واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
قریب به سی سال پیش بود؛ اسقف هانيبال بوگينينى فرستاده "رهبر کاتولیک های جهان" خدمت امام راحل رسید. و امام با بیان اینکه اگر در اين موقع حساس، مقامات ديگر تقاضاى ملاقات كرده بودند نمىپذيرفتند، سخن آغاز کردند و ابراز خوشحالی کردند که فرصتی فراهم شده تا تذکراتی را بیان کنند. تذکراتی برای همیشه تاریخ. و چنین فرمودند:«آقاى پاپ بايد به فكر ملت مسيح باشد، به فكر همه ملتهاى مستضعف باشد، به فكر آبروى مسيحيين باشد... من به شما آقاى پاپ عرض مىكنم كه اگر عيسى مسيح امروز بود؛ كارتر را استيضاح مىكرد. اگر عيسى مسيح بود ما را از چنگال اين دشمن خلق و دشمن بشر نجات مىداد. و شما نماينده ايشان هستيد، و شما "بايد" همان كارى كه مسيح مىكند، بكنيد.» لحنی کوبنده و استوار در مطالبه حقوق ملت ها. ایشان در جای دیگر به صراحت نسبت به سکوت کلیسا واکنش نشان دادند:«ما اين سؤال را داريم كه چرا سكوت در مقابل ظلم؟ اين دستور حضرت مسيح هست!؟ چرا واگذار كردند ابرقدرتها را به حال خود تا هرچه جنايت مىخواهند بكنند و هرچه مظلومان را مىخواهند از بين ببرند؟» و باز هم تاکید کردند:«هركس كه دنباله مسيح باشد بايد حامى مظلومان باشد، و بايد با ابرقدرتها مقابله كند، همان طورى كه كسى كه تابع مذهب اسلام است بايد با ابرقدرتها مخالفت كند، و مظلومان را از زير چنگال اينها بيرون بياورد.» چندی پیش بود که شماری از شخصیتهای سیاسی – مذهبی بین المللی خدمت مقام معظم رهبری رسیدند تا ایشان اصول واقعی مقابله با ظلم را تبیین کنند و داعیان قاطع را به ناصحان قاعد ترجیح دهند:«تداوم دیدار و گفتگو و بیان متقابل حقایق، یقیناً در ایجاد تفاهم میان ملتها و دولتها نقش زیادی دارد، اما اینگونه اقدامات برای مهار خصلتهای ناپسند قدرت طلبان جهانی، و پایان بخشیدن به مصائب کنونی بشر، کافی و مؤثر نیست و باید عوامل دیگری را نیز مد نظر قرار داد.» این شخصیت ها برای آنچه "گفتگوی تمدن ها" خوانده می شود، به ایران آمده بودند و گو آنکه رهبر انقلاب همه رشته هایی که بافته بودند، پنبه کرد:«دعا و نصیحت برای حل مشکلات جهان خوب است اما بدون عدالت طلبی و مقابله با ظلم، هیچ نصیحتی و اقدامی مؤثر نخواهد بود بنابراین عناصری که در کشورهای مختلف جهان و جامعه بین المللی تأثیرگذارند با ظلم واضح و آشکار جاری در فلسطین و عراق مقابله کنند.» موضع صریح رهبر انقلاب که آیینه تمام نمای مواضع انقلابی امام راحل بود، بر یک واقعیت مهم تکیه داشت و آن اینکه نمی توان تنها با زبان نصیحت و اندرز و گفتگو که البته برای مسلمانان راحت طلب بهترین مشی است، گره از مشکلات روز جهان گشود. نمی توان حق مظلوم را از ظالمان مستکبر عرصه جهانی با لبخند و تبسم گرفت. ایشان در واقع دو گفتمان را به ترازو کشیدند و یکی را مردود و دیگری را شاخص اصلی خواندند:«در هر تلاش و حرکتی برای حل مشکلات جهان، باید شعار عدالت طلبی و مبارزه با ظلم را شاخص اصلی قرار داد.» پیش از این نیز رهبر انقلاب در دیدار با اعضای هیئت دولت نهم فرموده بودند:«ما متأسفانه در برخى از اوقات گذشته، مي ديديم كه بعضى از كسانى كه مرتبط با مسئولين بودند يا حتى خودشان مسئول يك بخشى بودند، كأنّه از گفتمان انقلاب در مقابل ديگران شرمندهاند و خجالت ميكشند كه حقايق انقلاب را بر زبان جارى كنند يا آنها را پيگيرى كنند يا به آنها اهميت بدهند.» ایشان این نوع مواضع را بلاى خیلی بزرگى برای جامعه دانسته بودند و با اشاره به روند غربباورى و غربزدگى و نفوذ اندیشه های سکولار در دولت های گذشته، در خصوص امتیازات دولت نهم افزوده بودند:«گفتمان عمومى دولت اينهاست؛ به طور خلاصه: زندهكردن و بازسازى برخى خصوصيات جوهرى انقلاب و منطق امام؛ و مقابلهى با كسانى كه ميخواستند اين ارزشها و اين مفاهيم اساسى را منسوخ كنند، يا از بين ببرند، يا ادعا ميكردند كه منسوخ شده و از بين رفته؛ اين چيز باارزشى است. اين خصوصيت دوم و امتياز دومى است كه در اين دولت هست.» ایشان با اشاره به اینکه جهت گیری ممتاز دولت نهم در عرصه سیاست خارجی را هيچكس نمىتواند نديده بگيرد، افزوده بودند:«هر دلبستهى به انقلاب، اين را قدر مىداند.» به نظر می توان مجموعه این اظهار نظرهای عمیق را پیامی برای دولتمردان اصلاحات و شخص آقای خاتمی تلقی کرد. همزمان با طرح گفتگوی تمدن ها بود که ایران "محور شرارت" نامیده شد و همزمان با مواضع صریح دکتر محمود احمدی نژاد است که از ایران با عنوان "حقیقتی غیر قابل انکار" یاد می شود. که این مؤید ارجحیت اصول دیپلماسی فعال و تفاوت ژرف آن با مواضع منفعلانه است. اما ریشه و بنیان این دو گفتمان و دو خط مشی به کجا می انجامد و مبدعان آن کدامند؟ "داریوش شایگان" از مشاوران اشرف پهلوی در سال 1356 با حمایت دربار، اولین بار"مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها" را در ایران بنا نهاد. بعدها یک فصل از کتاب "زیر آسمانهای جهان" او به "گفتگوی تمدنها" اختصاص یافت. شایگان همان کسی است که ده روز پس از ارتحال امام خمینی(ره) همراه با رامین جهانبگلو، داریوش همایون(وزیر اطلاعات رژیم شاه)، بهروز صوراسرافیل(وابسته سازمان سیا) و... بیانیه ای علیه جمهوری اسلامی ایران منتشر می کند و ایران اسلامی را جنایتکاری بر ضد بشریت لقب می دهد. بیانیه ای که در آن به صراحت آمده است:«جای خوشحالی است كه اكثریت مهمی از نمایندگان پارلمان اروپا قطعنامه ای را امضاء كرده اند كه در آن رژیم قرون وسطایی و تروریست تهران محكوم شده است.» کسی که شهریور ماه سال 1384 همراه با سید محمد خاتمی و رامین جهانبگیو به کنفرانس بین المللی بنیاد گورباچف دعوت می شود. و مقالاتش مورد توجه حامیان و مروجان ایده "گفتگوی تمدن ها" در ایران قرار می گیرد. بعد از طرح این ایده است که زمینه دو جنگ افغانستان و عراق در سایه گفتگو! برای دولتمردان آمریکا فراهم می شود و دو همسایه ایران مورد هجوم نظامیانی قرار می گیرد که از آن سوی دنیا ادوات نظامی خود را بسیج کرده اند. و بازی دومینوی غرب برای شکست ایران و فروپاشی جمهوری اسلامی در سایه سکوت مفرط دولتمردان اصلاحات که افتخار تعمیر بت را داشتند، شکل می گیرد. این در حالی است که رسانه های وابسته به دولت اصلاحات هجمه گسترده ای را برای استحاله ارزش ها و باورها تدارک می بینند. دیگر "رزمندگان جبهه ها از عوامل اصلي خشونت در ايران هستند!"، "نظام اسلامي با اصلاحات و مدرنيته منافات دارد!"، "همجنس بازي نبايد ممنوع باشد!"، "هيئت هاي مذهبي منشأ خشونت اند و بسيجي ها اعضاي تشكيل دهنده اين هسته ها مي باشند!"، "حجاب و حياي زنان نماد عقب افتادگي است!" و... این تلاش دو سویه برای تحقق آن چیزی است که دموکراسی غرب خوانده می شود و در سایه راسیونالیسم مفرط حساب پاپ و سزار را از هم جدا می کند تا بتواند روحانیت و مرجعیت شیعی را خانه نشین کند و مقدمات ترویج "فرهنگ انسان محور" غرب را شکل دهد. و گفتمان امروز همان چیزی است که روزی پیشوای اول شیعیان در دفاع از حقوق مظلومان فریاد می کرد که:«بدانید! روزگار دگر بار شما را در بوته آزمایش نهاد. مانند روزی که خداوند پیامبر را برانگیخت. به خدایی که او را به راستی مبعوث فرمود، درهم خواهید آمیخت و سخت غربال خواهید شد و چون محتوای دیگ خروشان زیر و رو می شوید تا آن که پایین است فراز آید و آن که در فراز است به زیر شود.» و عدالت البته برای مستکبران و صاحبان قدرت و ثروت تلخ است. تمام رسانه های تبلیغاتی معاویه بسیج خواهد شد تا کمر علی را بشکنند. تا بعدها بگویند مگر علی نماز هم می خواند؟! ناکثین و قاسطین و مارقین به هم می آمیزند؛ و این اثر عدالت است. حمایت اکثریت کشورهای جهان از طرحی که مقدمه تجاوز گسترده سردمداران آمریکا را فراهم آورد، امتیاز مثبتی برای ارائه کنندگان آن نیست. هنر شکستن هیبت و استیلای استعمار است و با گفتگو و پند و اندرز نمی توان چنین کرد. حال سوال اینجاست! آیا آقای خاتمی و حامیانشان که بعضا ادعای ولایتمداری دارند، پیام عمیق و رسای رهبری در ترجیح گفتمان عدالت را خواهند شنید و آیا مروجان سنت کلیسا مقابله علنی با ظلم و نابرابری را رقم خواهند زد؟ آیا کسانی که روزی "عبور از حاکمیت" را تئوریزه می کردند، به دامان حاکمیت اسلام باز خواهند گشت؟ اینها سوالاتی است که البته پیش بینی ها چندان در خصوصشان خوش بینانه نیست! محمدمهدی تهرانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]