واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقتي به دستور داور مجبور به ترك تاتامي شد، تصوير جوان بيست سالهاي كه در جبهههاي جنگ خمپاره، بدنش را تكه تكه كرده بود، از جلوي چشمانش گذشت و خود را پاسداري در ميداني ديگر ديد كه بايد از آرمان هاي انقلاب و اسلام حمايت كند. نوزدهمين دوره مسابقات قهرماني كاراته جهان اگرچه از نظر فني دستاوردي براي ايران نداشت؛ اما وسيله اي شد براي تاكيد جوانان ايران بر حفظ ارزش هاي اسلامي. براي نخستين بار دو تن از كاراته كاران زن ايران در اين ميدان حضور يافتند؛ اما از سوي داوران به دليل داشتن پوشش اسلامي از كنار تاتامي رانده شدند؛ آنها به رغم داشتن آزادي در انتخاب راه، ترجيح دادند جدال در عرصه جهاني و كسب مدال را با حفظ عفت و شئونات اسلامي عوض كنند. شهناز ميرحيدري متولد 26 فروردين سال 1366 در شهر ري نماينده كميته ايران در مسابقات بين المللي مراكش بود كه توانست به راحتي مدال نقره را از آن خود كند. با انرژي فوق العاده اي كه از اين دختر جوان سراغ داريم بدون شك مي توانست مقامي درخور، در جهان كسب كند. او در اين خصوص مي گويد: از نظر جسمي و روحي وضعيتي به مراتب بهتر از مسابقات مراكش داشتم و مطمئن بودم كه در ژاپن با دست پر بر مي گردم. از ميان اين همه كاراته كار به عنوان سفير ايران انتخاب شده بودم و اين اعتماد به نفسم را دو برابر كرده بود. كاراته كار جوان ايران مكثي مي كند و با چشماني خيس ادامه مي دهد: وقتي در روز اول به هلن اجازه مبارزه داده نشد، به خود گفتم اگر من هم بر حضورم با حجاب اسلامي اصرار كنم حتماً كارساز خواهد بود. آنها به ما اجازه دادند در مسابقات، ثبت نام و در قرعه كشي شركت كنيم در حاليكه مي دانستند كاراتهكاران زن ايراني به هيچ وجه حاضر نيستند بدون پوشش اسلامي به مبارزه بپردازند. وقتي به كنار تاتامي رفتم داور به مقنعه ام اشاره كرد كه با اين نمي تواني مبارزه كني و دستور داد، بروم؛ اشك بي اختيار از چشمان سرازير بود؛ نمي دانستم چه كنم. در آن لحظه به ياد فيلمي افتادم كه يكي از دوستانم از دفاع مقدس و دوران جنگ قبل از ژاپن به من نشان داد؛ فيلم پسر جواني بود كه بر اثر اصابت خمپاره يكي از پاهايش به گوشه اي مي افتد و او سينه خيز به دنبال آن مي رود. در آن زمان تنها چند ثانيه خود را به جاي او گذاشتم و تصميم گرفتم پاسداري واقعي براي مملكت باشم تا قهرماني كه ارزش هايش را زير پا مي گذارد؛ بنابراين به داور احترام گذاشتم از كنار تاتامي بازگشتم ................... به عقيده دختر جوان كاراته ايران، مسابقات ژاپن توانست صد سال عبادت را برايش به ارمغان بياورد، او مي گويد: با اينكه آزاد بودم و مي توانستم به راحتي مقنعه را مثل ديگر كشورهاي مسلمان بردارم؛ اما ترجيح دادم از ارزش و اعتقادات خود دفاع كنم. در اين رقابت ها به چيزي پي بردم كه با صدسال عبادت هم نمي توانستم به آن دست يابم. اين ماجرا تلخ ترين و بهترين اتفاق زندگي من بود. بعد از اينكه از كنار تاتامي برگشتم همه كشورهاي مسلمان به تشويقم پرداختند نمي دانستم بايد بخندم يا گريه كنم ................. وي با شوقي پنهان ادامه داد: قبل از اين مسابقات، باور نمي كردم در ايران كسي به ورزش بانوان اهميت بدهد؛ اما نامه رئيس جمهوري برايمان بهترين نقطه اتكا بود. اينكه عمل ما از سوي ايشان ديده شده بود از هزار مدال طلاي جهان بيشتر ارزش داشت.بعد از آن حال و هواي ديگري داشتم. مدام از خدا مي خواستم كه از گناه هايي كه تا كنون مرتكب شده ام بگذرد. وقتي به تركيه رسيديم زائران فراواني به مكه مي رفتند كه خودم به تنهايي ساك هاي بسياري از آنها را حمل كردم و از صميم قلب آرزو كردم كه من هم به زيارت خانه خدا بروم. آرزويم زودتر از آنچه فكر مي كردم برآورده شد. از طرف سازمان بسيج دانشجويي سفر حج به من تعلق گرفت كه با تمام وجود آن را به مادرم تقديم كردم.با اينكه حضور در مسابقات ژاپن مي توانست از نظر مالي كمك بزرگي به خانواده ام باشد؛ اما مادر با ديدنم از من تشكر كرد و گريست. حالا معني اين جمله را مي فهم كه تا نبخشي، بخشيده نمي شوي. بعد از آن بود كه از خدا خواستم تا همراه مادرم راهي خانه خدا شوم؛ شايد باورتان نشود، خيلي زود اين هم برايم فراهم شد.خوشحالم كه توانستم موجب رضاي خدا شوم .................... شهناز 20ساله فوق ديپلم معماري است؛ او به همراه مادر و خواهر بزرگش در شهر ري زندگي مي كند و نان آور خانواده است. پدرش 10 سال پيش درست يكماه بعد از ثبت نامش در كلاس كاراته به رحمت خدا رفت. چند سالي مادر به تنهايي بار سنگين زندگي را به دوش كشيد؛ اما بيماري ديگر تواني برايش باقي نگذاشت تا شهناز كوچك بيشتر هزينه هاي زندگي را برعهده بگيرد.صبح تا عصر تمرين و شب ها طراحي با كامپيوتر ......... او كه سال 79 با كمربند سفيد قهرمان كاراته ايران شد به سال ها پيش مي رود: از سال 80 تا 86 در دو وزن مسابقات قهرمان كشوري شركت مي كردم و هميشه طلا يا نقره مي گرفتم. سال 81 به تيم ملي دعوت شدم آنقدر كوچك بودم كه به "اميدك چه" تيم معروف شدم. در مسابقات بين المللي فراوان مدال هاي زيادي كسب كرده ام؛ اما خيلي وقت چون اسپانسر مالي نداشتم بسياري از اعزام ها را از دست دادم ................. ميرحيدري از كم لطفي به ورزش بانوان بسيار رنجيده خاطر است؛ اگر يك مرد در روز بايد چهار ساعت تمرين كند خانم ها بايد شش ساعت تمرين داشته باشند چون امكانات لازم را ندارند. تسهيلاتي كه براي پسران فراهم است براي ما نيست. جوايزي كه به خاطر مدال هاي مختلف به مردان تعلق مي گيرد قابل مقايسه با بانوان نيست. بعد از مراكش به خاطر مدال نقره به من هفت سكه تعلق گرفت. از نظر مالي شايد اين تعداد ارزش چنداني نداشت؛ اما انگيزه مرا براي ژاپن دو چندان كرد. حتي در خواب هم تكنيك هاي كاراته را مرور مي كردم .................... كاراته كار جوان ايران به كرات به حمايت هاي قابل توجه كتيرايي از ورزش بانوان اشاره مي كند: با وجود مشكلات فدراسيون ايشان بيشترين امكانات را براي بانوان فراهم كرد و از هيچ كاري براي ورود ما به ميادين بين المللي كوتاهي نكرد. اگر اين اقدامات از 15 سال پيش آغاز شده بود؛ اكنون تيم بانوان ايران يكي از قطب هاي اصلي كاراته جهان بود. درست است كه ما به مراتب كمتر از پسران حقوق مي گيريم؛ اما اينكه به بانوان توجه شد يك كار بسيار بزرگ بود. از آقاي احمدي نژاد به خاطر تشكر از رئيس فدراسيون كاراته و اهميت به ورزش زنان ممنون هستم. اميدوارم ايشان همچنان به توجهات ويژه خود ادامه دهند و اگر برايشان امكان دارد براي قهرماناني مثل بنده امكاناتي مثل ورود به دانشگاه هاي دولتي تهران يا مسكن را فراهم كند تا مجبور نشوم به خاطر سختي هاي تامين خرج و مخارج زندگي از دنياي حرفه اي كاراته چشم بپوشم ................... ميرحيدري كه از عملكرد صدا و سيما گلايه مند بود، افزود: ما فقط دو كاراته كار زن ايراني بوديم كه در اين مسابقات شركت كرديم؛ اما برايم جالب بود كه همه به ماجراي خانم سپاهي پرداختند و حتي نامي از من برده نشد. در حاليكه شرايطي كاملاً برابر داشتيم. خيلي از جرايد در حضور من تنها از هلن قدرداني كردند ............
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 353]