تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816405987




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بايد شيوه مباحثه كردن با يكديگر را بياموزيم


واضح آرشیو وب فارسی:قدس: بايد شيوه مباحثه كردن با يكديگر را بياموزيم
*پاي صحبت استاد برجسته علوم پزشكي ايران * جواد صبوحي اشاره:بخشهايي از گزارش همكار مطبوعاتي ام را در يكي از روزنامه هاي پايتخت در 17 تير 1385 مي خواندم؛ همان روزهايي كه دكتر توكلي رئيس بيمارستان سينا بود و دكتر پورمند، رئيس مركز تحقيقات دانشگاه تهران و مقالاتش در مجله هاي درجه يك دنيا، بهترين رتبه را آورده بود. آن روزها دكتر پورمند31 سال درهمين بيمارستان سابقه كاري داشت وجالب آنكه بسياري از همكارانش از حضور او در اين بيمارستان اظهار بي اطلاعي مي كردند. گزارش همكار رسانه اي ام با اين حرف به يادماندني دكتر پورمند به پايان مي رسد كه: «حكايت من، حكايت مردي است كه مرده بود و خودش نمي دانست!» دكتر پورمند امروز رئيس اولين بيمارستان دولتي ايران است كه در سال 1911 به سبك نوين و به نام مريضخانه دولتي ساخته شده، و اكنون نيز پس از گذشت سالها همچنان به عنوان يكي از مهمترين مراكز ارجاع بيماران ترومايي در سراسر كشور و يكي از بزرگترين و موفقترين مراكز در زمينه جراحي ترميمي و پيوند اعضا محسوب مي شود. گفت وگوي ما با اين استاد برجسته علوم پزشكي را بخوانيد. * آقاي دكتر، قدري از زندگي شخصي، روزهاي كودكي و تحصيلتان برايمان بگوييد. ** من در سال 1325 در اهواز ودرخانواده اي صميمي برخوردار از جنبه هاي مذهبي متولد شدم .5 برادر و 6 خواهر بوديم، پدرم كارمند راه آهن اهواز و مادرم خانه دار بود. تحصيلات من از همان اهواز در يكي از دبستانهايي كه در جنوبي ترين نقطه شهر قرار داشت، شروع شد. تحصيلات دوره دبيرستان را هم در همين شهر سپري كردم. در آن سالها مدارس استاندارد و دبيران مجربي وجود نداشت، اما خوشبختانه وقتي وارد دبيرستان شدم، بخت با من همراه بود و اين مشكل تا حدودي حل شد. آن زمان خوزستان ، بلوچستان و برخي از استانها جزو مناطقي محسوب مي شد كه مجرمان سياسي به آنجا تبعيد مي شدند. با وجود اين گروه، بر خلاف تصور رژيم وضعيت ما و آنها بهتر شد. آنها حتي بيشتر ازمقدار كاري كه در تهران و يا شهرهاي بزرگ انجام مي دادند، در اين مدارس فعاليت مي كردند و شايد مي خواستند به اين شكل ثابت كنند كه در هر نقطه اي مبارز هستند و به مبارزه خود ادامه مي دهند. آنها در زندان هم به زندانبانهاي خود درس اجتماعي مي دادند، چنانكه زندانبان دكتر شريعتي به او مي گويد من غلام تو هستم. پس مي بينيد كه تاثير چنين معلماني چقدر مي تواند در پرورش افراد مهم باشد. نكته ديگر اينكه آن زمان خبري از كلاس كنكور و شيوه هاي تست زني و... در آن منطقه نبود. تعداد زيادي از همكلاسيهاي من در ايران و يا خارج از كشور بي آنكه اين كلاسها و دوره ها را تجربه كنند، امروز بر مسند مسؤوليتهاي خوبي تكيه زده اند. پس از گذراندن دوره دبيرستان در آزمون كنكور شهرهاي مختلفي پذيرفته شدم اما از آنجا كه تمكن مالي مناسبي نداشتم، در همان اهواز پزشكي را شروع كردم و چون در آن زمان در اهواز تنها علوم پايه تدريس مي شد، براي گذراندن دوره باليني به تهران آمدم و در دي ماه سال 1357 از رشته ارولوژي فارغ التحصيل شدم. پس از آن، بلافاصله در دانشگاه علوم پزشكي تهران پذيرفته شدم و به لطف خدا و پيشنهاد استادم كه رئيس بخش ما در بيمارستان سينا بود، به عنوان استاديار استخدام شدم . * بد نيست حالا كه صحبت از استادتان شد از ديگر استادان تأثير گذار در موفقيتهايتان هم ياد كنيد . ** از دوران مدرسه مي توانم به آقاي منتظران اشاره كنم. ايشان معلم اخلاق بود. بارها تمثيلهاي به ياد ماندني او را تكرار مي كردم و به عنوان سرمشق خود به كار مي بردم. از استادان دوره دبيرستان مي توانم به آقايان فلاح و ضياء احمدي اشاره كنم.