واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بسياري از نويسندگان، ناشران و حتي تصويرگران در تعيين نسبت بين تأليف و ترجمه در ادبيات كودك و نوجوان، تصويرگري را يكي از عوامل اصلي افزايش كارهاي ترجمه در اين بخش ميدانند.اين عده بر اين باورند كه نياز به صرف وقت بسيار و البته هزينههاي بالايي كه تصويرگري به دنبال دارد، تأليف كتاب كودك و نوجوان را براي ناشر مقرون به صرفه نميكند.از سوي ديگر همين كارشناسان و دست اندركاران كتاب كودك و نوجوان تصويرگري را از مهمترين اركان جلب مخاطب و پيشرفت ادبيات كودك و نوجوان ميدانند. تضاد اين دو تئوري اين سئوال را در ذهن ايجاد ميكند كه بالاخره تصويرگري در اين بخش از ادبيات در چه جايگاهي قرار دارد؟ مقصر كيست و اصلاً چه بايد كرد؟. براي دريافت پاسخ اين سئوال گپي با «كاظم طلايي» از تصويرگران قديمي و به نام در اين حوزه رفته و گوشههايي از مشكلات اين قشر را از او جويا شديم. در تعيين جايگاه نسبت ترجمه و تأليف در ادبيات كودك و نوجوان بسياري بر اين باورند كه يكي از دلايل افزايش ترجمه به نسبت تأليف در اين بخش مربوط به تصويرگري، هزينهها و زمان بري آن است كه ناشران را ناچار به استفاده از كار ترجمهاي كه تصويرگري بدون هزينه و صرف وقت دارد، كرده است. نظر شما در اين باره چيست؟***به نظر من پديده تصويرگري در كشور ما فوقالعاده پايين است و حتي نسبت به كشورهاي عربي مانند لبنان نيز در سطح بسيار پايينتري قرار داريم.البته هزينه تصويرسازي آنقدر كم است كه ممكن است از كل هزينة توليد يك كتاب تنها يك بيستم آن مربوط به تصويرسازي باشد.هزينه تصويرسازي آنقدر زياد نيست كه بخواهيم از آن صرف نظر كنيم و جالب آنكه زمانيكه قيمت كاغذ 2 برابر ميشود، كسي نميگويد كه كتاب توليد نميكنيم. امّا به محض اينكه قيمت تصويرسازي افزايش پيدا كند ،ناشران به دنبال راه ديگري ميگردند. چرا ناشران ترجيح ميدهند در اين زمينه هزينه نكنند و راهديگري پيدا كنند؟***مسئله اين است كه بعضي از ناشران شناخت كافي از تصويرگري ندارند و اين امر باعث ميشود كه به دنبال يك كتاب لاتين با كمترين هزينه يا حتي بدون هزينه بروند.كار تصويرگري نياز به گفتگو و صرف وقت و رفت و آمد بسيار دارد و ناشران به دليل عدم آگاهي حاضر به اين كار نيستند. آيا تصويرسازي فعلي را كه در كتابهاي تأليفي كودكان و نوجوان وجود دارد، تأييد ميكنيد؟***تصويرسازي بستگي به سليقه ناشر دارد. برخي از ناشران صرفاً به دنبال كسب درآمد هستند و تصوير گراني را كه شم بازاري دارند را انتخاب ميكنند.اين ناشران به سواد بصري مخاطب توجهي ندارند و بيشتر به فروش و بازار توجه ميكنند تا محصولي كه قابل دفاع باشد. تنها برخي از ناشران هستند كه كتاب خوب توليد و وقت و هزينه صرف ميكنند و مؤلفهها را رعايت ميكنند. در حال حاضر وضعيت تصويرگران ايران را چگونه ارزيابي ميكنيد؟***در حال حاضر تصويرگران ما در جايگاه ايدهآل قرار دارند. تصويرسازهاي ايران در خارج از كشور به بهترين شكل كار ميكنند و از توانايي بالايي برخور دارند.تصويرگران روز به روز هم از نظر كيفي و هم كمي كارشان بهتر است.تعداد تصويرگران درگذشته از تعداد انگشتان دست كم تر بودند ولي اكنون تصويرگران بيشماري وجود دارند كه به دليل عدم آگاهي ناشران نميتوانند كار مناسب را ارائه دهند.