واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: مبادا تحول مايه پسرفت شود
عمومي- فاطمه فنائيان:
ايجاد تحولات بنيادين در آموزش و پرورش چندي است كه با جديت از سوي اين سازمان دنبال ميشود.
بهطوري كه معاون پژوهشي وزير آموزش و پرورش روز گذشته از نهايي شدن اصلاحات مورد نياز در قالب تحول بنيادين اين دستگاه تا شهريور ماه سالجاري خبر داده است.
بيترديد تعداد بالاي دانشآموزان در كشور، ميزان حساسيت نسبت به اين مسئله را افزايش ميدهد. وجود 14 ميليون دانشآموز در ايران، نشان از وسعت تاثيرات تغيير در نظام آموزش و پرورش كشور دارد. همچنين در نظر گرفتن خانواده دانشآموزان، كودكاني كه در سالهاي آينده به مدرسه ميروند و تاثير آموزش در تمام ساختارهاي كشور، تاثير اين تغييرات را بيش از پيش در جامعه امروز ايران عيان ميكند.
آموزش و پرورش عرصه آزمون و خطا نيست
آغاز برنامهريزي براي تحولات گسترده در دوران وزير پيشين آموزش و پرورش، يعني محمود فرشيدي آغاز شد. در زمان وزارت او، ستادي با عنوان ستاد تحول بنيادين در آموزش و پرورش شكل گرفت. فرشيدي دليل تشكيل اين ستاد را تأكيد مقام معظم رهبري مبني بر ضرورت ايجاد تحول بنيادين در آموزش و پرورش عنوان كرده بود.
با وجود اينكه لزوم ايجاد تغييرات اساسي در نظام آموزشي كشور براي بيشتر مسئولان و كارشناسان واضح بود اما در ميان آنان نسبت به شكل برنامهريزي در اين زمينه اختلاف نظرهاي بسياري به وجود آمد.
وزير جديد كه كارش را شروع كرد چند معاونت در هم ادغام و مراكز مشاوره ايجاد شد. گذشته از اين تغيير بسياري از مديران و مشاوران وزارت آموزش و پرورش سبب شد كه علي احمدي خود را طلايهدار تحولات بنيادين معرفي كند.
هدايت شهابي، كارشناس امورتربيتي در اين باره ميگويد:«هر چند تغيير و تحول آن هم به شكل بنيادي ميتواند سرآغاز بهبود، رفع مشكلات و كارآمد شدن مجموعهها باشد اما چند مسئله اساسي بايد به دقت مدنظر قرار گيرد.»
به گفته شهابي، اولين مسئله كارشناسي شده بودن اين تغييرهاست؛ بسيار ساده است اگر هر مديري با حذف، اضافه يا حتي جابهجايي چند واحد، چند نفر، چند قانون و بخشنامه يا چند برنامه خود را كليد شروع تحول بداند. شهابي با اشاره به اين نكته كه عرصه مديريت كلان بهويژه در مورد حساسي چون آموزش و پرورش عرصه آزمون و خطا نيست، ميگويد:«پيش از اجراي اين تغييرات بايد با دقت بسيار زيادي به ارزيابي فايدهها و ضررهاي احتمالي اين برنامهها پرداخت و پس از ويرايش نهايي آن را اجرايي كرد.»
لزوم تغييرات همه جانبه
برنامهريزان آموزشي كشور نيز مانند همه كارشناسان نياز به تحول را در تمام جوانب آموزش و پرورش احساس ميكنند. علي عباسپور تهراني، عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس هفتم معتقد است: «آموزش و پرورش در تمام زمينههاي خود نياز به تغيير و تحول دارد. اين تغييرات چه در تلفيق آموزش و پرورش و درحقيقت اجراي سياستهاي پرورشي در بدنه سازمان باشد و چه در به روز كردن اطلاعات و روشهاي تدريس معلمان، كاملا مشهود است.»
اين عضو منتخب مجلس هشتم همچنين به فلسفه تعليم و تربيت اشاره ميكند و ميگويد:«ما در زمينه فلسفه تعليم و تربيت نيز ملزم به ايجاد تغييرات اساسي هستيم. يعني بايد تلاش كنيم كه دانشآموزان را از سمت حفظ كردن درسها به سوي پژوهش و تحقيق سوق دهيم. علاوه بر اين در فضاي آموزش هم نياز به فضاهايي مطلوب است كه قادر باشد جسم و روح دانشآموزان را تعالي و پرورش دهد.»
