واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: سواد موسيقي نداريم
ايران- پدرام الوندي:
با محمدمهدي سديفي در اثر يك اتفاق ساده آشنا شدم.آنجا در نمايشگاه كتاب با نمونهاي كمنظير از يك كتاب در حوزه «سوادرسانهاي» بهطورعام و سواد موسيقي براي راديو بهطور خاص، برخورد كردم.
كتاب «موسيقي شرق و غرب» از انتشارات مركز تحقيق و توسعه صدا در سال ۱۳۸۱ است و در آن به زبان ساده درباره سبك و دستگاههاي موسيقي شرق و غرب براي مخاطب غيرتخصصي توضيح داده شده است. كتاب با يك سيدي نيز همراه است كه براي بخشهاي مختلف كتاب نمونههايي از قطعات موسيقي انتخاب شده و براي ملموس شدن توضيحات كتاب، همراه با مطالعه آن قابل دسترسي است.
سديفي، موسيقيشناسي و ارتباطات خوانده است؛ پاياننامهاش به تجزيه و تحليل دستگاه ماهور اختصاص داشته و 10 سال پيشتر در كسوت تهيهكننده و مدير توليد و پخش راديو بازنشسته شده است و اكنون بهعنوان مشاور مدير راديو ايران فعاليت ميكند و مدرس دانشگاه و عضو شوراي موسيقي معاونت صدا نيز است. به جز كتاب «موسيقي شرق و غرب»، كتاب ديگر درباره سازشناسي و كاربردسازها در راديو در دست انتشار دارد. وي را در يك بعدازظهر بهاري در ساختمان شهداي راديو ملاقات كرديم؛ در اتاقي كه روي تخته سفيد آن هنوز ريز اسامي و موضوعهاي سخنرانان جشنواره راديو به چشم ميخورد.
* چطور به فكر تاليف اين كتاب افتاديد؟
سالهاي زيادي درصدد اين بودم براي كساني كه آشنايي عميق و علمي با موسيقي ندارند و الفباي موسيقي را بلد نيستند، منبعي تهيه كنم. مخاطباني كه طيف گستردهاي را از ميان شنوندگان عادي تا بسياري از تهيهكنندگان راديو كه آشنايي زيادي با موسيقي ندارند، در برميگرفت؛ بهويژه اينكه در راديو نقش موسيقي نظير نقش تصوير در تلويزيون است و بايد حتما يك تهيهكننده و برنامهساز راديويي آشنايي كامل با فرمها و انواع موسيقي ايراني و موسيقي ملل را داشته باشد. اين ايده را با آقاي دكتر نوري، مدير وقت شبكه جوان مطرح كردم و در نهايت با موافقت دكتر خجسته از طريق اداره تحقيق و توسعه صدا، اين اثر منتشر شد.
* موسيقي چه نقشهايي را در توليد يك پيام راديويي دارد؟
جايگاه موسيقي در راديو مانند تصوير در تلويزيون است و يكي از بازوهاي پرقدرت براي راديو بهشمار ميرود. موسيقي گاهي بهعنوان «تشويق»، تقويتكننده پيامي است كه در حال ارسال است، گاهي نيز تنها براي ايجاد فاصله استفاده ميشود. از اين منظر بايد بگويم متأسفانه شناخت و استفاده از موسيقي بدون كلام در ايران اندك است و اطلاعات كمي درباره آن در ميان مخاطب و توليدكننده وجود دارد. مردم ما بيشتر خواننده را ميشناسند و با خواننده در تماس هستند. كمتر شاهد اين هستيم كه شنوندگان و مخاطبان عادي بهدنبال موسيقي بدون كلام باشند و غالبا اين نوع موسيقي را نميشناسند.
در حالي كه در كشورهاي ديگر موسيقي بيكلام اهميت خاص خود را دارد و جايگاه معتدلي نسبت به موسيقي باكلام دارد. هنوز هم پس از سالها اجراي سمفونيهاي بتهوون و باخ همچنان در اروپا با استقبال علاقهمندان موسيقي روبهرو ميشود و اين نشان از اشراف به موسيقي بدونكلام در ميان اين ملل دارد. در مقابل توجه به موسيقي بدون كلام در ايران آنقدر كم شده است كه رپرتوار اجرايي موسيقي به هم خورده است. ميدانيد كه كنسرت موسيقي سنتي ايراني به اين صورت است كه اول پيش درآمد اجرا ميشود، سپس آواز و پس از آن چهارمضراب و در نهايت تصنيف و قسمت پاياني يا « رِنگ» اجرا ميشود؛ اما الان حتي در كاستها و سيديهاي موسيقي سنتي نيز بهدليل توجه مخاطب، خواننده در ابتداي كار قرار داده شده است.
