طنز عطاران و بوي بيگانه

واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
طنز عطاران و بوي بيگانه

نقدي بر سريال "بزنگاه" "من دیگر طنز نمی سازم." موضع رضا عطاران در برابر منتقدها و خبرنگارها چیز عجیبی نیست. از یک سریال طنز و همین طور از یک کارگردان و بازیگر با تجربه طنز انتقاد شده است. نقدهایی تند و تیز به همراه کارت زرد، تهدید به توقیف و هر برخوردی که می شود کرد. اما عطاران این قسمت را از یاد برده که موضع مخاطبان، نقادها و خبرنگارها هم چیز عجیبی نیست. او از یاد برده که تماشاگر ایرانی تیزبین است و کم توقع نیست. همیشه دنبال بهترین ها می گردد و نمی توان با تلقین اسم ستاره،کارگردان و یا تبلیغات پر زرق و برق آن را به سینما کشاند یا رو به روی تلویزیون میخکوب کرد. نام رضا عطاران برای مخاطب تلویزیون با "کوچه اقاقیا" یادآوری می شود. او از یاد نمی برد که این کارگردان در گذشته های نه چندان دور کارهایی با حساسیت بیشتر می ساخت و حالا این مخاطب را دست کم گرفته و کارهایی برایش می سازد که او را مجبور می کند تا به جمله ی "این جا بوی آقا جون را میده" بخندد.

کارگردان کوچه اقاقیا باید یادش می ماند که مردم ما بی دلیل به چیزی نمی خندد. افرادی که در این چند سال پای ثابت برنامه های طنز تلویزیون بوده اند، شاهد کمدی هایی ظریف با درون مایه هایی سیاسی،اجتماعی، هنری و... بوده اند. اما طنز عطاران در ماه رمضان امسال چه درون مایه ای دارد؟ اروپایی؟ آن طور که می شود حدس زد این کارگردان تصمیم داشته این بار با دستمایه ای جدید به تلویزیون بیاید. طنزی متفاوت که بوی غریبی می داد.

شوخی های "بزنگاه" در هر موقعیتی ،هرزمانی و از زبان هر شخصی که بیرون می آمد، نه تنها شاد کننده نبود بلکه عصبانیت و شرم را به مخاطب هدیه می داد. شوخی هایی که در شان بزرگ ترهای فامیل نیست. و حتی در شان خواهری و برادری. قرار نیست ما به صورت اصلاح نکرده ی یک دختر که کمی از ازدواجش گذشته بخندیم و او را ریشخند کنیم. قرار نیست لطافت و حساسیت زن ها به مسخره گرفته شود و مردهای ایرانی را هوس باز نشان داد. آیا همه ی زن ها با کمی سوء تفاهم به همسرشان که سال ها در کنار او زندگی کرده اند شک می کنند و او را متهم به خیانت می کنند؟ آقای عطاران شما زندگی ایرانی را این طور می بینید؟ این آینه ما است؟

البته سریال "بزنگاه" از طرفی خوش شانسی آورده که وارد یک بازی سیاسی شده است. این قضیه ان قدر پیش رفته است که حالا دو جناح مختلف سیاسی برای لج بازی با جناح مخالف و ساز مخالف زدن با او، از این سریال دفاع می کند یا ان را رد می کند. همین موضوع باعث شده تا پخش سریال ادامه پیدا کند. در حال حاضر تمام منتقدهای حرفه ای ما کنار نشسته اند تا مردان سیاست‌باز ما بر سر "بزنگاه" با هم دعوا کنند؛ که یک نفر مانند محمدعلی ابطحی پیدا شود و بگوید "این فیلم ارزشمند و دینی است!!!" و يكي نيست كه به حضرت ايشان بگويد كدام دين را مي‌فرماييد؟ اسلام را يا يك دين ساختگي جديد را؟ مي‌گويد همين كه سريال توانسته مخاطب را پاي تلويزيون بكشاند اين فيلم ارزش ديني دارد.با اين دليل متقن!جناب ابطحي، پس بسياري فيلمهاي مستهجن كه مخاطبان بسياري در دنيا دارند ارزشمند ديني هستند! يا یک روزنامه دیگر آمده و مي‌گويد:"این طنزروشنفکرانه است و بهترين سريال ماه رمضاني" و دوباره روز از نو و روزی از نو. حالا باید به دنبال آن جمله معروف دکتر شریعتی بگردیم که می گفت:" خدایا به روشنفکران ما ایمان بده." اما یادمان باشد که در این میان یک دختر کوچک با لطافت های دخترانه اش تمام مخاطب ها را تحت تاثیر قرار داده و کمتر دستمایه این طنز عجیب شده است او با آرامش،جدیت و زیرکی اش طنز خود را پیش می برد و همه را به تحسین واداشته است. نیکی نصیریان در کنار تمام اشتباه های نویسندگان این مجموعه دیالوگ های خوبی را به دست آورده که در این هرج و مرج قصه باید به او تبریک گفت. باشد تا نویسندگان نام آشنای سریال "بزنگاه" برای تجربه ی آینده شان از تجربه ی تلخ بزنگاه، شیرین استفاده کنند.

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]

[مشاهده در: www.rasekhoon.net]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 430]