واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ازمراسم وحدت شكن شيعيان تا خشونت ورزي سني ها سید علیرضا حسینی عارف
مسأله «وحدت اسلامى» - به معنى اتحاد عملىِ مسلمانان - مفهومى جديد نيست، هر چند كه مصاديقى معاصر را طلب كند. از اولين اقداماتى كه پيامبر مكرم اسلام (ص) در آغازين روزهاى قدرت و حکومت خويش انجام داد ايجاد اخوّت بين مسلمين صدر بود، كه عقدی به مراتب استوارتر از اتحاد را شامل مىشد ؛ چرا كه در عمل، حتى به وحدت در «مالكيت» نيز انجاميد. حوادث تلخ پس از رحلت پيامبر (ص) سنگ بناى تفرق مسلمين بود كه به تشتت و در نتيجه ضعف ارادهها و حاكميتها در طول تاريخ اسلام تا زمان ما انجاميد. رهبران جمهورى اسلامى، فاصله زمانى بين دوازدهم تا هفدهم ربيع الاول كه اختلافى روايتى بين اماميه و عامه در تاريخ ولادت حضرت رسول است را به عنوان «هفته وحدت» اعلام كردند. اين نامگذارى، زمينهاى براى همدلى تودههاى ميليونى مسلمانان در سراسر جهان ايجاد كرد ؛ اگرچه به اتحاد ارادهها و وحدت رويه حاكميتها نيانجاميد. از سوى ديگر، در همين روزها و به مناسبتى ديگر، مراسم وحدت شکنی در بعضى محافل شیعی صورت مىپذيرد و در مقابل ، حرکات خشونت باری از سوی برخی گروه های سنی بروز می کند. اين نوشتار ، تلاش دارد به برخى علل- كه آثار آنها به «وحدت اسلامى» آسيب مىرساند - اشاره كند: 1. تفاوتهاى مذهبىمسلماً نمىتوان فِرَق مختلف اسلام را داراى «جهان بينى» و «روشهاى ديندارى» واحد دانست ؛ چرا كه تفاوت در همين مفاهيم ، موجب تعدد اين مذاهب شده است. اما آنچه اهميت دارد اين است كه نام اين تفاوتها را «اختلاف» نگذاريم! يا به عبارت بهتر؛ معناى خشن اين مصدر در زبان فارسى را بر معناى لطيفتر عربى آن ترجيح و تعميم ندهيم، چرا كه اين تفاوتها - هر چند كه ممكن است برخى تعصبات، آنهارا بزرگنمايى كنند – مانع همزيستى و اتحاد پيروان اين مذاهب نيست. با اينكه ريشه اين تفاوتها اختلاف در بعضى «عقايد» است ؛ اما اين «احكام» و «اخلاق» هستند كه نقش تعيين كننده تری را در رفتارهاى فردى و اجتماعى بازى مىكنند. در معارف و آموزههاى «اخلاقى»، نه تنها تفاوت عمدهاى بين مذاهب اسلامى - حتى مذاهب غير رسمى - ديده نمىشود بلكه دانشمندان مذاهب گوناگون از يكديگر اخذِ علم نيز كردهاند. تفاوت در «احكام» نيز از عمقى برخوردار نيست كه وحدت دينى مسلمين را خدشه دار سازد ؛ آنچنانكه چنين تفاوتهايى حتى در يك مذهب واحد نيز - آنجا كه تفاوتهاى فتوايى موجود است – به چشم مىخورد بى آنكه وحدت پيروان آن مذهب را به چالش كشد. در مورد «عقاید» که مهمترین چالش مذاهب است نیز ، مشترکات – یعنی اعتقاد به خداوند احد، نبی واحد، کتاب مجید، قبله مشترک و معاد موعود – بیش از مفترقات است. با توجه به همين واقعيت است كه نوانديشان دينمدار فريقين در عصر حاضر - چهرههايى چون «سيد جمالالدين»، «آیةالله بروجردى» ، «امام خمينى» و«آیةالله خامنه ای » از اهل تشيع و «شيخ محمد عبده»، «محمد اقبال لاهورى» و «شيخ محمود شلتوت» از اهل تسنن - نداى وحدت سر دادند و هرگاه مجالى يافتند راهكارهايى عملى براى پايان دادن به قرنها كينه و تشتت عرضه كردند. تشكيل « دارالتقریب » در مصر و «مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی» در ایران برخی از اين تلاشهاست كه بايد نتيجه عينى فعاليتهاى خود را به عرصه حيات و حكومتهاى بيش از يك ميليارد مسلمان تقدیم كند. 2. عدم شناخت صحيح سيره اهل بيت (ع)بيست و پنج سال سكوت « اميرالمؤمنين على بن ابىطالب (ع) » كه خار در چشم و استخوان در گلو مُهر خاموشى بر لب زد و از حق خويش دم نزد(1) بزرگترين حجت ما بر اين مهم است كه: «حفظ اصل اسلام مقدم بر هر چيز است». همين اصل است كه زمانى بر خانه نشينى وصى منصوص رسول حكم مىكند، ديگر زمان صلح با طاغوت را بر امام معصوم تحميل مىنمايد و چندى بعد حجت زمان را به قربانگاه برده، حريم پاكش را به اسارت مىكشاند. بر مبناى همين مصلحت بزرگ بود كه اميرالمؤمنين تنها به عدم طلب حق خويش اكتفا نكرد ، او راه مبارزه منفى را نیز در پيش نگرفت و حكومت را بايكوت ننمود، بلكه در جماعت خلفا شرکت می جست و همواره معين آنان در مشكلات فكرى و بحرانهاى سياسى بود ؛ تا جايى كه خليفه دوم بيش از هفتاد بار به این اعانت اشاره و به ناتوانى خود در صورت عدم وجود حضرت (ع) اعتراف كرد.