* بهنظرم در كتاب موسيقي شرق و غرب، تلاش شده تا اين مسئله كمي شرح و بسط يابد؟
در كتاب ابتدا به موسيقي ايران پرداخته شده و توضيحات مختصري درباره آواز و پيش درآمد و ساير مراحل و تفاوت آنها آمده است تا بتوان شناختي ميان مردم نسبت به موسيقي سنتي خودمان فراهم آورد. الان اگر از ۵۰نفر بهطور تصادفي بپرسيد كه فرق پيش درآمد و چهارمضراب چيست، احتمالا تعداد زيادي از آنها پاسخ دقيقي ندارند. سعي شد كه در اين كتاب در حد شناخت عمومي از موسيقي اين موارد توضيح داده شود و براي آشنايي شنيداري مخاطب با مسائل مطرح شده كتاب با يك سيدي همراه شد.
* قاعدتا نوشتن براي عموم، درباره موضوعي كه تقريبا هميشه در سطح تخصصي مطرح بوده است، بايد دشواريهايي داشته باشد؟
بله، نوشتن يك كتاب تخصصي در اين مورد براي من بسيار سادهتر از اين بود كه اين كتاب براي عموم مردم و با زبان همهفهم نوشته شود. يكي از دغدغههاي من چگونه نوشتن اين اثر بود تا مورد استفاده همه قرارگيرد و به همين دليل زمان و انرژي زيادي صرف نگارش اين مجموعه شده است.
* زمان پخش انواع موسيقي در راديو چگونه برنامهريزي ميشود؟
ما دو «پيك» ـ زمان اوج مصرف ـ شنونده داريم. يكي از ۶ تا ۱۰ صبح و ديگري از حدود ساعت 4 بعدازظهر است كه بسياري از مردم از محل كار خود باز ميگردند. ميدانيد كه در راديو ما مخاطب را سيار در نظر ميگيريم و براي مخاطبي پيام طراحي ميشود كه در حال حركت است. بيشتر شنوندگان راديو در حال حاضر سيار هستند و ديگر مخاطب براي شنيدن برنامه راديو پاي آن نمينشيند.
اكنون درپيكهاي پخش راديو، موسيقي پرتحرك پخش ميشود. بهنظر من نبايد امروز مانند بيستوپنج سال پيش رفتار كنيم و بايد اين رويه را تغيير داد. الان پيش از راديو همه بيدار هستند و روند حركت اجتماع تند شده است. همه بيدار شدهاند و در ترافيك صبحگاهي شهرهاي بزرگ شنونده راديو هستند، به همين دليل من معتقدم بر خلاف گذشته تپش و موسيقي پرتحرك را بايد براي مخاطب نيمهشب به بعد پخش كنيم كه بيدار هستند و بايد آنها را تا پايان شيفت شبانه بيدار نگاه داريم.
* يعني پس از نيمهشب مخاطب اصلي راديو، نيروي شبكاري است كه نيازش موسيقي پرتحرك است؟
بله، براي مخاطبي كه شبكار نيست تا نيمهشب ميتوان تدارك برنامه ديد و از اين ساعت به بعد بايد موسيقي را متناسب با نياز مخاطبي كه ميخواهد بيدار بماند، پخش كنيم. مانند پليس و پرستار و آتشنشان و كارگر كارخانه؛ نبايد براي اين مخاطبان موسيقياي پخش كنيم كه خوابشان ببرد و برعكس صبحها كه مخاطب التهاب و استرس به موقع رسيدن به محل كار و مدرسه فرزندش و... را دارد، ميتوان با موسيقي ملايم وي را آرام كرد. همچنين در دوره اوج مصرف راديو در ساعات غروب به بعد، كه مخاطب خسته از كار و درس به خانه باز ميگردد، بايد موسيقي ملايم پخش شود و اضطراب بيشتر براي او ايجاد نكنيم و از موسيقي آرامشبخش استفاده كنيم.
* مواجهه شبكه هاي راديويي در مورد استفاده از موسيقي چگونه است؟ آيا به معيارهاي فني توجه ميكنند يا به سليقههاي مخاطبان؟
شبكههاي راديويي درمورد مصرف موسيقي دو بخش هستند. برخي راديوها مثل «پيام» بيشتر روي موسيقي متمركزند و شبكههاي ديگر سياستهاي متفاوتي دارند. از سوي ديگر همانطور كه اشاره شد، در راديو با دوگونه موسيقي سروكار داريم. گاهي موسيقي را بهعنوان موسيقي پخش ميكنيم و گاهي موسيقي را بهعنوان بخشي از پيام پخش ميكنيم. اين كار در تلويزيون با تصوير پوشش داده ميشود. مثلا تصوير بهار و پاييز در تلويزيون بهراحتي از هم قابل تميز است.
