واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *رويدادهاي مهم تاريخي در هفته* عزل بنيصدر از فرماندهي كل قوا، تشكيل ستاد انقلاب فرهنگي و شهادت آيتالله سعيدي
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ
خبرنگار تاريخ ايسنا با تورق كتب و وقايع تاريخي، گزارشي كوتاه از برخي رويدادهاي مهم تاريخ سياسي به بهانه سالروز اين وقايع در اين هفته، تهيه كرده است.
شهادت آيتالله سيد محمدرضا سعيدي در 20خرداد 1349
20 خرداد 1349 هـ.ش، آيتالله سيد محمدرضا سعيدي در زندان رژيم شاه به شهادت رسيد. آيتالله سعيدي سال 1308 ش. در نوغان مشهد ديده به جهان گشود.
وي كه از ابتدا به امور مذهبي و ستيز با ظلم علاقهمند بود، پس از آموختن مقدمات علوم ادبي و عربي، نزد بزرگاني همچون اديب نيشابوري، شيخ هاشم و شيخ مجتبي قزويني به فراگيري منطق و اصول پرداخت. آيتالله سعيدي پس از آنكه مقدمات و سطح را در مشهد گذراند، رهسپار حوزه علميه قم شد و در درس خارج آيتالله بروجردي شركت كرد. بعد از مدتي آيتالله سعيدي بهتدريج در مكتب امام خميني (ره) پرورش ويژه يافت و از نظر علمي و اخلاقي و ديني و از نظر احساس تكليف نسبت به سرنوشت اسلام و مردم و ميهن اسلامي، شخصيتي ويژه پيدا كرد.
شهيد به كويت عزيمت كرد؛ آيتالله سعيدي پس از آن كه از كويت بازگشت، در ايران به عنوان يكي از سربازان پرشور امام خميني (ره) در خط مقدم جهاد و مبارزه قرار گرفت. بعد از تبعيد امام خميني(ره)، شهيد سعيدي مخفيانه به عراق رفت و در آنجا نيز با سخنرانيهاي خود به تشريح اهداف قيام امام خميني پرداخت.
پس از مدتي اقامت در عراق، شهيد سعيدي احساس كرد، لازم است به ايران بازگردد و درباره قيام امام خميني (ره) به روشنگري بپردازد. آيتالله سعيدي چراغ مبارزه در مسجد امام موسي بن جعفر (ع) را با زحمات زيادي چندين سال روشن نگه داشت.
گرچه ساواك در اين مدت بهطور مرتب به آزار و اذيت آيتالله سعيدي ميپرداخت ولي وي به هر نحوي كه ممكن بود اين كانون را حفظ كرد و از مردم نيز به طور مداوم درخواست ميكرد كه دست از مقاومت برندارند. سال 1349 هـ.ش، سال هجوم سرمايهداران آمريكايي به سوي ايران بود. آنها ميخواستند آخرين رمق اقتصادي ايران را نيز از بين ببرند و در كنار غارت خزاين و داراييهاي ايران، فرهنگ اسلامي و بومي ايران را نيز غارت كنند. آيتالله سعيدي با درك اين موقعيت حساس، به پا خاست و شجاعانه اعلاميهاي در اين زمينه صادر كرد. اعلاميه و نامه آيتالله سعيدي در سكوت مرگبار آن زمان، چنان شوري در جامعه ايجاد كرد كه از زمان تبعيد امام خميني (ره) سابقه نداشت.
آيتالله سعيدي در بخشي از اين اعلاميه چنين نوشت: هيات حاكمه ستمگر و عامل استعمار، چنان در برابر استعمارگران خاضع گرديد كه طوق بندگي و عبوديت آنان را بر گردن افكنده و درصدد برآمده است نواميس ملت ايران را نيز به آنها تقديم كند... امروز، روز فرياد و اعتراض است، صداي خود را با اعتراض بلند كنيد، داد بزنيد، فرياد كنيد، يكپارچه و متحد عليه اين قرارداد خائنانه مبارزه نماييد... اعلاميه آيتالله سعيدي چنان وحشتي در ميان سران رژيم شاه افكند كه فوراً دستور دستگيري آن عالم مبارز را صادر كردند.
من شهادت فجيع اين سيد بزرگوار و فداكار را كه براي حفظ مصالح مسلمين و خدمت به اسلام، جان خود را از دست داد، به ملت اسلام عموماً و خصوصاً به ملت ايران تعزيت ميدهم و از خداوند متعال رفع يد دستگاه جبار و عمال كثيف استعمار را مسألت مينمايم.
عزل بني صدر از فرماندهي كل قوا در 20 خرداد 1360
در بهمن ماه 1358 اولين انتخابات عمومي براي تعيين رييسجمهور برگزار شد و ابوالحسن بني صدر كه خود را از ياران نزديك امام (ره) و مدافع مردم معرفي ميكرد به رياست جمهوري رسيد.
امام خميني (ره) مطابق قانون اساسي حكم رياست جمهوري وي را تنفيذ كردند و با توجه به شرايط پس از انقلاب و نياز به ايجاد هماهنگي و داشتن قدرت اجرايي بيشتر او را به رياست شوراي انقلاب و به سمت فرماندهي كل قوا نيز منصوب نمودند اما با گذشت مدت كوتاهي بني صدر روش خود را دگرگون كرد. بنيصدر پس از رسيدن به قدرت روز به روز از امام (ره) و مردم انقلابي كه وي با تظاهر به وفاداري به آنها خود را به رياست جمهوري رسانده بود، فاصله ميگرفت و در مقابل به گروهكهايي كه قبلاً خود را دشمن سرسخت آنها معرفي كرده بود، نزديك ميشد. وي در مقام رييسجمهور از هر فرصتي براي تضعيف ياران صادق و انقلابي امام (ره) و نهادهاي قانوني كشور مثل مجلس و قوه قضاييه و سپاه پاسداران كه مانع رسيدن به اهدافش بودند استفاده ميكرد و براي مقابله با مردم به تقويت گروهكها ميپرداخت.
سرانجام كار به جايي كشيد كه امام خميني (ره) در خرداد ماه سال 1360 بني صدر را از فرماندهي كل قوا عزل كردند و چند روز بعد مجلس به عدم كفايت سياسي وي براي ادامه رياست جمهوري راي داد و بنيصدر از سمت خود بركنار شد. وي كه پس از بركناري مخفي شده بود، با آرايش و تغيير چهره همراه با بعضي از سران گروهك منافقين از جمله مسعود رجوي از كشور خارج شد و به پاريس گريخت. خلباني كه آنان را به پاريس برد همان فردي بود كه محمدرضا پهلوي را روز 26 دي ماه سال 1357 از ايران خارج كرده بود.
تشكيل ستاد انقلاب فرهنگي به فرمان امام خميني(ره) در 23 خرداد 1359
پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي در بهمن 1357 و به دنبال آن استقرار نظام جمهوري اسلامي به جاي نظام ستمشاهي پهلوي، تغيير و تحول بنيادين در عرصههاي گوناگون اجتماعي را ايجاب ميكرد چرا كه تحول در نظام از طريق تحول در بنيادها و ساختارها تحقق مييابد. در اين راستا مقوله «فرهنگ» از جايگاه ويژه و پايگاه ممتازي برخوردار است و تصور تغيير در نظام بدون تغيير در فرهنگ حاكم بر آن، تصوري ناموجه است.
صدور پيام نوروزي امام خميني (ره) در اول فروردين 1359 را بايد نقطه عطفي در تاريخ انقلاب فرهنگي دانست. ايشان در بند يازده اين پيام بر ضرورت ايجاد «انقلاب اساسي در دانشگاههاي سراسر كشور»، «تصفيه اساتيد مرتبط با شرق و غرب» و «تبديل دانشگاه به محيطي سالم براي تدوين علوم عالي اسلامي» تأكيد كردند.
