واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: «خواجه شيراز» مي سرايد: با دل خونين لب خندان بياور همچو جام/ ني گرت زخمي رسد آبي چو چنگ اندر خروش و «کولين مک کارتي» در تاييد سخن حافظ مي گويد: آن هنگام که گرفتگي پيشاني بر گشادگي لب، فزوني مي يابد و آن لحظه که مي پنداري همه چيز فرو مي پاشد، آري، صبور باش! و راه که بر آن گام نهاده اي، دشوار مي گردد و ناهموار، باري صبور باش! آيا مشکلات و شکست ها از ارزش ما مي کاهند؟ جواب را در حکايت آتي بجوييد. حکايت مشکلات و اسکناس يک سخنران در مجلسي که تعداد کثيري حضور داشتند، يک اسکناس 100 دلاري از جيب بيرون آورد و پرسيد: چه کسي مايل است اين اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حضار بالا رفت. سخنران گفت: بسيار خوب، من اين اسکناس را به يکي از شما خواهم داد، ولي قبل از آن مي خواهم کاري کنم؛ سپس اسکناس را مچاله کردو پرسيد: چه کسي مايل است اين اسکناس را داشته باشد؟ بازهم دست حضار بالا رفت. اين بار سخنران اسکناس مچاله شده را بر زمين انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد، سپس اسکناس را برداشت و پرسيد: خوب، حالا چه کسي حاضر است صاحب اين اسکناس شود؟ باز هم دست حضار بالا رفت؟ سخنران گفت: دوستان مي بينيد!؟ با اين بلاهايي که من سر اسکناس آوردم، از ارزش اسکناس چيزي کم نشد و همه شما خواهان آن هستيد؛ و ادامه داد: عزيزانم! در زندگي واقعي هم اين طور است؛ ما در بسياري موارد با تصميماتي که مي گيريم يا با مشکلاتي که مواجه مي شويم، خم مي شويم، مچاله مي شويم، خاک آلود مي شويم و احساس مي کنيم که ديگر هيچ ارزشي نداريم؛ ولي هرگز اين گونه نيست و صرف نظر از اين که چه بلايي سرمان آمده، هرگز ارزش خود را از دست نمي دهيم و هنوز هم براي افرادي که دوستمان دارند، آدم پرارزشي هستيم. و از همه مهم تر، براي خودمان که هدفمند هستيم و آگاه. و از ياد نبريم که رنج ها نيز پيوسته گذران هستند و اين نيز بگذرد. به قول آن شاعر فرزانه: پادشاهي در ثميني داشت به هر انگشتري نگيني داشت خواست نقشي که باشدش دو ثمر هر زمان که افکند به نقش نظر گاه شادي نگيردش غفلت گاه اندوه نباشدش محنت هرچه فرزانه بودم در ايام کرد انديشه اي ولي همه خام ژنده پوشي پديد شده آندم گفت: بنگار «بگذرد اين هم» اما تلاش و پايمردي را در ررفع مشکلات از ياد نبريم. نتيجه: زندگي گاهي ما را مچاله مي کند. استثنايي وجود ندارد و همه از اين مراحل در زندگي شان دارند. حتي اگر خودمان نيز مقصر باشيم باز بنا نيست همه چيز را واگذار کنيم و نبايد از ياد ببريم که ما مخلوق ويژه خداوند هستيم... خدا يک برگ گارانتي طلايي به ما داده است: «لقد کرمنا بني آدم-مابه فرزندان آدم کرامت بخشيده ايم» و اين جمله به من کمک مي کند که حتي وقتي مچاله مي شوم، باز بتوانم بلند شوم. منبع:نشريه زندگي ايده آل
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 475]