در راديو هم وقتي از سعدي صحبت ميكنيم، نميتوانيم همزمان موسيقي الكترونيك پخش كنيم. اين تفاوت كاملا احساس ميشود و سريع نيز با عكسالعمل مخاطبان روبهرو ميشويم، به همين دليل سعي ميكنيم تجانس هر موسيقي با مطلب و موسيقي قبلي و بعدي رعايت شود و حتي گاهي تلاش تهيهكنندهها بر اين است كه وقتي دو تصنيف پشت سرهم پخش ميشوند، خيلي به لحاظ دستگاهي از هم دور نباشند، زيرا مخاطب سريع نسبت به بيسليقگي در توالي موسيقي پخش شده نيز عكسالعمل نشان ميدهد.
* پرسش بعدي من درباره دليل كمرنگ بودن استفاده از موسيقي نواحي ايران در راديو است؛ زيرا مخاطب اين نوع از موسيقي در مناطق مختلف با پيام آن از پيش آشناست و وقتي آن را ميشنود، احساس نزديكي بيشتري با راديو ميكند.
بله، متأسفانه از اين نوع موسيقي كمتر استفاده ميشود. البته بهتازگي كميته موسيقي معاونت صدا، سياستگذاري جديدي درباره استفاده از موسيقي مناطق مختلف ايران در شبكههاي مختلف صدا، بهويژه شبكههاي سراسري صورت داده است. ولي مسئله اينجاست كه الان مثلا موسيقي كردي و لُري و آذري نسبت به اقوام ديگر بيشتر در راديو حضور دارند.
اما دليل اين مسئله به ضربآهنگ اين موسيقيها بازميگردد كه تهيهكنندگان را به استفاده از آنها ترغيب ميكند. من با اين نوع استفاده موافق نيستم. بهنظرم اين نگاه به انواع موسيقي مناطق ايران شايسته جايگاه آنها نيست. اگر به كتاب موسيقي شرق و غرب مراجعه كنيد، ميبينيد كه اين موسيقيها جايگاه و ارزش خاص خود را دارند و به خاطر ضربآهنگ آنها نبايد اينگونه مصرف شوند. اينها ارزش تاريخي و موسيقايي دارند. بخشي از فرهنگ و باور مردمان آن مناطق را تشكيل ميدهند و بايد اين نوع موسيقي در جايگاه خاص خود در راديو مصرف شود. من با استفاده از موسيقي مناطق ايران، صرفا بهدليل ريتم آنها موافق نيستم.
* مسئله ديگر اين است كه راديو با وجود مصرف نسبتا بالاي موسيقي، معمولا اطلاعات اندكي درباره ترانه و يا تصنيف پخش شده در اختيار مخاطب قرار ميدهد، آيا امكان توصيف بيشتري از قطعات پخش شده وجود ندارد؟
در ميان وظايف برخي شبكهها مثل فرهنگ، اين مسئله تعريف شده است، اما تمركز روي اين مسئله براي نمونه در ميان وظايف شبكه پيام تعريف نشده است. البته فيالنفسه اشكالي ندارد كه چنين اتفاقي بيفتد و شناسنامه اثر و زمينههاي آن مورد توجه قرار گيرد، اما در سياستهاي شبكهها چنين رويكردهايي جايي ندارد. از سوي ديگر تاكيد بر اين مسئله موجب از همگسيختگي در برنامههاي راديو ميشود، اما بهطور كلي هر جايي كه فرصت باشد، شبكهها از اين كار امتناع نميكنند.
* شبكههاي موسيقيمحوري مانند راديو پيام در انتخاب موسيقي تا چه اندازه علائق مخاطب را در نظر ميگيرند؟
هر شبكهاي سياستهايي دارد كه اين سياستها، بهعلاوه خواستهاي مخاطبان رويكرد شبكه را شكل ميدهد. شبكه با توجه به سياستهايش و نظرسنجي انجام شده از مخاطبان اين انتخابها را صورت ميدهد و محصولش آن است كه در يك بخش راديويي ميشنويد.
* با توجه به سرعت حركت سليقه مخاطب و محدوديتهاي راديو، دستاندركاران موسيقي چه راهكاري را در نظر ميگيرند؟
ما از يكسو سياستهاي سازمان را داريم و از سوي ديگر خواستههايي كه مخاطب به سازمان وارد ميكند، سعي بر اين است كه تعادلي ميان اين دو برقرار شود. البته ناگفته نماند كه برخي از اين كارهايي كه مورد توجه مردم قرار گرفتهاند، ارزش موسيقايي زيادي ندارند و سعي بر اين است كه در راديو از انواع موسيقياي استفاده كنيم كه فاخر باشند. يعني اگر موسيقي تكنو هم استفاده ميشود، از نوع فاخر آن باشد.
تاريخ درج: 21 خرداد 1387 ساعت 13:33 تاريخ تاييد: 21 خرداد 1387 ساعت 15:59 تاريخ به روز رساني: 21 خرداد 1387 ساعت 15:58
سه شنبه 21 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 641]