شوراي انقلاب به دنبال ملاقات با امام (ره) در بيانيه 29/ 1/ 59 خود مقرر كرد كه دانشگاه بايد از حالت ستاد عملياتي گروههاي گوناگون خارج شود. در اين بيانيه، سه روز مهلت براي برچيده شدن دفاتر و تشكيلات گروهها در دانشگاهها تعيين و افزوده شده بود كه امتحانات دانشگاهي بايد تا 14 خرداد به پايان برسد و از 15 خرداد دانشگاهها تعطيل و هرگونه اقدام استخدامي و مانند آن در دانشگاه متوقف گشته و نظام آموزشي كشور بر اساس موازين انقلابي و اسلامي طرح ريزي شود. پس از تعطيل رسمي دانشگاهها، امام خميني (ره) در 23/3/59 فرماني را مبني بر تشكيل ستاد انقلاب فرهنگي صادر نمودند. در قسمتي از فرمان ايشان آمده است: «مدتي است ضرورت انقلاب فرهنگي كه امري اسلامي است و خواست ملت مسلمان ميباشد اعلام شده است و تاكنون اقدام مؤثري انجام نشده است و ملت اسلامي و خصوصاً دانشجويان با ايمان متعهد نگران آن هستند و نيز نگران اخلال توطئه گران كه هم اكنون گاه گاه آثارش نمايان ميشود و ملت مسلمان و پايبند به اسلام خوف آن دارند كه خداي نخواسته فرصت از دست برود و كار مثبتي انجام نگيرد و فرهنگ همان باشد كه در طول مدت سلطه رژيم فاسد كارفرمايان بيفرهنگ، اين مركز مهم اساسي را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند. ادامه اين فاجعه كه معالاسف خواست بعضي گروههاي وابسته به اجانب است، ضربهاي مهلك به انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي وارد خواهد كرد و تسامح در اين امر حياتي، خيانتي عظيم بر اسلام و كشور اسلامي است. بر اين اساس به حضرات آقايان محترم محمدجواد باهنر، مهدي رباني املشي، حسن حبيبي، عبدالكريم سروش، شمس آل احمد، جلال الدين فارسي و علي شريعتمداري مسؤوليت داده ميشود تا ستادي تشكيل دهند و از افراد صاحبنظر متعهد، از بين اساتيد مسلمان و كاركنان متعهد با ايمان و ديگر قشرهاي تحصيل كرده، متعهد و مؤمن به جمهوري اسلامي دعوت نمايند تا شورايي تشكيل دهند و براي برنامهريزي رشتههاي مختلف و خط مشي فرهنگي آينده دانشگاهها، براساس فرهنگ اسلامي و انتخاب و آماده سازي اساتيد شايسته، متعهد و آگاه و ديگر امور مربوط به انقلاب آموزشي اسلامي اقدام نمايند».
ستاد انقلاب فرهنگي طبق فرمان امام (ره) ملزم بود كه در برخورد با مسايل دانشگاهي فعاليتهاي خود را بر چند محور متمركز كند:
1ـ تربيت استاد و گزينش افراد شايسته براي تدريس در دانشگاهها
2ـ گزينش دانشجو
3ـ اسلامي كردن جو دانشگاهها و تغيير برنامههاي آموزشي دانشگاهها، به صورتي كه محصول كار آنها در خدمت مردم قرار گيرد.
بر اين اساس، ستاد از صاحبنظران مختلف دعوت به همكاري نمود و در اولين گام گروههاي برنامهريزي در رشتههاي پزشكي، فني و مهندسي، علوم پايه كشاورزي، علوم انساني و هنر تشكيل شد. از آنجايي كه مديريت دانشگاهها در گذشته هماهنگ با فرهنگ اسلامي جامعه نبود، بايد تغييراتي در مديريت دانشگاهها به عمل ميآمد، سازمان دانشگاهها بايد دگرگون ميشد و مهمتر از همه، محيط دانشگاهها اسلامي ميشد. براي اين منظور، كميتهاي در ستاد با عنوان "كميته اسلامي كردن دانشگاهها" تشكيل شد.
انتهاي پيام
يکشنبه 19 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 432]