(2) در زمان جنگ با امپراتورى ايران كه رويدادى بزرگ در انتظار حاكميت اسلامى بود، امام از خليفه وقت با عنوان «ريسمان امور» و «محور آسياب» ياد كرد كه در صورت فقدان وى اجتماعات مسلمين از هم خواهد پاشيد و ديگر بار مجتمع نخواهد شد.(3) نظير اين تعابير در جنگ با روم نيز از حضرت صادر شد.(4) در بحران خردكننده محاصره منزل خليفه سوم، در حاليكه نمايندگان مسلمين بلاد براى قتل او گرد آمده بودند و اجلاى اصحاب در جبهه مخالف وى قرار داشتند، اين على (ع) بود كه شجاعانه به خليفه يارى رساند و فرزندان خويش را بر محافظت از منزل او گماشت. ديگر حضرات معصومين نيز از همين سيره تبعيت كردند و مادام كه اسلام را در خطر تحليل ، و حكومت اسلامى را در معرض تجزيه مىديدند، با چشمپوشى از حقوق مسلم خويش بر اتحاد و يكپارچگى پاى مىفشردند و خلفای معاصر خود را ارشاد می کردند. 3. دسيسهها و امكانات دشمن مشتركاگر در زمان پيشوايان معصوم (ع) دشمنان اسلام در موضع ضعف قرار و از مركزيت حكومت اسلامى هزاران كيلومتر فاصله داشتند، دشمنِان امروز ما، از موضع قدرت در داخل سرزمين اسلام لانه كرده اند. اين دشمنان زيرك و كاردان با تمامى اسلام سر جنگ دارند نه با مذهب يا فرقهاى خاص. آنان پاشنه آشيل مسلمين - كه اختلافات مذهبى است - را بخوبى شناخته و از همين راه وارد شده و مىشوند. آنها هر گاه توانسته اند با جعل مذاهب يا رواج بدعت و هر گاه نتوانسته اند با دامن زدن به تفاوتهاى ياد شده و تبديل آنها به اختلافات عميق و حتى نزاع و قهر، صفوف مسلمانان را از هم گسسته اند. تاريخ غمبار امت اسلامى براى همهى ما عبرت است ؛ امتى كه با وجود برخوردار بودن از «جامع و كاملترين دين»، «غنىترين ميراث علمى» و «حياتىترين ثروت های معدنی و انسانی» در استضعاف شديد سياسى، فكرى و فناورى غوطه مىخورد. امتى كه با داشتن يك پنجم جمعيت كرهى زمين ، تنها 5 درصد توليد ناخالص ملى جهان را داراست ؛ و این یعنی كمتر از توليد ناخالص ملی كشورى مثل فرانسه! آيا زمان آن فرا نرسيده است كه به حبل الهى چنگ زنيم و تمام جبههها و نيروها را گرد آوريم و حيثيت از دست رفته اين امت زخم خورده را اعاده كنيم؟ 4. بىتوجهى به انتقال سريع اطلاعاتسالها پيش اگر در گوشهاى از یک كشور اسلامی مراسمى وحدت شكن برگزار مىشد، يا در محفلى سخنان تفرقهآميز برزبان مىآمد و یا در نقطه ای ، کتابی نا مناسب منتشر می گشت، شايد از همان محدوده زمانى و مكانى تجاوز نمىكرد. اگر در بخشى از جهان اسلام نشريهاى عليه عقيدهاى متعلق به بخشى ديگر به چاپ مىرسيد شايد مرزها را در نمىورديد و حساسيتها را بر نمىانگيخت. واضح است كه اينك اينگونه نيست. امروز مىتوان در كنج يك اتاق كوچك نشست و از دريچهى كانالهاى رنگارنگ ماهوارهاى يا هزارتوى عنكبوتى اينترنت و يا سوار بر امواج توقف ناپذیر راديويى، در كمتر از چند ثانيه به دورترين آفاق سر زد، با ناشناختهترين مخاطبان سخن گفت و از سريعترين اخبار آگاه شد. حال چگونه است كه دلهاى پاكى كه جز براى دين و به عشق بزرگان آيين نمىتپد، مشغول آسیب رساندن به وحدتى مىشوند كه آرزوى بزرگ آن گراميان بوده است؟ يادِمان نرود كه چشمان تيزبين استعمار و گوشهاى مترصد صهيونيسم كوچكترين تحرك ناآگاهانهى ما را با ابزار كارآمدش ناجوانمردانه بزرگ و اعلام مىكند. 5. تتمهدر دنيايى كه اسلام مترادف ترس و ترور خوانده مىشود، سرمايههاى هاليوودى براى منفور نشان دادن چهره مسلمانان به جريان مىافتد و كودكان در بازىهاى رايانهاى مىآموزند كه نداى «الله اكبر» و «يا مهدى» فرياد عداوت و تعدى است، چشم پوشيدن از وجوه متعدد شباهت و اشتراك و كوبيدن بر طبل اندك موارد تفاوت - و نه اختلاف - كارى زيركانه، و در نتيجه عملى مؤمنانه محسوب نمىشود. بر اهل نظر پوشيده نيست كه «وحدت» به معنى دست شستن از عقايد حقه و انسحاب از اصول و مبانى نيست ؛ بلكه يكى كردن نيات و خواهشها براى «نجات انسانيت» است ؛ آرمانى كه همه يكصدا معتقديم تنها با حاكميت اسلام و اجراى عدالت اسلامى جامه عمل مىپوشد. پي نوشت ها1. نهج البلاغة، خطبه شقشقیة. 2. «لولا علىٌ لَهلك عُمَر» 3. نهج البلاغة، كلام 146. 4. نهج البلاغة، كلام 134.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 493]