آيا در تصويرگري كتاب كودك، تصويرگران متن كتاب را مطالعه ميكنند و بر اساس موضوع تصويرگري انجام ميشود يا آنچه ناشر تعيين ميكند؟براي توليد كتاب اين ناشر است كه متن و نويسنده را انتخاب ميكند و آنچه را از ذهن آنها خارج ميشود، قبول دارد. ناشر بايد در زمينه تصويرگري نيز اين شناخت را داشته باشد كه همين نگاه را نسبت به تصويرگر هم داشته باشد. ناشر اگر چنين توانايي را ندارد حداقل ميتواند از يك مشاور هنري استفاده كند و از سطح هنر تصويرگر آگاهي پيدا كند. در اين صورت ميتواند تصويرگر مناسب را كه مرتبط با كار كتاب است، انتخاب كرده و نتيجه خوبي به دست آورد. اگر به راستي ناشران يك چنين آگاهي را ندارند كه تصويرگر مناسب را انتخاب كنند، چرا تصويرگر كه اين آگاهي را دارد كاري را كه ميداند قادر به انجام آن نيست ميپذيرد؟***درست است. تصويرگر نبايد يك چنين كاري را بپذيرد امّا از آنجا كه تصويرگري كتاب كودك كم است و تصويرگران بالاخره بايد كاري انجام دهند، چارهاي به جز پذيرش كار نيست. آيا اين امر را كه تصويرهاي كتابهاي ترجمهاي با فرهنگ كشور ما همخواني ندارند و ممكن است باعث تأثيرگذاري بر كودكان شوند را قبول داريد؟***كتاب به طور كلي فرهنگ است. نقاشي هم بخشي از فرهنگ است و به هرحال تصوير كتاب در هرجاي دنيا كه كشيده شود براساس داستان و ذهنيات مخاطب خواهد بود و اين امر اشكالي ايجاد نميكند.امّا آنچه مسئلهساز است تصويرهاي بازاري ،عام پسند، اكشن و انيمشن است اين مسئله را ناشران بايد درك كنند كه ما كار فرهنگي انجام ميدهيم. تبليغات يخچال يا كالاي ديگر خانگي كار ما نيست كه بخواهيم فروش بيشتري داشته باشيم. بايد نگاه فرهنگي به كار داشت كه متأسفانه ناشران به دليل جنبه مادي اينگونه كتابها رغبت بيشتري به آنها دارند. گفته ميشود گاهي اوقات يك نوع تصويرگري خاص، حتي اگر مقبول نباشد مورد توجه تصويرگران قرار ميگيرد و سبك كار در يك دورة زماني براي همه يكسان ميشود. برخي اين امر را ناشي از جو حاكم بين تصويرگران ميدانند. شما آن را چطور ارزيابي ميكنيد؟***متأسفانه برخي از تصويرگران در كرسيهاي تدريس دانشگاه نشستهاند كه با توجه به پتانسيل و سلايق دانشجو تصويرگري را تدريس نميكنند، بلكه در جهت خلاف آن تكنيكهاي خود را آموزش ميدهند. به همين دليل چندنفر در يك دوره با شيوه اي يكسان كار ميكنند.در برخي از موارد ديگر نيز بعضي از كتابها پرفروش ميشود و ناشران براي اين نوع كارها سفارش بيشتري ميدهند. تصويرگران نيز به شيوهاي كه ناشر سفارش ميدهد كار ميكنند و به اين ترتيب كار يكسان ميشود. چه بايد كرد كه اين اتفاق ناخوشايند ادامه پيدا نكند؟***همه اين كارها به اين دليل است كه سواد نوآوري و پويايي وجود ندارد. ناشران و تصويرگران بايد به دنبال شيوههاي جديد باشند. مسئله اين است كه به كار تنها از نگاه كار توجه ميشود نه مقولة فرهنگي و... چگونه بايد اين نگاه را تغيير دهيم؟***بايد كلاس و workshop براي ناشران بگذاريم. با توجه به اينكه در زمينه گرفيك و تصويرسازي شناخت كافي از پتانسيلها وجود ندارد بايد ناشران قبول كنند كه مشاوري در اين زمينه داشته باشند. آنها بايد اين او را بپذيرند كه در تصويرگري نياز به مشاوري تحصيلكرده و كار بلد دارند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]