکا» دو قطعنامه علیه ایران صادر کرد. آمریکا همچنین به شکلی یکجانبه تحریمها علیه موسسات دولتی ایران، ارتش، بانکها و حتی افراد را تشدید کرد. آمریکا همچنین اتحادیه اروپا را تحت فشار قرار داد تا تحریمهای اقتصادی علیه ایران را تشدید کند. در عین حال، ایالات متحده به همراه انگلیس، چین، روسیه، فرانسه و آلمان مذاکراتی را با ایران آغاز کرد. خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ماه ژوئن بسته جدیدی از مشوقها را به ایران ارائه داد. در این بسته جدید پیشنهاد شده بود در عوض توقف فعالیتهای غنی سازی اورانیوم در ایران، تحریمهای مالی و اقتصادی این کشور به طور موقت لغو شود. در عین حال ایران، آنطور که در غرب انتظار میرفت به این بسته جدید پاسخ نداد. ایران در عوض، تاکنیک دوگانهای را برای فائق آمدن بر فشارها در خصوص موضوع هستهای خود در پیش گرفت: ایران از یک طرف سرسختانه از توقف غنیسازی اورانیوم خودداری کرد و محمود احمدینژاد رئیسجمهور این کشور گفت: تهران در خصوص حقوق هستهای خود مصالحه نمیکند. از طرف دیگر، ایران به مذاکرات خود با شش کشور مهم و آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادامه داد و در واکنش به تهدیدات مطرح شده از طرف آمریکا، هشدار داد که که اقدامات نظامی تلافی جویانهای را علیه پایگاههای آمریکا در منطقه انجام خواهد داد. ایران همچنین هشدار داد در صورتی که به این کشور حمله شود، تنگه هرمز را میبندد؛ این تنگه آبراهی باریک در خلیج فارس است و حدود چهل درصد از نفت جهان از این راه عبور میکند. اکنون همه نگاهها به سوی باراک اوباما است که در مرحله اولیه مبارزات انتخاباتی خود گفته بود از برگزاری مذاکرات مستقیم و بدون قید و شرط با تهران حمایت میکند اما از آن زمان موضع خود را سختتر کرده است. اکنون خیلی زود است که بگوییم آیا در سیاست آمریکا در قبال موضوع هستهای ایران تغییرات بنیادی بوجود خواهد آمد یا خیر. عراق: وظیفهای دشوار که آمریکا ناخواسته آن را به ایران محول میکندآمریکا اخیراً توافقنامه وضعیت نیروهای آمریکایی را با عراق امضا کرد که نحوه و زمان خروج نیروهای امریکایی را نهایی میکند. با این وجود، این توافقنامه پیروزی برای جنگ تحت رهبری آمریکا در عراق محسوب نمیشود و به هیچ وجه به دست آمدن دستاوردی مهم را برای «راهبردهای اغلب شکستخورده» آمریکا در خاورمیانه تضمین نمی کند. پنج سال از آغاز جنگ عراق میگذرد، ششصد میلیارد دلار پول هدر رفته است، 4 هزار و دویست نظامی آمریکایی کشته شدهاند و نشانهای از سلاحهای کشتار جمعی به دست نیامده است که به بهانه آن این جنگ آغاز شد. دولت بوش ممکن است با در نظر داشتن راهبرد امنیت نفتی آمریکا در بلندمدت، جنگ در کشور نفتخیز عراق را آغاز کرده باشد. در عین حال مشخص است که به سبب اوضاع امنیتی فعلی در عراق و نیز کندی تجدید ساختار در این کشور جنگ زده، آمریکا به این زودیها نمیتواند از ثمره محصول خود استفاده کند. با وجود بهبودهای نسبی که در خصوص اوضاع امنیتی عراق بوجود آمده است، هنوز آمریکا نگرانیهای زیادی دارد: نخست اینکه، آشتی ملی در عراق هنوز با تحقق یافتن فاصله زیادی دارد. شک و خصومت هنوز در بین شیعیان، سنیها و کردها عمیق است و اختلاف درباره موضوعات مهمی مانند قدرت و تخصیص منابع وجود دارد. به وجود آوردن دموکراسی به شیوه غربی که آمریکا قصد داشت در عراق بوجود آورد به سبب هرج و مرج و ناآرامی های سیاسی، خیالی واهی است. علاوه براین، توافقنامه خروج نیروهای آمریکایی از عراق نیز باید ژوئیه آینده به همهپرسی گذاشته شود. این توافقنامه در صورتی که تصویب شود، نیروهای آمریکایی تا سال 2011 از عراق خارج میشوند. در عین حال، اگر عراقیها این توافقنامه را رد کنند، آمریکا با یک موضوع نگرانکننده دیگر روبرو میشود. دیدار مهم احمدی نژاد از بغداد در ماه مارس، نشانهای از روابط به سرعت در حال افزایش ایران و عراق یعنی این دو دشمن پیشین به شمار میرود. دیدار احمدینژاد امیدهای آمریکا را در خصوص استفاده از حضور خود در عراق به عنوان عامل بازدارنده ایرانیها کاهش داد و نیز موجب نگرانی واشنگتن شد. آمریکا امسال سیاست خارجیای را پیگیری کرد که به شدت بر سیاست قدرت و استفاده از زور اتکا داشت. اوباما طرفدار راهی میانه است و تلاش میکند با استفاده از ابزارهای چند جانبه و سیاسی به اهداف سیاسی ، نظامی و امنیتی دست پیدا کند. میتوان انتظار داشت اوباما تغییراتی را بوجود آورد ولی برخی نگرانند که این تغییرات در سطح نمایشی باشد. با این وجود، مشکل است که بگوییم آیا امریکا با رهبری اوباما میتواند به اهداف راهبردی خود در خاورمیانه دست یابد یا خیر. بهتر است اینطور پیش بینی کنیم که به سبب وجود بحران مالی فعلی در جهانی که به شدت در حال چند قطبی شدن است، کار ساده ای نیست آمریکا به وضعیت خود به عنوان رهبر جهان باز گردد و جهان را آنطور که قبلاً شکل داده بود، شکل دهد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]