او ادامه ميدهد:«با تمام اين احوال براي ايجاد يك تحول رو به رشد نياز به بررسيهاي كارشناسانه و كاملي است تا بدون ضربه زدن به دانشآموزان و ايجاد تغيير ناگهاني رويه بتوان به شرايط مطلوب تحصيلي رسيد.»
تغيير؛ پيش درآمد تحول
كارشناسان معتقدند تحول در آموزش و پرورش اجتنابناپذير است، اما براي ايجاد تحولات اساسي و بنيادين در آموزش و پرورش بايد كميت و كيفيت آن به شكل هماهنگ متحول شود.
از مفهوم تربيت گرفته تا نظام تعليم و تربيت، چگونگي ساماندهي اين نظام، جايگاه آموزش و پرورش رسمي در ارتباط با ساير ابعاد تعليم و تربيت و اينكه چگونه بايد نهادهاي تربيتي با هم ارتباط داشته باشند، بايد در تحول مورد نظر قرار گيرد.مسلم ميرزاپور، معاون حقوقي و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش در اين باره ميگويد: «ايجاد تحول در آموزش و پرورش ضروري است و تحول در ذات خود معنايگذار از نقطهاي به نقطه ديگر را ميدهد و از اينرو ميتوان گفت تغيير، لازمه تحول است.»
وي ميافزايد:«اما لزوما هر تغييري به تحول منجر نميشود. تحول، تغييري است كه نگاه به آينده و رو به جلو دارد و ابتدا بايد تحول تعريف شود؛ زيرا در غيراين صورت تنها يك تفكر سازماني بدون سرانجام است.
ميرزاپور ادامه ميدهد:«در حال حاضر دغدغه اصلي اين است كه ثمره آموزش و پرورش فعلي، محصول يك نظام اسلامي و ارزشي نيست. اين تحول ابتدا بايد در فلسفه آموزش و پرورش و نوع نگاه ما به اهداف تعليم و تربيت آموزش و پرورش صورت گيرد. اگر خروجيهاي آموزش و پرورش نتوانند در مجرا و مسيري درست و مبتني بر آموزههاي ديني و ملي پرورش بيابند، طبيعي است كه ديگر سازمانهاي فرهنگي نيز در جامعه دچار مشكل خواهند شد.»
ميرزاپور تاكيد ميكند: «تدوين فلسفه آموزش و پرورش، سند ملي آموزش و پرورش و برنامه ملي درسي از اساسيترين و مهمترين راهبردهايي است كه هم اكنون در حال تهيه و اجراست و بهزودي شاهد نتايج مثبت آن خواهيم بود.»
وي با اشاره به اينكه نميتوان نظام آموزشي فعلي را براي ايجاد تحول متوقف كرد، ميگويد: «تحول عميق و تدريجي با عبور از مرزهاي زماني ميسر ميشود؛ زيرا تحول در آموزش و پرورش پيچيدگيهاي خاص خودش را دارد. در مرحله نخست، نياز به تحول در ديدگاه و نگرش است، اين تحول بهويژه در ميان مديران و مجريان ضروري است؛ البته با تشكيل ستاد بنيادين، تحول در آموزش و پرورش شتاب بيشتري گرفته است.»
البته نبايد فراموش كرد كه واژه بنيادين، سكه دو رو را ميماند و اگر مجري يا برنامهريز با اين ديد سراغ آن برود كه هر چه از گذشته مانده بايد دگرگون يا نابود شود، اين واژه بيشك به ضدخود تبديل شده و نه تنها وجوه مثبت تغيير و تحول را از آن خواهد گرفت، بلكه دگرگوني را به شروع از نقطه صفر بدل ميكند.
تاريخ درج: 20 خرداد 1387 ساعت 13:37 تاريخ تاييد: 20 خرداد 1387 ساعت 18:33 تاريخ به روز رساني: 20 خرداد 1387 ساعت 18:32
دوشنبه 20 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 203]