در دوره دانشگاه قطعا نام دكتر ضيائي كه در حاشيه پزشكي همچون اخلاق از درس ايشان بهره مند مي شديم هميشه برايم به يادخواهد ماند. ايشان كه كتاب مرجع اطفال را نوشته بود، داماد مرحوم قريب بود. عصرها كلاسهايي را تشكيل مي داد. او و ديگران از آنجا كه به قول قديمي ها تنها نمي خواستند پزشك كه «حكيم» تربيت كنند، مقداري از حكمت و فلسفه را نيز آموزش مي دادند. * آقاي دكتر، اولين تأليفتان چه سالي بود؟ ** اولين مقاله اي كه شروع كردم، هنوز رزيدنت بودم .آن وقت هنوز معمول نبود استادان در مجله هاي خارجي مقاله چاپ كنند . در دوره اي 3 ماهه در سال 1977 ميلادي، همراه با يكي از دوستان به انگلستان رفتم و به اتفاق يكديگر تصميم گرفتيم مطالعه اي بر روي سنگها داشته باشيم. مطالعات ما بر روي سنگها به تحقيقي مشترك بين دانشگاه تهران و آتوناما مادريد منجر شد كه در يكي از نشريه ها به چاپ رسيد. همين مسأله باعث شد كه به يك «باور» برسيم. اين باوركه ما مي توانيم مقاله بنويسيم و ديگران هم مي توانند سد بسازند. در آن زمان چيزي به عنوان پست الكترونيك وجود نداشت، بنابر اين نامه هايي كه به مقصد اسپانيا مي فرستاديم، دو ماه طول مي كشيد تا به آن جا برسد.در دوره استادياري متوجه شدم بيماران ما براي انجام عمل پيوند كليه به خارج از كشور مي روند. چون به باور توانستن رسيده بودم عمل پيوند را شروع كردم. در انجام اين كار افراد بسياري همچون دكتر عباس شيباني در وزارت بهداشت به من كمك كردند. در نتيجه توانستيم پيوند مرگ مغزي را انجام دهيم. همزمان كار مقاله نويسي را نيز شروع كردم و تا امروز حدود 50 مقاله چاپ شده در خارج از كشور دارم. علاوه بر اين، در اينجا ( بيمارستان سينا ) توانستيم مركز تحقيقاتي را راه اندازي كنيم كه در اين مركز بروي سرطان پروستات ، پيوند كليه و سنگهاي دستگاه ادراري كار مي كنيم. همكاران من امروز در اين مركز بروي مسايل ديگري چون ناباروري و يا ناتواني جنسي و... كار مي كنند. * شما عضو انجمن ارولوژي اروپا و آمريكا هم هستيد. پيشرفتهاي ايران در ارولوژي را در بين ساير كشورها چگونه مي بينيد؟ ** من از حدود 19 سال پيش در انجمن بين المللي ارولوژي فعاليتهايي را انجام مي دادم. اين انجمن سال گذشته صد و يكمين سال فعاليت خودش را جشن گرفت. تا 19 سال پيش در اين جمعيت تنها 5 عضو داشتيم. وقتي در سال 1989 به آرژانتين رفتيم و با مديران آن جا در خصوص همكاري با آنها صحبت كرديم، آنها مي گفتند انتظار داريم وقتي مكاتبه اي با شما انجام مي گيرد، به اين مكاتبه هاجواب بدهيد. به آنها گفتيم مگر ديگران پاسخ نمي دهند. گفتند برخي از كشورها در اين مسأله اهمال مي كنند. ما و ديگر دوستان متعهد شديم همان روزي كه نامه به دست ما رسيد، جواب نامه آنها را بدهيم. سه سال بعد در كنگره بعدي از سوي اين انجمن مورد تشويق قرار گرفتيم و به عضويت آن انتخاب شديم. سال گذشته در پاريس اين انجمن 12 نفر عضو داشت و 11 درصد مقالات آن كه 147 كشور عضو دارد به ايران اختصاص داشت. بهترين شاهد و مثال براي اين نكته كه ادعا كنيم از لحاظ علمي در چه نقطه اي قرار داريم، همين مسايل است. خوشبختانه در «انجمن اروپايي ارولوژي» نيز همين تعداد عضو داريم .حدود بيست نفر نيز در انجمن ارولوژي آمريكا عضويت دارند. بنابراين، بايد بگويم خوشبختانه ما جايگاه خوبي در اين زمينه داريم و از نظر تكنيكي و يا عملي هيچ مشكلي نداريم و تمام اعمال جراحي كه در اروپا و آمريكا انجام مي شود غير از يك مورد، در ايران انجام مي شود . در عين حال، هيچ گاه راضي به آنچه انجام مي شود نيستيم و اميدواريم با فعاليتهاي بيشتر به آنچه مي خواهيم برسيم. * از منظر شما مشكلات عمده اين رشته چيست؟ ** ببينيد، ما بايد سيستمهاي خود را در دانشگاه هاي مختلف تغيير دهيم. سيستم ما به گونه اي است كه هم دولتي كار مي كنيم و هم خصوصي؛ بدين معنا كه براي مثال، من كه امروز در بيمارستان سينا مشغول به كار هستم، چنانچه بخواهم به بيمارستان خصوصي بروم، دچار مشكل مي شوم .كمتر دانشگاهي در دنيا چنين وضعيتي دارد. اين مسأله از سالهاي دور شكل گرفته است و حل شدن آن به سادگي ممكن نيست. چنانچه سيستم ارجاع به شكل صحيح آن راه اندازي شود باعث مي گردد تكليف بسياري از پزشكان مشخص شود. يعني معلوم مي شود كه تمامي هم و غم من همين دانشگاه باشد و اوقات ديگر خود را براي مطالعه و تحقيق اختصاص دهم. نكته ديگر اين است كه مسايل رفاهي و كرامت پزشكان بايد حفظ شود. از سويي، سيستمهاي رسانه اي كشور نيز بايد جنبه هاي مختلف آن را در نظر بگيرند. اينكه در رسانه ها اعلام مي شود ويزيت پزشكان كم و يا زياد است، و... بايد با تكيه بر جوانب مختلف بررسي شود. ما با كمي و يا زيادي آن كار نداريم.اگر ويزيت خصوصي زياد است بايد مراجعي وجود داشته باشند و آن را تعديل كنند. در رسانه ها دايما صحبت از اين است كه ما كار كارشناسي نمي كنيم اصلا چرا يكبار هم نگوييم كار كارشناسي انجام مي شود.مسوول اين جريان شما هستيد شما كه قلم به دستتان است .بايد اين مطلب را دايما يادآوري كنيد تا حقوق يكديگر را به همديگر گوشزد كنيم. * تفاوت دوران دانشجويي امروز و ديروز چگونه است؟ ** به فرموده رسول معظم اسلام(ص) هر كسي از روزي كه به دنيا مي آيد تا روزي كه قرار است از اين دنيا هجرت كند، بايد دانشجو باشد. امام راحل تا اواخر حيات خويش دايماً بر روي طلبگي خود تأكيد مي كردند. ايشان معتقد بود انسان بايد طالب باشد و اين نكته با ارزشي است. از دانشجويان خود مي خواهيم امروز كه به دانشگاه آمده اند، طالب باشند. كاملاً طبيعي بود كه در خانواده 13 نفره ما هر با حقوقي كه مرحوم پدرم ازراه آهن مي گرفت هميشه هشت مان گرو نه مان بود، اما اين مساله به اين معنا نبود كه ما وظيفه و رسالت اصلي خودمان يعني درس خواندن را فراموش كنيم. مسايل جنبي دانشجويي قبلا كمتر از امروز بود. به ياد دارم تنها ده دقيقه طول مي كشيد تا از ميدان انقلاب با يك دوريالي خود را به بيمارستان سينا برسانيم، اما امروز اين مسافت با اتومبيل شخصي حدود سه ربع زمان مي برد. امروز دانشجويان مي توانند با برنامه ريزي بهتر با اين مشكلات كنار بيايند. تمامي مشكلات دانشجويان ما حل شدني نيست بنابر اين آنها بايد كاستي ها را بر ما ببخشند در عين حال ما نيز تا زماني كه زنده ايم بايد با آنها كنار بياييم. بايد شيوه مباحثه كردن با يكديگر را بياموزيم، نه آنكه تنها اعتراض و انتقاد كنيم. بايد مشكلات را براي آنها بازگو كنيم و به آنها هم حق بدهيم كه آنها هم مي خواهند امكانات خوبي داشته باشند. در عين حال اينها مسايلي نيست كه بتوان در فرصت اندك يك روزه و يك ساعته حل شود. بايد به دانشجويان بگوييم مي دانيم شما مشكلات بسياري داريد، در عين حال استاد و دانشجوي آمريكايي و انگليسي نيز مشكل دارند. به ياد دارم كسي كه علم پيوند كليه را در انگلستان به من ياد داد، واقعاً با حسرت مي گفت مي داني آرزوي من چيست؟ دلم مي خواهد يك بي ام و و يا به قول آنها بي ام دبليو داشته باشم. اصلا مي توانيد فكرش را بكنيد استاد دانشگاه لندن چنين آرزويي داشته باشد. اما نداشتن بي ام و براي او به اين معنا نبود كه حالا كه ندارد كارش را درست انجام دهد. وقتي روزي به او گفتند امسال مجبوريم اين مقدار از حقوق شما كم كنيم، كمي دلگير شد اما پس از آن دنبال كار خود رفت. اگر همت كنيم و دغدغه حل مسايل را داشته باشيم مشكلاتمان حل خواهد شد اما اگر دايما از كمي حقوق و مزاياي خود گله كنيم، ديگر چرا با شما مصاحبه كنم؟ * آقاي دكتر از حضورتان در اين گفتگو سپاسگزارم.
 دوشنبه 20 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قدس]
[مشاهده در: www.qudsdaily.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن