واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
با وجود آنکه ماه ها از طرح زودهنگام مباحث مربوط به انتخابات ریاست جمهوری دهم در جبهه اصلاحات می گذرد، هنوز داعیه داران این میدان برای رویارویی با محمود احمدی نژاد به نتیجه مشخصی دست نیافته اند و افزوده شدن نام میرحسین موسوی نیز بر دامنه این اختلافات افزوده است.در میان گزینه های متعددی که نام آنها در جریان اصلاح طلب برای کاندیداتوری معرفی شده است، رگه های جستجو برای یافتن یک قهرمان که کشتی به گل نشسته این جریان را به حرکت درآورد، مشاهده می شود.پیش از این، صادق زیباکلام از چهره های شاخص جریان موسوم به اصلاح طلب گفته بود: «هیچ یک از کاندیداهای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به جز خاتمی شانسی برای رقابت با احمدی نژاد در انتخابات 88 ندارند.» او همچنین تصریح کرده بود که براي اصولگراياني مثل ناطق نوري، قاليباف، علي لاريجاني، احمد توکلي و حدادعادل هم هيچ شانسي نمي بيند.اما حضور خاتمی هم به خاطر احتمال عدم استقبال مردمی و شکست در انتخابات و خسارت جبران ناپذیر ناشی از آن، با ابهامات و تردیدهای جدی مواجه شده تا آنجا که برخی اصلاح طلبان وی را از پذیرفتن این ریسک سیاسی برحذر داشته و تأکید کردند: «نامزدی سید محمد خاتمی پریدن اصلاح طلبان از آخرین طبقه ساختمان است؛ اگر پروازی در کار نباشد، استخوان اصلاح طلبان سخت تر خواهد شکست.»در این میان، طبق روال دوره های گذشته اسامی کاندیداهای مختلفی نیز مطرح می شود. گو آنکه داعیه داران این جبهه درصددند تا با ایجاد نوعی فضای تبلیغاتی، مرهمی برای اختلاف ها، ضعف ها و ناکارآمدی های خویش پیدا کنند. و طبعاً آنچه در این میانه بیش از هر چیز آسیب خواهد دید، وجهه سیاسیونی است که هزینه فرآیندهای تبلیغاتی جبهه اصلاحات خواهند شد.اما در تازه ترین اظهارنظرها به دنبال عدم رغبت خاتمی به کاندیداتوری، نام میرحسین موسوی نیز برای چندمین بار طی سال های گذشته به میان آمده است.پیش از این در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز نام میرحسین موسوی به عنوان کاندیدای احتمالی اصلاح طلبان مطرح شده بود. آن روز برخی چهره های این جریان لب به طعنه گشودند و سخنانی گفتند که جای تأمل داشت. هاشم زاده هریسی عضو کمیته پیگیری قانون اساسی در خصوص طرح این احتمال گفت: «در بعضی مواقع احزاب از شخصیت هایی نام می برند که این شخصیت ها به هیچ وجه تمایل ندارند که در انتخابات شرکت کنند.»رحمان شمس دبیر سیاسی جمعیت ایران فردا نیز طی اظهاراتی مشابه گفت: «اطلاعاتی در دست دارم که نشان می دهد موسوی در رقابت های انتخاباتی شرکت نمی کند و مطالبی که عنوان می شود، صرفاً جنبه تبلیغاتی دارد.»آن روز برخی از چهره های اصلاح طلب حتی پا را از این نیز فراتر گذاشتند و هم کیشان خود را به فریب کاری متهم کردند. این سؤال طبیعتاً به ذهن خطور می کرد که چه طور می شود یک جریان سیاسی از جایگاه مردم و رای مردم و آزادی مردم سخن به میان بیاورد و در عین حال برای بهره برداری های سیاسی و جناحی مطلوب نظر خود، همان مردم که حفظ حقوقشان جزو شعارهای پرطمطراق پیشین بود، مورد بی اعتنایی قرار بگیرند و یا از سر فریب با آنها سخن گفته شود.آن روز متهم کردن اصلاح طلبان نه از جانب جناح مقابل که از درون خود اصلاحات صورت گرفت و این محمد رضا دولت آبادی عضو مجمع روحانیون مبارز بود که گفت: «مسائلی که امروز در مورد حمایت تمام گروه های جبهه دوم خرداد از میرحسین موسوی عنوان می شود، بسیار تاکتیکی و فریبکارانه است.» او همچنین بر این واقعیت تکیه کرد که: «دیدگاه های سیاسی و اقتصادی بسیاری از گروه های دوم خردادی با نوع تفکر اجرایی میرحسین موسوی ناسازگار است.» وی ادامه داد:«این گونه حمایت از میرحسین موسوی در سال های گذشته نیز سابقه داشته است و با این گونه حمایت های فریبکارانه می خواهند در لحظه نهایی برای کاندیداهای مدنظر خود حمایت و محبوبیت جلب کنند.»اظهار نظرهای این عضو مجمع روحانیون مبارز در حالی مظرح می شد، که تا پیش از آن مجمع روحانیون رسما از کاندیداتوری میرحسین موسوی حمایت کرده بود. به نظر اظهارنظرهای این چنینی خود گواه نوع نگاه برخی چهره های اصلاح طلب به عرصه سیاسی کشور و نیز نوع مناسبات حاکم بر تصمیمات آنان است.اما همان زمان روزنامه شرق مقاله ای را منتشر کرد که می توانست حقایق پشت پرده دیگری را نیز مورد توجه قرار دهد. حقایقی که اصلاحاتیان کمتر تمایل به اظهار آن داشتند. روزنامه شرق طی تحلیلی نوشت: «میرحسین موسوی را دوم خردادی ها از سر استیصال انتخاب کردند.»به نظر آنچه امروز نیز بانی دعوت از میرحسین موسوی و طرح احتمال کاندیداتوری او در فضای سیاسی کشور شده است، بی ارتباط با انگیزه های دوره های قبل نیست. اینکه چگونه جریان های سیاسی راست گرا در حوزه اقتصاد به شخصیتی با گرایش های چپ رجوع می کنند و در عین حال اینکه او چگونه خواهد توانست پیگیر سیاست های کلان کشور من جمله سیاست های اصل 44 قانون اساسی باشد، محل سؤال است. علاوه بر اینکه نسبت او با توسعه سیاسی مطلوب تندروهای اصلاحات و مواضع افراطی آنان نیز کاملاً پاردوکسیکال به نظر می رسد.به هر حال، اصولگرایان نباید پازل تبلیغاتی حریف را کامل کنند و دیگر آنکه شخصیت هایی که هزینه این پازل می شوند، خود باید بیش از هر کس متوجه مختصات آن باشند و اجازه ندهند این قدر ارزان خرج بازی های روزمره سیاسی شکست خوردگان صحنه انتخابات شوند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]